جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از زود پیری دختر بولیویایی تا زود مرگی جوانان ایرانی!


از زود پیری دختر بولیویایی تا زود مرگی جوانان ایرانی!
بحث های خرد و کلان پیرامون طرح تحول اقتصادی و نحوه ابراز موافقت و مخالفت‌ها با آن در روزهای گذشته، بسیاری از اخبار کشور را تحت الشعاع قرار داده است. بر همین اساس، به نظر می‌رسد یک موضوع بسیار مهم نیز قربانی حواشی این طرح خواهد شد؛ در حالی که با قدری تامل می‌توان به اهمیت آن پی برد.
دو روز قبل، دادستان تهران خبری تکان دهنده را در اختیار رسانه‌ها قرارداد اما جز در سه روزنامه‌ بازتاب ویژه‌ای نداشت.مرتضوی در تشریح آخرین بررسی‌ها نسبت به حادثه سعادت آباد، اعلام کرد: <اکثر جان باختگان، دانشجویانی بوده‌اند که برای تامین هزینه‌های تحصیل، در این ساختمان کار می‌کرده‌اند.> در واقع، کسانی که سرمایه‌ای ارزشمند برای خانواده و کشور خود بوده‌اند به دلیل نیاز مالی‌ تن به کاری داده‌اند که متناسب با جایگاه علمی و اجتماعی آنها نیست. اما خبر رسانی دادستان تهران‌ نه تحرکی در جلسه دیروز مجلس ایجاد کرد، نه به اندازه خبر جان سپردن یک بیمار در بیمارستان امریکایی – که در بخشهای مختلف خبری صدا و سیما با آب و تاب فراوان نقل می شد– برای آن رسانه اهمیت داشت. اکثر روزنامه‌های مدعی اصولگرایی هم حتی حاضر نشدند این خبر را منعکس نمایند. در حالی که علاوه بر ضربه های جبران ناپذیر عاطفی به خانواده‌های داغدار و دوستان، از دست دادن تعدادی از دانشجویان آن هم به خاطر حضور آنها در یک شغل پر ریسک برای تامین هزینه‌های تحصیل، خسارتی جبران ناپذیر برای کشور است. این خسارت آنقدر بزرگ است که به نظر می رسد ‌ ‌پرداختن به آن و چاره‌یابی برای عدم تکرار آن، وظیفه هر روزنامه‌نگاری می‌باشد؛ حتی اگر هزینه‌ انجام این وظیفه، مواجهه با هتاکی و فحاشی بعضی از مدعیان اصولگرایی و روزنامه‌های آنها باشد. هفته پیش، آوار طمع‌ورزی پیمانکار و سهل انگاری مسئولان دستگاههای ذیربط، بر سر چندین جوان مستعد ایرانی فرود آمد و خانواده‌های آنها را برای همیشه داغدار کرد. گناه این جوانان و خانواده ایشان ‌ آن بود که نه به رانتی برای تامین هزینه‌های تحصیل خود دسترسی داشتند و نه از میان دستگاههای رسمی‌ کسی حاضر بود تا اتمام تحصیل، هزینه‌های آنها را تأمین نماید. در همین شرایط، شهرداری تهران خود را متعهد به پرداخت بیش از ۲ میلیارد تومان به دو تیم پایتخت می‌داند. در حالی که اگر این کمک پرداخت نمی‌شد، نه مربیان و مدیران این تیم‌ها، ناچار می‌شدند شب را در زیر سقف لرزان ساختمان در حال تخریب بگذرانند و نه بازیکنان نسبتاً ثروتمند این دو تیم. چند وقت پیش هم شهرداری، سه میلیارد تومان کمک بلاعوض برای لبنان اختصاص داد. در حالی که احتمالاً کمتر کسی از کمک گیرندگان در لبنان به لحاظ اقتصادی شرایط مشابه با قربانیان مظلوم حادثه اخیر داشته‌اند. در این میان، روزنامه سوپر انقلابی که کمک سه میلیاردی به لبنان را اقدام سمبلیک می‌نامید و ابراز مخالفت با آن را همراهی با صهیونیست‌ها، امروز سکوت پیشه کرده و حتی حاضر نیست خبر جان باختن مظلومانه دانشجویان ایرانی را پوشش دهد. در حالی که بدون تردید، بهره‌برداری که صهیونیست‌ها می‌توانند از خبر اخیر کنند صدها برابر مخرب ‌تر از منافع تبلیغاتی احتمالی است که کمک‌های <سمبلیک> به لبنان برای ایران و ایرانیان خواهد داشت.
البته این رقم‌ها به هیچ وجه در مقیاس هزینه‌های کشور قابل توجه نیست. اما گاه کمک‌هایی به سایر کشورها می‌شود که نشان دهنده وضعیت مساعد خزانه دولت می‌‌باشد ولذا پذیرش این نکته را دشوار می‌سازد که <دولت از تامین نیازهای اولیه تعدادی دانشجو ، ناتوان است.> سه ماه قبل، دولت ایران وام یک میلیارد دلاری در اختیار عراق گذاشت که براساس اخبار رسمی اعلام شده بازپرداخت آن ده سال دیگر آغاز و طی یک دوره چهل ساله با سود نیم درصد در سال، تسویه خواهد شد! راستی با این یک میلیارد دلار، نیازهای اولیه چند جوان دانشجو – مانند قربانیان حادثه سعادت آباد– و چند دختر و بانوی ایرانی – که به تعبیر فرمانده نیروی انتظامی برای حقوقهای هفتاد هشتاد هزار تومانی، در دام شیادان عیاش می‌افتند – تامین می‌شد؟ آیا برای دولت و مجلس این امکان وجود نداشت که برای این جوانان نیز وامهایی با بازپرداخت ۴۰، ۵۰ ساله و حتی کمتر از آن منظور کنند؟ ممکن است کسانی بگویند کمک‌ها به عراق با هدف ایجاد امنیت در آن کشور است که بی‌تردید بر حفظ ثبات مرزهای کشور تأثیر بسزایی دارد. البته، برخی تحولات اخیر نشان می‌دهد که این فرضیه چندان دقیق نیست و متأسفانه این کمک‌ها، در نهایت گردن کسانی را کلفت می‌کند که دست وزیر اسرائیلی را با وقاحت می‌فشارند و جزایر سه گانه ایرانی را به امارات می‌بخشند! به فرض هم که ادعای تصمیم‌گیران برای کمک به عراق، صحیح باشد و این کمک‌ها بتواند برای ایران و منطقه، امنیت به ارمغان بیاورد، اما آیا کسی تردید دارد که هیچ چیز به اندازه رفع دغدغه‌های اولیه جوانان ایرانی، برای کشورمان امنیت ساز و آسایش‌آفرین نیست؟ راستی آن مقام عالیرتبه که برای <زودپیری> دختر ۱۶ ساله بولیویایی نگران بود اکنون برای <زود مرگی> تعدادی جوان مستعد ایرانی چقدر غصه دار گردید و چرا حاضر نشد در موضوع اخیر نیز همانند زمان بازگشت از بولیوی، اعلام غصه‌داری کند؟
منبع : روزنامه آفتاب یزد