شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

چهار اسلام ....


چهار اسلام ....
دمكراسی برای غرب تنها یك فلسفهٔ سیاسی یا دستاورد اجتماعی نیست بلكه هم‌اكنون این مفهوم و مصداقهای مدنی آن كه جامعهٔ غربی را دمكراتیك نشان می‌دهد، دستمایهٔ اصلی توسعه‌طلبی و تضمین‌كننده منافع ملی آنها در سطح جهان است. بنابراین هر چقدر هم كه اندیشمندان عالم بر پارادوكسهای دمكراسی و نقاط ضعف و ایراد آن قلم پژوهش و تألیف بفشارند، غرب از دمكراسی به عنوان یك ایدئولوژی سیاسی برای سیطره بر مردم خود ومردم سایر كشورهای جهان سود خواهد برد. از همین رو طرحها و پروژه‌های گوناگون سیاسی و نظامی و اقتصادی برای سیطره بر عالم طراحی و اجرا می‌شوند كه پشتوانه‌های تئوریك و آكادمیك سرمایه‌داری غرب محسوب می‌گردند.
هم‌اكنون اسلام و دنیای سیاسی ـ جغرافیائی آن مهمترین موضوع بر سر راه جهانی‌سازی و توسعه‌طلبی سرمایه‌داری غرب محسوب می‌شود و به همین خاطر طرحها و تئوریهای فراوانی تهیه و بررسی می‌شوند تا برای مهار جهان اسلام مورد استفاده قرار گیرند. در نوشته‌ای كه پیش روی شماست مطالعات مغرضانه و توصیه‌های بی‌شرمانهٔ یكی از اینگونه تئوریها و نقشه‌ها را ملاحظه می‌فرمائید.
قرائتها و نسخه‌های رقیب در جهان اسلام در حالی بر سر تصاحب حاكمیت سیاسی و معنوی این دین با یكدیگر رقابت می‌كنند كه این وضعیت پیامدهای عظیمی بر سایر بخشهای جهان خواهد داشت. رهبران غرب با درك چالشهای ایدئولوژیك و درونی اسلام كه در جریان است و تمایز میان نوع و ویژگیهای تفكرات رقیب اسلامی می‌توانند شركا و متحدین اسلامی خود را شناسایی كنند و در جهت تضعیف افراطی‌گری و خشونت و نیز گسترش توسعه و افزایش دموكراسی، با آنها همكاری نمایند. چند دهه است كه جهان خارج براین نكته تاكید دارد كه باید نسخه‌ای معتدل و دموكراتیك از اسلام رشد و پرورش یابد اما پس از حادثه یازده سپتامبر سال۲۰۰۱میلادی، این موضوع اهمیت و فوریت بیشتری یافت. بی‌تردید بر سر اینكه این موضوع رویكردی ساختاری است، اجماع وسیعی وجود دارد. اسلام الهام بخش ایدئولوژیها و جریانات سیاسی متنوعی است كه برخی از آنها مغایر با ثبات جهانی در نظر گرفته می‌شوند. از این رو، منطق حكم می‌كند آن دسته از گرایشات اسلامی كه معتدل، دموكراتیك و صلح‌آمیز هستند و نظم اجتماعی را رعایت می‌كنند، رشد یافته و تقویت شوند.
دگرگونی در یك دین مهم جهانی، كار ساده‌ای نیست. اگر «ملت‌ سازی» وظیفه‌‌ای دلهره‌آور باشد، «دین‌سازی» كاری به مراتب مخاطره آمیزتر و پیچیده‌تر است. اسلام نه ماهیتی همگن و همسان دارد و نه نظامی آرام و خویشتن‌دار است. این اصل مهم را نیز باید در نظر داشت كه همواره بسیاری از موضوعات خارجی و غیر مرتبط وارد ادیان مختلف می‌شوند. از همین رو بسیاری از بازیگران سیاسی در جهان اسلام، تعمِداً درصدد«اسلامی» كردن مسائل هستند چراكه تصور می‌كنند از این طریق بهتر می‌توان اهداف خود را پیش برد.
به نظر می‌رسد بحران فعلی اسلام دارای دو بخش مهم است: نخست، شكست در رشد و شكوفایی طبق شرایط و مناسبات خاص این دین و دوم، ناكامی در برقراری ارتباط با روند كلی حاكم برجهان. جهان اسلام سالهاست كه دچار عقب‌ماندگی و ضعف نسبی است. بسیاری از راه‌حلهای داخلی همچون ناسیونالیسم، پان عربیسم و سوسیالیسم عربی به محك آزمون درآمده است و ناكامی در این راهكارها منجر به استیصال و خشم شده است. علاوه بر این، جهان اسلام به تدریج از مسیر فرهنگ معاصر جهانی خارج شده و به سرعت به حواشی اقتصاد جهانی رانده می‌شود كه این امر نیز احساس ناراحتی و ناآرامی در هر دو بخش از بحرانهای جهان اسلام را به وجود آورده است.
مسلمانان در تصمیم‌گیری درباره بحران‌ها فاقد اتفاق نظرند. اما چه چیزی موجب این مساله شده و در نهایت وضعیت جوامع مسلمان به چه صورت خواهد بود؟ از دیدگاه غرب پرسش اصلی این است كه از كدام ایدئولوژی باید حمایت كرد و با چه شیوه‌هایی و با كدام اهداف غیرانتزاعی و علنی باید این موضوع را پیگیری كرد؟
●طیف و گستره ایدئولوژیك
امروزه در جهان اسلام شاهد حضور طرفداران چهار دیدگاه اصلی ایدئولوژیك هستیم: بنیادگرایان۲، سنت‌گرایان۳، نوگرایان۴ و معتقدین به اصالت امور دنیوی یا دنیاگرا(سكولار)۵. هریك از این چهار گروه زیر مجموعه‌هایی دارند كه تمایز میان گروههای اصلی را از بین می‌برند. نكته حائز اهمیت اینجاست كه برای رهبران غرب فهم تفاوت اختلافات درون‌گروهی و میان‌گروهی در تقسیم‌بندی فوق بسیار مهم است.
بنیادگرایان، فرهنگ معاصر غرب و ارزشهای دموكراتیك را قبول ندارند و خواستار تشكیل دولتی اقتدارگرا و بنیادگرا هستند تا از آن طریق بتوانند به دیدگاههای افراطی خود در زمینه قوانین و اخلاق اسلامی عمل كنند. با این وجود آنها مایل به استفاده از نوآوری و فناوری نوین هستند و از به كارگیری خشونت، شرم به خود راه نمی‌دهند. باید دانست كه بنیادگرایی رایج بر دو نوع است؛ یك نوع از بنیادگرایی، بر الهیات استوار بوده و ریشه در تشكیلات دینی دارد كه متعلق به بنیادگرایان اهل كتاب است. این گروه شامل بیشتر وهابیون عربستان و جامعه مذهبی تركهای كاپلانKaplan می‌باشد. در مقابل، بنیادگرایان افراطی كمتر به جوهر واقعی اسلام توجه دارند و به همین دلیل، آگاهانه و یا در اثر جهل و ناآگاهی نسبت به آموزه‌های اسلام راستین در خود آزادیهای قابل ملاحظه‌ای احساس می‌كنند. القاعده، طالبان افغانستان، حزب التحریر و بخش عمده‌ای از اعضای جنبشهای تندروی اسلامی و گروههایی كه در سراسر جهان پراكنده‌اند، متعلق به این دسته از بنیادگرایان هستند.
در سوی دیگر سنت‌گرایان قرار دارند كه خواهان جامعه‌ای محافظه‌كار می‌باشند. آنها كه نسبت به نوگرایی، نوآوری و تحول بدگمانند خود به دو گروه تقسیم می‌شوند كه بررسی تمایز میان آنها بسیار حائز اهمیت است.
سنت‌گرایان محافظه كار معتقدند كه احكام و سنت اسلام باید به دقت و كاملا رعایت و اجرا شود. آنها دولت و مقامات سیاسی را در رسیدن به این مهم و یا حداقل فراهم ساختن زمینه برای تحقق آن، موثر می‌دانند. با این وجود، این گروه عموما از خشونت و تروریسم پرهیز می‌كنند. آنها تلاشهایشان را بر زندگی روزمره جامعه متمركز ساخته‌اند و هدفشان حفظ هنجارها و ارزشهای راستین و رفتارهای محافظه كارانه در حد اعلای آن است. موضع سنت‌گرایان محافظه‌كار مقاومت در برابر تحول و دگرگونی است. این گروه نزدیك شدن گامهای زندگی نوین و مدرن امروزی را تهدیدی مهم برای خود می‌دانند.
در مقابل سنت‌گرایان اصلاح طلب معتقدند كه اسلام به منظور حفظ دوام و جاذبه‌اش در طول اعصار مختلف و برای عملی ساختن آئین‌های پاك دینی ناگزیر باید خود را برای واگذاری امتیازاتی آماده كند. برهمین اساس آنها آماده بحث بر سر اصلاحات و تفسیر مجدد دین هستند. موضع آنها انطباق و سازگاری محتاطانه با تحولات و انعطاف در برابر نص قانون به منظور حفظ روح قانون است.
اما در سوی دیگر نوگرایان خواستار آنند كه جهان اسلام بخشی از مدرنیته جهانی شود. آنها برای اینكه اسلام در مسیر عصر نوین قرار گیرد، خواهان انجام اصلاحاتی در این دین می‌باشند و فعالانه تحولات فراگیر در فهم و عمل راستین به اسلام فعلی را پیگیری می‌كنند. آنها می‌خواهند از فشار بار سنگین سنتهای داخلی و منطقه‌ای خلاص شوند كه در طول قرون مختلف خود را به اسلام تحمیل كرده‌اند. سنت‌گرایان نوگرا بیشتر به تاریخمندی اسلام معتقدند، به اینكه اسلام همانگونه كه در دوران پیامبر(ص) عمل می‌شد، بازتاب واقعیاتی ابدی است اما همزمان مبین شرایط تاریخی می‌باشد كه متناسب با آن زمان بوده و در حال حاضر دیگر اعتباری ندارد. آنها بر این باورند كه جوهر اصلی اعتقادات اسلامی نه تنها مصون از آفات و آسیبها خواهد ماند بلكه در اثر تحولات- حتی تحولات بسیار عظیم- كه بازتاب تحولات عصری، شرایط اجتماعی و مقتضیات و رویدادهای تاریخی است تقویت خواهد شد. اولویت وجدان فردی و جمعی بر مبنای مسولیت اجتماعی و برابری و آزادی به عنوان ارزشهای اصلی آنها، به سادگی قابل انطباق با هنجارهای نوین دموكراتیك است.
در نهایت سكولارها خواستار آنند كه جهان اسلام نیر به شیوه دموكراسیهای صنعتی غرب، جدایی میان دولت و مذهب را بپذیرد و دین را به حوزه خصوصی براند. آنها عمدتا بر این اعتقادند كه آداب و سنن دینی باید مطابق با قوانین سرزمینی و حقوق بشر باشد. كمالیستهای تركیه كه دین را تحت كنترل و نظارت شدید دولت قرار داده‌اند، می‌توان به عنوان یك الگوی سكولار در جهان اسلام برشمرد.
این گروهها و موضعگیریها را نه به عنوان گونه‌های متفاوت بلكه باید بخشهایی زنجیروار و پیوسته به هم دانست چراكه مرزبندی مشخصی میان آنها وجود ندارد. برخی از سنت گرایان با بنیادگرایان همپوشانی دارند. اكثر نوگرایان گروه سنت گرا، تقریبا نوگرا هستند. بیشتر نوگرایان افراطی شبیه سكولارها هستند. در همان حال، این گروهها به شكلی تمایز یافته بر سر موضوعات مورد مناقشه در جهان اسلام مانند؛ آزادیهای سیاسی و فردی، آموزش، وضعیت زنان، عدالت قضایی، مشروعیت اصلاحات و تغییر و تحولات و گرایش نسبت به غرب، مواضع متفاوتی دارند.●برنامه ای برای اصلاحات
آنچه كه شور و هیجان ایدئولوژیك از غرب می‌خواهد، تعهد قاطع نسبت به ارزشهای اصولی غرب و موضعگیریهای منعطف و متناسب با بافتهای مختلف ملتها و كشورها اسلامی است. این رویكرد ضمن آنكه به غرب توان مضاعفی برای مواجهه مناسب با مسائل مختلف را می‌دهد، به بسط و توسعه اسلام مدنی و دموكراتیك نیز كمك خواهد كرد. طرح كلی ذیل نشان می‌دهد كه چنین راهبردی چگونه عمل می‌كند. این طرح متكی به «اركان پنجگانه دموكراسی» برای جهان اسلام است. این اركان مقارن با موضعگیریهایی است كه غرب باید در قبال چهار گروه ایدئولوژیك كه پیشتر بیان شد و شهروندان عادی كشورهای اسلامی اتخاذ كند:
۱- باید از نوگرایان حمایت كرد. غرب باید با تجهیز آنها به ابزار وسیع تبلیغاتی به منظور تبیین و اشاعه دیدگاههایشان، قرائت آنها از اسلام را ترویج كند. انتخاب سنت گرایان به عنوان نخستین گروه جهت ترویج اسلام دموكراتیك، گمراه كننده به نظر می‌رسد و ظاهرا همان مسیری است كه غرب اكنون در پیش دارد. با این حال، برخی مسائل بسیار جدی مخالفتهایی را با انتخاب این مسیر برانگیخته است.
پشتیبانی بیش از حد از سنت گرایان، تضعیف تلاشهای اصلاح‌طلبانه كنونی در جهان اسلام را در پی داشته و بر سر راه نوگرایانی كه ارزشهایشان با ما یكسان است، مانع ایجاد خواهد كرد. در میان تمامی این گروهها، نوگرایان بیشترین وفاق و سازگاری را با ارزشها و روح جوامع نوین دموكراتیك دارند. ما باید موضع آنها را نسبت به سنت‌گرایان تقویت كرده و پیش ببریم. برخلاف تصور، این نوگرایی و نه سنت‌گرایی بوده كه به كار غرب آمده است. تحقق این مهم، مستلزم دور شدن، كاستن وچشم پوشی گزینشی از عناصر اصلی و اصیل آموزه‌های دینی است. در مرحله عمل، عهد عتیق(تورات) تفاوتی با قرآن ندارد و حاوی برخی احكام و ارزشهایی است كه در جوامع نوین اگر نگوییم غیرقانونی، خارج از قوه تفكر و تصور هستند. این موضوع، در غرب مشكلی ایجاد نخواهد كرد چراكه امروز تنها معدودی از افراد اصرار دارند زندگی امروزی ما باید دقیقا مطابق با سیره زندگی رهبران روحانی ذكر شده در انجیل باشد. در عوض، معمولا در غرب اجازه می‌دهیم كه دیدگاه ما نسبت به پیام واقعی مسیحیت و یهودیت فراتر از ظاهر متن برود كه از نظر ما چیزی جز تاریخ و افسانه نیست. این دقیقا همان رویكردی است كه از سوی نوگرایان اسلامی مطرح می‌شود.
گروههای سكولار در كشورهای اسلامی نیز براساس ارزشها و سیاستهایشان، با غرب قرابت دارند. در این میان برخی سكولارها به واسطه مواضع ضد آمریكایی‌شان یا مواضع دیگر، در غرب از مقبولیت چندانی برخوردار نیستند. همچنین سكولارها فاقد جذابیت لازم در میان بخشهای سنتی جوامع اسلامی می‌باشند.
بنابر دلایل فوق، نوگرایان بهترین یاور و شریك غرب محسوب می‌شوند. اما متاسفانه، آنها نسبت به بنیادگرایان و سنت گرایان در موضع ضعیف‌تری قرار دارند چراكه فاقد پشتیبانی قوی، منبع مالی، زیرساخت موثر و تریبون عمومی هستند. از این رو، رهبران غرب باید از راههای ذیل نوگرایان را حمایت كنند:
الف- چاپ و توزیع آ‎ثار ایشان با تخصیص یارانه ب- ترغیب ایشان به نگارش آثار برای توده مخاطبان و جوانان ج- معرفی دیدگاههای ایشان در برنامه‌های آموزشی اسلامی د- قرار دادن آراء و نظرات كارشناسی ایشان در دسترس عموم به منظور رقابت با بنیادگرایان و سنت گرایانی كه پایگاههای اطلاع رسانی اینترنتی، چاپخانه، مدارس، موسسات و وسایل دیگری را برای اشاعه دیدگاههایشان در اختیار دارند پ- ارائه الگوهای نوگرایی و سكولاریسم به عنوان گزینه‌های فرهنگی برای جوانان مسلمان ناراضی هـ- بهره‌گیری از رسانه‌ها و برنامه‌های آموزشی در كشورهای مسلمان به منظور ترویج آگاهی و هشیاری مردم این كشورها نسبت به تاریخ و فرهنگ آنها پیش از پذیرش اسلام.
۲- دومین ركن از اركان پنجگانه ایجاد دموكراسی در جوامع مسلمان عبارت است از: حمایت كافی از سنت گرایان به منظور ایستادگی در برابر بنیادگرایان(در صورتیكه آنها تنها گزینه موجود باشند.) غرب در میان سنت گرایان، باید كسانی را تشویق كند كه به طور نسبی انطباق بهتری با جوامع نوین مدنی دارند، كه به نظر می‌رسد سنت‌گرایان اصلاح طلب این ویژگی را دارا می‌باشند. غرب همچنین باید به شیوه‌های ذیل از سنت گرایان در برابر بینادگرایان حمایت كند:
الف- كمك به تبلیغ انتقادات سنت گرایان نسبت به خشونت و افراط گرایی بنیادگرایان ب- ایجاد تفرقه میان سنت گرایان و بنیادگرایان ج- جلوگیری از اتحاد میان سنت گرایان و بنیادگرایان د- كمك به همكاری میان نوگرایان و سنت گرایان اصلاح طلب پ- در صورت فراهم بودن شرایط، آموزش و تقویت سنت‌گرایان برای بحث و مناظره با افراط‌گرایان. بنیادگرایان معمولا از برتری كلامی و لفظی برخوردارند، در حالیكه سنت‌گرایان از لحاظ سیاسی با زبانی غیر بلیغ، مروّج«اسلام مردمی» هستند. برهمین اساس در مناطقی همچون آسیای مركزی، ممكن است سنت‌گرایان نیاز به آموزش برای فراگیری اطلاعات عمیقتر در مورد اسلام داشته باشند تا از این طریق بتوانند از مواضع خود در قبال بنیادگرایان دفاع كنند.
هـ- افزایش حضور نوگرایان در نهادهای سنت‌گرا چ- كمك به سنت گرایان حامی مكاتب فقهی حنفی مذهب به عنوان روشی جهت مقابله با وهابیون محافظه كار حنبلی خ- ترویج و كمك به حسن شهرت و مقبولیت صوفی‌گری به عنوان شكلی سنت گرا از عرفان اسلامی كه مظهر اسلام باز و تفاسیر روشنفكرانه از این دین است.
۳- مخالفت جدی با بنیادگرایان از طریق ضربه زدن به نقاط آسیب پذیرِ اعتبار اسلامی و ایدئولوژیك آنها. افشای آن دسته از نقاط ضعف بنیادگرایان كه نه سنت‌گرایان و نه آرمان‌گرایان جوان در جذب مخاطبانشان نمی‌توانند از آنها چشم‌پوشی كنند عبارتند از: فساد، خشونت، جهالت، تعصب و خطاهای فاحش در اجرای احكام اسلامی وناتوانی در رهبری و اداره حكومت. همچنین غرب باید با شیوه‌های ذیل به مبارزه با بنیادگرایان برخیزد: الف- به چالش كشیدن تفسیر آنها از اسلام و افشا كردن خطاها و نادرستی برداشتهای ایشان ب- فاش كردن ارتباطات بنیادگرایان با گروهها و فعالیتهای غیرقانونی ج- هشدار به افكار عمومی نسبت به پیامد اقدامات خشونت بار این گروه د- آشكار ساختن ناتوانی آنها در توسعه كشورها و جوامعشان به شیوه‌های مثبت هـ- مخاطب قراردادن و پیام‌رسانی به جوانان، سنت‌گرایان متدین، اقلیتهای مسلمان در غرب و زنان چ- به تصویر كشیدن تروریستها و افراطیون خشن به عنوان افرادی كاملا ترسو و پریشان حال، نه قهرمان خ- تشویق روزنامه نگاران به تحقیق و بررسی در مورد فساد، ریاكاری و اخلاق ستیزیِ محافل بنیادگرا و تروریست. و- دامن زدن به اختلاف و تفرقه در میان بنیادگرایان.
به رغم توفیقات بنیادگرایی افراطی در بسیج جوانان ناراضی به ویژه مردان جوان، این نگرش واجد بسیاری از خصوصیتها و ویژگیهایی است كه موجب رویگردانی جوانان از آن می‌شود. تا به حال این نقیصه مهم در راهبرد سیاسی بنیادگرایی مورد توجه قرار نگرفته است. اسلام افراطی برای جان جوانان ارزش زیادی قائل نیست و با تحریك آرمان‌گرایی جوانان و احساسات شورانگیز و قهرمانانه ایشان آنها را جلوی توپ قرار داده و به بمبگذاران انتحاری تبدیل می‌كند. مدرسه‌‌های ]علمیه[بنیادگرایان به طور خاص به پسران جوان می‌آموزد كه در سنین جوانی بمیرند تا شهید محسوب شوند. اگر جوانان مسلمان مسائل را از نظر یك نسل نگاه كند- همانگونه كه جوانان غرب در دهه ۱۹۹۰ عمل كردند- ممكن است این پرسش را مطرح كنند كه چرا اكثر بمبگذاران انتحاری و شهدا در سنین زیر ۳۰ سال هستند.
۴- حمایت از سكولارها در فرایندی دقیق و جزئی نگرانه. غرب باید سكولارها را وادار به پذیرش بنیادگرایان به عنوان یك دشمن مشترك كند و مانع از اتحاد میان آنها و نیروهای ضد آمریكایی شود. همچنین غرب باید این نظر را ترویج دهد كه در اسلام نیز جدایی دین از سیاست امكان پذیر است و در واقع این جدایی نه تنها ایمان و اعتقادات افراد را به خطر نمی اندازد بلكه موجب تقویت آن می‌شود.
۵- توسعه و گسترش نهادهای مدنی و برنامه‌های فرهنگی سكولار. سازمانهای غربی می‌توانند به توسعه نهادهای مدنی مستقل كمك كنند. این نهادها می‌توانند برای تعلیم و آموزش شهروندان عادی فضایی را در جهان اسلام فراهم آورند، تا شهروندان به فهم فرایند سیاسی و وضوح بخشیدن به دیدگاههای خود كمك كنند.
●●نتیجه بحث
هر نوع راهبردی از این دست، باید با هوشیاری نسبت به یك واكنش بالقوه شدید پیگیری شود. همكاری و پیوند سیاستگذاران آمریكایی با برخی از مقامات خاص اسلامی می‌تواند موجب به خطر افتادن بسیاری از گروهها و یا مردمانی شود كه غرب درصدد كمك به آنها است. همكاریهایی كه در كوتاه مدت به جا و مناسب به نظر می‌رسد مثل ارتباط با سنت‌گرایان محافظه‌كار، می‌تواند در بلند مدت پیامدهای ناخواسته‌ای در پی داشته باشد. به منظور پیشگیری از این مساله، غرب ناگزیر از وفاداری مداوم و صادقانه نسبت به ارزشهای اصیل و دموكراسی، مساوات، آزادیهای فردی و مسولیت اجتماعی است.
چریل بنراد
ترجمه: علی گل محمدی
پی نوشت‌ها
۱- عنوان اصلی این مقالهFive Pillars Of Democracy و برگرفته از سایتRand می‌باشد.
۲- Fundamentalis
۳- Traditionalist
۴- Modernist
۵- Secularist
منبع : ماهنامه زمانه