چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
تاملی در رهیافت هنر گرافیک ایران
اگر نگوییم كه برای ایجاد ارتباط سریع، سهل و عمیق، ایجاد مفاهیم و علامات ضروری است. قطعا باید به این نكته پی برده باشیم كه توانایی در ایجاز، یك اصل در خلاقیتهای تصویری است.خلاقیت در گستره تصویر، تنها در حوزه سینما، نقاشی، عكس و غایت آن در گرافیك صورت میپذیرد و آنچه در این خلاقیت و آفرینش، شاهد آنیم، برآیند شریانی است از دغدغهها، رنجها، اضطرابها و شور و شوقهای انسانی كه با هنرمند بودهاند و هستند و میآیند و مثل هالهای او را احاطه میكنند.
بد نیست در فرصتی كه دو سالانه ششم گرافیك معاصر به وجود آورده به بررسی واقعیت گرافیك و نقش و تاثیر آن بر ایجاد مناسبات گوناگون جامعه امروز بپردازیم و سرفصلهای زمینه بروز خلاقیت در گرافیك را نیز مروری تازه داشته باشیم. متاسفانه هنرمندانی گرافیست كه در موقعیتی عالی توان آن را داشته باشند كه با تبیین مناسبات صحیح در مراكز فرهنگی بوم و وسعت ضمیر اجتماعی ایران را در عرصه هنر گرافیك بازگشایی نمایند، انگشتشمارند قریب به اكثریت گرافیستهای معاصر برای امكان دستیابی به تجربههای حرفهای و تكنیكهای لیتوگرافی حتی فرصتیك روزه را هم نداشتهاند و متاسفانه به سبب در دسترس نبودن ابزار و عدم انتقال دانشهای هنری و فن آوریهای نوین، امروزه هنر گرافیك و صنعت لیتوگرافی كه با اجرای یك اثر هنری در گرافیك عجین شده است در چنبره روزمرگی و در مغاك واپسگرایی قرار دارد و چشم اندازی برای رهایی آن از این چالش زمانی نمیتوان متصور شد. با نگاهی به مبانی برگزاری نمایشگاههای گرافیك در ایران و جهان میتوان این انتظار قابل قبول را تحلیل و ارزیابی كرد كه این فرصتبوجود آمده شاید برآیند تمامیت جلوههای اجرایی دو سال فعالیت و ایجاد مناسبات اجتماعی را با یك فرصت، بازشناسی و در بوته نقد منصفانه و منطقی قرار داده و باید به مسیر و سمتی هدایتشود كه در سیر آن ایجاد ارتباط با ساخت ضمیر جامعه، نقش تاثیرگذار آن به وضوح ترسیم و تبیین گردد. در فرآیند پنج نمایشگاه گرافیك گذشته و صد البته در این نمایشگاه ششم، حاصل برآیند اندیشه و تفكر در تبلورهای گرافیكی كه در آموزهها و گونههای متفاوت این هنر ارتباطی صورت فعل یافتهاند قریب به اكثریت آنها و یا به جرات تمام باید گفت همه آنها، تلاش برای معاش است ولاغیر. از طرفی، اینكه چرا یك ابزار برنده و كارآمد تا این حد به سكون و زنگ زدگی و عبور از ماهیتحقیقی خود میرسد از منظر بررسیهای جامعه شناسی در ایجاد هستههای فرهنگی امروز قابل بررسی، تامل و نقد و تحلیل است، چرا كه دو روند ایجاد مناسبات در شالوده ارتباط ضمیری جامعه امروز همواره در تبلور و خلاقیتهای گرافیكی امروز در جامعه بروز و رشد مییابد. "برتولتبرشت" اعتقادش آن است كه اگر در جامعهای درامها و صحنههای نمایش و تئاتر برخوردار از قدرت متن، تكنیكهای ارائه فرم و ارائه مفاهیم متعالی زندگی بشری است اینها نمادی است از عمق ثبات در ساختارهای فرهنگی و پشتوانههای مناسباتی هر جامعه و در تضاد با آن یعنی، بیان لهو و هجو و هزل در نمایش و صحنههای تئاتر هر ملت، حكایت از لودگی و متزلزل و مذبذب بودن مبانی اجتماعی و فرهنگی هر جامعه است. این تعریف و این تصدیق، هرچند قولی است از "برشت" در ارزیابیهای نقدگونه صحنههای تئاتر اما به همین عمق و اهمیت میتوان آن را در حوزه گرافیك نیز بسط و تعمیم داد. حكومتها و شكل امروزین اداره جوامع میتواند با پرداختن به عمق مسایل از طریق ایجاد ارتباط بصری و با ارائه فرمهای اثرگذار مبانی فرهنگ جامعه، نگاه به گذشته، حفظ ارزش ها، بازخوانی ثبات معاصر، تبیین و ترسیم حركتهای لازم به سوی نقطههای هدفمند و آرمانی در آینده، از طریق بكارگیری پتانسیل فهم چشمی مخاطب و جامعه بهرهمند گردد و اگر این امر واقع شد، همسویی تفكر هنرمند، مخاطب و كارگزاران فرهنگ در تحركی چشم گیر به سمت هدفی غایی و مشترك حركتخواهد داشت. اما در ایران امروز و در آخرین گردهمایی آثار ارائه شده در موزه هنرهای معاصر در ارزیابی نه شتاب زده كه در یك ارزیابی منصفانه و بازبینیهای روشنگرانه، آنچه به سینه دیوارهای این مركز هنری به زیور فرم و شكل در ارائهای نو، معرفی شده اند، تلاشی است تا خلاقیتها در تثبیت پایههای اندیشه "حاكمیتسرمایه" و ایجاد مناسبات اجتماعی، براساس "معیار ارزشها فقط پول" نظرها را معطوف دارد. این امر یعنی تابع متغیر بودن ارائههای فرمی و اجراهای فرهنگی در شكل و جلوههای حرفهای و شغلی نه تنها عاری از ارائههای هنری به مفهوم حقیقی و بروز صورت عاطفهای آن است كه به نوع ماده ظهور كرده است و به همین استناد میتوان گفت: " معنای یك اثر تصویری چیزی خارج از خود اثر هنری و صورت آن واقع شده است" یا به عبارتی، هنر، خلاقیت، اندیشه، تفكر و فرهنگ هركدام به نوع خودشان، مشتق و یا تابع متغیری از روابط و حاكمیتهای نامناسب حاكمیتسرمایه قرار گرفتهاند. اصل ارائه فرمتهای بسته بندی كالا، اصل جذب بازارهای جهانی، اصل ایجاد رقابت در توانهای تولیدی، همه از ضرورتهای ارائه فرم در بستهبندی و ایجاد حظ بصر كه از خلاقیتهای گرافیكی منشاپذیر است، صورت و الهام و عمل میپذیرد. اما این در حالی است كه روابط تولید و ایجاد بنیههای صنایع داخلی و ترویج رقابتبیشتر در تولید یك امر نهادی و تولیدها داخلی باشد. اما، حال و در صورت اكنون تثبیت روحیه مصرفگرایی و ایجاد جاذبه رقابت در بعد مصرفزدگی نباید در قالبهای فرهنگی مناسبات اجتماعی و ارائههای گرافیك و فرمت كالاهای تجاری در جامعه صورت پذیرد. زیرا اصل وابستگی و مصرف زدگی و انسان مصرفی بودن را تثبیت میكند و مروج آن است. از طرفی، اگر حوزههای فرهنگی و مراكز ساختار ضمیری اجتماع و گلوگاههای ارتباطی برای ساختارهای تربیتی، روحی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی و آرمانی فضایی را در مجموعه فعالیتهای اجتماعی، برای ایجاد ارتباط از طریق درك شهودی و تصویری ارائه نمایند، یعنی آنكه، توان تفكری و قدرت خلاقیت گرافیكی و گرافیستهای معاصر در سمت و سوی سفارشهای فرهنگی و با ارائه فرمهای نه استحاله شده كه نواندیشانه در ایجاد نوعی خط اندیشهای در احاطه ارزشها صورت پذیرد، دیگر هنرمند گرافیست در خدمت صاحب سرمایه و ایجاد مناسبات در بوجود آوردن زمینه فرهنگ حاكمیتسرمایه قلم و قدم نخواهد زد. و از این روست كه بوجود آوردن اندیشههای خلاقه در جهتسامان بخشی به ضمیر و نهاد جامعه كنونی در حوزه اختیار صاحبان امكانی است كه نقش اجماعی آنها از طریق موفقیت و جایگاه اجتماعی آنها ترسیم شده است و این ارتباط احیاگر شكل مادی حضور اثر فرهنگی میشود و این دیگر عواطف نیست كه استحاله شده باشد و دیگر عاطفه هم نیستبلكه ماده است و "شیئ" شده است و همچون آبی است كه بخار میشود اما دیگر آب نیست، اما تمام خواص آب را در خود حفظ دارد و كار گرافیك رسوب اندیشهای به ضمیر آحاد جامعه خواهد داشت. آنچه در ششمین نمایشگاه گرافیك عرضه شد، همه نوع اعتراض استبر هنرمند و همه نوع اعتراض استبه دستگاههای ایجاد ارتباطهای فرهنگی و "تن زدن" است و شماتت در برابر آنچه كه نمیبایست واقع میشد و شده است. و به تمامی "نفی است" و انكار و باید خلق شود بگونه دیگری و نه ازاین فرم. هر نگاه حاذق بر تك تك آثار، خود كشف و شهودی دیگر میطلبد و بر آنكه خیره میشوی میخواهی كه دوباره آفریده شود تا حقی از مطلب كه ناگفته مانده است ادا شود. خوب نبود كه ششمین نمایشگاه گرافیك در نگاه مخاطب این گونه زاده میشد باید خود دوباره بیافرینیم، كه اگر جز این بود، هنر زمان بود. پس اگر ابزار فرهنگی نبود ابزار حاكمیتسرمایه در پی كسب و فایده است، چنانكه اثر هنری در پی مخاطب است. گرافیك اكنون از دو منظر تحلیلی بر چگونگی روند تفكر موجود در گرافیك معاصر ایران بدون تردید، از دیرینههای تاریخ، و از زمان ادراك بشر از بستر خویش، بحث ارتباط با مخاطب و ضرورت شناخت و نیاز به ارتباط هنرهای اولیه تعریف انسان از خویشتن خویش بوده است و همچنان سعی و تلاش در بیان و بروز اعماق و درون خویش، همچون یك نیاز اساسی و تاثیرگذار در تعریف و ماهیت وجودی آحاد و اجتماعات به حساب آمده است. یكی از پرسابقهترین و درخشانترین زمینههای آئینی و ارتباطی افراد، آحاد و اجتماعات با یكدیگر پایه گذاری نمایشهای آئینی است كه تا امروز در جستجوی پیشینه تاریخی آن كه بنگریم قریب به پنج هزار سال سابقه حیات در تاریخ هنری اقوام و ملل جهان دارد كه این مبدا تاریخی قبل از میلاد میباشد، این بعد تاریخی، اهمیت نمایش و تاثیرپذیری مخاطب از طریق بصر و دید را میگوید و حتی قبل از كلام است، این پیشینه با "گیلگمش" آغاز میشود كه بیان اسطورهای یك حقیقت است و با پرتوهایی دیگر از این حقیقتشناسی در یونان باستان به "هومر" و " اریستومان" كه در سیر تاریخی زندگی بشر همواره بیانهای نمادین عاطفه و احساس را دستمایه انتقال اندیشه از طریق نمایش به مخاطب داشتهاند، شكل رسمیتر و مؤثرتری میپذیرد، در تاریخ حیات شیعه و در ادوار تاریخ گذشته جهان اسلام و گسترههای آئینی شیعه، این احساس نیاز به بیانگری شناختحقیقت طلب با ظهور و وقوع حادثه عظیم تاریخی عاشورا در حقیقت، در قالبی بزرگ به وقوع پیوست و تاثیرپذیری اندیشمندان، هنرمندان، متفكران و روایت گران اسطورههای حقیقتخواهی و حقیقت طلبی در دفاع از این مقطع تاریخی و پاسداشتهای اسطورهای آن را به گونه و تمایزهای هنری خلق كردند و آفریدند و این مبنا باشد برای آن كه آنچه را در حقیقت واقع شده است در منظر اندیشه نه به تحلیل كه به تاثیرپذیری عظمتش سخن به قالب هنر آید و نیاز به ارتباط در جنبه تصویر و استمرار بیان واقع گرایانه حقیقتهای تاریخی است و آنگاه كه هنرمند برخویشتن خویش مینگرد و آگاهانه روایتی از حقیقتحق خواهان را برای آینده به تاریخ میسپارد، رسالتشهادت در منظر تاریخ كه مفهوم هنر نام میگیرد، تضادی فراتر از هستی مییابد و این چنین است كه در دهلیزهای عمیق احساس انسان متعالی مخلوق اثر هنری او، روایت گفتن از ضمیر هنری خویش است و راه را بر پاسداری از حقیقت مینماید. در غرب بعد از رنسانس، ارتباط بعنوان یكی از مؤثرترین و كارآمدترین ابزار تاثیرگذاری و تاثیرپذیری و شناخت مخاطب و ایجاد سلیقه برای فرد و جوامع شناخته شد و بر آن شدند تا نحوههای ارتباط با مخاطب را شكلی آكادمیك، سمبلیك و قابل عرضه به میدانهای اجتماعی و عرصههای ساخت اندیشه وارد نمایند تا از قدرت و پتانسیل چنین جوهری وجودی فرد در فرم كلاسیك هنر برداشتهای تعیین شده داشته باشند، تاثیرپذیری مخاطب و هنرمند از خود، اجتماع، هستی، حیات و آینده و، تجارت و كالا، اقتصاد، مناسبات، شناخت منافع، منزلت تاریخی تعریفهایی شد كه هریك در قالب و موضوع معین ترسیم شد و دامنه آن نیز به حال و آینده موقعیتخاص پذیرفت اما این قدرت اندیشهای هرگز نتوانست از چنبره و چالشهای سیطره حاكمیتسرمایه و تثبیت " فقط پول معیار ارزش هاست" ، فراتر رود و چه بسا آثار سؤ و شومی نیز بر تاریخ و هویت فرهنگی ملل بر جای گذاشت. بحثحاكمیتهای اقتصادی و شناخت انسانی و بوجود آوردن سلایق ویژه فرد و تاثیر آنها در جوامع بشریت رشدی بود كه از تبعات به خدمت گیری توان هنر ارتباط، یعنی روابط تصویری و یا به عبارتی بحث تبلیغ كه واژه صحیح آن را در این مصادیق میتوان: "تحمیق جوامع و مخاطب" به كار برد اتفاق افتاد. حاكمیتسرمایه - همچنان كه تاكنون - قادر و موفق نبوده است كه تمامی توان هنرهای دیگر را زیر سیطره و سلطه حاكمیتخود قرار دهد.اما در همین فرصتهای تاریخی و حال كه بدست آورده است از گرافیك، ارتباط و شناخت از طریق دیدن، بالاترین و بیشترین استفادهها را برده است و به همین ضرورت است كه این گلوگاه اندیشهسازان و این توان قدرتمند شكل دهی افكار عمومی یك ماهیت ارزشی به خود نگرفته است و بارقه هایی از آن نیز حتی در میدانهای اندیشهای و در میدانهای هویتسازی تاریخی یافت نمیشود و به تحول همین نظریات است كه ضرورت برگشت و نگرشی عمیق به رد پا و آثار به جای مانده از قدرت تخریب و ویرانگری چنین هیولایی را در دگرگون سازی حیات تاریخی و معاصر بشر یادآور میشویم:
دولتمردان و سیاستمداران كه آحاد و جوامع برای تثبیت و به كرسی نشاندن امیال و آرزوهای حكومت رانان و حكم فرمایان آنها ابزاری بیش نیستند، تمام توجه و همشان در جهت تحمیق تودهها و در جهت دورانگاری نسلها از بیداری و آگاهی بر زمان صورت میگیرد و هیچ ابزاری در این حوزه قادر به وصف عمیق به تمحیق كشیدن تودهها و سوق دهی آنها به مصرفگرایی و مصرف زدگی نبوده است، الا توان عظیم و قدرت بیحد و مرز هنر گرافیك كه چون كشنده و غرنده به جان و اعماق تاریخ و امروز نشانه رفته است و همچنان در تهی سازی معنای متعالی انسانیت تاخت میكند و این آبشخوری در دامن سرمایهداری و نظام سرمایهسالاری دارد و جای دارد تا در این مجال به آن پرداخته شود. هرگاه دولتمردان و اندیشمندان كه نظام مدیریت جوامع را در دستخویش دارند قصد و نظر در عمل برای رشد جوامع نداشته باشند، بحثحاكمیت معیار فقط پول معیار ارزشها به جامعه و به فرد سرایت پیدا میكند و در این رهگذر است كه تبلیغ در قالب پوستر، بروشور، میزانپاژ، صفحهآرایی تن نمایی جنسیت، و افول معنای انسانی و شئ بودن و شیك بودن بظاهر در قالب طراحیهای صاحبان سفارش كه مصرف كنندگان را وسیله رشد و تثبیتخویش میبینند بوجود میآید و این میدان میشود عرصه تاخت و تاز نیازهای حاكمیتسرمایه و تنها در بین جوامع، روشنفكران و جماعتی از آحاد شهروندان شاید به دلیل تیزبینیهای خویش بتواند از سلطه و سیطره چنین رشتهای جان سالمی و نیمه زنده به در آورد. در سالهای شكل پذیری و در اوان پیروزی انقلاب، نگرش در ماهیتها و میان تعاریف و ایجاد مناسبات تاریخی انسان و ادراكهای هنرمندان در بیان مفاهیم فرهنگی قوت و نضج پیدا كرد در نقش آفرینی روحیه حركت در قالب انقلاب اتفاقهای هنرمندانه، بخصوص در حوزه ارتباط با مخاطب و پیام رسانی و پیام گذاری و ادراك پیام، اتفاقهای تازهای به وقوع پیوست و در مراحل پیشرفت در مقاطع ساختارهای اجتماعی در بعد از مقطع پیروزی نیز این نگرش به بیان مفاهیمی در ایجاد قالبهای ارتباطی صورتی نمادین از بیان همان مفاهیم و روح انقلاب در اندیشه و هنر زمان و دهه اول به وضوح و روشنی شكل گرفت و در مسیر بیان معانی و كلام در حوزه ارتباط با مخاطب هنر بصری و هنر گرافیك، ارتباطی عمیق را در تعریف انسان زمان خویش بوجود آورد و چه عمیق و مؤثر در نشانه رفتن به سمت انگشت اشارهای كه پیر و پیشكسوت مقام انسانی در رهبری جامعه مینماید، اندیشه هنرمندان نیز به سمتبیان معانی تعالی انسان، خلاقیت هنرمندان را به عرصه جامعه كشاند.
هدف ما در این مجال اندك بیان و دریافت صحیح هوشیارانه هنرمندان است كه تلاش حقیقت گرایانه خویش را در قالب بیان مفاهیم هنرهای بصری و گرافیك در دفاع از پیام تاریخی امام خمینی، هنرمندانه خلق كردند و در آن به بیان وجدان بیدار هنرمندان زمان در انتخاب شیوه هنرمندانه نمایش "بانگ جرسی" كه از بارقههای اتفاق بزرگ در پردازشهای هنرمندان صورت میپذیرفتشدت پیام رسانی و اثرگذاری را نمایاندند. معانی این مقطع در پوسترهای از روش انتقالی در بیان تعریفها و در بیان حماسهها و در بیان رشادتها و در بیان عاطفهها و در بیان رذالتها و در بیان سمبلها مؤثر و تلفیق تصویری آن با خاستگاه بزرگ جامعه زمان، اقتدارهای انسانی را به مخاطب پیام میداد.
در موضوعیت مقطع دهه دوم انقلاب، منظر گرافیك ایران رسوبهای سخت كوشانهای در دفاع از ارزشهای معانی را همچنان پاسداشت، اما رفته رفته و بتدریجبا توجه به تحولات معنایی و تاثیرپذیری محتوای جامعه و مدیریتهای كلان و به تبع پس از پذیرش معنایی و معنوی موضوعیت قطعنامه ۵۹۸ كه مقطعی است كه بسرعتسمت و سوی حریت تاریخی و هویت معنایی و آرمانی جامعه را برانگشت اشارهای تازه نشانه میگیرد و به موازات حركت هویت فرهنگی انقلاب، در گرافیك معاصر سه جریان بوجود آمد: نخست آنكه در پاسداشتسنتهای هویتی فرهنگی نظام گذشته ذهنیتخوبی داشت و تلاش كرد تا با به عرصه كشاندن تفكر خویش، به روش استادان گذشته تقلید داشته باشد و مبانی نظام شاهی و همان مفاهیم خاستگاه كورش و داریوش و تخت جمشید را با نوآوریهای تازهای پرداخته و به جامعه به همان مفاهیم عرضه دارد. رویه دیگر تعلق به جریان خاص ندارد كه حضورش را در جامعه ایجاد كند و آن با به عرصه كشیدن مفاهیم و معانی گذشته پل ارتباط فكری و فرهنگی را به گذشتههای نه چندان دور عقب میزدند كه تا امروز نیز حضوری فعال و چشمگیر در بیان مفاهیم ارزش انسان با توجه به پای بندیهای خود دارند و دسته سوم كه همان اندیشههای التقاطی، بین چگونگی شناختحاكمیتهای فرهنگی، مستند و نیز به مبنای روش و شیوه رسم گذشته میكوشند تا تمام هویت جامعه ایران را متاثر از تاثیر حاكمیتسرمایه در جامعه امروز ایران قرار دهند و یافتههای علمی، هنری، فلسفی آنها، همچنان به این باور است كه هنرمند گرافیست منظری از نگاه به هستی ندارد و خود مبدا نیست و همواره در حوزه اختیار و خواست صاحب سفارش فقط در حد یك تشخیص بین خواب و بیداری، یعنی در عالم رویا با اخذ دستمزد از صاحب سفارش، كالای مورد نظر را برای مخاطب به صورت دوست داشتنی و زیبا عرضه میكند و هیچگاه نمیگوید كه تلخ كامی و هنر و مبارزه هم هست، معیار هم هستسختكوشی هم هست، انسان وسعتی بیانتها تا انتهای حضور همیشگی خود دارد و این نگاه سوررئالیستبه زندگی در قالب ارائههای زیبا و دلنشین در تراكت ها، بروشورها و به وضوح در قدرت تخریبی عجین و روشنایی بیحد برای تثبیتسرمایه و حاكمیت آن در بیلبردهای گذرگاهها و بزرگ راههای چشمهای مخاطبان بخصوص جوانان را به خود مجذوب میكند و تمنای مصرف زدگی و مصرف گرایی هیچ اعتباری انسان ندارد و مخاطب را نه به تفكر بلكه به این چرخش معنایی و این همه هنر آفرینی در بیان و تثبیت معیارهای مصرف گرایی و این همه تلاش برای كنارگذاری آرمان گرایی كه با دستاوردهای دهههای سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۹ در ایران معاصر اتفاق افتاده است چگونه معیار و نشان همنوایی و همگرایی با بیان هنرمندان آگاهی است كه بتواند در قراول امروز ارتباط در تیررس بیان مفاهیم متعالی نباشد و اصول مطرح شده برای بیان بازنگریهای گذشته و حال را هرگاه كه در تجربه اندوختههای كارگاه خلاقه اكثر هنری در گستره گرافیك ایران بنگریم، ضرورت نیاز تاریخی برگشتبه اجراهای تازه و ارائه مفاهیم عمیق مناسبات اجتماعی زندگی روز را طبعاتی میطلبد كه مقبول طبع پدیدههای هنری امروز بدانیم، اما مكاشفهای كه از این منظر دست میدهد گونهای دیگر از بیرون عادتها میگوید كه نیاز به بیان بدیع و نظریات هنرمندان در قالب گرافیك كه تصور و تصویر و بیان یك رخداد بیرونی را تثبیت نگاه منتقدان به معانی و مناسبات ساختاری در جامعه امروز میطلبد كه در حوزه گرافیك بروز دهیم تا در قالب بوجود آوردن یك سخن زیبا در بیان به سمتی برویم كه در نگاهی نو در عرصه رهیافتهای فكری در حوزه گرافیك بانی و مبین آراء و نظراتی باشیم تا مناسبات صحیح و متعالی فرد و جامعه را به تثبیتبرسانیم. و اینگونه است كه گرافیك زبان تصویری انسان و دنیای امروز میتواند، معیار سنجش و ارزش ها، توانمندیهای جوامع و معیار رشد فرهنگی هنری، اجتماعی و حتی پیشرفتهای به حقیقت اقتصادی باشد و در عین حال به پیشرفتهای علمی، فنی، هنری هر جامعه نیز توجه دقیق به فعالیتهای هنری بویژه هنر ارتباطات و سرمایهگذاری جدی در آنها و تضمین شرایط وقوع حقیقتها را در جامعه بنمایاند. در دورههای پیشین و در دو دهه گذشته ایران اسلامی خوشبختانه شاهد و نظاره گر آن هستیم كه در عرصه خلاقیتهای هنری در تفهیم گرافیك به شمار طراحان صاحب نام با برخورداری از سطح دانش تكنیكی و آگاهی به مضامین اجتماعی با اعتقاد و اعتماد به خاستگاه ارزش نظام و مردم میهن، ارائه هایی خلاقه در بیان جلوههای گونه گون مضامین اجتماعی، فرهنگی را بیان كرده است و در ارتقاء شعور و آگاهیهای اجتماعی و مخاطبان آثاری را عرضه داشتهاند اما با این همه باید پذیرفت كه گرافیك هنوز در مراحل آغازین تولد خویش است و از نظر دیگر نمایههای گرافیكی پیشرفتهای بزرگی را در زمینه ایجاد و شناخت و فهم و ادراك نیاز به ارتباطات و بهرهگیری از هنر گرافیك در بیان و انتقال اندیشهها و گسترش امر اطلاع رسانی و تبلیغات، همه و همه مبین آنند كه گرافیك جوان و معاصر ایران دوران پر رونقی را آغاز كرده است و گسترش رو به تزاید خلاقیتهای هنری در این عرصه با همگرایی رو به رشد توسعه در ایران امروز سمتگرایی و همسویی دارد و این حركت عظمت مضاعف بیتوجهی به بیان مفاهیم اجتماعی، فرهنگی انسان در حوزههای خلاقیت گرافیكی را بوجود میآورد. و به عبارتی دیگر باید گفت كه توان گرافیك امروز ایران منطبق با بیان اجتماعی، فرهنگی نبوده و پاسخگوی نیازهای ایجاد مناسبات صحیح در جامعه امروز نیست. ضرورت پرداختن به امر تجربههای تازه در حوزههای هنری و فرهنگی در گرافیك و ایجاد فضای سنجش قابلیتهای خلاقه در شكلدهی اعتبار هنری و اهتمام در بیان مفاهیم فرصتسودمندی خواهد بود تا نگاه مدیران و برنامه ریزان كلان را در این حوزه متوجه معنای اثرگذاری عمیق چنین حركت مؤثری نماییم و یادآور شویم كه در این حوزه كشف استعدادهای نو و خلاق و ارائه الگوهای پیشرو و تجربههای موفق با توجه به مفاهیم بیان در اثر میتواند سمت دهی افكار عمومی را نقش اساسی داشته باشد، البته جهش و رشد كیفی آثار ارائه شده و پسزمینههای بیان مفاهیم رشد تبلیغ كه در جامعه معرفی میگردد را نباید چندان هم دست كم گرفت، و توجه به شاخصهای ارزشمند خلاقیتهای بصری در گرافیك ایران و امر توجه به ایجاز و اختصار و بیان قابلیتها را نظری موضوعی و چشمگیر است و البته تعیین سمت فرهنگی در آثار میتواند برای همیشه مدنظر باشد و مضاف بر گرایش برداری و تقلیدگرایانه از آثار طراحان دیگر ملل نیز به منزله اثرگذاری بیان در هویت هنر گرافیك جای تامل دارد. از طرفی اگر بپذیریم كه انسان سرگشته امروز تعالی خود را در تحكیم میان ارتباط بین اقوام، آحاد و ملل جستجو میكند دیگر محلی برای تردید بر ضرورت و شناخت ضرورتهای بوجود آمده برای تقویتبنیانهای فكری در هنر گرافیك ایران امروز وجود ندارد. گرافیك، این رشته هنری از بیش از نیم قرن پیش در ایران وقوع و ظهور و پدیدار گشته است. و تا دو دهه قبل در شكل دهی افكار عمومی و امروز نیز با عنوان ارتباط تصویری خوانده میشود. زبان گرافیك امروز در ایران میتواند و در واقع باید صاحب اقتدار و در ارائه فرمهای تصویری برخوردار از نمادها و گزینههای تصویری هویت تاریخی ایران باشد، اگر هنرمندان طراح گرافیك معاصر ایران بتوانند بر این معنا و بر این زبان و نحوه كاربرد آن بصورت صحیح فائق آیند قطعا میتوانیم در ایجاد بسیاری از مفاهیم اجتماعی و ابلاغ و انتقال آنها به مخاطبان موفق و در نتیجه در ساختار عملی اجتماع نظری خود موفق باشیم و البته این نیاز عظیم میطلبد سرمایه گذاری دستگاههای دولتی و مدیریت كلان نظام را در حوزههای فرهنگی كه امكان تفكر، خلاقیت و نقش آفرین هنر گرافیك را بفهمند و بخواهند از این توان عاطفی هنرمندان در سمت دهی مناسبات جامعهای سالم نقش فرهنگی و هنری برداشت نمایند. نظم نوین جهانی و سیاست همگونسازی فرهنگهای منطقهای و پروژه نابودی پاره فرهنگی ها، رقمهای نجومی و عظیمی را در تبیین چنین خط مشی سرمایه گذاری كردهاند و حاكمیتهای تجاوزگرانه مجازی در حوزههای حاكمیت فرهنگی با حضور اندیشههای خویش كه در واقع ترویج اندیشهای آنهاست گرافیك را بعنوان اساسیترین و محوریترین وسیله انتقال بیان به اختیار گرفتهاند و مصرانه ملاك ها، ارزشها، تفكرات و حتی سلیقههای استاندارد شده خود را به صورت روح جاری در زمانه به سمت ما شناور كردهاند و از سایر اهرمها نیز در پیشبرد اهداف تسلطجویانه خویش بر فرهنگ ما پیشی میگیرند و آنگاه این خطر وجود دارد كه هنرمندان و فرهیختگان برخوردار از فرهنگ غنی اصیل تاریخ با پشتوانه عظیم فرهنگ حماسی وحقیقت گرایی عاشورا در ارائه فرهنگهای اصیل در كمال آزادی به عدم آزادی مسلط بر خود را ترویج میكنند و این چنین سرنوشتبر گرافیك معاصر راهی است فراروی آن كه بحثحاكمیتسرمایه بوجود آورده است و در حسنختام این مجال یادآور میشوم، ضرورت بازنگری دستگاههای سیاست گذاری فرهنگی را در ترغیب و تشویق هنرمندان گرافیك و بیان مفاهیم متعالی توجه میدهم مدیران كلان و سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور را به این موضوع كه ایجاد زمینه و سرمایه گذاری اقتصادی در جذب و جلب قدرت بیان هنرمندان گرافیك در ترویج معیارهای ارزشهای ماهوی حماسه عظیم عاشورا و بیان معانی و مفاهیم تاریخی این دفاع حقیقت گرا را از حقانیت تاریخی انسان و تا امروز و بر آینده.
بد نیست در فرصتی كه دو سالانه ششم گرافیك معاصر به وجود آورده به بررسی واقعیت گرافیك و نقش و تاثیر آن بر ایجاد مناسبات گوناگون جامعه امروز بپردازیم و سرفصلهای زمینه بروز خلاقیت در گرافیك را نیز مروری تازه داشته باشیم. متاسفانه هنرمندانی گرافیست كه در موقعیتی عالی توان آن را داشته باشند كه با تبیین مناسبات صحیح در مراكز فرهنگی بوم و وسعت ضمیر اجتماعی ایران را در عرصه هنر گرافیك بازگشایی نمایند، انگشتشمارند قریب به اكثریت گرافیستهای معاصر برای امكان دستیابی به تجربههای حرفهای و تكنیكهای لیتوگرافی حتی فرصتیك روزه را هم نداشتهاند و متاسفانه به سبب در دسترس نبودن ابزار و عدم انتقال دانشهای هنری و فن آوریهای نوین، امروزه هنر گرافیك و صنعت لیتوگرافی كه با اجرای یك اثر هنری در گرافیك عجین شده است در چنبره روزمرگی و در مغاك واپسگرایی قرار دارد و چشم اندازی برای رهایی آن از این چالش زمانی نمیتوان متصور شد. با نگاهی به مبانی برگزاری نمایشگاههای گرافیك در ایران و جهان میتوان این انتظار قابل قبول را تحلیل و ارزیابی كرد كه این فرصتبوجود آمده شاید برآیند تمامیت جلوههای اجرایی دو سال فعالیت و ایجاد مناسبات اجتماعی را با یك فرصت، بازشناسی و در بوته نقد منصفانه و منطقی قرار داده و باید به مسیر و سمتی هدایتشود كه در سیر آن ایجاد ارتباط با ساخت ضمیر جامعه، نقش تاثیرگذار آن به وضوح ترسیم و تبیین گردد. در فرآیند پنج نمایشگاه گرافیك گذشته و صد البته در این نمایشگاه ششم، حاصل برآیند اندیشه و تفكر در تبلورهای گرافیكی كه در آموزهها و گونههای متفاوت این هنر ارتباطی صورت فعل یافتهاند قریب به اكثریت آنها و یا به جرات تمام باید گفت همه آنها، تلاش برای معاش است ولاغیر. از طرفی، اینكه چرا یك ابزار برنده و كارآمد تا این حد به سكون و زنگ زدگی و عبور از ماهیتحقیقی خود میرسد از منظر بررسیهای جامعه شناسی در ایجاد هستههای فرهنگی امروز قابل بررسی، تامل و نقد و تحلیل است، چرا كه دو روند ایجاد مناسبات در شالوده ارتباط ضمیری جامعه امروز همواره در تبلور و خلاقیتهای گرافیكی امروز در جامعه بروز و رشد مییابد. "برتولتبرشت" اعتقادش آن است كه اگر در جامعهای درامها و صحنههای نمایش و تئاتر برخوردار از قدرت متن، تكنیكهای ارائه فرم و ارائه مفاهیم متعالی زندگی بشری است اینها نمادی است از عمق ثبات در ساختارهای فرهنگی و پشتوانههای مناسباتی هر جامعه و در تضاد با آن یعنی، بیان لهو و هجو و هزل در نمایش و صحنههای تئاتر هر ملت، حكایت از لودگی و متزلزل و مذبذب بودن مبانی اجتماعی و فرهنگی هر جامعه است. این تعریف و این تصدیق، هرچند قولی است از "برشت" در ارزیابیهای نقدگونه صحنههای تئاتر اما به همین عمق و اهمیت میتوان آن را در حوزه گرافیك نیز بسط و تعمیم داد. حكومتها و شكل امروزین اداره جوامع میتواند با پرداختن به عمق مسایل از طریق ایجاد ارتباط بصری و با ارائه فرمهای اثرگذار مبانی فرهنگ جامعه، نگاه به گذشته، حفظ ارزش ها، بازخوانی ثبات معاصر، تبیین و ترسیم حركتهای لازم به سوی نقطههای هدفمند و آرمانی در آینده، از طریق بكارگیری پتانسیل فهم چشمی مخاطب و جامعه بهرهمند گردد و اگر این امر واقع شد، همسویی تفكر هنرمند، مخاطب و كارگزاران فرهنگ در تحركی چشم گیر به سمت هدفی غایی و مشترك حركتخواهد داشت. اما در ایران امروز و در آخرین گردهمایی آثار ارائه شده در موزه هنرهای معاصر در ارزیابی نه شتاب زده كه در یك ارزیابی منصفانه و بازبینیهای روشنگرانه، آنچه به سینه دیوارهای این مركز هنری به زیور فرم و شكل در ارائهای نو، معرفی شده اند، تلاشی است تا خلاقیتها در تثبیت پایههای اندیشه "حاكمیتسرمایه" و ایجاد مناسبات اجتماعی، براساس "معیار ارزشها فقط پول" نظرها را معطوف دارد. این امر یعنی تابع متغیر بودن ارائههای فرمی و اجراهای فرهنگی در شكل و جلوههای حرفهای و شغلی نه تنها عاری از ارائههای هنری به مفهوم حقیقی و بروز صورت عاطفهای آن است كه به نوع ماده ظهور كرده است و به همین استناد میتوان گفت: " معنای یك اثر تصویری چیزی خارج از خود اثر هنری و صورت آن واقع شده است" یا به عبارتی، هنر، خلاقیت، اندیشه، تفكر و فرهنگ هركدام به نوع خودشان، مشتق و یا تابع متغیری از روابط و حاكمیتهای نامناسب حاكمیتسرمایه قرار گرفتهاند. اصل ارائه فرمتهای بسته بندی كالا، اصل جذب بازارهای جهانی، اصل ایجاد رقابت در توانهای تولیدی، همه از ضرورتهای ارائه فرم در بستهبندی و ایجاد حظ بصر كه از خلاقیتهای گرافیكی منشاپذیر است، صورت و الهام و عمل میپذیرد. اما این در حالی است كه روابط تولید و ایجاد بنیههای صنایع داخلی و ترویج رقابتبیشتر در تولید یك امر نهادی و تولیدها داخلی باشد. اما، حال و در صورت اكنون تثبیت روحیه مصرفگرایی و ایجاد جاذبه رقابت در بعد مصرفزدگی نباید در قالبهای فرهنگی مناسبات اجتماعی و ارائههای گرافیك و فرمت كالاهای تجاری در جامعه صورت پذیرد. زیرا اصل وابستگی و مصرف زدگی و انسان مصرفی بودن را تثبیت میكند و مروج آن است. از طرفی، اگر حوزههای فرهنگی و مراكز ساختار ضمیری اجتماع و گلوگاههای ارتباطی برای ساختارهای تربیتی، روحی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی و آرمانی فضایی را در مجموعه فعالیتهای اجتماعی، برای ایجاد ارتباط از طریق درك شهودی و تصویری ارائه نمایند، یعنی آنكه، توان تفكری و قدرت خلاقیت گرافیكی و گرافیستهای معاصر در سمت و سوی سفارشهای فرهنگی و با ارائه فرمهای نه استحاله شده كه نواندیشانه در ایجاد نوعی خط اندیشهای در احاطه ارزشها صورت پذیرد، دیگر هنرمند گرافیست در خدمت صاحب سرمایه و ایجاد مناسبات در بوجود آوردن زمینه فرهنگ حاكمیتسرمایه قلم و قدم نخواهد زد. و از این روست كه بوجود آوردن اندیشههای خلاقه در جهتسامان بخشی به ضمیر و نهاد جامعه كنونی در حوزه اختیار صاحبان امكانی است كه نقش اجماعی آنها از طریق موفقیت و جایگاه اجتماعی آنها ترسیم شده است و این ارتباط احیاگر شكل مادی حضور اثر فرهنگی میشود و این دیگر عواطف نیست كه استحاله شده باشد و دیگر عاطفه هم نیستبلكه ماده است و "شیئ" شده است و همچون آبی است كه بخار میشود اما دیگر آب نیست، اما تمام خواص آب را در خود حفظ دارد و كار گرافیك رسوب اندیشهای به ضمیر آحاد جامعه خواهد داشت. آنچه در ششمین نمایشگاه گرافیك عرضه شد، همه نوع اعتراض استبر هنرمند و همه نوع اعتراض استبه دستگاههای ایجاد ارتباطهای فرهنگی و "تن زدن" است و شماتت در برابر آنچه كه نمیبایست واقع میشد و شده است. و به تمامی "نفی است" و انكار و باید خلق شود بگونه دیگری و نه ازاین فرم. هر نگاه حاذق بر تك تك آثار، خود كشف و شهودی دیگر میطلبد و بر آنكه خیره میشوی میخواهی كه دوباره آفریده شود تا حقی از مطلب كه ناگفته مانده است ادا شود. خوب نبود كه ششمین نمایشگاه گرافیك در نگاه مخاطب این گونه زاده میشد باید خود دوباره بیافرینیم، كه اگر جز این بود، هنر زمان بود. پس اگر ابزار فرهنگی نبود ابزار حاكمیتسرمایه در پی كسب و فایده است، چنانكه اثر هنری در پی مخاطب است. گرافیك اكنون از دو منظر تحلیلی بر چگونگی روند تفكر موجود در گرافیك معاصر ایران بدون تردید، از دیرینههای تاریخ، و از زمان ادراك بشر از بستر خویش، بحث ارتباط با مخاطب و ضرورت شناخت و نیاز به ارتباط هنرهای اولیه تعریف انسان از خویشتن خویش بوده است و همچنان سعی و تلاش در بیان و بروز اعماق و درون خویش، همچون یك نیاز اساسی و تاثیرگذار در تعریف و ماهیت وجودی آحاد و اجتماعات به حساب آمده است. یكی از پرسابقهترین و درخشانترین زمینههای آئینی و ارتباطی افراد، آحاد و اجتماعات با یكدیگر پایه گذاری نمایشهای آئینی است كه تا امروز در جستجوی پیشینه تاریخی آن كه بنگریم قریب به پنج هزار سال سابقه حیات در تاریخ هنری اقوام و ملل جهان دارد كه این مبدا تاریخی قبل از میلاد میباشد، این بعد تاریخی، اهمیت نمایش و تاثیرپذیری مخاطب از طریق بصر و دید را میگوید و حتی قبل از كلام است، این پیشینه با "گیلگمش" آغاز میشود كه بیان اسطورهای یك حقیقت است و با پرتوهایی دیگر از این حقیقتشناسی در یونان باستان به "هومر" و " اریستومان" كه در سیر تاریخی زندگی بشر همواره بیانهای نمادین عاطفه و احساس را دستمایه انتقال اندیشه از طریق نمایش به مخاطب داشتهاند، شكل رسمیتر و مؤثرتری میپذیرد، در تاریخ حیات شیعه و در ادوار تاریخ گذشته جهان اسلام و گسترههای آئینی شیعه، این احساس نیاز به بیانگری شناختحقیقت طلب با ظهور و وقوع حادثه عظیم تاریخی عاشورا در حقیقت، در قالبی بزرگ به وقوع پیوست و تاثیرپذیری اندیشمندان، هنرمندان، متفكران و روایت گران اسطورههای حقیقتخواهی و حقیقت طلبی در دفاع از این مقطع تاریخی و پاسداشتهای اسطورهای آن را به گونه و تمایزهای هنری خلق كردند و آفریدند و این مبنا باشد برای آن كه آنچه را در حقیقت واقع شده است در منظر اندیشه نه به تحلیل كه به تاثیرپذیری عظمتش سخن به قالب هنر آید و نیاز به ارتباط در جنبه تصویر و استمرار بیان واقع گرایانه حقیقتهای تاریخی است و آنگاه كه هنرمند برخویشتن خویش مینگرد و آگاهانه روایتی از حقیقتحق خواهان را برای آینده به تاریخ میسپارد، رسالتشهادت در منظر تاریخ كه مفهوم هنر نام میگیرد، تضادی فراتر از هستی مییابد و این چنین است كه در دهلیزهای عمیق احساس انسان متعالی مخلوق اثر هنری او، روایت گفتن از ضمیر هنری خویش است و راه را بر پاسداری از حقیقت مینماید. در غرب بعد از رنسانس، ارتباط بعنوان یكی از مؤثرترین و كارآمدترین ابزار تاثیرگذاری و تاثیرپذیری و شناخت مخاطب و ایجاد سلیقه برای فرد و جوامع شناخته شد و بر آن شدند تا نحوههای ارتباط با مخاطب را شكلی آكادمیك، سمبلیك و قابل عرضه به میدانهای اجتماعی و عرصههای ساخت اندیشه وارد نمایند تا از قدرت و پتانسیل چنین جوهری وجودی فرد در فرم كلاسیك هنر برداشتهای تعیین شده داشته باشند، تاثیرپذیری مخاطب و هنرمند از خود، اجتماع، هستی، حیات و آینده و، تجارت و كالا، اقتصاد، مناسبات، شناخت منافع، منزلت تاریخی تعریفهایی شد كه هریك در قالب و موضوع معین ترسیم شد و دامنه آن نیز به حال و آینده موقعیتخاص پذیرفت اما این قدرت اندیشهای هرگز نتوانست از چنبره و چالشهای سیطره حاكمیتسرمایه و تثبیت " فقط پول معیار ارزش هاست" ، فراتر رود و چه بسا آثار سؤ و شومی نیز بر تاریخ و هویت فرهنگی ملل بر جای گذاشت. بحثحاكمیتهای اقتصادی و شناخت انسانی و بوجود آوردن سلایق ویژه فرد و تاثیر آنها در جوامع بشریت رشدی بود كه از تبعات به خدمت گیری توان هنر ارتباط، یعنی روابط تصویری و یا به عبارتی بحث تبلیغ كه واژه صحیح آن را در این مصادیق میتوان: "تحمیق جوامع و مخاطب" به كار برد اتفاق افتاد. حاكمیتسرمایه - همچنان كه تاكنون - قادر و موفق نبوده است كه تمامی توان هنرهای دیگر را زیر سیطره و سلطه حاكمیتخود قرار دهد.اما در همین فرصتهای تاریخی و حال كه بدست آورده است از گرافیك، ارتباط و شناخت از طریق دیدن، بالاترین و بیشترین استفادهها را برده است و به همین ضرورت است كه این گلوگاه اندیشهسازان و این توان قدرتمند شكل دهی افكار عمومی یك ماهیت ارزشی به خود نگرفته است و بارقه هایی از آن نیز حتی در میدانهای اندیشهای و در میدانهای هویتسازی تاریخی یافت نمیشود و به تحول همین نظریات است كه ضرورت برگشت و نگرشی عمیق به رد پا و آثار به جای مانده از قدرت تخریب و ویرانگری چنین هیولایی را در دگرگون سازی حیات تاریخی و معاصر بشر یادآور میشویم:
دولتمردان و سیاستمداران كه آحاد و جوامع برای تثبیت و به كرسی نشاندن امیال و آرزوهای حكومت رانان و حكم فرمایان آنها ابزاری بیش نیستند، تمام توجه و همشان در جهت تحمیق تودهها و در جهت دورانگاری نسلها از بیداری و آگاهی بر زمان صورت میگیرد و هیچ ابزاری در این حوزه قادر به وصف عمیق به تمحیق كشیدن تودهها و سوق دهی آنها به مصرفگرایی و مصرف زدگی نبوده است، الا توان عظیم و قدرت بیحد و مرز هنر گرافیك كه چون كشنده و غرنده به جان و اعماق تاریخ و امروز نشانه رفته است و همچنان در تهی سازی معنای متعالی انسانیت تاخت میكند و این آبشخوری در دامن سرمایهداری و نظام سرمایهسالاری دارد و جای دارد تا در این مجال به آن پرداخته شود. هرگاه دولتمردان و اندیشمندان كه نظام مدیریت جوامع را در دستخویش دارند قصد و نظر در عمل برای رشد جوامع نداشته باشند، بحثحاكمیت معیار فقط پول معیار ارزشها به جامعه و به فرد سرایت پیدا میكند و در این رهگذر است كه تبلیغ در قالب پوستر، بروشور، میزانپاژ، صفحهآرایی تن نمایی جنسیت، و افول معنای انسانی و شئ بودن و شیك بودن بظاهر در قالب طراحیهای صاحبان سفارش كه مصرف كنندگان را وسیله رشد و تثبیتخویش میبینند بوجود میآید و این میدان میشود عرصه تاخت و تاز نیازهای حاكمیتسرمایه و تنها در بین جوامع، روشنفكران و جماعتی از آحاد شهروندان شاید به دلیل تیزبینیهای خویش بتواند از سلطه و سیطره چنین رشتهای جان سالمی و نیمه زنده به در آورد. در سالهای شكل پذیری و در اوان پیروزی انقلاب، نگرش در ماهیتها و میان تعاریف و ایجاد مناسبات تاریخی انسان و ادراكهای هنرمندان در بیان مفاهیم فرهنگی قوت و نضج پیدا كرد در نقش آفرینی روحیه حركت در قالب انقلاب اتفاقهای هنرمندانه، بخصوص در حوزه ارتباط با مخاطب و پیام رسانی و پیام گذاری و ادراك پیام، اتفاقهای تازهای به وقوع پیوست و در مراحل پیشرفت در مقاطع ساختارهای اجتماعی در بعد از مقطع پیروزی نیز این نگرش به بیان مفاهیمی در ایجاد قالبهای ارتباطی صورتی نمادین از بیان همان مفاهیم و روح انقلاب در اندیشه و هنر زمان و دهه اول به وضوح و روشنی شكل گرفت و در مسیر بیان معانی و كلام در حوزه ارتباط با مخاطب هنر بصری و هنر گرافیك، ارتباطی عمیق را در تعریف انسان زمان خویش بوجود آورد و چه عمیق و مؤثر در نشانه رفتن به سمت انگشت اشارهای كه پیر و پیشكسوت مقام انسانی در رهبری جامعه مینماید، اندیشه هنرمندان نیز به سمتبیان معانی تعالی انسان، خلاقیت هنرمندان را به عرصه جامعه كشاند.
هدف ما در این مجال اندك بیان و دریافت صحیح هوشیارانه هنرمندان است كه تلاش حقیقت گرایانه خویش را در قالب بیان مفاهیم هنرهای بصری و گرافیك در دفاع از پیام تاریخی امام خمینی، هنرمندانه خلق كردند و در آن به بیان وجدان بیدار هنرمندان زمان در انتخاب شیوه هنرمندانه نمایش "بانگ جرسی" كه از بارقههای اتفاق بزرگ در پردازشهای هنرمندان صورت میپذیرفتشدت پیام رسانی و اثرگذاری را نمایاندند. معانی این مقطع در پوسترهای از روش انتقالی در بیان تعریفها و در بیان حماسهها و در بیان رشادتها و در بیان عاطفهها و در بیان رذالتها و در بیان سمبلها مؤثر و تلفیق تصویری آن با خاستگاه بزرگ جامعه زمان، اقتدارهای انسانی را به مخاطب پیام میداد.
در موضوعیت مقطع دهه دوم انقلاب، منظر گرافیك ایران رسوبهای سخت كوشانهای در دفاع از ارزشهای معانی را همچنان پاسداشت، اما رفته رفته و بتدریجبا توجه به تحولات معنایی و تاثیرپذیری محتوای جامعه و مدیریتهای كلان و به تبع پس از پذیرش معنایی و معنوی موضوعیت قطعنامه ۵۹۸ كه مقطعی است كه بسرعتسمت و سوی حریت تاریخی و هویت معنایی و آرمانی جامعه را برانگشت اشارهای تازه نشانه میگیرد و به موازات حركت هویت فرهنگی انقلاب، در گرافیك معاصر سه جریان بوجود آمد: نخست آنكه در پاسداشتسنتهای هویتی فرهنگی نظام گذشته ذهنیتخوبی داشت و تلاش كرد تا با به عرصه كشاندن تفكر خویش، به روش استادان گذشته تقلید داشته باشد و مبانی نظام شاهی و همان مفاهیم خاستگاه كورش و داریوش و تخت جمشید را با نوآوریهای تازهای پرداخته و به جامعه به همان مفاهیم عرضه دارد. رویه دیگر تعلق به جریان خاص ندارد كه حضورش را در جامعه ایجاد كند و آن با به عرصه كشیدن مفاهیم و معانی گذشته پل ارتباط فكری و فرهنگی را به گذشتههای نه چندان دور عقب میزدند كه تا امروز نیز حضوری فعال و چشمگیر در بیان مفاهیم ارزش انسان با توجه به پای بندیهای خود دارند و دسته سوم كه همان اندیشههای التقاطی، بین چگونگی شناختحاكمیتهای فرهنگی، مستند و نیز به مبنای روش و شیوه رسم گذشته میكوشند تا تمام هویت جامعه ایران را متاثر از تاثیر حاكمیتسرمایه در جامعه امروز ایران قرار دهند و یافتههای علمی، هنری، فلسفی آنها، همچنان به این باور است كه هنرمند گرافیست منظری از نگاه به هستی ندارد و خود مبدا نیست و همواره در حوزه اختیار و خواست صاحب سفارش فقط در حد یك تشخیص بین خواب و بیداری، یعنی در عالم رویا با اخذ دستمزد از صاحب سفارش، كالای مورد نظر را برای مخاطب به صورت دوست داشتنی و زیبا عرضه میكند و هیچگاه نمیگوید كه تلخ كامی و هنر و مبارزه هم هست، معیار هم هستسختكوشی هم هست، انسان وسعتی بیانتها تا انتهای حضور همیشگی خود دارد و این نگاه سوررئالیستبه زندگی در قالب ارائههای زیبا و دلنشین در تراكت ها، بروشورها و به وضوح در قدرت تخریبی عجین و روشنایی بیحد برای تثبیتسرمایه و حاكمیت آن در بیلبردهای گذرگاهها و بزرگ راههای چشمهای مخاطبان بخصوص جوانان را به خود مجذوب میكند و تمنای مصرف زدگی و مصرف گرایی هیچ اعتباری انسان ندارد و مخاطب را نه به تفكر بلكه به این چرخش معنایی و این همه هنر آفرینی در بیان و تثبیت معیارهای مصرف گرایی و این همه تلاش برای كنارگذاری آرمان گرایی كه با دستاوردهای دهههای سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۹ در ایران معاصر اتفاق افتاده است چگونه معیار و نشان همنوایی و همگرایی با بیان هنرمندان آگاهی است كه بتواند در قراول امروز ارتباط در تیررس بیان مفاهیم متعالی نباشد و اصول مطرح شده برای بیان بازنگریهای گذشته و حال را هرگاه كه در تجربه اندوختههای كارگاه خلاقه اكثر هنری در گستره گرافیك ایران بنگریم، ضرورت نیاز تاریخی برگشتبه اجراهای تازه و ارائه مفاهیم عمیق مناسبات اجتماعی زندگی روز را طبعاتی میطلبد كه مقبول طبع پدیدههای هنری امروز بدانیم، اما مكاشفهای كه از این منظر دست میدهد گونهای دیگر از بیرون عادتها میگوید كه نیاز به بیان بدیع و نظریات هنرمندان در قالب گرافیك كه تصور و تصویر و بیان یك رخداد بیرونی را تثبیت نگاه منتقدان به معانی و مناسبات ساختاری در جامعه امروز میطلبد كه در حوزه گرافیك بروز دهیم تا در قالب بوجود آوردن یك سخن زیبا در بیان به سمتی برویم كه در نگاهی نو در عرصه رهیافتهای فكری در حوزه گرافیك بانی و مبین آراء و نظراتی باشیم تا مناسبات صحیح و متعالی فرد و جامعه را به تثبیتبرسانیم. و اینگونه است كه گرافیك زبان تصویری انسان و دنیای امروز میتواند، معیار سنجش و ارزش ها، توانمندیهای جوامع و معیار رشد فرهنگی هنری، اجتماعی و حتی پیشرفتهای به حقیقت اقتصادی باشد و در عین حال به پیشرفتهای علمی، فنی، هنری هر جامعه نیز توجه دقیق به فعالیتهای هنری بویژه هنر ارتباطات و سرمایهگذاری جدی در آنها و تضمین شرایط وقوع حقیقتها را در جامعه بنمایاند. در دورههای پیشین و در دو دهه گذشته ایران اسلامی خوشبختانه شاهد و نظاره گر آن هستیم كه در عرصه خلاقیتهای هنری در تفهیم گرافیك به شمار طراحان صاحب نام با برخورداری از سطح دانش تكنیكی و آگاهی به مضامین اجتماعی با اعتقاد و اعتماد به خاستگاه ارزش نظام و مردم میهن، ارائه هایی خلاقه در بیان جلوههای گونه گون مضامین اجتماعی، فرهنگی را بیان كرده است و در ارتقاء شعور و آگاهیهای اجتماعی و مخاطبان آثاری را عرضه داشتهاند اما با این همه باید پذیرفت كه گرافیك هنوز در مراحل آغازین تولد خویش است و از نظر دیگر نمایههای گرافیكی پیشرفتهای بزرگی را در زمینه ایجاد و شناخت و فهم و ادراك نیاز به ارتباطات و بهرهگیری از هنر گرافیك در بیان و انتقال اندیشهها و گسترش امر اطلاع رسانی و تبلیغات، همه و همه مبین آنند كه گرافیك جوان و معاصر ایران دوران پر رونقی را آغاز كرده است و گسترش رو به تزاید خلاقیتهای هنری در این عرصه با همگرایی رو به رشد توسعه در ایران امروز سمتگرایی و همسویی دارد و این حركت عظمت مضاعف بیتوجهی به بیان مفاهیم اجتماعی، فرهنگی انسان در حوزههای خلاقیت گرافیكی را بوجود میآورد. و به عبارتی دیگر باید گفت كه توان گرافیك امروز ایران منطبق با بیان اجتماعی، فرهنگی نبوده و پاسخگوی نیازهای ایجاد مناسبات صحیح در جامعه امروز نیست. ضرورت پرداختن به امر تجربههای تازه در حوزههای هنری و فرهنگی در گرافیك و ایجاد فضای سنجش قابلیتهای خلاقه در شكلدهی اعتبار هنری و اهتمام در بیان مفاهیم فرصتسودمندی خواهد بود تا نگاه مدیران و برنامه ریزان كلان را در این حوزه متوجه معنای اثرگذاری عمیق چنین حركت مؤثری نماییم و یادآور شویم كه در این حوزه كشف استعدادهای نو و خلاق و ارائه الگوهای پیشرو و تجربههای موفق با توجه به مفاهیم بیان در اثر میتواند سمت دهی افكار عمومی را نقش اساسی داشته باشد، البته جهش و رشد كیفی آثار ارائه شده و پسزمینههای بیان مفاهیم رشد تبلیغ كه در جامعه معرفی میگردد را نباید چندان هم دست كم گرفت، و توجه به شاخصهای ارزشمند خلاقیتهای بصری در گرافیك ایران و امر توجه به ایجاز و اختصار و بیان قابلیتها را نظری موضوعی و چشمگیر است و البته تعیین سمت فرهنگی در آثار میتواند برای همیشه مدنظر باشد و مضاف بر گرایش برداری و تقلیدگرایانه از آثار طراحان دیگر ملل نیز به منزله اثرگذاری بیان در هویت هنر گرافیك جای تامل دارد. از طرفی اگر بپذیریم كه انسان سرگشته امروز تعالی خود را در تحكیم میان ارتباط بین اقوام، آحاد و ملل جستجو میكند دیگر محلی برای تردید بر ضرورت و شناخت ضرورتهای بوجود آمده برای تقویتبنیانهای فكری در هنر گرافیك ایران امروز وجود ندارد. گرافیك، این رشته هنری از بیش از نیم قرن پیش در ایران وقوع و ظهور و پدیدار گشته است. و تا دو دهه قبل در شكل دهی افكار عمومی و امروز نیز با عنوان ارتباط تصویری خوانده میشود. زبان گرافیك امروز در ایران میتواند و در واقع باید صاحب اقتدار و در ارائه فرمهای تصویری برخوردار از نمادها و گزینههای تصویری هویت تاریخی ایران باشد، اگر هنرمندان طراح گرافیك معاصر ایران بتوانند بر این معنا و بر این زبان و نحوه كاربرد آن بصورت صحیح فائق آیند قطعا میتوانیم در ایجاد بسیاری از مفاهیم اجتماعی و ابلاغ و انتقال آنها به مخاطبان موفق و در نتیجه در ساختار عملی اجتماع نظری خود موفق باشیم و البته این نیاز عظیم میطلبد سرمایه گذاری دستگاههای دولتی و مدیریت كلان نظام را در حوزههای فرهنگی كه امكان تفكر، خلاقیت و نقش آفرین هنر گرافیك را بفهمند و بخواهند از این توان عاطفی هنرمندان در سمت دهی مناسبات جامعهای سالم نقش فرهنگی و هنری برداشت نمایند. نظم نوین جهانی و سیاست همگونسازی فرهنگهای منطقهای و پروژه نابودی پاره فرهنگی ها، رقمهای نجومی و عظیمی را در تبیین چنین خط مشی سرمایه گذاری كردهاند و حاكمیتهای تجاوزگرانه مجازی در حوزههای حاكمیت فرهنگی با حضور اندیشههای خویش كه در واقع ترویج اندیشهای آنهاست گرافیك را بعنوان اساسیترین و محوریترین وسیله انتقال بیان به اختیار گرفتهاند و مصرانه ملاك ها، ارزشها، تفكرات و حتی سلیقههای استاندارد شده خود را به صورت روح جاری در زمانه به سمت ما شناور كردهاند و از سایر اهرمها نیز در پیشبرد اهداف تسلطجویانه خویش بر فرهنگ ما پیشی میگیرند و آنگاه این خطر وجود دارد كه هنرمندان و فرهیختگان برخوردار از فرهنگ غنی اصیل تاریخ با پشتوانه عظیم فرهنگ حماسی وحقیقت گرایی عاشورا در ارائه فرهنگهای اصیل در كمال آزادی به عدم آزادی مسلط بر خود را ترویج میكنند و این چنین سرنوشتبر گرافیك معاصر راهی است فراروی آن كه بحثحاكمیتسرمایه بوجود آورده است و در حسنختام این مجال یادآور میشوم، ضرورت بازنگری دستگاههای سیاست گذاری فرهنگی را در ترغیب و تشویق هنرمندان گرافیك و بیان مفاهیم متعالی توجه میدهم مدیران كلان و سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور را به این موضوع كه ایجاد زمینه و سرمایه گذاری اقتصادی در جذب و جلب قدرت بیان هنرمندان گرافیك در ترویج معیارهای ارزشهای ماهوی حماسه عظیم عاشورا و بیان معانی و مفاهیم تاریخی این دفاع حقیقت گرا را از حقانیت تاریخی انسان و تا امروز و بر آینده.
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست