چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

تعلیق مرده است


تعلیق مرده است
خوش بینی در امر سیاست چندان عاقلانه نیست چون اغلب خیلی زود معلوم می شود که نابجا بوده است. دیروز وقتی خبر غیرمنتظره ورود سوخت هسته ای از روسیه به ایران اعلام شد، معلوم بود که غربی ها درست شبیه آنچه درباره برآورد اطلاعات ملی امریکا انجام دادند، به سرعت تلاش خواهند کرد اصل قصه را که ناچار شدن غرب از تسلیم در مقابل ایران است کم رنگ -یا شاید هم بی رنگ- کنند و یک موضوع حاشیه ای را به جای آن بنشانند.
حاشیه ای که این بار قرار است متن را بخورد یک کلیشه تکراری و نخ نماست، یعنی تلاش برای پل زدن میان دو موضوع دریافت سوخت از خارج توسط ایران و لزوم تعلیق غنی سازی توسط آن. فشرده ترین صورتبندی از این کلیشه را دیروز جرج بوش ارائه کرد: «اگر روس ها قصد ارسال سوخت به ایران را دارند -که من از آن حمایت می کنم- پس ایرانی ها نیازی ندارند چگونگی غنی سازی را فرا بگیرند. اگر ایرانی ها می پذیرند که اورانیوم برای نیروگاه برق هسته ای غیرنظامی است پس هیچ نیازی ندارند چگونگی غنی سازی را یاد بگیرند». واضح است که امریکایی ها -که این جملات نشان می دهد از قبل در جریان ارسال سوخت به ایران بوده و به خیال خود برای خط تبلیغی بعد از آن برنامه ریزی کرده اند- خیال می کنند استدلال جدیدی کشف کرده اند و حالا که روسیه سوخت بوشهر را به ایران تحویل داده، به راحتی می توانند در مورد لزوم تعلیق غنی سازی اورانیوم از جانب ایران دیگران را با خود همراه کنند. چنین تلقی-اگر وجود داشته باشد- کاملا کودکانه است. آن استدلال هایی که ایران تا امروز در مورد لزوم تولید سوخت در داخل بر آنها تاکید داشته هنوز هم به قوت خود باقی است و به راحتی می توان نشان داد که پس از تحویل سوخت به ایران دگرگونی در آنها به پدید نیامده است. این یادداشت به اختصار برخی از مهم ترین این استدلال ها را مرور می کند.
۱) اشتباه اصلی این شکل از استدلال که ایران سوخت هسته ای دریافت کرده پس دیگر لازم نیست غنی سازی کند این است که «ارسال سوخت» را با «تضمین سوخت» اشتباه می گیرد. روس ها پس از مدت ها تاخیر فاقد توجیه، وتعلل های پی در پی بالاخره سوختی را که باید سال ها قبل تحویل می دادند به صورت ناقص به ایران ارسال کردند. اقدام روز یکشنبه روسیه تا حد بسیار ناچیزی توانسته خاطره بدقولی های مکرر روس ها را از ذهن جامعه ایرانی بزداید و به همین دلیل ایران با توجه به این سابقه همسایه شمالی، به خود حق می دهد که نسبت به آینده دریافت سوخت از روسیه کاملا محتاط و حتی بدبین باشد. روس ها امروز -به دلایلی که روز گذشته اندکی درباره آن بحث کرده ایم- سوخت بوشهر را به ایران تحویل داده اند اما هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم در آینده هم به نحو اطمینان آوری این کار را انجام خواهند داد. خوب است به یاد بیاوریم که روسیه چگونه در اوج سرما و صرفا به دلیل یک اختلاف ساده بر سر قیمت صادرات گاز به اوکراین و اروپا را قطع کرد و تا باج خود را نگرفت به وصل شدن دوباره جریان گاز رضایت نداد. سابقه رفتار روس ها هیچ چیزی که حاکی از قابل اطمینان بودن آنها باشد به ما نمی گوید.
۲) تازه اگر روس ها تضمین کنند که سوخت مورد نیاز را سروقت به ایران ارسال می کنند -که نمی توانند- این مسئله رخ می نماید که آنچه روسیه به ایران می دهد تنها سوخت یک نیروگاه هزار مگاواتی است در حالی که ایران مطابق مصوبه مجلس باید تاسال ۲۰۲۰ ، ۲۰هزار مگاوات برق هسته ای تولید کند. درست است که آن نیروگاه ها هنوز ساخته نشده اند اما در مقابل تاسیسات نطنز هم هنوز تکمیل نشده و تا زمانی که ۵۴۰۰۰ ماشین سانتریفیوژ در نطنز نصب شود -این تعداد ماشین می تواند سوخت مورد نیاز یک نیروگاه هزار مگاواتی شبیه بوشهر را در یک سال تامین کند- مطابق برنامه ای که هم اکنون در حال اجراست نیروگاه های دیگری هم در ایران ساخته خواهد شد و نطنز می تواند تنها تامین کننده بخشی از سوخت مورد نیاز آنها باشد. ایران برنامه غنی سازی و ساخت نیروگاه خود را به موازات هم پیش می برد و همین خود دلیل روشنی است که نشان می دهد مجموعه برنامه هسته ای ایران از یک الگوی عقلانی کاملا روشن و قابل فهم تبعیت می کند.
۳) مطابق آنچه در بند ۲ گفته شد ایران در هر حال به واردات سوخت از خارج نیاز خواهد داشت و قصد ندارد کل سوخت مورد نیاز خود را در داخل تولید کند. با این وجود یک نکته بسیار مهم این است که برمبنای تجربه ای که ایران از تعامل غربی ها با خود دارد، می توان مطمئن بود تا زمانی که ایران خود در داخل قادر به تولید لااقل بخشی از سوخت مورد نیاز خود نباشد، بازار های بین المللی برای دریافت سوخت مطمئن و با قیمت منصفانه به روی آن گشوده نخواهد شد. نطنز علاوه بر اینکه یک کارخانه غنی سازی اورانیوم است، یک اهرم چانه زنی هم برای ایران محسوب می شود. واقعا باید برای این سوال جوابی یافت که اگر نبود پیشرفت های چشمگیر ایران در زمینه توسعه فعالیت نطنز و حل کامل مشکلات غنی سازی اورانیوم (مثلا فرض کنید که نطنز هنوز هم در تعلیق قرار داشت) آیا باز هم روس ها سوخت بوشهر را به ایران تحویل می دادند؟
۴) نکته دیگر این است که چیزی به نام «تضمین» دریافت سوخت اساسا بی معناست. در سال ۱۹۸۷ جامعه بین المللی یک بار این موضوع را آزمود و برای همیشه کنار نهاد. در آن سال «کمیته بین المللی عرضه» که به مدت ۸ سال در وین و در مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی قصد داشت اسناد الزام آور مربوط به تضمین سوخت را تدوین کند، با شکست مواجه شد و اعضا به این نتیجه رسیدند که باید مستقلا فکری به حال خود بکنند. بگذریم از اینکه آن اسناد به اصطلاح الزام آور حتی اگر تدوین می شد اعتمادی به آنها نبود.
۵ ) و گذشته از همه این بحث ها یک سوال ساده هنوز باقی می ماند. چرا کشور باید تولید یک محصول داخلی را به حال تعطیل در بیاورد و بعد برای دریافت آنچه خود قادر به تولید آن بوده جلو بیگانگان دست دراز کند؟!
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان