چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
ابهامات استراتژیک ایران و آمریکا
شاخصهای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در سالهای ابتدایی قرن ۲۱، با تغییرات قابلتوجهی روبهرو شده است كه دلیل آن، دگرگونیهای ساختاری نظام بینالملل میباشد. در عین حال، دگرگونی در حوزههای منطقهای نیز در این سالها بدون وقفه تداوم داشته است. فروپاشی نظام دو قطبی و حادثه ۱۱ سپتامبر را میتوان نقاط عطف تغییرات و دگرگونیهای استراتژیك در حوزه بینالمللی و منطقهای دانست. در این میان و به موازات تغییرات یاد شده، دگرگونیهایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جهت امنیتسازی صورت گرفته است.
امنیت زمانی شكل میگیرد كه كشورها از ابزارهای مناسب برای برخورد با تهدیدات نوظهور و كلاسیك برخوردار باشند. در این میان، تهدیدات فرا روی جمهوری اسلامی بیش از آن كه ناشی از مؤلفههای درون ساختاری یا منطقهای باشد، تحت تأثیر مؤلفههای بینالمللی قرار دارد. این امر به دلیل ماهیت سیاسی و ایدئولوژیك نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد، در حالی كه مؤلفههای ایدئولوژیك كشورمان با آنچه كه در فضای سیاسی و بینالمللی مطرح میشود، متفاوت است. اهداف اولیه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس شكلبندیهای ایدئولوژیك تعیین شده و رویكردهایی ارایه میدهند كه قادرند زمینههای تغییر شكلبندیهای موجود در نظام بینالملل را فراهم كنند. در حال حاضر ساختار موجود در نظام بینالملل به گونهای است كه در آن، قدرتهای غربی بر اساس قدرت اقتصادی و تكنولوژیك خویش، به برتری دست یافتهاند. در عین حال، این برتری منجر به مداخلهگری بیپایان قدرتهای غربی در سایر كشورهای جهان شده است. اما ساختار و روند فعلی نظام بینالملل، با مؤلفههای اسلامی و ایدئولوژیك ایران در تضاد میباشد. لذا جمهوری اسلامی همواره تلاش میكند مداخلهگری قدرتها در نظام بینالملل به حداقل برسد. این سیاست بر اساس “قاعده نفی سبیل” شكل گرفته است. قاعده نفی سبیل هم به مفهوم آن است كه كشورهای اسلامی نباید تحت تأثیر فشارهای ناشی از سیاست واحدهای غیر اسلامی قرار گیرند.
● تقابل استراتژیك
آمریكا از سال ۲۰۰۱ بدین سو، محدودیتهای سیاسی و استراتژیك علیه ایران را گستردهتر كرده است. در همین راستا، اتخاذ “عملیات پیشدستانه” از سوی آمریكا را باید انعكاس استراتژی و اهداف هژمونیكگرای این كشور دانست. آمریكاییها از این گونه عملیات در كشورهای افغانستان و عراق استفاده كردهاند و انجام اقدام مشابهی علیه ایران، منتفی نشده است. هماكنون در گزارشات وزارت دفاع، سازمان اطلاعات مركزی و وزارت امور خارجه آمریكا، نام ایران در زمره كشورهای تهدیدكننده منافع ملی آمریكا قرار داده شده است. لذا از نظر آمریكاییها، ایران در محور اصلی تقابل با آنها قرار گرفته است.
در حال حاضر آمریكاییها نسبت به محیط بینالملل در قالب “استراتژی عدم اطمینان” رفتار میكنند. به موازات، آنان تلاش دارند جدالهای استراتژیك خود را بر اساس تهدیدات احتمالی گسترش دهند.
آمریكاییها گام اول جدالهای استراتژیك خود را با افغانستان آغاز نمودند، زیرا طالبان به عنوان یك نیروی اجتماعی كه زمینههای جدال با آمریكا را به وجود آورده بود، توانست در زمان محدودی به عنوان یك نیروی چالشگر، نقش مؤثری ایفا كند. ولی تداوم این روند منجر به افزایش جدالگرایی در منطقه خاورمیانه گردید.
آمریكاییها در دومین گام، با هدف بازسازی محور بیثباتی در منطقه خاورمیانه، مقابله نظامی با عراق را آغاز نمودند. حمله به عراق، مطلوبیتهای ویژهای برای آمریكاییها به همراه داشت، زیرا شرایطی به وجود آمد كه بر اساس آن، برخی كشورها در رفتار و سیاست خارجی خود انعطافپذیری بیشتری را به نمایش گذاشتند. برای مثال، لیبی و تا حدی سوریه پس از حمله آمریكا به عراق، برخی از اهداف سیاسی و استراتژیك خود را تغییر دادند.
اما از سوی دیگر، با تداوم اقدامات ستیزهجویانه و قدرتطلبانه آمریكا در عراق، نیاز این كشور به مساعدت و همكاری ایران در حل ناآرامیهای عراق، در حال افزایش است. به موازات، انتظار میرود طی سالهای آینده به عنوان بازتاب درگیریهای نظامی و عملیاتی ایالات متحد در مرزهای همجوار با ایران، از یك سو نیازهای استراتژیك آمریكا به كشورمان و از سوی دیگر، چالشهای فرآروی این كشور افزایش یابند. در این میان و در شرایطی كه بحرانها به لحاظ شدت یا گستره افزایش مییابند، زمینه برای تغییر الگوی رفتاری واحدهای سیاسی جهان فراهم خواهد شد، به طوری كه حتی آمریكاییها نیز در شرایط جدید، شكلبندیهای سیاست خارجی خود را با تغییراتی اجتنابناپذیر مواجه میبینند.
بدین ترتیب، جدالهای استراتژیك آمریكا در شرایطی تداوم یافته است كه تاكتیكهای رفتاری سیاست خارجی این كشور در برخورد با كشورمان متنوعتر شده است. این امر به مفهوم این است كه زمینههای تغییر مرحلهای رفتار آمریكا نسبت به ایران وجود دارد. در همین راستا، اگر چه پیامد سیاستهای جدید آمریكا در كشور عراق هنوز مشخص نیست، ولی شواهد نشان میدهند كه عراق و آینده سیاسی آن، نقش مؤثری در شكلبندیهای روابط استراتژیك آمریكا و ایران بر جای خواهد گذاشت؛ هر چند احتمال میرود در شرایط مبتنی بر ابهام استراتژیك، اقدامات سیاسی و امنیتی آمریكا علیه كشورمان افزایش یابد.
● انگیزه، اسطوره و ایدئولوژی ایرانی
ایران به محدودیتهای آمریكا در منطقه خاورمیانه واقف است، لذا تلاش دارد تا از این محدودیتها در جهت ارتقای موقعیت و منافع خود استفاده كند. در عین حال، جمهوری اسلامی ایران بر این امر واقف است كه حضور نظامی آمریكا در خلیج فارس، محدودیتهایی را برای آن به وجود آورده است. البته حتی بدون وجود اینگونه محدودیتها، نوع دیگری از ستیز سیاسی و امنیتی آمریكا علیه ایران شكل میگرفت.
اما ایران در برخورد با آمریكا و سایر واحدهای سیاسی، خود را كشور ضعیفی نمیپندارد. به همین دلیل، اگرچه قدرت نظامیاش محدود است، اما طی سالهای گذشته تلاش نموده تا اقتدار خود را از طریق بازسازی و ساخت تجهیزات و ابزارهای نظامی متنوع تقویت كند. این امر، انگیزه ایران برای ایفای نقش را به وضوح نشان میدهد، زیرا ایران حوزه نفوذ خود را فراتر از مرزهای جغرافیاییاش میداند و تلاش مینماید تا نقش سازندهای در روابط منطقهای و بینالمللی ایفا كند.
در این شرایط، انگیزشهای ایرانی و قالبهای ایدئولوژیك با یكدیگر تركیب شدهاند و مقاومت در برابر تهدیدات آمریكا را افزایش دادهاند. در واقع، اگرچه دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پایان یافته اما خاطره مقاومت آن در ذهن زمامداران و شهروندان ایرانی و حتی ناظران خارجی باقی مانده است. این امر نشان میدهد خاطره مقاومت و پیروزی، اثراتی به مراتب بیشتر از انفعال و شكست دارد. این مسأله بر شدت انگیزه مقاومت در برابر فشارهای آمریكا خواهد افزود.در این میان، آمریكاییها كه قادر نخواهند بود به گونهای یك جانبه با سیاست خارجی و اهداف استراتژیك ایران برخورد كنند، تلاش خواهند كرد الگوی همكاریجویانهای را با سایر كشورها به ویژه اروپای متحد در روابط متقابل به وجود آورند. چنین الگویی را میتوان در تلاش آمریكا برای دستیابی به یك اجماع عمومی در خصوص پرونده هستهای ایران مشاهده نمود. در مقابل، گرایش ایران به نیروی سوم را باید به عنوان عامل دیگری دانست كه بر اساس آن، مبادرت به همكاری استراتژیك با كشورهایی مینماید كه بتوانند جایگزین مطلوب و مؤثری برای آمریكا گردند.
● سناریوهای نهایی
بنا بر آنچه گفته شد، میتوان به چند جمعبندی به شرح زیر رسید:
الف) روندهای تضاد در روابط استراتژیك ایران و آمریكا طی سالهای آینده و تا زمانی كه سیاست هژمونیكگرایی این قدرت ادامه داشته باشد، تداوم خواهد یافت.
ب) در این دوران، آمریكا تلاشهای خود را برای اعمال محدودیت علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش خواهد داد.
ج) مخالفت اروپای متحد با مداخلات منطقهای آمریكا و چالشهایی كه در برابر سیاست مداخلهجویانه این كشور ایجاد شده است را میتوان به عنوان زمینهای برای همكاری در روابط ایران و اروپا در تقابل با هژمونیكگرایی آمریكا دانست.
د) بحرانهای منطقهای فراروی آمریكا به گونهای خواهد بود كه ابتكار عمل كشور در برخورد با تهدیدات را كاهش میدهد. بنابراین میتوان شرایطی را در نظر گرفت كه از یكسو، زمینه محدودسازی جدالها و منازعات آمریكا در برخورد با ایران به وجود میآید و از سوی دیگر، شواهدی را ملاحظه كرد كه نیاز آمریكا به مشاركت با ایران افزایش مییابد. در چنین شرایطی، سطح تعارضات آمریكا علیه ایران به شكل مرحلهای، كاهش خواهد یافت.
هـ) تهدیدات آمریكا علیه ایران در مقایسه با سایر چالشهای موجود، افزایش خواهد یافت. البته این امر به منزله ظهور تهدیدات پرشدت علیه ایران نیست، زیرا قابلیتهای اقتصادی و استراتژیك ایران به میزانی است كه امكان مانور این كشور در قبال این تهدیدات را افزایش داده است. در این شرایط، ایران برای مقابله با بحرانهای ناشی از كنش استراتژیك آمریكا، به اقدامات تلافیجویانه و همچنین مقابلهجویانه مبادرت خواهد كرد. این امر به عنوان زیربنای فعالیتهای استراتژیك ایران در روند همكاریهای سازنده تلقی میشود.
و) اگر آمریكا تلاش نماید تا تهدیدات كم شدت را علیه ایران سازماندهی كند. این امر را میتوان به عنوان زمینهای برای همكاری محدود در سطح منطقه و تلاش برای بیثباتی سیاسی در داخل نیز تلقی نمود.
ز) در این میان، اگرچه همكاریگرایی استراتژیك در شرایط موجود ایجاد نخواهد شد، اما شواهد منطقهای و بینالمللی نشان میدهند كه زمینه آغاز شكلهای جدیدی از روابط دوجانبه و چندجانبه وجود خواهد داشت. این گونه زمینهها و بسترهای تاریخی را میتوان به عنوان مقدمهای برای شكلگیری “تعامل سازنده” دانست، زیرا تعامل سازنده اقدامی برای حضور فعالتر و قدرتمندانهتر در حل مرحلهای تعارضات و بازسازی مؤثر روابط برای نیل به اهداف امنیتی میباشد.
ح)تكروی آمریكا در پیشبرد برنامههای استراتژیك خود در منطقه و عدم همكاری سایر بازیگران قدرتمند جهانی با این كشور، میدان مانور ایران را در تعارض با آمریكا به سطح نظام بینالمللی توسعه داده و در روابط متقابل ایران با كشورهای اروپایی، چین و روسیه نقش داشته است. تردیدی نیست كه هیچ یك از این قدرتهای نظارهگر تمایل ندارند كه آمریكا قدرت بلامنازع در منطقه حساس و استراتژیك خاورمیانه باقی بماند.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست