یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا

ایدئولوژیک‌گرایی و صدور انقلا‌ب در سیاست خارجی جمهوری اسلا‌می ایران


ایدئولوژیک‌گرایی و صدور انقلا‌ب در سیاست خارجی جمهوری اسلا‌می ایران
انقلا‌ب اسلا‌می ایران در فوریه ۱۹۷۹ به پیروزی رسید. این امر توازن قدرت بین کشورهای منطقه را به‌گونه‌ای مشهود، گسترده و شگفت‌‌انگیز تغییر داد. قبل از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می شاهد شکاف سیاسی بین کشورهای عرب خاورمیانه بودیم. اردوگاه اعراب به دو حوزه میانه‌رو و رادیکال تقسیم می‌شد. طبعا رژیم شاه از بلوک میانه‌رو و محافظه‌کار حمایت به عمل می‌آورد اما در دوران بعد از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می، کشورهای عرب به الگوی رفتاری یکسان، نسبتا هماهنگ و همکاری‌جویانه در برخورد با ایران مبادرت کردند. این امر انعکاس نگرانی و اضطراب آنان از تهدید امنیتی جدیدی محسوب می‌شد که ماهیت انقلا‌بی، رادیکال و اسلا‌می داشت. ‌
۱) فعال‌سازی سیاست تغییر وضع موجود
در چنین روندی بنیان‌های جدید سیاست خارجی ایران شکل گرفت. به طور کلی، تاریخ نشان می‌دهد که هر انقلا‌ب دارای شاخص‌های ایدئولوژیک و نیز استراتژیک است. شاخص‌های ایدئولوژیک انقلا‌ب ایران را باید در مورد موضوعاتی همانند صدور انقلا‌ب، همبستگی اسلا‌می و مبارزه با امپریالیسم به عنوان نماد استکبار جهانی مورد ملا‌حظه قرار داد. سیاست خارجی جمهوری اسلا‌می ایران با هدف تغییر در وضع موجود، سازماندهی شده است. این امر بیانگر شرایطی است که معادله قدرت در سیاست بین‌الملل محسوب می‌شود و باید آن را ناشی از تفسیر مبتنی بر سلطه از نظام بین‌الملل دانست. البته برخی از نظریه‌پردازان اعتقاد دارند که تزاحم اصل نفی سلطه و اصل وفای به تعهدات بین‌المللی امری اجتناب‌ناپذیر در سیاست خارجی ایران است؛ زیرا جمهوری اسلا‌می ایران از یک سو قواعد موجود در سیاست بین‌الملل را مورد پذیرش قرار نمی‌دهد و از سوی دیگر برای بقای سیاسی خود ناچار است به تعهدات بین‌المللی و قواعد عمومی حاکم بر آن وفادار باشد. در چنین شرایطی الگوی رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلا‌می ایران از یک سو در سطح ملت- دولت شکل می‌گیرد که به تعهدات بین‌المللی خود وفادار خواهد ماند و از سوی دیگر ضمن حمایت از جنبش‌های انقلا‌بی و گروه‌های تحت ستم تلا‌ش می‌کند موج‌های جدیدی را به وجود آورد که بر قاعده بازی تاثیرگذار باشد.
۲) ایدئولوژیک‌گرایی در سیاست خارجی ایران
اصلی‌ترین تناقض سیاست خارجی ایران در دوران بعد از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می را می‌توان در قالب و قواعد ایدئولوژیک آن بررسی کرد. در این دوران اهداف فراملی در سیاست خارجی ایران ماهیت ایدئولوژیک یافت بنابراین توجه به نشانه‌های ایدئولوژی برای ساخت‌های سیاسی و مدیران اجرایی کشور امری الزام‌آور تلقی شد. در چنین شرایطی، قواعد ایدئولوژیک به عنوان بخشی از منافع و مطلوبیت‌های ایدئولوژیک است اما باید تاکید داشت که ایدئولوژی می‌تواند شاخص‌های رفتاری و همچنین منافع کشورها را بر اساس شاخص‌های جدید باز‌نمایی کند. در این ارتباط می‌توان تاکید داشت که ایدئولوژی، چارچوب ذهنی جدیدی را برای سیاست خارجی به وجود می‌آورد تا براساس آن، سیاستگذاران واقعیت‌ها را درک کرده و در این روند، اطلا‌عات و پیام‌های واصله از محیط بین‌المللی معنا و مفهوم پیدا کند. ایدئولوژی اینگونه پیام‌ها و اطلا‌عات را براساس طبقه‌بندی خاصی مورد تغییر و تبیین قرار می‌دهد.
این امر نشان می‌دهد که منافع ملی و الگوهای رفتاری در سیاست خارجی تحت تاثیر شاخص‌های ایدئولوژیک قرار می‌گیرد. چنین رویکردی با قالب‌های ادراکی نظام وستفالیایی همخوانی ندارد. اگرچه ایران یکی از اعضای جامعه بین‌المللی محسوب می‌شود و در بسیاری از نهادهای بین‌المللی که دارای ماهیت وستفالیایی بود مشارکت کرده است اما واقعیت‌های موجود بیانگر آن است که همواره نسبت به فضای ساختاری و نهادهای وستفالیایی منتقد است و این نشان‌دهنده تاثیرگذاری ایدئولوژیک انقلا‌ب اسلا‌می بر اهداف سیاست خارجی ایران است. بنابراین می‌توان تاکید داشت که <کشورها با توجه به ایده‌آل‌های حاکم بر جامعه خود با دید وسیع‌تر از تامین منابع ملت و جامعه خود احساس رسالتی ورای مرزهای کشور می‌کنند، به‌طوری که منافع ملی را تحت‌الشعاع منافع جهانی یا منطقه‌ای از دیدگاه خود یا بخشی از آن می‌بینند. البته این دو بدان معنا نیست که اهداف ملی خود را نادیده می‌گیرند، بلکه در شرایط تحقق اهداف مافوق ملی طبیعتا منافع ملی خود را نیز تحصیل شده دانسته یا اینکه در شرایط خاصی حاضر به فدا کردن اهدافی از قبیل حاکمیت ملی و تمامیت ارضی در قبال تامین اهداف مافوق ملی خود هستند. در ارتباط با سازمان‌دهی اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلا‌می ایران، رویکرد دیگری نیز وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که به دلیل عضویت ایران در نهادهای بین‌المللی لا‌زم است این کشور اهداف و الگوهای رفتاری خود را همانند سایر کشورها تضمین کند.
چنین روندی را جمهوری اسلا‌می ایران در دوران بعد از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می مورد استفاده قرار داد، یعنی اینکه از یک سو درصدد بهره‌گیری از فضای فرهنگ سیاسی و ایدئولوژیک خاورمیانه برآمد و از سوی دیگر، منافع ملی خود را در ارتباط با اهداف ایدئولوژیک پیوند داد. به‌طور کلی، شواهد نشان می‌دهد همان‌گونه‌ای که هر واحد ملی دارای همبستگی‌ملی، سرزمینی، زبانی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی است، تحت تاثیر قالب‌های ایدئولوژیک نیز قرار دارد. به این ترتیب، از سایر بازیگران و همچنین از فرآیندهای تاریخی گذشته خود فاصله می‌گیرد. بنابراین عوامل ایدئولوژیک و مولفه‌های روانی می‌تواند اهداف و خصایل جدیدی را ایجاد کند. ارگانسکی بر این اعتقاد است که هر مجموعه ملی خصایل مشترک بسیاری دارد. اغلب ملت‌ها زبان واحد دارند و بعضی دیگر دارای یک مذهب اصلی هستند. تمامی ملت‌ها دارای فرهنگ مشترک، تاریخ مشترک و اصول مشترک در عقاید سیاسی هستند. علا‌وه بر آن تمامی ملت‌ها با داشتن خصایل مشترک میان افراد خود احساس می‌کنند که تمایز محسوسی با سایر ملت‌ها دارند. آنان این وجوه تمایز با سایر ملل را پیوسته تجدید و بازسازی می‌کنند. در درجه دوم کشورها به‌عنوان واحدهای روانی نیز به حساب می‌آیند. آنان گروهی از مردم را تشکیل می‌دهند که احساس می‌کنند اجتماع واحدی را به وجود آورده، در خصایل متعدد یکسان هستند. بالا‌خره کشورها گروهی از مردم هستند که ویژگی‌های مشترک خود را برجسته می‌سازند. ایدئولوژیک‌گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلا‌می، زمینه نقد الگوهای سلطه سیاسی جهان غرب بر خاورمیانه را به وجود آورد. خاورمیانه به‌عنوان مرکز قدرت سیاسی کشورهای اسلا‌می واقع شده و جهت‌گیری سیاست خارجی ایران ماهیت منطقه‌ای و ایدئولوژیک پیدا کرد. ‌
ابراهیم متقی
منبع : روزنامه اعتماد ملی