شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
مسوولیتپذیری، «تکلیف» یا «تکلف»؟!
چرا باید به موضوع «مسوولیت» بپردازیم؟ آیا «مسوولیتپذیری» مهمترین چالش جامعه ماست؟! «مسوولیت»، «احساس تکلیف»، «مسوولیتپذیری»، «پاسخگویی در برابر مسوولیت» و پرسشهایی از این دست که:
- آیا انسان مسوول است؟
- مسوولیت، برخاسته از اختیار است؟
- مسوولیت، مشروط به توانایی است؟
- مسوولیت، مقولهای است مربوط به عرصه عمومی یا اختصاص به آن ندارد؟
بگذارید همه اینگونه بحثهای نظری را به اهالی محترم فلسفه و کلام و انسانشناسی پیشکش کنیم و موضوع مسوولیت را از یک نظرگاه عملگرایانه مورد توجه قرار دهیم.
پیشفرض ما این است که مسوولیت، رکن انکارناپذیر نظم اجتماعی است. آدمها برای ورود به «عرصه عمومی»، به ناچار باید «آوردهای» داشته باشند- همچون بلیت برای کسانی که میخواهند وارد باشگاه، سینما، ورزشگاه و از این دست، عرصهها شوند- «مسوولیتپذیری»، آورده هر کس برای ورود به عرصه عمومی است.
تنها یک راه برای رهایی از سیطره مسوولیت وجود دارد:
«دیوانگی»!
حتی عزلتگزینی صوفیانه، چلهنشینی عارفانه، جامعهگریزی و هر انتخاب مختارانه دیگر برای فاصله گرفتن از عرصه عمومی، توجیهکننده فرار از مسوولیت نیست.
آیا اخراج ناخواسته آدمها از عرصه عمومی موجب معافیت آنان از مسوولیت میشود؟ آیا کسی را که به زندان افکندهاند یا به تبعید فرستادهاند و به قطع ارتباط با عرصه عمومی واداشتهاند، از مسوولیت، گریزی هست؟ به باور این قلم، نه!
چه «فاعل بالاختیار» باشیم و چه «مفعول بالاضطرار»، مسوولیت، رمز عبور برای حضور در عرصه عمومی است چرا که انسان را «مدنی بالطبع» تعریف کردهاند.
به گمان من، «مسوولیت»، فرزند مشروع و حلالزاده «آگاهی» است. از این زاویه، میتوان نتیجه گرفت که برای کسی که آگاهی دارد، «مسوولیتپذیری»، یک تکلیف است.
چه در موضع قدرت و چه در خارج از گردونه قدرت، عرصه عمومی، مهمترین جلوهگاه مسوولیتپذیری است، هرچند مسوولیتپذیری در موضع خارج از قدرت، اگر یک فضیلت نباشد، دستکم نوعی فضل تقدم به حساب میآید.
تاریخ بشر وامدار مسوولیتپذیری آدمهاست، صرفنظر از بینش و منش و روش آنها، فارغ از خوب و بد آرمان و عقیده آنان.
اینک بار دیگر به پرسش نخستین باز میگردم که: آیا مقوله مسوولیت و مسوولیتپذیری مهمترین چالش پیشروی جامعه امروز ماست؟ اعتراف میکنم که به دقت از دیدگاه دستاندرکاران کلوپ شهروند امروز و انگیزه آنان از پرداختن به موضوع مسوولیتپذیری آگاهی ندارم.
اما اگر حتی یکی از محرکهای آنان از طرح این موضوع، برانگیختن حس مسوولیتپذیری در این سرزمین است باید فروتنانه عرض کنم که: «زیره به کرمان میبرید، دوستان من!» چرا؟ چون یکی از مهمترین گرفتاریهای جامعه ما «فراوانی و تورم» مسوولیتپذیری است نه کمبود یا نبود آن! ما دچار زیادیِ مسوولیتپذیری هستیم!
شگفتزده نشوید. به گمان این قلم، احساس مسوولیت، مسوولیتپذیری و حضور در عرصه انجام تکلیف اجتماعی، کیمیای گرانقدر و حسرتانگیزی است که همواره و امروز بیش از همیشه به آن نیازمندیم اما تنها و تنها از نوع ناب و اصیلاش نه از جنس بدلی و عوضی!
جامعه ما غرقاب «مسوولیتپذیریهای عوضی» شده است، از این دست:
- « مسوولیتپذیری دنکیشوتی»، که هر چه بخواهید، اعتقاد و ایمان دارد اما عقل ندارد. موجبات تفریح و تمسخر فراهم میسازد. البته بینهایت سرگرمکننده است. چون اصولا نسبتی با ویژگیها و شرایط موضوع مسوولیت ندارد.
- « مسوولیتپذیری غریزی»، درست مصداق، دانشآموزانی که هرگاه آموزگار میپرسد: «بچهها کی میدونه فلان چیز یعنی چه؟» بیهیچ تامل و درنگ دست بالا میبرند که: «آقا ما بگیم؟ آقا ما بگیم!» و البته بهطور معمول، در پاسخگویی وامیمانند اما هرگز ترک رویه نمیکنند. به خاطر آورید خیل جماعت داوطلب برای حضور در انتخابات را برای وکیل و رئیسجمهور شدن.
- « مسوولیتپذیری تمنایی»، که همواره برای مسوولیتپذیری اعلام آمادگی میکند بهشرط آنکه قربان صدقهاش بروی، ساز تکلیف شرعی یا عرفیاش را کوک کنی، وجود مبارک او را تنها عامل حل و فصل مشکلات بشماری و در همه حال، هوای او را داشته باشی. به زبان بیزبانی به شما حالی میکند که اگر میخواهید مسوولیت بپذیرم، از من تقاضا کنید و به لوازم این تقاضا پایبند باشید. آیا این نوع مسوولیتپذیری جان آدم را به لب نمیرساند؟!
- مسوولیتپذیری منجیمآبانه، میگوید: «مسوولیتپذیری، کسب و کار من است.» احساس مسوولیت تاریخی یا رسالت و ماموریت الهی دارد. اگر مسوولیتپذیر غریزی در مثال کلاس درس و در پاسخ آموزگار میگفت: «آقا ما بگیم؟!» مسوولیتپذیر منجیمآب، قاطعانه و مومنانه میگوید: «آقا ما میگیم!» منتظر کسی نمیماند. نهتنها اجازه نمیخواهد حتی گاه ترجیح میدهد فارغ از هر تختهبند قانونی و عرفی، مسوولیتی را که بر گردن خویش احساس میکند به سرانجام برساند. نمونه فردی و گروهی این نوع مسوولیتپذیری را در سالهای اخیر مشاهده کردهایم. کسی که در مشهد، زنان خیابانی را میربود و برای اصلاح اخلاقی جامعه آنان را به قتل میرساند یا در شهرستان کرمان.
نمونههای مسوولیتپذیری منجیمآبانه را در تاریخ همه ملتها میتوان مشاهده کرد. از این نظرگاه شاید جریان «القاعده» نابترین جلوه این گرایش مسوولیتپذیری عوضی باشد. به همان اندازه که ادبیات اینگونه مسوولیتپذیری، شورانگیز و جذاب و عوام فهم است، رفتار و عملکردش هولناک و بیرحمانه و حد و مرز ناشناس است.
اگر بتواند با گرفتن تمایل و رای مردم و اگر نتواند با هر شیوه لازم، رشتهای بر گردن جامعه میافکند و :«میبرد آنجا که خاطرخواه اوست!»
مهمترین ویژگی این نوع مسوولیتپذیری، بیاعتنایی و حتی اهانت و استهزا نسبت به عقل جمعی است. کلهشقی را در قواره ایستادگی، آنومی و بیهنجاری را در قالب انقلابیگری، بیپروایی در آبروریزی را در شمایل افشاگری و گزافهگویی و خالیبندی را با تابلو رسیدن به «موعود» به خورد جامعه میدهد. مسوولیتپذیری منجیمآبانه، عوضیترین نوع مسوولیتپذیری است، خواه در عرصه سیاست، خواه در عرصه فرهنگ و عقیده. چه در قلمرو قدرت و چه پیش از ورود به عرصه قدرت. اینها که برشمردم برخی از مهمترین گونههای «مسوولیتپذیری عوضی» بود.
جامعه ما نهتنها به این گونههای عوضی نیاز ندارد بلکه متاسفانه در برخی موقعیتهای اجتماعی حساس و با اهمیت، مازاد و بلااستفاده هم دارد! آنچه از نان شب هم برای جامعه ما ضروریتر است، «مسوولیتپذیری ناب است.»
برخی از ویژگیهای این گونه مسوولیتپذیری را برمیشمارم:
- آگاهی محور است، یعنی از پشتوانهای قابل قبول از دانش و آگاهی در حوزه مسوولیت، هر چه هست، برخوردار است.
- قانونپذیر است، یعنی به هیچ چیز جز قانون اقتدا نمیکند، پس هیچگاه خود را مقتدای قانون نمیداند، در حریم تقدس پناه نمیگیرد.
- سازمانپذیر است، یعنی به عقل جمعی احترام میگذارد. تکروی نمیکند. شعار «این منم طاووس علیین شده» سر نمیدهد. خود را ذوالفنون نمیداند.
- مقدورات و محدودیتهای خود را به درستی میشناسد و صادقانه به مردم معرفی میکند. گزافهگویی و وعدههای پوچ را حرام میداند.
- هرگاه به هر دلیل از انجام مسوولیت ناتوان شد یا آن را با باورهای شخصی خویش ناسازگار یافت، بیدرنگ به اهلش وامیگذارد.
- هرگز از پاسخگویی طفره نمیرود. پرسشگران را ارج مینهد، انتقادکنندگان را نه تنها دشمن نمیسازد، تخریب نمیکند، به حذف فیزیکی و متافیزیکی مبتلا نمیسازد، بلکه منت هم میکشد.
اگر میخواهید نمونهای تمامعیار از «مسوولیتپذیری ناب» ارائه دهم، به سیره امام علی(ع) پس از قتل عثمان و مراجعه مصرانه مردم به آن حضرت برای پذیرش خلافت، رجوع کنید.
افسوس که مجال این نوشته برای پرداختن به کلام و مرام و رفتار آن یگانه تاریخ مسوولیتپذیری ناب بسی تنگ است.
آنچه در پایان این نوشته لازم است مورد تاکید قرار گیرد آن است که موضوع مسوولیتپذیری اختصاص به عرصه قدرت ندارد. عرصه کنش سیاسی خارج از قدرت نیز ممکن است دچار مسوولیتپذیری عوضی شود. یک شخصیت، یک حزب یا یک صنف یا نهاد مدنی نیز در معرض چنین آسیب و آفتی قرار دارد.
این نوشته را با کلامی بسیار تاملبرانگیز از امام موسی کاظم(ع) به پایان میبرم که: «من تکلف مالیس من عمله ضاع بعمله و خاب أمله: هر کس کاری را با تکلف (خارج از صلاحیت و توانایی خویش) برعهده گیرد موجب خراب کردن آن و از کف دادن و بر باد رفتن آرزوهایش میشود» پس مسوولیتپذیری، تکلیف است، نه تکلف.
احمد پورنجاتی
منبع : شهروند امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست