سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نقشهٔ قلب انسان - MAP OF THE HUMAN HEART


نقشهٔ قلب انسان - MAP OF THE HUMAN HEART
سال تولید : ۱۹۹۳
کشور تولیدکننده : انگلستان، استرالیا، فرانسه و کانادا
محصول : تیم بوان
کارگردان : وینسنت وارد
فیلمنامه‌نویس : لوئیز نورا و وارد
فیلمبردار : ادواردو سرا
آهنگساز(موسیقی متن) : گابریل یارد
هنرپیشگان : جیسن اسکات لی، رابرت جوامی، آن پاریلو، آنی گالیپیو، پاتریک برگین، کاوتیلد کورو، جان کیوساک و ژان مورو
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۶ دقیقه


ـ نونوتاک، یک کلنی دورافتادهٔ قطبی، سال ۱۹۶۵. اسکیموی سال خورده‌ای به نام ̎ آویک̎ (لی)، ادعا می‌کند که نقشه‌هائی که یک گروه تجسس تازه وارد ارتشی برای تجدیدنظر همراه آورده‌اند، سی سال پیش به کمک او تهیه شده‌اند. ̎ آویک̎ برای نقشه‌کش گروه توضیح می‌دهد که اولین واحد RAF در سال ۱۹۳۱در نزدیکی دهکدهٔ آنان مستقر شده، یعنی زمانی که ̎ آویک̎ یک پسر بچه (جوآمی) بوده است. ̎ آویک̎ با فرماندهٔ گروه، ̎والتر راسل̎ (برگین) دوست می‌شود و ̎راسل̎ که فهمیده ̎ آویک̎ مبتلا به سل است. ترتیبی می‌دهد تا برای بستری شدن در بیمارستان به مونترآل اعزام شود. وقتی ̎راسل̎ به اروپا بر می‌گردد، ̎ آویک̎ دوست تازه‌ای به نام ̎ آلبرتین̎ (گالیپیو) پیدا می‌کند که مثل خود او بچهٔ دو رگهٔ یتیمی است. آن دو که مجبورند در مدرسهٔ بیمارستان ـ به مدیریت ̎خواهر بانویل̎ سخت‌گیر (مورو) ـ زندگی کنند، کم‌کم دوستانی جداناپذیر می‌شوند، ̎ آلبرتین̎ ترلنه‌ای فرانسوی برای ̎ آویک̎ می‌خواند که به عقیدهٔ او، روزی دوباره او را به پدرش خواهد رسانید. ̎خواهر بانویل̎ که به دوستی این دو مشکوک است، ̎ آلبرتین̎ را به بیمارستان دیگری منتقل می‌کند و تنها یکی از عکس‌های رادیوگرافی قفسهٔ سینه‌اش، به عنوان یادگاری برای ̎ آویک̎ می‌ماند. وقتی ̎راسل̎ در ۱۹۴۱ به نوناتاک باز می‌گردد، دوباره ̎ آویک̎ را می‌بیند که درمان شده ولی دیگر شباهتی به ̎ آویک̎ قبلی ندارد. او به دهکده‌اش بازگشته، ولی مهارت‌های معمل مردم دهکده را ندارد و همه او را شوم می‌دانند. ̎راسل̎ برای مأموریتی سری آمده، و ̎ آوریک̎ را به عنوان راهنما همراه می‌برد و برایش توضیح می‌دهد که جنگی عظیم دارد تمام دنیا را فرا می‌گیرد؛ آنان پایگاه یک زیر دریائی آلمانی را پیدا می‌کنند که سربازانش یخ زده‌اند و مرده‌اند. ̎ آویک̎ با شنیدن آواز ̎ آلبرتین̎ از رادیوی ̎راسل̎، از او می‌خواهد که به کمک عکس رادیوگرافی رد او را پیدا کند. ̎راسل̎ به ̎ آویک̎ پیشنهاد می‌کند که به RAF بپیوندد، ولی او باید از مادربزرگ فرتوتش نگه‌داری کند و پیش قبیله‌اش می‌ماند. مادربزرگش می‌میرد و مردمش طردش می‌کنند، و او به جست و جوی ̎راسل̎ می‌رود. در ۱۹۴۴ او در انگلستان است و در بمباران‌های هوائی اروپا شرکت می‌کند. دوباره ̎ آلبرتین̎ (پاریلو) را می‌بیند که عکس‌های هواپیمائی‌های شناسائی رابرای واحد بمب‌افکن تفسیر می‌کند. آن دو دلباختهٔ هم می‌شوند، هرچند که ̎ آلبرتین̎ دمدمی مزاج به ̎راسل̎ قول ازدواج داده است. پس از انجام سی مأموریت، نوبت به استراحت گروه ̎ آویک̎ است، ولی آنان را برای حمله به درسدن می‌فرستند و ̎راسل̎ که به ̎ آویک̎ حسادت می‌کند، جلوگیری نمی‌کند. دشمن هواپیمایشان را می‌زند و همهٔ افراد گروه کشته می‌شوند، تنها ̎ آویک̎ با چتر در دل آتش فرود می‌آید. تجربهٔ وحشتناکش باعث می‌شود تا از شیوهٔ زندگی مردم سفیدپوست سرخورده شود و به سرزمین خود بازگردد. بیست سال بعد، دختر ̎ آلبرتین̎، ̎رینی̎ (کورا) به دیدنش می‌آید. ̎ آویک̎ خود را کنار می‌کشد ولی ̎رینی̎ او را مثل پدر می‌داند و تمام تلاشش را می‌کند که دلش را به دست آورد. او ̎ آویک̎ را به جشن عروسی‌اش (با یک خلبان) دعوت می‌کند، ولی ̎ آویک̎ معتقد است که برایش بدشانسی می‌آورد؛ ̎رینی̎ با سرخوردگی می‌رود. در میان توفان برف، ̎ آوریک̎ روی تکه یخ شناوری گیر می‌افتد. همان‌طور که آب‌های اطرافش منجمد می‌شوند، او در رؤیایش خود را همراه با ̎ آلبرتین̎ سوار بر بالونی می‌بیند که می‌روند.
ـ سومین فیلم وارد، فیلمساز نیوزیلندی، قرار است نوعی ̎قصهٔ غشق̎ باشد که در دوره‌های مختلف از سوی مخاطبانی از نسل‌های مختلف پسندیده می‌شود. اما بسیاری از ̎اتفاق‌̎هائی که قصه را جلو می‌برند باورکردنی از کار در نمی‌آیند. سه بازیگر اصلی (پاریلو، برگین و لی) نیز هیچ‌گونه همدلی بر نمی‌انگیزند و رابطه‌شان پرورانده نمی‌شود. این همه باعث شده است تا تماشاگر درگیر فیلم نشود و در تمام مدت از ̎بیرون̎ به آن نگاه کند. تنها نکتهٔ به یاد ماندنی فیلم، فیلمبرداری ̎چشم‌نواز̎ سرا و نقش‌آفرینی کوتاه موروی بزرگ است.


همچنین مشاهده کنید