شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سرگرم‌ تا حد مرگ‌


سرگرم‌ تا حد مرگ‌
در جوامع‌ صنعتی‌ مردم‌ بطور میانگین‌ سه‌ ساعت‌ در روز به‌ تماشای‌ جعبه‌ جادویی‌ تلویزیون‌ مشغول‌اند. سه‌ ساعت‌، نیمی‌ از زمان‌ استراحت‌ و وقت‌ آزاد آنهاست‌. بعد از كار، دومین‌ فعالیت‌ متمركزی‌ كه‌ مردم‌ به‌ آن‌ مشغول‌ می‌شوند تماشای‌ تلویزیون‌ است‌. در این‌ حالت‌ یك‌ انسان‌ امریكایی‌، اگر ۷۵ سال‌ عمر كند، ۹ سال‌ از عمرش‌ را روبه‌روی‌ تلویزیون‌ گذرانده‌ است‌. در جوامع‌ نیمه‌ صنعتی‌ نظیر ایران‌، بخاطر نبودن‌ تفریحات‌ جایگزین‌، این‌ رقم‌ مسلما صورت‌ وحشتناك‌تری‌ بخود می‌گیرد.
اعتیاد به‌ تلویزیون‌ نشانه‌های‌ مختلفی‌ دارد. اولین‌ و مهمترین‌ نشانه‌ آن‌ است‌ كه‌ شما زمانی‌ بیشتر از آنچه‌ برنامه‌ریزی‌ كرده‌اید، پای‌ تلویزیون‌ بگذرانید. تماشاگر تلویزیون‌ نمی‌تواند نگاهش‌ را از دستگاه‌ بدزدد و جرات‌ خاموش‌ كردن‌ آن‌ را در خود نمی‌بیند. آمار نشان‌ می‌دهد هر چه‌ یك‌ برنامه‌ تلویزیونی‌ كسل‌كننده‌تر باشد، مردم‌ زمان‌ بیشتری‌ را روبه‌روی‌ تلویزیون‌ می‌گذرانند تا بی‌حوصلگی‌ خود را كه‌ حاصل‌ همین‌ برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ است‌ فرو نشانند. به‌ بیان‌ دیگر آنها كه‌ تنها یك‌ ساعت‌ در روز به‌ تماشای‌ تلویزیون‌ اختصاص‌ می‌دهند (Light viewers) یا بخاطر مشغله‌های‌ كاری‌، وقت‌ بیشتری‌ برای‌ این‌ كار ندارند، در كل‌ از تماشای‌ برنامه‌ها لذت‌ بیشتری‌ می‌برند.
شما بعد از سه‌ ساعت‌ تماشای‌ تلویزیون‌ و بالا و پایین‌ رفتن‌ كانال‌ها، تلویزیون‌ را خاموش‌ می‌كنید. كنترل‌ را كنار می‌اندازید و به‌ زحمت‌ سعی‌ می‌كنید از روی‌ كاناپه‌ بلند شوید. بدنتان‌ كرخت‌ شده‌ و كاملا بی‌حوصله‌اید.
تلویزیون‌ همچون‌ یك‌ دستگاه‌ مكنده‌ همه‌ انرژی‌ شما را به‌ خود كشیده‌ و حالا چیزی‌ جز رخوت‌ در تنت‌ باقی‌ نمانده‌ است‌. اما ذهن‌ نسبت‌ به‌ این‌ ماجرا برداشت‌ دیگری‌ دارد. او میان‌ كسالت‌ شما و خاموش‌ شدن‌ تلویزیون‌ رابطه‌ برقرار می‌كند. برای‌ همین‌ است‌ كه‌ بعد از یك‌ گشت‌ و گذار كوتاه‌ در خانه‌ و جست‌ وجو در یخچال‌ دوباره‌ به‌ سراغ‌ تلویزیون‌ می‌روید و بار دیگر آن‌ را روشن‌ می‌كنید تا كسالت‌ خود را رفع‌ كنید. كاری‌ كه‌ دیگر معتادان‌ نیز انجام‌ می‌دهند.
رابرت‌ دی‌. مك‌ ریت‌ در تحقیق‌ روی‌ معتادان‌ تلویزیون‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسید كه‌ آنها نسبت‌ به‌ وقایع‌ بیرونی‌ تمركز فوق‌العاده‌ كمی‌ دارند. مك‌ ریت‌ در تحقیقات‌ خود نوشت‌ اصلی‌ترین‌ علت‌ پناه‌ آوردن‌ آنها به‌ تلویزیون‌ رهایی‌ از افكار ناخوشایند یا صرفاً وقت‌ پركنی‌ است‌. آنها كمتر در فعالیت‌های‌ اجتماعی‌ و ورزش‌ها شركت‌ كرده‌ و كم‌كم‌ با دستگاه‌ تلویزیون‌ رابطه‌یی‌ صمیمی‌ و یگانه‌ پیدا می‌كنند. تا آنجا كه‌ اگر شخص ثالثی‌ (مثلاً همسرشان) در اعتراض‌ به‌ آنها، تلویزیون‌ را خاموش‌ كند. آنها این‌ حركت‌ را اهانت‌ به‌ خود تلقی‌ می‌كنند. حالا مساله‌ اصلی‌ این‌ است‌ كه‌ تلویزیون‌ مردم‌ را كسل‌ و گوشه‌گیر می‌كند یا آدم‌های‌ گوشه‌گیر به‌ این‌ دستگاه‌ رو می‌آورند؟
تلویزیون‌ بر اساس‌ تكرار كار می‌كند. وقتی‌ به‌ سینما می‌روید حتما سعی‌ می‌كنید نام‌ بازیگر اول‌ آن‌ را بخاطر بسپارید، اما هنگام‌ تماشای‌ تلویزیون‌ ذهن‌ هیچ‌ تلاشی‌ برای‌ بخاطر سپردن‌ هیچ‌ چیز نمی‌كند. یكی‌ از بارزترین‌ نشانه‌های‌ آن‌ این‌ است‌ كه‌ شما تبلیغات‌ تلویزیونی‌ را بدون‌ پلك‌ زدن‌ نگاه‌ می‌كنید بدون‌ اینكه‌ در نهایت‌ حتی‌ نام‌ كالاها یا شماره‌ تلفن‌ تماس‌ شركت‌ را بخاطر آورید. تبلیغ‌ كننده‌ها هم‌ چیزی‌ بیشتر از این‌ نمی‌خواهند. آنها با تكرار به‌ لایه‌های‌ پنهان‌ ذهن‌ شما راه‌ می‌یابند و برایشان‌ كافی‌ است‌ وقتی‌ برای‌ خرید به‌ فروشگاه‌ می‌روید با دیدن‌ كالای‌ آنها روی‌ طبقه‌ها احساس‌ امنیت‌ بیشتری‌ كنید، حتی‌ اگر به‌ یاد نیاورید كه‌ قبلا آن‌ را كجا دیده‌اید.
تلویزیون‌ آدم‌ها را شرطی‌ و به‌ خود وابسته‌ می‌كند. مهمترین‌ دلیل‌ وابستگی‌ به‌ تلویزیون‌، فرو رفتن‌ بیننده‌ در حالت‌ آلفاست‌. موقعیت‌ آلفا به‌ حالتی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ ذهن‌ انسان‌ كمترین‌ فعالیت‌ را از خود نشان‌ می‌دهد؛ حالتی‌ كه‌ معمولا هنگام‌ خواب‌، هیپنوتیزم‌ و البته‌ تماشای‌ تلویزیون‌ پیش‌ می‌آید. یك‌ محقق‌ امریكایی‌ صد دستگاه‌ پیجر را میان‌ صدنفر از مردم‌ پخش‌ كرد و از آنها خواست‌ هر وقت‌ دستگاه‌ بوق‌ زد، آنها در دفترچه‌ خود یادداشت‌ كنند مشغول‌ انجام‌ چه‌ كاری‌ هستند و چه‌ احساسی‌ دارند، پیجر شش‌ تا هشت‌ بار در روز به‌ صدا در می‌آمد. در نهایت‌ با جمع‌آوری‌ داده‌ها این‌ نتیجه‌ به‌ دست‌ آمد كه‌ ۹۰ درصد آدم‌ها هنگام‌ تماشای‌ تلویزیون‌ احساس‌ آرامش‌ مطلق‌ می‌كردند، در حالی‌ كه‌ بطور مثال‌ هنگام‌ خواندن‌ كتاب‌ و مطالعه‌ روزنامه‌ درگیری‌ ذهنی‌ بیشتری‌ داشته‌اند.
آیا دیده‌اید حیوان‌ها با شنیدن‌ كوچك‌ترین‌ صدا یا تغییر موقعیت‌ می‌ایستند و گوش‌هایشان‌ را تیز می‌كنند و به‌ سمت‌ صدا خیره‌ می‌شوند. در روان‌شناسی‌ پاولف‌ به‌ این‌ حالت‌ Orienting response می‌گویند كه‌ به‌ عقیده‌ پاولف‌ یكی‌ از رازهای‌ بقا بوده‌ است‌. نكته‌ جالب‌ یا تاسف‌ برانگیز اینجاست‌ كه‌ برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ بر اساس‌ این‌ نظریه‌ برنامه‌های‌ خود را تولید و مونتاژ می‌كنند. در برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ صدای‌ ناگهانی‌، كات‌ها، پن‌ها، میكس‌ها و حتی‌ زوم‌ها وسیله‌هایی‌ هستند كه‌ می‌توان‌ به‌ كمك‌ آنها، حواس‌ مخاطب‌ را به‌ خود جلب‌ كرد و به‌ او اجازه‌ نداد حتی‌ یك‌ لحظه‌ هم‌ از صفحه‌ تلویزیون‌ چشم‌ بردارد. برای‌ همین‌ خیلی‌ طبیعی‌ است‌ كه‌ وقتی‌ در اتاقی‌ كه‌ در آن‌ تلویزیون‌ روشن‌ است‌، به‌ سختی‌ می‌توانید با طرف‌ مقابلتان‌ صحبت‌ كنید. تلویزیون‌ شما را صدا می‌زند و تنها چیزی‌ كه‌ از شما می‌خواهد، همه‌ زندگیتان‌ است‌.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید