جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تصادف در جاده پیشرفت تکنولوژی


تصادف در جاده پیشرفت تکنولوژی
● لزوم بازسازی اخلاق زیستی در عصر انفجار اطلاعات علمی
انسان از یک طرف دارای نیازمندی های متنوع و تحول یابنده یی است که او را در هر لحظه از حیات احاطه کرده است و از طرفی دیگر دارای قابلیت هایی است که می تواند برای رفع نیازمندی هایش برنامه ریزی و سازماندهی کند و مسیر بقا و توسعه خویش را هموار سازد.
قابلیت های انسان در دو حوزه متمرکز است؛
۱) حوزه عقلانی
رهاورد آن، علم و تکنولوژی است و روابط منطقی و علمی میان انسان و محیط برقرار می کند.
۲) حوزه اخلاقی
رهاورد آن، تعهدات و مسوولیت های اخلاقی برای برقراری تعادل روانی و عاطفی انسان و جوامع بشری است و به بشر و جوامع بشری لذت و لطافت و زیبایی و نورانیت می بخشد و روابط آنان را تلطیف می کند.
واکاوی تاریخ زیستی بشر بیانگر آن است که انسان همواره برای رفع نیازمندی های متکثر و تحول یابنده اش نیازمند آموزه های این دو حوزه بوده است و در مواردی که توازن بین دو حوزه برقرار کرد، به تعادل دست یافت و تمدنی را پی ریزی کرد، لکن در بسیاری از مقاطع تاریخی توانایی برقراری توازن بین دو حوزه را نداشته و در دام افراط و تفریط گرفتار آمده و برخورد گزینشی با این دو، در درازمدت آسیب شدیدی به هر دو حوزه وارد ساخته است.
پیشرفت های فناوری در عصر جدید تا چه حد بر کیفیت زندگی انسان تاثیر گذاشته است؟ آیا آزادی و عدالت و نیکبختی بیشتری به بار آورده است یا بر این کیفیات بی تاثیر بوده یا به انحطاط آنها انجامیده است؟
● انقلاب در علم و تکنولوژی؛ رکود در اخلاق زیستی
چهار کشف عمده فناوری در قرن بیستم، منشاء تحولات عظیم و گسترده در شرایط و فضای زیستی بشر و جوامع بشری شد؛ این کشف ها در واقع گسترش بی اندازه امکانات بشر را در چندین جهت نمایان می سازند و افق های تازه یی را در برابر او می گشایند. این کشف ها که چهارراه تحولات علمی و تکنولوژیک بشر به شمار می روند، عبارتند از؛ انرژی هسته یی، موشک V۲، کامپیوتر، مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی.
این انقلاب در روند خردورزی بشر، انسان را نه تنها در تسخیر نیروهای قهرآمیز طبیعت توانا ساخت، بلکه در بازسازی و بازآرایی محیط زیست به او کمک کرد و فناوری را تنها در راستای کشف حقایق طبیعی و تسهیل شرایط زیستی قرار نداد، بلکه از مرز تعارض میان تکنولوژی و بیولوژی گذشت و به بیوتکنولوژی روی آورد تا در پرتو آن ضمن وفاق تکنولوژی و بیولوژی، الگوهای زیستی جدیدی را به وجود آورد.
این تحولات انقلابی در علم و تکنولوژی، پاسخی به نیازهای عقلانی بشر است و جهانی خشن، ریاضی مدار، فیزیک محور، شیمی گستر و خشک و بی روح را ترسیم می کند و فراروی بشریت و جوامع بشری قرار می دهد. با همه عظمت شایانی که این بخش از قابلیت های انسانی دارد، نمی تواند پاسخگوی نیازهای عاطفی و روانی افراد و جوامع باشد زیرا حوزه پاسخگویی به این نوع از نیازها، حوزه اخلاقی بشر است و برای یک جامعه متعادل و رو به توسعه و ترقی لازم است این دو حوزه به طور هماهنگ مورد توجه قرار گیرند و رشد کنند، حتی میزان آهنگ رشد آنها متناسب با یکدیگر باشد، نه آنکه یکی به صورت انقلابی و جهشی رشد کند و دیگری آهنگی کند داشته یا متوقف باشد.
چنانکه «الکسیس کارل» می گوید؛ ما امروز در جاده زمان، به تصادف پیشرفت های تکنولوژی بی آنکه به احتیاج های اصلی جسم و جان خود توجه کنیم، پیش می رویم. با آنکه در جهان مادی غوطه وریم، خود را مستقل از آن می پنداریم و نمی خواهیم بفهمیم که برای ادامه زندگی بایستی به مقتضای طبیعت و سرشت خود رفتار کنیم. چندین قرن است که بشریت متمدن در این گرداب می لغزد و بیشتر فرو می رود. تاریخ انحطاط اخلاقی و ترک حس مذهبی، با تاریخچه سرپیچی از قوانین اصلی طبیعت همراه است. مثلاً پذیرش سودجویی به عنوان هدف زندگی، میدان فعالیت های انسانی را تنگ کرده است. ممکن نیست که بدون تحقیر شخصیت خود، بتوان تمام فعالیت ها را در جست وجوی امتیازهای مادی منحصر کرد. انسان فقط برای تولید و مصرف ساخته نشده است. توجه افراطی و صرف به عقلانیت و بی توجهی به حوزه روانی و عاطفی «تمدن ما را به راهی انداخت که علم را به پیروزی و انسان را به سوی تباهی کشانید.»
اهتمام افراطی به عقلانیت و نگاه تفریطی به اخلاق و فضایل انسانی، مهمترین تضاد و چالش میان تکنولوژی و اخلاق زیستی است و اندازه گیری حجم و عمق گسست تکنولوژی و اخلاق زیستی، شرایط و فضای نامناسب انسان و جوامع کنونی را نشان می دهد و قرارگاه انسان و جهت و سرعت حرکت او به سوی توسعه و کمال را می نمایاند و موفقیت اخلاق زیستی را در جهان کنونی نشان داده و شاخص های مطلوبیت اخلاق زیستی را با ملاحظه پیشرفت های تکنولوژی و نیازهای ناشی از آن تبیین می کند.
● ضرورت های تحول در اخلاق زیستی
انسان موجودی زیستی- فرهنگی است و چرخه زندگی انسان در طول تاریخ براین مبنا استوار بوده است که نیازهای بشر، فعالیت های علمی و فنی او را به جریان می اندازد و پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی، ساختار شرایط زیستی را تغییر می دهد و تغییر شرایط زیستی، سبب بروز نیازهای جدید می شود و این سیکل تکرار این تغییرات عرصه زیستی، ناشی از تحولات علمی و تکنولوژیکی و نیز نیازهای برخاسته از آن هنجارها و ارزش های اخلاقی را دستخوش تحول و دگرگونی می سازد و لذا ضرورت دارد بازسازی و بازآرایی محیط زیستی خویش از جمله بازسازی و بازآرایی نظام اخلاقی (آن طور که برای خویش مطلوب می داند) مدنظر قرار دهد.
تحولات عظیم علمی و تکنولوژیک، هم مبنای اخلاقی مانند آزادی، عدالت و نیکبختی و هم هنجارهای اخلاقی را در عرصه های مختلف زندگی مورد تردید، ابهام و خدشه قرار داده است و بازنگری و بازآرایی در اخلاق زیستی را ضروری ساخته است؛
۱) تحولات تکنولوژی در حوزه ارتباطات و رسانه تعریف رایج حریم خصوصی افراد و جوامع را مخدوش ساخته و مسائل جدیدی را مطرح کرده و نشان می دهد که ما به تحول در مفاهیم حریم خصوصی و انواع آن در شرایط زیستی جدید نیازمندیم.
۲) تحولات تکنولوژی در حوزه انرژی (خصوصاً انرژی هسته یی) مفهوم آزادی و افراد و ملل و نیز امنیت ملی را شدیداً مخدوش ساخته و اعمال فشار بر کشورهای جهان سوم از سوی کشورهای صنعتی در دستیابی آزادانه به انواع انرژی، اصل آزادی و برابری انسان ها و جوامع در برخورداری از مواهب الهی و طبیعی و علمی را نفی کرده است.
۳) تحولات تکنولوژی در حوزه تسخیر دریا و فضا با ابزارهایی چون کشتی، موشک ، فضاپیما، زیردریایی و.. مفاهیمی نظیر امنیت افراد و جهان، دریا، خشکی و فضا مورد تهدید جدی قرار گرفته و تجربه زندگی در خارج از کره زمین یا در اعماق دریاها به مدت نسبتاً طولانی، روابط خانوادگی و آزادی و استقلال و امنیت ملی جوامع را مورد تهدید قرار داده است.
۴) تحولات تکنولوژی در حوزه مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی و کشت و تولید سلول های بنیادی، مفاهیمی نظیر ازدواج، انواع لقاح، خانواده، بدل انسان، هویت انسان اصیل و بدل را در شرایط زیستی جدید مطرح ساخته و منشاء اضطراب و نگرانی های روانی و عاطفی شده و بازخوانی پرونده هنجارهای اخلاقی بشر را فوق العاده ضروری ساخته و آن را محتاج بازسازی و باز آرایی در شرایط زیستی جدید کرده است، شرایطی که انسان در بسیاری از عرصه های زندگی بر موانع طبیعی غلبه و الگوهای زیستی را متناسب با عقلانیت خویش طراحی کرده است، لکن در دام افزایش و گستردگی و پیچیدگی موانع اجتماعی توسعه و سعادت گرفتار شده است.
بنابراین مساله اساسی کنونی مهار تحولات علم و تکنولوژی است زیرا اولاً همه آنها سودمند نیستند و ثانیاً برخی از این تحولات زیانبارند و بازدارنده کمال انسان.مهمترین ویژگی جاهلیت جدید، افراط در عقلانیت و فراموشی اخلاقیات است که تمدن کنونی را شدیداً مورد تهدید قرار داده است و نیاز به جهشی در طراحی جامع الگوی نیازهای انسان تکنولوژیک و جامعه بیوتکنولوژیک داریم؛ الگوی زیستی که تعادل میان خردورزی و اخلاق ایجاد کند، زیرا پیدایش، پیشرفت و بقای تمدن، بدون مبنا و هنجارهای اخلاقی میسر نبوده است، همچنان که بدون خردورزی امکانپذیر نیست. به عبارتی یک جهش و دگرگونی واقعی باید ضرورتاً توام با یک بعد فرهنگی باشد، بعدی که جوامع تکنولوژیک کنونی نتوانسته اند به آن مجهز شوند.
علی محمد احمدی
منبع : روزنامه اعتماد