جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
موسیقی پاپ و پستمدرنیسم
![موسیقی پاپ و پستمدرنیسم](/mag/i/2/ui0j5.jpg)
بحث در باب موسیقی عامهپسند و پستمدرنیسم باید تمامی اشكال فرهنگی و كنشهای فرهنگی مختلف را دربرگیرد و برجسته سازد: تلویزیون، ویدئو كلیپ، فیلم و موسیقی پاپ. اینك تنها به دو نمونه تلویزیون و موسیقی پاپ میپردازم.
همانگونه كه «فریث» و «هورنِ» معتقدند «ترانههای پاپ، موسیقی متنِ زندگیِ روزانه روزگار پستمدرناند، موسیقیای كه در فرودگاه و آسانسور، در رستوران و كافه، و در مراكز خرید و زمینهای ورزشی گریزی از شنیدن آن نیست»
موسیقی پاپ پیوسته به بازیافت تاریخ خود میپردازد: به بازسازی، به احیاء، به بازگشت. پیشرفتهای سریع تكنولوژیك (بهویژه در عرصه نمونهگیری Jampling)) این روند را دموكراتیزه كرده است موسیقی پاپ چه به لحاظ بازار جهانیاش و چه به لحاظ استقبال و علاقهاش به حاشیههای فرهنگ و موسیقیها و فرهنگهای دیگر قابل بسط و تعمیم است. فردریك جیمسون بین موسیقی پاپ پستمدرن و مدرن تفاوتی قائل است، او معتقد است كه «بیتلز» و «رولینگ استونز» بازنمای یك لحظه و برهه مدرنیستیاند، اما برعكس «پانك راك» را میتوان پستمدرنیستی دانست.
«آندرو گودوین» بر این باور است كه به دلایل مختلف این نظر اساساً وارد و صائب نیست. موضع گودوین در این بحث بر این مدعاست كه پستمدرنیسم هیچ رابطه واقعیِ توضیحی تشریحی با موسیقیِ پاپ ندارد. دیدگاه من آنست كه هرچند ممكن است كه جیمسون در اینباره اشتباه كرده باشد اما این به معنای آن نیست كه آراء «گودوین» در این زمینه صائب و شایسته باشند. به هر حال، پست مدرنیسم در اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز میشود یعنی در همان دوره پیدایش موسیقی پاپ.
بهلحاظ دورهبندی، موسیقی پاپ و پستمدرنیسم بهشدت به هم نزدیك وهمپوشاناند. البته این نكته ضرورتاً بدین معنا نیست كه هر موسیقی پاپ، پستمدرن است. همانگونه كه گودوین نشان داده است، برتافتن و پذیرش این بحث، خود، بسیار دشوار است. از یك سوی میتوان یك گستره زمانی فشرده را چون او در نظر داشت (پیشرفت سریع فرهنگ موسیقی در گذر از رئالیسم و مدرنیسم و پستمدرنیسم) كه بر مبنای آن میتوان یك آغازگاه مدرنیستی را هم در نظر گرفت. همانطور كه گودوین در مقابل به شكل مجابكنندهای به این بحث میپردازد كه بیتلز و رولینگ استونز با یكدیگر متفاوتاند و آن دو نیز در كنار هم با «كِلَش» و «تاكینگ هدز» فرق دارند. فیالواقع بهشكلی سادهتر میتوان گفت میتوان فرق میان «مهارت و چیرهدستی» بیتلز و تاكینگ هدز و «اصالت» رولینگ استونز و كلش قائل شد.
شاید بهترین روش برای اندیشیدن در باب رابطه موسیقی پاپ و مدرنیسم، تفكر تاریخنگرانه است، تفكری كه از الگوی ریموند ویلیامزیِ اجزاء «غالب»، «متكامل» و «مازاد» فرهنگ بهره میگیرد. موسیقی پاپ پستمدرن را میتوان عنصر نوخاسته و متكامل دهه ۶۰ دانست كه با ظهور بیتلز متأخر و راكِ «دست كوست» ـ بهعنوان نمونههای اصلی ـ چهره مینماید و در دهه ۱۹۷۰ با ظهور پانك «آرت اسكول» ـ كه در اواخر دهه ۱۹۸۰ «وجه غالب» فرهنگی موسیقی پاپ میشود ـ تداوم مییابد.
بررسی این رابطه به نحو مذكور از امتناعگرایی دو حكم «هم پستمدرناند» و «هیچكدام پستمدرن نیستند» پرهیز میكند و هرچه بیشتر دوری میجوید. و این یعنی كه در نظر آوردن این رابطه (شاید با اصطلاح ناپسامدرن یا پیش پسامدرن) خود بازنمایِ یك «موازنه در حال تغییر) نئوگرامشیوار، در میان اشكال متكامل و غالب فرهنگ، میباشد.
بررسی این مسئله به ما نشان میدهد كه به هر حال هر موسیقی پاپی از جهاتی پستمدرن است (یا حداقل به شكلی بالقوه پستمدرن است)، اما هر موسیقی پاپی ضرورتاً پستمدرن نیست (و اگر بخواهیم مدل جمیسونی را در نظر آوریم میتواند «رئالیستی» یا «مدرنیته» باشد). بحث سنجیده و دقیق گودوین در باب رابطه پستمدرنیسم / موسیقی پاپ او را به نكته فوق رهنمون میسازد اما خصومت و دشمنی او با پستمدرنیسم به او اجازه پذیرش و قبول منطق بحث خودش را نمیدهد. او بسیاری از برداشتها و تفاسیر مختلف از موسیقی پاپ و فرهنگ موسیقی پاپ بهعنوان عنصر پستمدرن را به میان آورد.
شاید مشهورترین و مستندترین رویه و جنبه توسعه پیشرفتهای تكنولوژیك، تسهیل ظهور و پیدایش صنعت Sampling باشد. آنچه اغلب در نظرات و آراء گودوین مورد غفلت واقع میشود شیوه استعمال و كاربرد سمپلینگ Sampling است. او معتقد است كه سمپلینگ به تاریخمندی و یادآوری «تاریخ و اصالت» موسیقی كمك شایانی میكند؛ او همچنین بر این باور است كه «سمپلینگ اغلب از این نكته غافل بوده است كه نقلقولها و ارجاعاتِ به اصوات و سبكها، در نهایت فرهنگ امروز را تاریخمند میسازند. موسیقی رپ (Rap) شاید بهترین نمونه سمپلینگیست كه در این منظر وجود دارد. «كورنل وست» نظریهپرداز آمریكایی مسائل فرهنگ، وقتی از او پرسیدند تا شیوههای بین فرهنگی سیاهان را نام برد، چنین پاسخ داد:
«موسیقی و موعظه» و در ادامه چنین گفت: «رپ منحصربهفرد است چرا كه وعظ و سنتهای موسیقی سیاهان را درهم میآمیزد، او فضای مذهبی و روحانی كلیسا را با ریتمهای متعدد و چندگانه موسیقی خیابان درهم میآمیزد، شمردهگویی و بندبهبندخوانیِ سرسامآوری كه به ریتم آفریقایی درام سنكوپ میشود، هم در نهایت تبدیل به یك محصول پستمدرنیستی آمریكایی بدل میشوند: «هیچ سوژهای در این فرهنگ وجود ندارد مگر سوژهای ازهمگسیخته، درهمشكسته، گسسته از گذشته و حال، در نهایت به شكل مبدعانهای محصولی مختلط و چندگِن تولید میشود. تركیب سبكگرایانه عناصر شفاهی، ادبی و موسیقایی در این موسیقی مثالزدنی است...» این موسیقی سهمِ انرژیهای مخرب جامعه است سهمِ جوانان سیاهپوست طبقات پست جامعه، سهم انرژیهایی كه در رخوت سیاسی جامعه امریكا، ناگزیر از بیان خویشتن به روشی فرهنگی و دموكرات هستند.
میتوان چنین ادعایی را هم درباره رپ انگلیسی بهعنوان پدیدهای پستمدرن داشت. «مك رابی» همانطور كه پیشتر یادآور شدیم، بر این باور است كه پستمدرنیسم به «آنچه نسل جدید روشنفكران (اغلب سیاه، مونث، یا كارگر) نامیده میشوند» گرایش دارد. گروه موسیقی «قاتلین بیرحم رپ» (كه در حال حاضر از هم پاشیده است) سیاه و از طبقه كارگر بودند: سه روشنفكر كه عقاید و آرای سیاسیشان را با ریتم «هولم نورثِ» موسیقی فانك بیان میكردند. آنها نیز دلبسته رویكرد بازیگرایی و سرقت هنری پستمدرن بودند ـ البته نه بهعنوان هدفی فینفسه ـ آنان در پی آن بودند تا از این طریق به نقد گزنده نژادپرستی هر روزه جامعه انگلیس دست یابند. آنان یقیناّ این مدعای جیمسون كه كار آنها نمونه یك هزل (پاستیش) پستمدرن است، را نقض میكنند (در این مورد گودین مسلماً درست گفته است). بازی بینامتنی نقلقولها و ارجاعات آنها پیامد و نتیجه فرسودگیِ زیباشناختی نیست بلكه تركیب مؤثر و كارآمد قطعات و اجزاء رپرتوار فرهنگیست كه وجود آنان را منكر میشود.
موسیقی مركب و درهمآمیخته آنان به لعن و نفرین كسانی میپردازد كه موجودیت آنان را بهعنوان صدایی در درون فرهنگ انگلیس نادیده گرفتهاند. همچنین میتوان شكل مصرف موسیقی پاپ و فرهنگ پیرامون آن ـ فرهنگ موسیقی پاپ ـ را فینفسه پستمدرن دانست. این نظری است ك مك رابی دارد؛ «فرد فِیل» هم بر این باور است كه لااقل در آمریكا، پستمدرنیسم یك «شیوه خاص مصرف» است: «ساختار احساس» قشر خاصی از یك طبقه اجتماعی: طبقه مدیران جامعه. نحوه خوانش فرهنگ تغییر یافته است.
امبرتواكو، با بهرهگیری از اصطلاح «رمزگذاری مضاعف» چارلز جنكس به شناسایی حساسیت پستمدرنیستی بر آگاهی از «تاكنون گفتهها» میپردازد. او معشوقهای را مثال میزند كه نمیتواند به عاشقش بگوید: «دیوانهوار دوستت دارم» بلكه در عوض میگوید: «به قول باربارا كارتلند دیوانهوار دوستت دارم» درك و دریافت جهان در فاصله گیومه و كما، به این شكل خود میتواند شیوهای برای حمله كردن به ذوق و پسند بورژوازی باشد، و در عین حال میتواند راهی برای حمایت از آنهایی باشد كه احتمالاً بیذوق و سلیقهاند ـ آنها كه بدون گیومه، بدون نقلقول صحبت میكنند. وانگهی در این راه، نوعی پستمدرنیسم مقاومتكننده در برابر نوعی پستمدرنیسم واكنشدهنده ایستاده است.
درحالیكه آكادمیها بر سر این بحث ماندهاند كه آیا بهتر است پستمدرن را همچون یك كنش یا یك متن در نظر آورد و فهم كرد یا نوعی تفسیر و خوانش صنعت موسیقی در شتابی به منظور تركیب متن و مصرف بوده است. در حال حاضر نوعی طبقهبندی و فهرست ژانر / فروش در موسیقی پاپ وجود دارد كه طبقهبندیای پستمدرن دانسته میشود.
شاید جالبترین نمونه این تقسیمبندی برنامه «ام تی ویِ پستمدرن» (۹۳ـ ۱۹۸۸) شبكه تلویزیونی MTV بوده باشد. تهیهكنندگان این برنامه، موسیقی پخششده در این برنامه را «یك میكس تقریباً آلترنایتو» مینامیدند (یك تركیب بدیهی). این اصطلاح و محتوای عام آن بر نامه خود نشانگر آنست كه پستمدرنیسم شاید بیش از هر جریان دیگر، در پی بازارگرمی و بازارسازیِ Indiepop ـ یا آنچه دانشآموزان و دیگر مردم به آن «موسیقی بچه مدرسهایها» میگویند ـ میباشد.
گفتوگوها و مصاحبههای گودوین با دانشآموزان سه فایده دربر داشت و سه نتیجه را حاصل كرد: اول موسیقی «آرت راك» (راك هنری) و «ایندی پاپ» و «كالج ریدیو» هستند كه خود را در حوزهای خارج از موسیقی باب روز این جدول معرفی میكنند، موسیقیای كه از قرار باید جدیتر از اصواتِ یكبار مصرفِ موسیقی پاپ باشد. از دیگر نتایج آن بود كه یك دسته از موسیقی پاپ در یك تسلسل و توالی زمانی و تایخی پدید میآید، وصوت غالب آن «مدرن راك» دهه ۱۹۸۰ بوده است دیگر موسیقی، موسیقیایست كه از پی شكستِ سیاسیگرایی موسیقی پانك ظهور كرد ـ و این خود بدان معناست كه موسیقی پاپ «پست ـ پانك» موسیقیای غیرسیاسیست.
گودوین به شدت با این ادعا سرستیز دارد كه «ما در عصر و دورهای زیست میكنیم كه تفاوت و تمایز میان هنر و فرهنگ تودههای مردم از میان برداشته شده است او معتقد است كه هنوز هم اغلب مصرفكنندگان موسیقی پاپ بر تمایز میان موسیقی پاپ «جدی» و موسیقی پاپ «مبتذل» و میان پاپ «اصیل» و پاپ «بازاری» تأكید دارند.
من خود به یاد دارم كه چقدر در مدرسه سر این موضوع بحث میكردیم كه طرح روی جلد كارهای «رولینگ استونز»، ریتم موسیقی سیاهان و موسیقی گروههای بلوز چقدر اصیل و ارزشمند و غیربازاریاند درحالیكه كارهای «هرمِنز هرمیت» و ترانههای پاپ انگلیسی آثاری غیراصیل و بازاریاند. البته چنین تفاوت و تمایزگذاری، آشكارا اسطورهگرایانه و ایدئولوژیك است. این نكته كه فرض اول وجود دارد به معنای نفی و یا وجود فرض دوم نیست.
البته شاید بتوان این نكته را به شكلی كاملاً متفاوت مورد خوانش قرار داد. بیش از آنكه بخواهیم به بحثِ از میان رفتنِ تمایز میان فرهنگ نخبه و عامه بپردازیم میتوان از این نكته گفت كه ما امروز همگی شاهد رشد خرده فرهنگی جدید یا «فرهنگ سلیقه»ایِ رادیكال هستیم. در ادعای اصالتِ طبع و مصرفِ آن دو نكته وجود دارد: این خردهفرهنگ، خود را از دیگر اشكال ذوق و سلیقه عامه جدا خواهد كرد، و دوم آنكه در این راه، او نوعی پیوند با گفتمان سنتیِ فرهنگ را پی خواهد ریخت.
در نتیجه در نهایت نیز ما با وضعیتی روبه رو خواهیم بود كه در آن ما هم شاهد محو تمایز میان فرهنگ عامه و نخبه هستیم و هم وضعیت متقابل و نقیض آن ـ وضعیتی كه در آن تمایز این دو فرهنگ همچنان وجود دارد.
نوشته جان استوری
ترجمه محمدرضا فرزاد
ترجمه محمدرضا فرزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست