شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
رویای صنعتی شدن با حذف تشکلهای غیردولتی!
صنعت در ایران روزهای بدی را سپری میکند؛ درست مثل روزهای گذشته و سالیان گذشته در اقتصاد ایران که همواره صنعتگران اصلیترین شاکیان برنامهریزی و نحوه اعمال مدیریت در اقتصاد کشور بودند.پس میتوان به خلاصه گفت که اتفاق تازهای رخ نداده است و مثل همان تجربه همیشگی صنعتگران تجربه میکنند ایستادن در میدان مینی را که وصلهای، نهادینه شده بر سینه صنعت ایرانی را به رخ میکشد. باید کوتاه گفت که این اصل واقعیت است. حالا دیگر نگاه کردن به بساط صنعتی ایران تاب و تحمل هیچ تعارفی را ندارد. حتی تعارفات ایدئولوژیک نیز نمیتواند سایهای هرچند کوچک برای داغی دایره صنعتی ایران باشد. یعنی هرچند که وزیر تازه کار و جوان صنایع و معادن با طنزی تلخ بگوید که ۲۰۰۰ سال است صنعت ایرانی را بلا زده مینامند اما امروز این فرآیند زندهتر از هر زمان دیگری است>، باز هم صدای زخم خورده صنعتگران رساتر است که از مسوولان اقتصادی طلب کمک میکنند و میگویند این صدا اکنون دیگر قدیمیترین صدای اقتصاد ایرانی است.
به نظر میرسد اما باید حق را به این گروه از صنعتگران داد. اگر باور نمیکنید این تمثیل را، خطی فرضی رسم کنید از صنیعالدولهها تا مهندس نفیسیها تا صنعتگران مونتاژ کاری که از هجوم بینش نفتی در دهه ۵۰ به ستوه آمده بودند و تا امروز که صنعتگران در اوج سیاستهای انبساطی از انقباضیگری در اقتصاد مینالند و میان تزهای شلوغ و سردرگم راست و چپ اقتصادی، دستمالی روی چشم سایه کردهاند.
بدون شک تمام این هستههای تاریخی در کنار اهالی امروز تولید از یک درد مشترک زخم بر توان دارند که آن هم چیزی نیست جز فقدان درک واقعی صنعت و آن گرامی جایگاهی که آن را اندیشه صنعتی مینامند.
باید امیدوار بود که سیاستگذاران از این ادعا به تنگ نیایند ولی در هر حال واقعیتی است که صنعتگران ایرانی انگشت اشاره به سمت آن نشانه میروند. البته فاصلهای بزرگ است میان سودای دولتیها در مورد صنعت با گلایههای صنعتگران از حال و هوای امروز صنعت ایرانی ولی تصاویر سقوط و شکست صنایع در جدول اقتصادی ایران چارهای جز این باقی نمی گذارد که ادعای اهالی صنعت را با ضخامت بیشتری پذیرا شویم.
صنعت در ایران روزهای بدی را سپری میکند و این واقعیتی است که نمیتوان در اوج تعارفات و شعارهای ایدئولوژیک از کنار آن ساده و آسوده گذشت. ۱۶۴ هزار میلیارد تومان نقدینگی در اقتصاد ایرانی چرخ میزند اما صنعتگران از عدم وجود نقدینگی فریاد اعتراض به آسمان نزدیک کردهاند.
واگذاریها بیش از هر زمان دیگری وجود دارد و شعار خصوصیسازی در صدر برنامههای دولتی قرار گرفته است اما فضای کسب و کار در اقتصاد دچار سرماخوردگی مفرط شده است. بانکها از نداشتنن منابع مالی، از فاصله ۴۰ هزار میلیارد تومانی بین مانده تسهیلات و سپردههای آزاد به تنگ آمدهاند و ۶۰ درصد افزایش بدهیهای معوق را دلیل اصلی شکست سیاستهای تحمیلی دولت به بانکها میدانند اما زودبازدهها از سوی طرفداران سیاستهای انبساطی در دولت در بوق میشوند و خواهان ۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات برای ایجاد اشتغال هستند.
از این همه بگومگوهای اقتصادی اما چیزی در کیسه صنعت ایرانی سنگینی نمیکند جز شکست و سکوت که این روزها بار به دوش صنعتگران افزوده است. بدون شک حلوای سخن تضمینی برای توفیق در رقابت نیست و نمیتوان تلخی فقدان آن را با قند تعارفات رفاقتگونه دولتی برطرف ساخت. اگر واقعا صنعتی شدن و گریز از بودنهای غیر صنعتی امروز، آرزوی دولتیهای نهم است یک بار برای همیشه باید پاسخ بگویند به چرایی سیاستهایی که واردات را به بهای ورشکستگی صنایع پذیرفته است و یا چرایی اینکه چگونه شکر خند صنایعی نظیر نیشکر به زهرخندی برای ویترین صنعتی ایران تبدیل شده است؟
پاسخ به این پرسشها اما میتواند نشان دهد که چرا باید در کلام سفرهای آذین بسته برای صنعتی بودن گسترد اما در عمل به راهی رفت و سیاستهایی تدوین کرد که چشم اندازی جز سکوت کارگران و مفلوج کردن اندیشه آنان ندارد. کارگرانی که توسعه یافتهها میگویند در دنیای امروز با عنوان انسان صنعتی حلقهای غیرقابل انکار را در توسعه صنعتی به تصویر کشیدهاند.
تضاد در اندیشه برنامهریزان با محور برنامههای اجرایی آنان کار را در گلوی صنعت ایرانی به گرهای فرو بسته رسانده است. در همه جای این جهان کوچک شده و در مرزهایی که اقتصاد و تولیدات خود را به جهان تحمیل کردهاند، این مولفه به یک اصل تبدیل شده است که تشکلهای اقتصادی و گروههای کارگری فاصله رسیدن به توسعه نوین (توسعه متکی بر انسان) را کوتاه و کوتاه میکنند اما در ایران میگویند که ما به زودی قلههای صنعتی بودن را فتح میکنیم اما اصلی ترین برنامههای آنان برای از میان برداشتن تشکلهایی است که میخواهند در حلقه اقتصاد ایرانی وابستگی اندکی را به نمایش بگذارند.
گروه زیادی از کارشناسان اقتصادی و بسیاری از مسوولان حکومتی با قاطعیت حکم بر ابطال طرح زودبازدهها میدهند و هزینههای آن را برای اقتصاد بسان سمی مهلک تعبیر میکنند ولی دولتیها در نهایت جیبهای خالی تشکیلات بانکی را مورد خطاب قرار میدهند که باید هرچه سریعتر زود بازدهها را سیراب از تسهیلات کنید چون انگاری قرار است در آینده نزدیک، دولتیسازی یا انحلال تشکلهای کارگری - صنعتی از این طریق سرعتی به مراتب بیشتر را مزمزه کند. صنعتی شدن اما هر جا که باشد، جایی نیست که برنامهریزان اقتصادی در گمان سیاسی خود برای اقتصاد نقشه نقش میزنند.
اینچنین اندیشهای آن چنان صنعتی را تاب نمیآورد که میگویند فقط بر بساط رهاشدگی از تکگوییهای روابط سنتی - دولتی بنا شده است. آیا واقعا صنعت ایران روزهای بدی را تجربه نمیکند؟
علی دهقان
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست