دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
مرکزهای دینی و آموزشی یهودیان ایران یِشیوا
معرفی کتاب «نظام و نهادهای آموزشی در ایران باستان» تالیف دکتر ناصر تکمیل همایون
کتاب «نظام و نهادهای آموزشی در ایران باستان» تالیف دکتر ناصر تکمیل همایون، از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (۱۳۸۲) میباشد. نوشتار حاضر به معرفی این کتاب میپردازد.
تلاش این کتاب که در یک دید همهجانبه و وسیع به امر آموزش و نهادهای مبتنی بر آن در ایران میپردازد، معرفی و ارائه دورههای متفاوت آموزش، نظامهای ساختاری آموزش و تأثیرات مسایل فرهنگی، سیاسی و دینی بر نظام و نهادهای آموزشی میباشد.
در این کتاب، نویسنده انسان بدون فرهنگ را انسان ندانسته و او را به مثابه «حیوان ناطق»، «حیوان اجتماعی»، «حیوان سیاسی» و به قول فلاسفه تاریخ «حیوان فرهنگی» معرفی مینماید و در بخشی از پیشگفتار جمله معروف «امیل دورکیم» جامعهشناس مطرح را در تایید این ادعا میآورد:
«انسان، انسان نیست، مگر آن که متمدن (بافرهنگ یا مقید به ارزش) باشد».
نویسنده، هدف از نگارش کتاب حاضر را بررسی نهادهای آموزش و پیوندهای هماهنگ آنها با دیگر نهادها (نظام) در جامعه کهن ایرانی (پیش از تاریخ) و شکلگیری دگرگونیهای تاریخساخته آنها معرفی میکند و معتقد است از آنجا که جامعههای بزرگ، همچون جامعه ایرانی دارای فرهنگ و تمدن ممتاز بودهاند، حیطههای آموزشی آنها در زمینهها و سطوحی متفاوت با جامعههای بسته درآمده است.
از نکات برجسته کتاب حاضر پرداختن به مسئله تأثیرات مذهب و موضعگیریهای سیاسی و فلسفی برابر آموزش عالی در ایران میباشد. همچنین در فصل پنجم کتاب، بحث پیرامون مراکز دینی و آموزشی یهودیان ایران متمرکز است که دکتر تکمیل همایون در شش گفتار این فصل و به شرح زیر به این مقوله پرداخته است:
«تاثیر و تأثر فرهنگی و دینی»، «دگرگونیهای سیاسی فرهنگی در مرکزیت یهود»، «شکلگیری یشیوا یا آموزشگاه دینی»، «ویژگیهای فرهنگی یشیوا در ایران»، «مهمترین یشیواهای یهودیان ایران»، و «سازمان و برنامههای آموزش».
در ادامه، خلاصهای از فصل پنجم با عنوان «مرکزهای دینی و آموزشی یهودیان ایران» ذکر میشود.
پس از ویرانی اماکن مقدس یهود در اورشلیم و به اسارت رفتن یهودیان توسط نبوکدنصر بابلی، در سال ۵۳۸ ق.م.، سپاهیان ایران منطقه میان رودان تا دریای مدیترانه را تسخیر نمودند و یهودیان و دیگر اسیران بابل را آزاد ساختند. با اینکه گروه کثیری از یهودیان به بیتالمقدس بازگشتند اما عدهای اقامت در بابل و ایران روزگار هخامنشی را پذیرفتند و از همین زمان است که جامعه ایران با اقلیت مذهبی- قومی یهود آشنا شد.
یهودیان ایران جماعتهای خاص خود را حفظ نمودند و معابد و کنیساهای خود را همراه با «بِتمیدراش» (درسخانه) برای کودکان برقرار نمودند. یهودیان همچنین، پیوندهایی با محافل دینی و فرهنگی در بیتالمقدس، در مدارج بالای آموزش ایجاد نمودند.
با ورود یهودیان بابل به ایران، از یک سو اثراتی از فرهنگ و اندیشه ایرانی در دیانت یهود نفوذ نمود و از سوی دیگر ورود انبیای بنیاسرائیل (مانند دانیال، عِزْرا، نِحِمْیا) و دانشمندان یهودی اعم از «رَبانیم» (رابها- علما) «دَیانیم» (حقوقدانها) «شُوفطیم» (داوران و قاضیان) و «حَخامیم» (خاخامها و روحانیون) به ایران و تماس آنها با ایرانیان، زمینه تاثیرپذیری را برای هر دو طرف فراهم نمود تا جایی که میتوان گفت ریشه بسیاری از «اسرائیلیات» ایرانیان را میتوان در آن دوران جستجو نمود.
● شکلگیری یشیوا (آموزشگاه دینی یهودی)
پس از ریاست دوتن از رابهای مشهور یهود به نام «شَمای» و «هیلل» بر جماعت یهود، راب دیگری به نام یوحنان بن زکای (یکی از شاگردان هیلل)، در یَبْنِه (یَوْنِه) واقع در ساحل مدیترانه، میدراشی (مدرسهای) را برپا نمود و ریشه نظام آموزش یهود به شکل رسمی و نیز آموزشگاههای دوران قیطریه، صفوره و طبریه از همین زمان شکل گرفت. از آن زمان به بعد برای این که آیین اجرایی دستورات تورات از میان نرود، مجموعه تلمود (میشنا و گمارا) به صورت نوشتاری و در نسخههای متعدد گردآوری و به نگارش درآمد. در این راستا «تَناییم» (مدرسان قانونهای غیرمدون)، «اِموراییم» (روشنکنندگان و شارحان میشنا) و نیز «ساوُراییم» (استدلالکنندگان کلامی و فقهی) کوششهای زیادی نمودند.
نکته جالب توجه این که در آموزشگاههای یهودیان، در رشتههای پزشکی، نجوم و شیمی، استادان ایرانی و زرتشتی نیز تدریس مینمودند و در آموزشگاههای برجسته و بنام ایرانی مانند گندی شاپور هم دانشمندان یهودی تدریس مینمودند، علاوه بر آن، بسیاری از متخصصان یهودی، در رشتههای پزشکی و علوم طبیعی آموزش میدیدند. همچنین یشیواها و آموزشگاههای خاص یهودی متعددی در نقاط مختلف ایران باستان به ویژه در مناطق خوارزم، خراسان، مازندران، دماوند، اصفهان و دیگر مناطق یهودینشین وجود داشت که از آن میان میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱) «یشیوای شهر سورا»، که در سال ۲۱۹ م. تاسیس شد و تا هشت قرن تداوم داشت.
۲) «یشیوای شهر فارس» (نزدیک سورا)، آموزشگاه کوچکی بود که به ریاست پاپا برحنان تا سال ۳۷۵ م. تداوم داشته است.
۳) «یشیوای نهردعا»،از مشهورترین آموزشگاههای فقهی قلمرو تلمودیها بوده است.
۴) «یشیوای شکان زیب»، پس از خراب شدن نهردعا، تاسیس گردید.
۵) «یشیوای پومبدیتا»، آموزشگاه بسیار معتبری که ریاست آن زمانی بر عهدهٔ «رابا» بنیانگذار تدوین تلمود بود و در حدود ۱۲۰۰ محصل در محضرش آموزش میدیدند.
۶) «یشیوای مِحوزا»، در کنار دجله قرار داشت که زمانی در آن «رابا» ریاست میکرد. این یشیوا و یشیوای پومبدیتا با هم رقابت داشتند و همین امر موجب رشد فرهنگی آنها شده بود.
۷) «یشیوای بابل و یشیوای آپامه»، که دو آموزشگاه دیگر در همان منطقه بودند.
۸) «یشیوای نصیبین» نیز به علت وجود آموزشگاههای ایرانی و مرکزهای فرهنگی مسیحیت و برخورد علمی با آنها، به ویژه کمک در شناساندن تورات و زبان عبرانی، از اعتبار فراوانی برخوردار بوده است.
۹) «یشیوای فیروز شاپور»، آموزشگاهی بود که یهودیان پس از سختگیریهای هرمز چهارم پادشاه ساسانی (۵۷۹-۵۸۹م). در مورد آنان و مسیحیان، در شهر مزبور تاسیس کردند.
این یشیواها که کاملا متعلق به پیروان یهودی بود، ضمن این که خواستار حمایت از جانب حکومت بودند از لحاظ دولتی هیچگونه کمکی دریافت نمینمودند.
محصلان یشیوا که از مزایای تحصیل برخوردار بودند، مقدمات مذهب و زبان عبری را از پیش فرا گرفته بودند و برای تکمیل و رسیدن به مرحله عالی به این آموزشگاه میآمدند. آنان به راستی باید مؤمن و عامل به احکام باشند و عملی خارج از دستورهای مذهبی انجام ندهند.
در یشیواها، گاه خوابگاه وجود داشت و محصلان در آنجا میخوابیدند و گاه در خانه های بیرون از یشیوا زندگی میکردند و به هیچ وجه سختگیریهایی که در آموزشگاههای مسیحی وجود داشت، در یشیواها دیده نمیشد. محصلان، هر جا که میخواستند مشروط بر این که «کاشر» باشد، غذا میخوردند. در مورد موی سر و ریش مقررات مذهبی را به کار میبردند. ازدواج میکردند و تشکیل خانواده میدادند و به هیچ روی تارک دنیا نمیشدند.
در مدرسه چند ساعت درس میخواندند و طبق مقررات بقیه روز به کارهای زراعتی و مشاغل مشروع دیگر میپرداختند. در تحصیل و کار آداب و رسوم مذهبی را رعایت میکردندو میکوشیدند متین و موقر باشند.
در یشیوا جای خاصی داشتند. تکلیفهای شفاهی و کتبی آموزشگاه را میبایست به طور دقیق انجام دهند و همواره میبایست به استادان و رئیس یشیوا (رش یشیوا) و کارکنان آموزشگاه و کنیسه (بت کنست) احترام میگذاشتند.
هر یشیوایی دارای یک رئیس بود که از طرف علمای بزرگ یهود انتخاب میشد و گاه رقابتهایی را به وجود میآورد. چندین استاد در زمینههای گوناگون تدریس میکردند. اگر شاگردان زیاد بودند، هر استاد یک دستیار
(Meturgeman= Amora) داشت که همزمان درس استاد را اعاده میکرد و اگر جمعیت زیادتر بود، تعداد دستیاران [مانند معید در مدرسههای اسلامی] زیادتر میشد.
رئیس یشیوا صبحها و عصرها درس میداد و یشیوا را نیز اداره میکرد. اهمیت یشیواها از لحاظ علمی و سازماندهی، به شخصیت رئیسان و مدیران آنها ارتباط داشت و در بعضی یشیواها، گاهی امور قضایی نیز حل و فصل میشد. یشیواها گاه مرکزیت روحانی و معنوی (علاوه بر مسائل دستوری و فقهی) هم داشتند و در مورد آموزش، مدرسهای دیگر( متعلق به کودکان و نوجوانان) نیز صاحبنظر میشدند و گاه ربنوت (روحانیت) یهود در آنجا به وجود میآمد.
برنامه درسی علاوه بر خواندن و تفسیر کتاب مقدس (عهد عتیق) و تکیه عقلی و نقلی بر پنج کتاب تورات، مطالعه و بررسی تلمود بود. میشنا را میخواندند و بر پایه گمارا تفسیر آن را که سه سال به طول میانجامید، میآموختند و به کسی که آن را تمام میگرد، گماران (پایاندهنده، فارغالتحصیل) میگفتند و پس از پایان مراحل بعدی به درجه راب شدن ارتقا مییافت که گاه راب تناخی (متخصص کتاب مقدس)، با راب تلمودی (متخصص تلمود) و در دورههایی در تخصصهای دیگر رابهای گوناگون، از یشیواها بیرون میآمدند و برای ارشاد و هدایت و اداره امور مذهبی مردم به منطقههای یهودینشین اعزام میشدند. اما رابهای مدرس و کاردان برای تعلیم در یشیوا در تمام زمینهها تبحر به دست میآوردند. درسهای یشیوا با اصول دینی و نیازهای مذهبی ارتباط داشت.
بر پایه آموزشهای تلمودی (فصول کتاب) علاوه بر زبانهای عبری و آرامی، الهیات و خداشناسی کلامی، اخلاق و عرفان، فقه و حقوق، علوم طبیعی، طب، ریاضیات، نجوم و تنجیم، تاریخ، فرهنگ عامه و ... فرا گرفته میشد.
کلام آخر این که در سراسر دوره ساسانیان یشیواها به حیات خود ادامه دادند تا جاییکه در دوره خلافت حضرت علی (ع) مرحلهٔ جدیدی در تحولات فرهنگی آموزشگاههای یهود پیش آمد که دکتر حبیب لوی در تاریخ یهود ایران آن را این گونه نقل میکند
«یهودیان بینالنهرین به عدهٔ ۹۰ هزار نفر در شهر انبار تحت سرپرستی مراسحق، به فیروزشاپور رفته، نسبت به آن حضرت سوگند بیعت یاد کردند. حضرت خلیفه از این علاقه یهودیان بسیار خوشوقت شد و این امر در وی موثر واقع گردید و امتیازات زیادی در حق مراسحق پیشوای یهود فرمود و از قرار عنوان «گائُون» که یکی از عناوین بزرگ یهود برای رئیس دانشگاه سورا است، از آن وقت وضع گردیده است. ...»
مریم حناسابزاد
منبع : انجمن کلیمیان تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست