چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
بررسی و مقایسه ملاکهای توسعه با عصر ظهور
این مقاله میکوشد ثابت کند در زمان ظهور، در سایه آموزههای نجات بخش آخرین منجی، بشر به بالاترین درجات توسعه خواهد رسید.
● چکیده
با توجه به تازگی و اهمیت بحث در مباحث اقتصاد اسلامی بهویژه در مورد امام زمان (عج) و همچنین ایجاد آمادگی برای شناخت عصر ظهور و لزوم پاسخگویی به مسائل آن دوران، ضروری به نظر میرسد در زمینه مسائل اقتصادی و توسعه در آن عصر تحقیقات بیشتری انجام پذیرد. این مقاله میکوشد ثابت کند در زمان ظهور، در سایه آموزههای نجات بخش آخرین منجی، بشر به بالاترین درجات توسعه خواهد رسید. این توسعه علاوه بر دارا بودن ملاک های اساسی مورد نظر اندیشهورزان توسعه در عصر حاضر (قدرت تأمین نیازهای ضروری، عزت نفس، آزادی از قید بردگی، عدالت و محیط زیست) به صورت کامل، ملاک ها و مبانی جدیدی نیز دارد. این ملاکها از انسجام و استحکام بیشتری برخوردار است و با مقایسه و بررسی احادیث صحیح رسیده از معصومان (علیهم السلام) برداشت میشود.
● مقدمه
هدف مکتب الهی اسلام، تکامل و تعالی انسان است تا آدمی در سایه رشد عقلانی و معنوی که از درون افراد سرچشمه میگیرد، به رشدی برونی در سطح جهانی دست یابد.
آنچه اسلام را از دیگر نظامهای فکری متمایز میکند، ارتباط بین دین و زندگی است که آن را به صورت نظامی زنده و فعال درمیآورد. اسلام، برای همه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی انسان از جمله سازمانها و نهادهای اداره امور جامعه برنامه جامعی آورده، ولی این برنامه جز دوره محدودی در صدر اسلام اجرا نشده است. در دهههای اخیر، شاهد اشتیاق روزافزون مسلمانان نسبت به اجرای آموزههای اسلامی در زمینههای مختلف هستیم که انگیزه تحقیقات نظری مربوط به نظام اقتصادی اسلام و کاربرد آن در اقتصادهای امروزی را افزایش داده است.
مکتب اسلام بر توسعه جهانی تأکید دارد که به دست همه و برای همه باشد. تنها راه رسیدن به این توسعه، انقلابی همگانی است که در سایه نیاز در سطح جهانی تحقق مییابد و به تحولی فراگیر و رشد و تکامل معنوی و عقلی میانجامد که ریشه رشد مادی به صورت پایدار همراه با تعامل و تعادل کامل و بدون ضرر رساندن به دیگران ـ نه تنها انسانها، حتی به طبیعت پیرامون ـ است. بنابر آموزههای اسلام و دیگر ادیان الهی، منجی آخر نیز به مرز و محدوده جغرافیایی محدود نیست و مسئولیت برپایی نظام الهی را در سطوح جهانی بر عهده دارد.
در این نوشتار نویسنده میکوشد با تحقیق در متون دینی، ابعاد جهانی توسعه مهدوی را بررسی کند و به مقایسه توسعهیافتگی عصر حاضر با عصر ظهور بپردازد. به همین دلیل، تلاش شده است از احادیث معتبر که تواتر معنایی نیز دارند، بهره جوییم.
● مفهومشناسی (سیر تکاملی تعریف توسعه، تفاوت رشد با توسعه، توسعه پایدار)
در این عصر، شاهد پیشرفتهای شگرفی بودهایم که روز به روز در حال گسترش است. سفر به فضا، اکتشاف فضاهای ناشناخته، کشف و مهار انرژی اتم، کشف و استفاده از سلولهای بنیادی، شبیهسازی و... پارههایی از نتایج پیشرفت بشر است. به همین دلیل، در هزاره سوم، منتظر رفاه، آسایش، امنیت و سلامتی در کشورهای پیشرفته بودهایم.
اقتصاد نیز از این پیشرفتها مستثنا نبوده است. یکی از جلوههای این پیشرفتهای علمی، ظهور علم توسعه است. مباحث توسعه در نوشتارهای اقتصاددانان متقدم چون آدام اسمیت، دیوید ریکاردو، تامس توماس، جان استوارت میل و کارل مارکس به فراخور زمان خودشان مطرح شده است. پس توجه علمی به سازوکارهای رشد و توسعه، بیشتر علاقهای احیا شده است تا اشتغال ذهنی تازه اقتصاددانان.
در آغاز، توسعه به حیطه درونی کشورها محدود بود. از این رو، کشورهای پیشرفته، توسعهیافتگی خود را در افزایش درآمد ملی یا با دیدی خوشبینانهتر، افزایش درآمد سرانه ملی، رفاه و توزیع عادلانه درآمد در درون جامعه خود میدیدند، حتی اگر به بهای تلف شدن و غارت منابع دیگر کشورها، استثمار و عقب نگهداشتن یا دستکم، بیاعتنایی نسبت به آنها همراه باشد. هدف نیز، تنها پیشبرد درونملیتی بود که امکان داشت با بیتوجهی و حتی نابودی طبیعت و محیط زیست پیرامون همراه شود.
آمارها نشان میدهند که تنها شش درصد مردم ایالات متحده امریکا، سالانه از چهل درصد منابع جهان بهرهبرداری میکنند. از طرف دیگر، یک کودک امریکایی به اندازه شانزده کودک در کشورهای توسعهنایافته، از منابع مختلف مصرف میکند.
به طور کلی، نگرش و عملکرد یاد شده تنها مستلزم رشد اقتصادی بود و فقر، بیکاری و توزیع درآمد در درجه دوم قرار گرفت. فرق توسعه با رشد اقتصادی در این است که توسعه به شرایط تولید ـ علاوه بر رشد اقتصادی ـ اهمیت میدهد. برای مثال، توجه به محیطزیست آسیبدیده از فعالیتهای اقتصادی و پیآمدهای اجتماعی آن یا توزیع درآمد و رفاه افراد تحت عنوان توسعه قرار میگیرد. حتی ممکن است رشد اقتصادی بدون توسعه ـ انسانی ـ یا با توسعه اندک همراه باشد. رشد اگر با اقدامات اصلاحی در جهت توسعه انسانی همزمان نباشد، ممکن است به رشد خفقانآور (مخالفت با آزادمنشی و همراه با محدودیت سیاسی)، رشد بیریشه (کمتوجهی به هویت و ارزشهای فرهنگی) و رشد بیآتیه (بیتوجهی به عدالت بین نسلی و محیط زیست) بیانجامد.
به تدریج، کشورها به اشتباه خود پی بردند و حتی دهه ????، دهه شکست توسعه اعلام شد. چون هیچ پیوند خودکاری میان رشد اقتصادی و توسعه وجود نداشت، توسعه مبتنی بر محوریت انسان مطرح شد. در این نگرش، توسعه مردم (سرمایهگذاری در ظرفیتهای انسانی)، برای توسعه مردم (رشد و توزیع منصفانه و عادلانه) و توسعه بهدست مردم (فرصت مشارکت یکسان و همگانی) اصل است.
توسعه مباحثی گستردهتر از اقتصاد سنتی و سیاسی دارد و علاوه بر تخصیص منابع کمیاب، به رشد مستمر آنها در طول زمان میپردازد که با سازوکار اقتصادی، اجتماعی و نهادی، عمومی و خصوصی سر و کار دارند که لازمه بهبود سریع و وسیع سطح زندگی تودههای فقیر، بیسواد و گرفتار... است. همچنین به بالاترین درجه کارآیی و ضرورت برنامهریزی اقتصادی همآهنگ داخلی و خارجی برای بهبود سطح رفاه عمومی جامعههای بشری نیاز دارد.
توسعه را باید جریان چند بُعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی مردم و نهادهای ملی و نیز رشد تسریع اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، همآهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده است و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، گرایش مییابد.
این امور سبب شد که در انتقاد به توسعه، مباحث توسعه پایدار و محیط زیست و توسعه سبز مطرح شود.
تعاریف فراوانی از پایداری ارائه شده است. به نظر برخی از صاحبنظران، توسعه پایدار به معنای توانایی اقتصاد برای رسیدن به رشد مطلوب و حفظ آن برای بلندمدت است. متداولترین تعریف از توسعه پایدار، تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه در سال ???? میلادی در کنفرانس «آینده مشترک ما» ارائه داد. در این تعریف آمده است: «توسعه پایدار، توسعهای است که نیازمندیهای حاضر را بدون لطمه زدن به تواناییهای نسلهای آتی در تامین نیازهای خود برآورده میسازد.»
پس از دهه هفتاد، خلأ ارزشها و اخلاق در ساختار توسعه مشاهده شد که در روابط و امور اقتصادی اختلالهایی ایجاد کرد. به همین دلیل، اقتصاددانانی چون آمارتیا سن و میسرا به طرح این مباحث تشویق شدند. ریشه تمامی این اختلالها، بیتوجهی انسانها به عقل و اخلاق است. عقل و اخلاق در بهبود و کمک به حل معضلات پیچیده توسعهنایافتگیهایی که تنها به عوامل مادی و طبیعت کمیاب چشم دوختهاند و توسعه خود را در حل نوسانهای بیتعادلی و بهبود تعادل بازارهای صرف مادی ـ مالی، پولی، ارز و... ـ میدانند، نقش مهمی دارند. ادامه یافتن روند یاد شده میتواند به بهای ذبح انسانیت، عقل و عواطف انسانی، عقب نگه داشتن دیگر ملتها و رقابتهای ناسالم همراه با حسادت، کینه و دشمنی به عنوانهای مختلف از جمله جنگ سرد باشد.
بنا به نظر برخی کارشناسان، هدف توسعه، بهبود زندگی است که در دو جهت کنترل طبیعت و رهاییبخشی سبب پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود. بهویژه در جهت دوم ـ رهاییبخشی ـ آرمانهای ظریف اخلاقی و ارزشهای والای اخلاقی را به پیش میبرد. توسعه به معنای بهبود در مجموعه شرایط بههمپیوسته طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. توسعهگرایی نیز اعتقاد به کارآیی و مطلوبیت این نوع پیشرفت اقتصادی است. حتی برخی دیگر از صاحبنظران، فرهنگ و نظام ارزشی را یکی از اثرگذارترین عوامل بر نظام اقتصادی میدانند که در روند توسعه باید به آن توجه کرد.
● اسلام و توسعه
جهتگیری اساسی دین اسلام، آخرت است، ولی رستگاری اخروی به بهرهمندی معقول و حساب شده از مواهب مادی بستگی دارد. دستوراهای دینی تنها رنگ ماورایی ندارد، بلکه میکوشد به ساخت جامعهای متعالی در دو جنبه مادی و معنوی یاری رساند. آیات و احادیث مربوط به تولید، کار، منابع طبیعی، مصرف، دانش و عدالت اجتماعی، نشاندهنده دیدگاه اسلام درباره رشد و توسعه اقتصادی است.
احادیثی مانند «الإسلام یعلو و لا یُعلی علیه» به روشنی، اهداف اسلام را در ارتقای همهجانبه جامعه اسلامی نشان میدهد که به برتری در تمامی ابعاد توسعه و رشد، از جمله رشد اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین مظاهر برتری نسبی میانجامد. یا احادیثی همچون «الفقر موت الأکبر» از امام علی(ع) نیز نظر اسلام را درباره نامطلوب بودن فقر بیان میکند که عامل اساسی آن، بیکاری، کمبود سرمایه مادی و انسانی است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد که برای توصیف و تقدیس کار و تولید، کارگر را به مجاهد در راه خدا تشبیه کردهاند یا به انفاق و کمکهای مالی به همنوعان، زکات و خمس مربوط میشوند. به طور کلی، این احادیث میتواند ما را در زمینه توسعه و چشمانداز اسلامی یاری دهد.
در اینجا ممکن است این پرسش پدید آید که آیا اسلام توان مدیریت یک حکومت جهانی و علاوه بر آن، توسعه جهانی را دارد یا نه؟
در پاسخ باید گفت اسلام، آخرین و کاملترین دین الهی به همین جهت ظهور کرد، ولی آموزههای آن بهجز زمانهای کوتاهی ـ در زمان رسول اکرم (ص) و خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) ـ به طور جامع و کامل اجرا نشد. با نگاهی به کتابهای تاریخی درمییابیم اسلامی که توانست اعراب بدوی و جاهلی را در مدت کوتاهی ـ کمتر از نیم قرن ـ بر مناطق وسیع و متمدن جهان آن روز حاکم کند و مسلمانان را به پیشرفتهای شگرف در امور حکومتی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی برساند، این قابلیت را دارد که به دست آخرین ذخیره الهی که حکومتش در آموزههای اصیل الهی ریشه دارد، بشر را از قید بردگی و اسارت، ستم، فقر و تیرهبختی برهاند و به سعادت و رفاه، امنیت و عدالت و به عنوان هدف غایی، او را به تقرب و تکامل برساند.
گفتنی است توسعه در اسلام از درون افراد سرچشمه میگیرد. از این رو، اسلام تلاش میکند با ارتقای درونی و تعالی فرد، او را به مولدی تبدیل کند که هدفش نه تنها رشد خود یا جامعهاش باشد، بلکه به رشد جامعه انسانی و توسعه جهانی با توجه به ملاکهای عقلی و اخلاقی بپردازد.
به نظر برخی از پژوهشگران مسلمان، نظر دین مبین اسلام در مورد پیشرفت اقتصادی این است که تنها اعتقاد به ذات باری تعالی و داشتن تقوا، توسعه و رشد اقتصادی جامعه را ممکن میسازد. ایمان به خدا؛ یعنی اعتقاد به حضور دائمی ذات باری تعالی در همه امور اجتماع. حاصل این ایمان عبارت است از اخلاق کاری قوی، معامله مبتنی بر صداقت و درستی، تولید کارا، پرهیز از اسراف و تبذیر، عدالت اجتماعی و گردش ثروت با توجه به قبول خطر و عواید مترتب بر آن، وفای به عهد، حداکثر تعاون در فعالیتهای اقتصادی و آزادی معاملات در چارچوب احکام شرع. خلاصه اینکه هرگاه افراد جامعه به ارزشهای اسلامی ایمان آورند و به آن عمل کنند، اقتصادی قدرتمند، پویا و بالنده بهوجود خواهد آمد که در آن، همه سرچشمههای ایجاد توزیع نامتعادل درآمد و ثروت مسدود میشود و تمامی راههایی که ساختار اقتصاد ممکن است ضربههای درونزا را از آن طریق به پیکر اقتصاد وارد آورد، از میان برمیدارد. در چنین نظامی، بیثباتی فقط از خارج نظام میتواند وارد شود.
حتی در آموزههای اسلام در مورد دستیابی به توسعه پایدار نیز پیامهایی به چشم میخورد. این آموزهها به طور مختصر به شرح زیر است:
۱) تفسیر درست زندگی دنیوی به عنوان مقدمه در مقایسه با حیات اخروی و جاودان به عنوان مقصد نهایی و ایجاد موازنه و رابطه معقول و منطقی بین این دو، همانگونه که احادیث فراوان، دنیا را مزرعه آخرت میداند؛
۲) مسئول شناختن انسان در عمران و آبادانی زمین؛
۳) برابر دانستن همه افراد در همه زمانها و مکانها در بهرهبرداری از نعمتهای الهی و مواهب طبیعی؛
۴) تشویق به عدالت و مساوات به منظور رعایت عدالت درون نسلی و بیننسلی، احسان، انفاق، تقوا و تعدیل غرایز انسانی؛
۵) احترام قائل شدن برای اموال و ثروت فردی مشروع و مالکیت شخصی محدود؛
۶) تشویق به کسب دانش و رشد فکری بدون هیچگونه محدودیت جنسی، نژادی و سنی؛
۷) اصالت بخشیدن به جامعه و مصالح فردی؛
۸) نهی اکید از عوامل بازدارنده و تخریبگر رشد و توسعه اقتصادی از قبیل تجمل پرستی، ولخرجی، مصرف بیرویه و ریختوپاشهای افراطی و دگرگون نمودن نعمتهای الهی با ممنوع کردن مکاسب محرمه و درآمدهای نامشروع و همچنین تحریم اسراف و اتلاف و مبارزه با فقر و بیکاری.
باید توجه داشت برخی از این موارد حتی در فهرست اخلاقیترین دانشمندان توسعه یافت نمیشود. مهمتر آنکه در اسلام، خود توسعه هدف نهایی نیست، بلکه ابزاری است برای تکامل افراد در سایه درک بیشتر فضایل در مسیر تقرب به یگانه معبود. این درست در نقطه مقابل جوامع سکولار غیردینی و وضعیت فعلی جوامع اسلامی است که رسیدن به توسعه آن هم از نوع غربی را ـ همراه با ظواهر فریبنده دنیایی ـ مهمترین هدف خود میپندارند. تمام این نابسامانیها به دلیل دوری از اسلام ناب، رشد فساد و غفلت و از خود بیگانگی حتی در این جوامع به ظاهر اسلامی است.
اکنون با توجه به ارزشهای اصلی توسعه، به تبیین احادیث، آیات و روایات عصر حضور و مقایسه اجمالی آن با ملاکهای توسعه در زمان حاضر میپردازیم.
● ملاکها و ارزشهای توسعه
منظور از این ملاکها، شاخصهایی است که بهوسیله آن میتوان به میزان توسعهیافتگی کشورها پی برد و درجه توسعهیافتگی یا توسعه نایافتگی آنها را بهویژه در توسعه انسانی تشخیص داد. ملاکهای توسعه، مهمترین و کاراترین بحث توسعه به شمار میرود. البته این ارزشها با شاخصهای توسعه مانند ضریب جینی، امید به زندگی و... که در حیطه کمّی و آماری برای مقایسه بین کشورهای مختلف تعریف میشوند، متفاوتند.
شاید بهترین و همگانیترین ملاکهای اصلی توسعه که مایکل تودارو نیز در کتاب خود، توسعه اقتصادی در جهان سوم به آنها اشاره دارد، مبتنی بر سه ارزش اصلی توسعه باشد که عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس، آزادی از قید بردگی و قدرت انتخاب که لازمه توسعه همهجانبه در سطح جهانی و فراملیتی است. بر اساس این مبنا، توسعه به معنای ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر یا «انسانیتر» است.
تعبیر «معاش زندگی» همان قدرت تأمین نیازهای اساسی شامل غذا، مسکن، بهداشت و امنیت است که با نبود یا کمبود آن، جامعه دچار عقبماندگی مطلق میشود. منظور از اعتماد به نفس نیز احساس شخصیت کردن، عزت نفس و کرامت انسانی است که در آن، بحثهای ارزشی چون فقر فرهنگی، ارزشها، گسترش علمی و تقویت آموزش و فرهنگ قابل بحث است.
همچنین مراد از آزادی از قید بردگی یا قدرت انتخاب، آن آزادی است که به رهایی از قید بردگی، جهل و بدبختی میانجامد.
برخی از اقتصاددانان، به مسائلی چون آزادی به صورت پررنگتر پرداختهاند. از جمله آنان به فریدمن میتوان اشاره کرد. او دو نوع آزادی اقتصادی و سیاسی را مطرح میکند که از نظر او، آزادی اقتصادی، یک هدف است که ابزاری برای دستیابی به آزادی سیاسی است. او رابطه این دو آزادی را رابطهای پیچیده و دوطرفه میداند که سرانجام به افزایش رفاه توده مردم به میزان زیادی میانجامد.
با رعایت این ملاکها، جریان چند بُعدی توسعه که مستلزم تغییرهای اساسی در ساخت اجتماعی، نگرش مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق است، به نتیجه میرسد. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، همآهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج میشود و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، گرایش مییابد.
با توجه به تأکید دانشمندان توسعه بر مباحثی چون عدالت و محیط زیست بهعنوان اساس توسعه پایدار، لازم است در مباحث توسعه، توجه ویژه به آن معطوف شود.
● مقایسه تطبیقی ملاکها و ارزشهای توسعه با روایات عصر ظهور
در ادامه، به تبیین و توزیع بیشتر مباحث توسعه و مقایسه تطبیقی ملاکها و ارزشهای توسعه با روایات مربوط به عصر ظهور میپردازیم. در ابتدای هر مبحث، درباره مفهوم و کارکرد آن ملاک توضیح میدهیم.
الف) معاش زندگی: قدرت تأمین نیازهای ضروری
بنا به نظر دانشمندان توسعه، حداقل چیزهایی که توسعه نیازمند آن است، عبارتند از غذا، مسکن، بهداشت و امنیت که چهار شاخص اصلی و مقدماتی توسعه در جوامع به شمار میرند. این نیازها تداومبخش زندگی است و نبود یا کمبود در آنها حالت عقبماندگی مطلق را در پی دارد که نشانه فقر مطلق در جامعه است. توسعه اقتصادی، شرط لازم برای بهبود کیفیت زندگی است که مستلزم پیشرفت اقتصادی همیشگی و پیوسته در سطوح مختلف شخصی و اجتماعی است. بنابراین، یکی از ملاکهای اساسی توسعه، جلوگیری از گسترش فقر و نابودی آن است.
یکی از دغدغههای علم توسعه، ریشهکن کردن فقر و بالا بردن سطح رفاه در جامعه است. با وجود این، بیشتر کشورهای جهان با آمار بالای فقر روبهرویند. در دهه ????، با توجه به افزایش فقر، اقتصاددانان توسعه برای ایجاد یک خط فقر عمومی، اولین قدم را برای اندازهگیری میزان فقر در داخل کشورها و مقایسه بین آنها برداشتند. بدین ترتیب، مفهوم «فقر مطلق»؛ یعنی حداقل درآمد معیشتی معین برای ادامه بقا و تأمین نیازهای اصلی و ضروری جسمانی ـ غذا، پوشاک، مسکن و امنیت ـ بهوجود آمد. در سال ???? حدود ???? میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکردند و میزان فقر ??/? درصد بود. همچنین تا سال ????، ?? درصد جمعیت جهان زیر خط فقر مطلق زندگی میکردند.
این آمار رو به رشد فقر در توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت و استثمار و غارت منابع کشورهای ضعیف در جهت پیشبرد و توسعه اهداف کشورهای قدرتمند به بهای اندک ریشه داشت. از این رو، نیاز به قدرتی که بتواند اوضاع مستضعفان جهان را سامان دهد، احساس میشود؛ نیرویی که با علم و درایت و قدرت مافوق تصور ناشی از توان الهی بتواند در جهت تحقق منافع بشریت قدم بردارد. چنین بشارتی در بیشتر مکتبهای الهی و غیرالهی آمده است. دین اسلام نیز از این امر مستثنا نیست. نمونه برجسته آن، آیه شریفه (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ) است که بنابر احادیث معتبر، نوید پیروزی حق و حاکمیت عدالت و رفاه در جامعه است.
۱) تغذیه
تغذیه مناسب و کافی از ضروریات اولیه زندگی و از عوامل مهم توانایی جسمی و انجام فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و عبادی است. امام صادق(ع) میفرماید:
لیس لإبن آدم بُدٌّ من أکلة یقیم بها صلبه؛
استواری انسان به تغذیه بستگی دارد. از این رو، برای زنده ماندن و زندگی، مصرف خوراک لازم است. اسلام نیز تغذیه مناسب را شرط لازم برای زندگی میداند. روایات بسیاری بر این مطلب دلالت میکنند که در زمان امام زمان(عج)، با افزایش درآمد اشخاص و کمکهای فراوان دولت به اشخاص، فقر ریشهکن میشود، به گونهای که اشخاص، نیازمندی را برای کمک نمییابند. در این میان، به بیان نمونههایی از احادیث بسنده میکنیم.
رسول خدا (ص) فرمود:
در دولت او، مردم چنان در آسایش و رفاه به سر میبرند که هرگز نظیر آن دیده نشده است. مال به قدری فراوان میشود که هر کس نزد او بیاید، اموال فراوانی زیر پایش میریزد.
همچنین آن حضرت فرمود:
ثروت را در میان آنان به فراوانی میبخشد. کسی که درصدد صدقه دادن باشد، اموالی برمیدارد و به مردم عرضه میکند، ولی به هر کس عرضه میکند، میگوید: من نیازی ندارم. اموال را چون سیل میریزد، ثروت را کلان کلان میبخشد و آن را نمیشمارد.
امام صادق (ع) نیز فرموده است:
به بینوایان، طعم کره را میچشاند و در روزگار او دنیا پاکیزه شود و اهل دنیا نیکو میشوند.
احادیثی از این دست فراوان یافت میشود که نشانه بهبود وضع تغذیه افراد در نتیجه افزایش درآمد آنها و بینیازی آنان در آخرالزمان است. از جمله این بینیازیها، تأمین و استفاده از تغذیه مناسب برای کسب تواناییهای لازم در پیشبرد اهداف جهانی بهدور از نابرابری، تبعیض و ستم است.
حتی در منابع روایی، دلایلی بر زیاد شدن باران، گیاه، درختان و میوهها و دیگر نعمتهای زمینی به چشم میخورد، که با دنیای رو به انحطاط کنونی بسیار تفاوت دارد. «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض»؛ یعنی کمیابی که دغدغه اساسی اقتصاددانان است، جای خود را به برکت میدهد.
رسول خدا (ص) نیز فرموده است:
امت من در زمان مهدی (عج)، به نعمتی که هرگز مانند آن را بهرهمند نشده بودند، از خوب و بد بهرهمند میشوند. آسمان برایشان باران میفرستد و زمین، گیاهان و میوههای خود را پنهان نمیکند. به روایت بغوی، آسمان از باران خود چیزی فرو نمیگذارد مگر آنکه آن را پی در پی میفرستد. زمین از گیاهان خود چیزهایی را آشکار میکند تا اینکه مردگان آرزو میکنند کاش زنده میشدند و میدیدند.
با کشف مواد جدید و استفادههای علمی و رونقی که به دلیل لطف الهی در پرتو تعامل و عدالت بشر پدید میآید، «تنبت الأرض ضعف اُکُلها» سبب رشد استعدادهای جدید جهان میشود. در این حالت، کمیابی و تعادل و نوسانهای مخرب جای خود را به بهیابی و تعادل میدهد. در چنین زمانی، آیات تسخیر (وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیاتٍ لَّقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ) که نشان میدهد هدف از خلقت موجودات زمینی و آسمانی، انسان است، معنی مییابد.
۲) پوشاک
بر اساس آموزههای دین، جامعه توسعهیافته، جامعهای است که مردم بتوانند از لباس و پوشاک مناسب زمان خود استفاده کنند و ظاهری آراسته داشته باشند.
امام صادق (ع) فرمود:
بهترین لباس هر زمان، لباس مردم آن زمان است.
امام علی (ع):
لباس، یکی از دو گوشت است. (یعنی لباس مانند غذا در سلامت انسان نقش دارد و لازم است)
با توجه به سیره و احادیث فراوان پی میبریم که لباس مناسب با شرایط زمان و در شأن هر فرد از لوازم زندگی و معاش فرد است. بنابر روایات مستند، با ریشهکن شدن فقر و توسعهیافتگی در زمان ظهور به گونهای که محتاجی یافت نمیشود، افراد به پوشش مناسب دست مییابند.
۳) مسکن
مسکن مناسب نیز از ضروریات زندگی است، ولی در قرن حاضر مشاهده میشود که حاکمان کمتر توجهی به این جنبه دارند. بر اساس آمار جهانی، تعداد بیخانمانها یا افرادی که مسکن مناسب ندارند، رو به افزایش است.
امام باقر (ع) فرموده است:
من شَقاء العیش، ضیق المنزل؛
خانه کوچک و نامتناسب با نیازهای فرد از عوامل شقاوتزا در زندگی انسان است.
همچنین آن حضرت فرموده است:
إذا ظهر القائم... یسوّی بین الناس حتّی لا تری محتاجاً إلی الزکوة؛
آنگاه که قائم قیام کند... چنان میان مردم به مساوات رفتار میکند که هیچ محتاج به زکات را نخواهی دید.
امام صادق (ع) فرمود:
زندگی در خانه وسیع، که نیازهای مختلف انسان را برآورد، گوارا و دلپذیر است.
احادیثی از این قبیل بیانگر این مطلب است که در زمان ظهور، نیازهای مردم برآورده میشود که نیاز به مسکن از جمله مهمترین این نیازهاست.
باید دانست در تمامی این موارد، اسلام با اسراف یا مصرف ناعادلانه بدون رعایت حقوق متقابل دیگر افراد، مخالف است.
۴) بهداشت
ساختار دین اسلام بر اساس پاکیزگی و بهداشت بنا نهاده شده است. شاید رایجترین حدیث پیامبر اعظم (ص) در این زمینه، حدیث «النظافة من الإیمان» باشد. پیامبر اسلام تأکید فراوانی بر این امر داشت تا آنجا که فرمود:
بُنی الإسلام علی النظافة؛
خداوند، اسلام را بر پایه پاکیزگی بنا نهاده است.
جامعه پیشرفته اسلامی، جامعهای است که در آن امور بهداشتی به گونه فراگیر و گسترده نهادینه شده است. مواردی چون بهداشت فردی ـ دهان، دندان، پوست، صورت و مو ـ پاکیزگی محیط زیست، بهداشت فضا، برخورداری از هوای سالم، رعایت مسایل جنسی و... در آموزههای اسلامی به فراوانی به چشم میخورد. بدین ترتیب، مسائلی که در حال حاضر از جمله شاخصهای سلامتی و توسعه است، در آموزههای اولیه اسلام بهعنوان اصولی تردیدناپذیر و اساسی بیان شده است.
اسلام، زندگی آکنده از درد و رنج، خستگی، اندوه و بیماری را نمیپسندد و حتی طولانی شدن هرگونه بیماری بهویژه بیماریهای درمانناپذیر را از بزرگترین بلاها میداند. امام علی (ع) میفرماید:
همانا در بیماری، پاداشی نیست. از بزرگترین بلاها، بیماری پیوسته است.
پیامبر اعظم (ص) میفرماید:
در نظر ما، عافیت، سلامتی و تندرستی، دوست داشتنیتر است.
برای شکلگیری جامعهای شاداب و تندرست، به دولتمردان و مردمان سفارش شده است به این امور توجه کنند:
ـ وجود پزشکان ماهر و متخصص به میزان نیاز؛
ـ تربیت و آموزش دانشجویان پزشکی؛
ـ برخورد انسانی با بیماران نیازمند؛
ـ برنامهریزی برای توزیع درآمد و امکانات با هدف ایجاد توان درمان مناسب برای همه مردم؛
ـ بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی پزشکی و بهداشتی مردم؛
ـ انجام جراحیهای مناسب و اهدای اعضای سالم مردگان؛
ـ امتیاز قوانین اختصاصی درمان به پزشکان.
ـ راههای افزایش عمر طولانی و پرهیز از عوامل زیانبار برای انسان.
امام سجاد(ع) میفرماید:
إذا قام القائم، أذهب الله عن کلّ مؤمن العاهة و ردّ إلیه قوّته؛
زمانی که قائم قیام کند، خداوند، بیماری را از هر مؤمنی میبرد و نیرویش را به او برمیگرداند.
در این موارد ـ پوشاک، بهداشت، مسکن ـ برنامه امام زمان(عج) همان برنامه پیامبر اسلام است:
المهدیّ یقفوا أثری، لا یُخطئ؛
مهدی روش من را دنبال میکند و هرگز از روش من بیرون نمیرود.
و در جای دیگر میفرماید:
ثمّ یکون فی آخر اُمّتی خلیفـة یَحثی المال حَثْیاً، لا یعدُّه عدّاً و ذلک حین یضرب الإسلام بِجِرانه؛
در پایان روزگار امت من، خلیفهای میآید که چون سیل بخشش میکند و آن را نمیشمارد و آن هنگامی امت که اسلام با تمام جنبههایش اجرا میشود.
۵) امنیت
امنیت یکی از نیازهای ضروری جامعه است که انسانها بدون آن نمیتوانند به زندگی سالم همراه با آسایش و استفاده از مواهب مادی و معنوی دست یابند.
پیامبر گرامی اسلام میفرماید:
دو نعمت است که پوشیدهاند و انسان ارزش آنها را تا زمانی که موجودند درک نمیکند که یکی از این دو امنیت است.
امام صادق(ع) نیز میفرماید:
امنیت از اموری است که انسان بدون آن نمیتواند از زندگی لذت ببرد.
در نبود امنیت، چرخههای اقتصادی جامعه از حرکت باز میایستد و جامعه دچار کمبودها و کاستیهایی میشود که آن را از رشد و توسعه باز میدارد.
در دوران ظهور منجی موعود، جهان به بالاترین حد از امنیت خود میرسد، به گونهای که در احادیث فراوان به آن اشاره شده است. از جمله گفتهاند:
ـ راهها امن میشود. زنی از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد در حالیکه جواهراتش را بر سرش گذاشته و از درندهخویی هراس نداشته باشد.
ـ پیرزن ناتوانی از مشرق تا مغرب میرود و از کسی آسیبی به او نمیرسد.
ـ خداوند به وسیله او فتنههای جانکاه را آرام و ساکن میسازد و زمین امن میشود. یک زن در میان پنج زن بدون اینکه مردی آنها را همراهی کند، به حج خانه خدا میرود و جز خدا از کسی باکی ندارد.
ـ مهدی(عج) در میان همه مخلوقات محبوب است، خداوند به وسیله او، آتش فتنه را خاموش میگرداند.
ـ ... همه سرزمینهای اسلامی را با امنیت و آسایش زیر سیطره خود اداره میکند... .
پس در زمان ظهور منجی، نه تنها بشر قدرت تأمین نیازهای ضروری خود را پیدا میکند، بلکه به درجهای از غنی و تعالی میرسد که نشانه بهبود کیفیت زندگی، معاش کافی و تغذیه مناسب همراه با بهداشت عمومی به بهترین صورت است که با امنیت همراه است. پس انسان در آخرالزمان به بالاترین درجه توسعه، نه در جامعه و محدودهای خاص، بلکه به صورت فرامرزی و جهانی دست مییابد.
ب) اعتماد به نفس
به عقیده تودارو، دومین بخش همگانی زندگی خوب، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس، همان احساس شخصیت کردن، عزت نفس داشتن و بازیچه دیگران نشدن برای مقاصد شخصیشان است. تمام مردم و جوامع بهدنبال نوعی اعتماد به نفس هستند. اگر چه ممکن است آن را شخصیت، مقام، احترام، افتخار و استقلال بنامند. در هر حال، با گسترش ارزشهای نوین کشورهای توسعهیافته، بسیاری از جوامع که احساس عمیقی نسبت به ارزشهای خود داشتهاند، هنگام تماس با جوامع پیشرفته دچار آشفتگی هویت فرهنگی میشوند. رفاه ملی تقریباً به صورت معیار جهانی ارزشی درآمده است، ولی چون کشورهای یاد شده از آن بیبهرهاند، با مشکل روبهرو میشوند.
مهمترین اصلی که برای توسعه باید بر آن تکیه شود، تقویت باورهای صحیح از طریق آموزش و ترویج فرهنگ اصیل و عقلانی همراه با ترویج روح معنویت و اخلاق است. از این رو، به دلیل فقر فرهنگی و نداشتن اعتماد به نفس و شناخت نادرست ارزشها، بدترین ضربهها به جوامع اسلامی وارد شده است. بنابراین، باید به مواردی چون آموزش صحیح فرهنگ و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر توجه کامل شود.
۱) فقر فرهنگی
فقر فرهنگی یکی از بنیادیترین عوامل توسعهنایافتگی است که با وجود آن، بسیاری از اظهارنظرهای جاهلانه، علمی و صحیح جلوه داده میشود که با سیاستگذاریهای غلط و خودسرانه جامعه را سردرگم میکند و اختلاف در اهداف را بهوجود میآورد.
فقر فرهنگی و جهل به خودکامگی، انحصار، افزایش سلطه جاهلان و فریبکاران، دوری از دانش، جدایی از رشد و پیشرفت، مصرفگرایی، خودباختگی، برداشتهای ناصواب از پدیدهها، نبود آیندهنگری، وابستگی، نظر به مظاهر فریبنده و غلط میانجامد.
در اسلام، فقر فرهنگی و جهالت، یکی از بیماریهای روحی و روانی است که جامعه را مانند جذام دربرمیگیرد و روند رشد و تعالی آن را متوقف میکند. در زمان ظهور امام زمان (عج)، با روشنگری و رهنمودهای ایشان، مردم به ارزشهای اساسی و اصولی روی میآورند تا جایی که جلوههای تکاملی و روشنگر دین آشکار میشود و تمام جهان را فرا میگیرد.
رسول گرامی اسلام میفرماید:
لیدخلنّ هذا الدین ما دخل علیه اللیل؛
تا هر کجا تاریکی شب وارد شود، این آیین مقدس (اسلام) نفوذ خواهد کرد.
ایشان در جای دیگر میفرماید:
در آن روز، حکومتی جز حکومت اسلام نخواهد بود و سراسر زمین چون ورق نقره از هرگونه تیرگی پیراسته خواهد بود.
امام صادق (ع) نیز میفرماید:
یتمنّی فی زمنه الصغیر أن یکون کبیراً والکبیر أن یکون صغیراً؛
خردسالان عهد او آرزو میکنند که بزرگسال باشند و بزرگسالان آرزو میکنند که کاش خردسال بودند.
۲) بازگشت به ارزشها
تا قبل از دهه هفتاد میلادی، ارزشها در مفهوم رایج توسعه و راهبردهای آن جایگاه ویژهای نداشت و بیشتر بر مباحث اقتصادی با تأکید بر رشد تکیه میشد. پس از چندی، اقتصاددانان توسعه به خلأ موجود پی بردند. آمارتیا سن در نوشتارهای خود از جمله کتاب توسعه؛ یعنی آزادی مفهومهای ارزشی چون آزادی را لازمه توسعه میداند. او به نقش ارزشها در رفتارهای اقتصادی و توسعه میپردازد.
در زمان ظهور، مردم به ارزشهای اصیل اسلام و هدایتهای قرآن پناه میبرند. این عصر، دوران بازگشت به قرآن است. این بازگشت، آنان را متوجه اموری میکند که از آن غافل بودند. به همین دلیل، برداشتهای غلط و نادرست از قرآن حذف میشود و این وضعیت همانند آن است که قرآن جدیدی ظهور کرده باشد.
روایات فراوانی در این زمینه به چشم میخورد که از آن جمله است:
به خدا سوگند، گویی او را در میان رکن و مقام، با چشم خود میبینم که از مردم، برای امری تازه، کتابی جدید و حکومت آسمانی جدید بیعت میگیرد.
چون ]مهدی[ قیام کند، با امری تازه، کتابی تازه و روشی تازه قیام کند... .
۳) گسترش علم و تکنولوژی
در دوران ظهور حضرت مهدی (عج)، علم و تکنولوژی دچار تحولات عظیمی میشود که تا آن زمان سابقه نداشته است. بنا به احادیث فراوان، در آن روزگار، عقول مردمان کامل میشود و آن حضرت با رهنمودهای خود به افزایش دانش عمومی جامعه یاری میرساند.
در حدیثی از امام صادق (ع) چنین میخوانیم:
دانش، ۲۷ حرف ـ شعبه و شاخه ـ است. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردهاند، دو حرف بیش نبوده است و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند، ولی هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر را آشکار میکند و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را به آن پیوست میکند تا ۲۷ حرف کامل و منتشر شود.
از طرف دیگر، تکنولوژی نیز به صورت حیرتانگیزی پیشرفت میکند. امام صادق(ع) فرموده است:
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند چنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت میکند که میان آنها و قائم ـ رهبر و پیشوایشان ـ نامهرسان نخواهد بود. با آنها سخن میگوید و سخنش را میشنوند و او را میبینند، در حالی که او در جای خویش است و آنها در نقاط دیگر جهان هستند.
درحدیث دیگری میفرماید:
مؤمن در زمان قائم در حالی که در مشرق است، برادر خود را در مغرب میبیند. همچنین کسی که در غرب است، برادرش را در شرق میبیند.
۴) تقویت آموزش و فرهنگ
اقتصاددانان بر این باورند که توسعه، کاربرد همزمان بسیاری از نهادها را ایجاب میکند. یکی از مهمترین این نهادها، تقویت بخش آموزش است. حتی به نظر آدام اسمیت، نهادهای دولتی نیز میتوانند با هزینه بسیار کمی، ضرورت کسب بنیادیترین بخشهای آموزش را تسهیل و حتی بر مردم تحمیل کنند. آموزش پایهای بهویژه برای زنان، تغییرهای اجتماعی زیادی بهویژه کاهش مرگومیر کودکان، آموزش و پرورش بهتر کودکان و مانند آن میانجامد.
سنت حضرت مهدی (عج) همانند سنت اجداد طاهرینش (علیهم السلام)، بر تقویت، آموزش و گسترش علم استوار است. در احادیث فراوان بر انتقال و آموزش علم در مکانهایی خاص به وسیله حضرت و بزرگان اصحاب او تأکید شده است. حتی روایاتی درباره افزایش سطح معرفتی و علمی زنان آن عصر یافت میشود.
با توجه به گسترش علم و صنعت و پیشبرد تکنولوژی بهعنوان اهداف ابتدایی برای ارتقا و بهبود سطح زندگی افراد، ترقی، رشد و توسعه در سایه آموزش و فرهنگسازی صحیح در زمان حضرت امکان پذیر است. اعتماد به نفس در سطح بالایی در میان مسلمانان و مستضعفان به چشم میخورد که همگی به دلیل بازگشت به دستورها و رهنمودهای الهی در قرآن و رفتار بر اساس سنت و عقل است:
(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم.
ج) آزادی از قید بردگی و قدرت انتخاب
به نظر تودارو، سومین و آخرین ارزش همگانی که معنای توسعه را تشکیل میدهد، آزادی است. منظور از آزادی در اینجا آزادی سیاسی و ایدئولوژیک نیست، بلکه مفهوم اساسیتر آزادی مورد نظر است که شامل رهایی از شرایط مادی از خود بیگانهکننده زندگی و آزادی از قیود اجتماعی انسان نسبت به طبیعت، جهل، بدبختی و انسانهای دیگر، نهادها و باورهای جزمی میشود. آرتور لوئیس نیز بر رابطه آزادی و رشد اقتصادی تأکید کرده است و میگوید:
فایده رشد اقتصادی این نیست که ثروت و خوشبختی را افزایش دهد، بلکه ثروت دامنه انتخاب انسان را زیاد میکند، به حدی که بتواند کالا و خدمات و فراغت بیشتری را جذب کرده یا اینگونه خواستههای مادی را انکار کند و زندگی معنوی را برگزیند.
آمارتیا سن، آزادیهای افراد را اجزای تشکیلدهنده پایهای توسعه میشمارد و میگوید:
آزادی افراد در مفهوم توسعه به دو دلیل متمایز اهمیت حیاتی دارد و این دو دلیل، یکی به سنجش مربوط میشود و دیگری، به کارآمدی... .
در اسلام، آزادی در مفهوم گستردهتری به کار رفته که شامل آزادی از غیرخدا و حتی شامل آزادی فرد از هوسها و امیال نیز میشود. این مفهوم از آزادی با مفهوم سرمایهداری آن که تکیه بر فرد و برداشتن تمامی مانعهای خارجی بازدارنده فرد در رسیدن به نفع شخصی است، تضاد دارد. با وجود پیشرفتها و افزایش رفاه و سطح زندگی افراد از یک طرف و آموزش و توسعه علم و عقلانیت از طرف دیگر همراه با عدالت و امنیت گسترده، زمان ظهور را باید بهترین زمانها دانست که نوید دهنده افزایش آزادی و رهایی بشر از بردگی و استثمار است. این آزادی نه تنها افراد را به شکستن حریم دیگران نمیکشاند، بلکه در سایه عدالت و قانون الهی، اشخاص به صورت خودآگاهانه، راههای صحیح را انتخاب میکنند و به تعالی و معنویت روی میآورند.
بنابر احادیث رسیده، مهدی (عج) به شیوه پیامبر اکرم (ص) رفتار میکند و آنچه را از نشانههای جاهلیت باقی باشد، از میان برمیدارد. پس از ریشهکن ساختن بدعتها، اسلام از نو اجرا میشود.
حتی بنا به برخی احادیث، او در میان مسیحیان و یهودیان به حکم انجیل و تورات واقعی حکم میکند؛ یعنی حق انتخاب را از آنان سلب نمیکند. این امر با مسلمان بودن اکثریت انسانها تنافی ندارد؛ زیرا توسعه مهدوی سبب میشود افراد بر اساس عقلانیت حاکم در جامعه آن عصر، دین خاتم را برگزینند و در آخر، غیر از مسلمانان نمانند.
در حدیث دیگری آمده است که خداوند به وسیله مهدی(عج)، گرفتاری امت را رفع میکند؛ دلهای بندگان را از عبادت و اطاعت آکنده میسازد و عدالتش همه را فرا میگیرد. خداوند به وسیله او، دروغ و دروغگویی را نابود میسازد، روح درندگی و ستیزهجویی را از بین میبرد و طوق ذلت بردگی را از گردن آنها برمیدارد.
امام علی (ع) در اینباره میفرماید:
هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند، او امیال نفسانی را به هدایت برمیگرداند و هنگامی که دیگران، قرآن را با رأی خود تفسیر کنند، او آرا و افکار را به قرآن بازگرداند. او به مردم نشان میدهد که چه نیکو میتوان به عدالت رفتار کرد. او آموزههای فراموش شده قرآن و سنت را زنده میسازد.
به طور کلی، بشر در زمان ظهور به جایی میرسد که معنویت و بینیازی را بر طمع و حرص و آز برتری میدهد و حس خودپرستی سرمایهداری، جای خود را به حس کمالجویی فردی ـ اجتماعی اسلام میدهد.
● عدالت در عصر ظهور
یکی از ملاکهای توسعه که در عصر حاضر به آن توجه ویژهای شده، عدالت است. عدالت در لغت به معنای دادگر بودن، داد کردن، انصاف داشتن، دادگری است و عدالت اجتماعی، عدالتی است که همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند.
عدالت اسلامی به نوعی ارزشهای اخلاقی و اجتماعی که بین انصاف، توازن و اعتدال است، اشاره دارد. عدالت اجتماعی در اسلام به عنوان یکی از ابعاد عدالت کل عبارت است از ایجاد فرصتهای برابر و رفع موانع به طور مساوی برای همه آحاد جامعه. عدالت قضایی را نیز میتوان برابری همه آحاد جامعه در مقابل قانون تعریف کرد. مفهوم عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه به عنوان یک اصل کلی عدالت در اسلام، به منزله صفت ممیز نظام اقتصادی اسلام شناخته میشود؛ زیرا همه قوانین مربوط به اعمال اقتصادی، مجاز و خلاف از سوی مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و دولت و نیز مسئله حقوقی مالکیت و تولید و توزیع ثروت تماماً مبتنی بر مفهوم عدالت اسلامی است.
باید دانست بین عدالت غربی و اسلامی تفاوتهایی وجود دارد. به نظر برخی از پژوهشگران مسلمان، عدالت در تفکر غربی عبارت از کیفیت رفتار یک فرد با دیگران است که تنها در رابطه با دیگران میتواند غیرعادلانه تلقی شود، در حالی که در اسلام، رفتار یک فرد با خود او نیز میتواند ناعادلانه به حساب آید. یعنی وقتی شخص با دیگری رفتاری غیرعادلانه دارد، احتمال انجام عمل متقابل همواره وجود دارد و در نهایت، بیعدالتی در این جهان و جهان آخرت به خود او باز میگردد. در این مورد به احادیث زیر توجه کنید:
امام صادق (ع) فرموده است:
هنگامی که قائم قیام کند، حکومت او بر اساس عدالت قرار میگیرد و ظلم و جور در دوران او برچیده میشود و جادهها در پرتو وجودش امن و امان میگردد. زمین برکاتش را خارج میسازد و هر حقی به صاحبش میرسد. در میان مردم، همانند داوود (ع) و محمد (ص) داوری میکند. در این هنگام، زمین گنجهای خود را آشکار میسازد و برکات خود را ظاهر میکند و کسی موردی را برای انفاق، صدقه و کمک مالی نمییابد، زیرا همه مؤمنان بینیاز و غنی خواهند شد... .
در روایتی آمده است:
حضرت مهدی (عج)، یارانش را در همه شهرها میپراکند و به آنان دستور میدهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمانروایان کشورهای جهان میگرداند و به آنان فرمان میدهد که شهرها را آباد سازند.
معصوم فرموده است:
این امر بهدست ما آغاز شد و بهدست ما پایان مییابد. خداوند بهوسیله ما انسانها را در آغاز زمان رهایی بخشید و بهوسیله ما در پایان جهان، عدالت گسترده میشود.
با توجه به این روایات و احادیث فراوان دیگر که از تواتر معنایی این بحث حکایت میکند، درمییابیم که عدالت زمان ظهور، عدالتی همهجانبه، گسترده و فراگیر است. در قرآن نیز چنین میخوانیم:
(جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا)؛
حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.
● محیط زیست و طبیعت در عصر ظهور
توسعه پایدار، توسعهای است که نیازهای فرد را بدون به مخاطره انداختن توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازهای شخصی خود، برآورده میسازد. این تعریف را کمیسیون جهانی محیط زیست و مطالعه توسعه در کنفرانس «آینده مشترک ما» در سال ۱۹۸۷ میلادی ارائه کرد. مفهوم توسعه پایدار بر سیاستهای اقتصادی و زیست محیطی که همراه با عدالت بین نسلی است، تکیه دارد.
از دیدگاه دینی، نظام طبیعت همه مخلوقات این دنیا، بلکه در حقیقت، صورتهای گوناگون تجلی خلاقیت الهی و نمایانگر جزئی از آن ارزش غاییاند؛ زیرا آیینه انعکاس خداوند در عالم صیرورتند و منشأ آنان همگی در خداوند قیّوم است. اصولی مانند خلافت انسان بر زمین، امانت ـ انسان در مقام امانتدار طبیعت ـ ، شریعت ـ منظور از آن اخلاق است ـ، عدل و اعتدال، عناصر متشکله ادراک اسلام از محیط زیست است که به پیوند میان اخلاق اسلامی و جهان طبیعت اشاره دارد و در حل بحران محیط زیست مؤثرند. افزون بر این، طبیعت، سرشار از نشانههای قدرت خداوند است و شناخت این نشانهها، خود، عملی عبادی به شمار میرود.
احادیث فراوانی در این زمینه به چشم میخورد که نشانه توجه اسلام به طبیعت وحفظ محیط زیست است تا جایی که برای طبیعت، نوعی شعور قائل میشود:
(یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ)؛
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خدایی را که پادشاه پاک ارجمند فرزانه است، تسبیح میگویند.
در مورد عصر ظهور نیز به احادیث فراوانی بر میخوریم از جمله اینکه:
ـ خداوند با باران رحمتش، آن ـ زمین ـ را سیراب میسازد. زمین، گیاه خود را بیرون میفرستد. دامها فراوان میشوند. امت اسلامی شکوه و عظمت خاصی پیدا میکند... .
ـ ساکنان زمین و آسمان ـ حیوانات و پرندگان ـ به او عشق میورزند. آسمان، بارانش را فرو میفرستد. زمین، گیاهان خود را میرویاند... .
ـ ... زمین آباد میشود و به وسیله مهدی خرم و سرسبز میشود.
با عنایت به روایات مربوط به این بحث، که توسعه نه تنها در زمینههای انسانی، بلکه همآهنگ با پیشبرد اهداف صلح سبز و محیط زیست تحقق مییابد و تمامی حیوانات در بهترین وضعیت قرار میگیرند.
در این پرسشی مطرح میشود و آن این است که دولت منجی در پایان دوران چه نیازی به صلح سبز دارد؛ زیرا این حمایت زمانی معنا مییابد که نسل بعدی که آنان نیز به استفاده از مواهب طبیعی، نیاز طبیعی دارند، وجود داشته باشد؟ به بیان دیگر، آیا با وجود نابودی جهان بعد از دولت حضرت مهدی (عج)، نیازی به حفظ و حراست از طبیعت است؟
در پاسخ میتوان گفت که اسلام، حفظ طبیعت را نه تنها در چارچوب یکی از وظایف شرعی و نه برای استفاده نوع بشر از آن که ناشی از خودخواهی بشر است، بلکه نوعی احترام و سپاسگزاری ـ شکر الهی ـ از خداوند میداند. از طرف دیگر، اسلام برای همه موجودات زنده، نوعی حق طبیعی حیات و وجود در نظر میگیرد. اشاراتی که در قرآن درباره زندگی موجودات و ارتباط و صحبت برخی با پیامبران شده است، بر این مطلب دلالت میکند. همچنین اسلام هرگونه استفاده بیقید و شرط از طبیعت را جایز نمیداند و در مواردی که این سوء استفاده به اتلاف یا اسراف میانجامد، آن را حرام میداند.
● نتیجه
در آموزههای اسلام، پیامهایی در مورد دستیابی به توسعه نهفته است که نه تنها با توجه به قدمت آن، از مبانی و ملاکهای اصلی توسعه مورد نظر مجامع علمی و بینالمللی کمتر نبوده، بلکه ملاکهای بیشتری را برای توسعه در نظر میگیرد. از جمله آنها به مسئول شناختن انسان در آبادانی زمین به عنوان خلیفه و جانشین الهی میتوان اشاره کرد.
همچنین بنابر مباحث گذشته و روایات و احادیث درمییابیم که با ظهور آخرین منجی، انسان در سایه رهنمودهای حضرت مهدی(عج) که برگرفته از کتاب خدا و سنت پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) است، به آخرین درجه تکامل، رشد و توسعه دست مییابد. در عصر ظهور، نه تنها بشر قدرت تأمین نیازهای ضروری خود را دارد، بلکه به درجهای از تکامل دست مییابد که همراه با بهبود کیفیت زندگی، معاش کافی و تغذیه مناسب با کیفیت بالای بهداشت که با گوهر آسایش و امنیت عجین شده است. همچنین در سایه آموزش و فرهنگ اصیل به دلیل پیشرفت علم و تکنولوژی و ارتقا و بهبود سطح زندگی افراد همراه با توجه به ارزشها و خودباوری، استقلال، تقویت ایمان، رشد و توسعه به درستی صورت میپذیرد. به طور کلی، بشر به جایی میرسد که با ترجیحدادن معنویت و بینیازی بر طمع و حرص، حس خودپرستی و نفع شخصی سرمایهداری، جای خود را به کمالجویی فردی ـ اجتماعی اسلامی میدهد. چنین توسعهای علاوه بر دارا بودن ویژگیهای اساسی توسعه و اصول توسعهیافتگی همراه با برقراری عدالت و توسعه زیستی است؛ عدالتی که از درون افراد سرچشمه گرفته و فرد حتی در رفتار شخصی نیز عادل است که میوه آن در برخورد با دیگران در اجتماع ظهور میکند. توسعه محیط زیست نیز در سایه احساس مسئولیت انسان در مقام جانشینی الهی و پرهیز از اتلاف و اسراف منابع تکامل مییابد. البته تفاوت ویژه آن با توسعه غربی، هدف نبودن خود توسعه است. توسعه از نظر اسلام، خود، وسیله و ابزاری جهت رسیدن افراد به کمال و قرب الهی و مقدمه زندگی اخروی است که از درون افراد و بر اساس دستورهای شرع ریشه میگیرد. شاید بهترین نام برای این توسعه، توسعه جهانی پایدار مهدوی است.
(بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ)؛
اگر مؤمن باشید، باقیماندة [حلال] خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم.
منبع: آینده روشن
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست