یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا


بی حوصلگی سینما


بی حوصلگی سینما
همانگونه که از ترکیب سه واژه فارسی «جشنواره»، انگلیسی «فیلم» و عربی «فجر» می توان حدس زد، این جشنواره نتیجه اختلاط مسائل مختلف هنری، سیاسی، فنی و مدیریت است.
۱- جشنواره: در این خصوص دو ترکیب رقابتی و غیررقابتی در دنیا رایج است که در شکل اول یا ملی است یا بین المللی که خود بین المللی یا منطقه ای است نظیر پوسان که سابقه آنها تنها فیلم های اول و دوم آسیایی را شامل می شود یا جهانشمول است نظیر کن، ونیز، برلین و مونترال و...
در شکل ملی آن ابعاد سینمایی کشور برگزارکننده و تقویت سینمای آن مدنظر است. و اما جشنواره فیلم فجر که در ابتدا با هدف رونق جشن های پیروزی انقلاب شکل گرفت و کم کم به یک رویداد منحصر به فرد هنری سینمایی تبدیل شد نه ملی است (به طور کامل) و نه بین المللی! ملی نیست چرا که مستقیماً توسط دولت سیاستگزاری و مدیریت می شود و به همین دلیل ضعف استراتژی در آن بسیار پررنگ است چرا که با تغییر هر معاونت سینمایی مدیریت جشنواره نیز دستخوش دگرگونی شده و سیاست های دیگری جایگزین می گردد. و بین المللی نیست چرا که از قواعد بازی های بین المللی پیروی نکرده و امکان دنباله روی از این مقررات را نیز ندارد. ولی لفظ جشنواره که معادل فستیوال گرفته شده بر آن مطابق است چرا که به صورت رقابتی برای فیلم های به نمایش درنیامده داخلی طراحی شده است و این فرق عمده آن با جشن هایی نظیر اسکار و گلدن گلاب و اسکار اروپایی است.
پیشنهاد اول: مدیریت جشنواره از دولت به طور مستقیم جدا شده و مثلاً یک دبیر یا مدیر جشنواره برای مدت پنج سال که قابل تمدید نیز است انتخاب گردیده و سیاست های راهبردی سینماها را پیگیری و از قدرت اثرگذاری جشنواره در برنامه ریزی های سالیانه استفاده نماید. بدین ترتیب همواره می توان نقاط ضعف مدیریت دولتی از جشنواره را تفکیک نمود و برای هر کدام هزینه ای فرهنگی و خاص به جهت معنوی و مادی قائل شد و در طول سال ها برنامه های بلندمدت را جهت اجرا در زمان جشنواره طراحی کرد و به انجام رساند. نکته دوم: اگر جشنواره ملی و رقابتی است نمی باید این تعداد نمایش برای فیلم های مسابقه که به منزله اکران عمومی موقتی است قائل شد. و غم انگیزتر اینکه تهیه کنندگان سینماها با پرداخت وجهی ناچیز رضایت خود را با این ترتیب نمایش اعلام نمایند. اصولاً شرکت در مسابقات سینمایی به لحاظ فرهنگی جزء حقوق معنوی فیلم است که شامل تایید کارگزاران اثر است و تنها پشتیبانی آن توسط تهیه کننده صورت می پذیرد چرا که موقعیت فرهنگی این فیلم ها نتایج اقتصادی مستقیم بعدی را شامل می شود و این موضوع از حقوق مولف اثر که کارگردان است ناشی شده و نه برعکس آن یعنی آنچه که در ایران مرسوم است. و نمایش های عمومی باید شامل بخش های دیگر جشنواره غیر از مسابقه باشد تا ضمن فراگیری و مردمی بودن جنبه های رقابتی و هنری مسابقه آن حفظ شود.
۲- فیلم
جشنواره فجر با واژه فیلم مرتبط است که شامل امولسیون و بیس است که نمایش آن خط بصری خاص سینما را شامل می شود. بنابراین به جهت فنی می باید بهترین شرایط را برای عرضه آنها در جشنواره فراهم آورد. که بهترین نمونه های آن با کاخ جشنواره، رسانه های مجهز و نمایش های محدود تعریف شده است. ستاد جشنواره با حمایت های معنوی خود و پرداخت جوایز جانبی می تواند حضور فنی بهتری را برای فیلم ها میسر نماید تا پخش کنندگان بتوانند سرمایه گذاری مناسب را از حضور فرهنگی هنری فیلم ها به دست آورده و آرایش اکران را تنظیم نمایند. نکته غم انگیز ضعف مدیریت در بخش های فنی مربوط به اتمام فیلم ها در بحران آمادگی برای جشنواره است که هرساله به ترتیبی خود را علنی نموده و غیر از کاهش کیفیت فنی- بصری فیلم ها زمینه فرسایش روحی پدیدآورندگان را نیز شامل می شود.
پیشنهاد اول: داوران بدون اعلان قبلی و با تماشاگران دیگر در نمایش های محدود، فیلم های مسابقه را در محل اصلی نمایش جشنواره تماشا نموده تا کیفیت واقعی و احساس ویژه نمایش فیلم را در قضاوت خود به حساب آورند.
پیشنهاد دوم: جوایز اصلی تنها شامل مولفین زمینه های مختلف گردد و از دیگران در بخش های جانبی به اشکال گوناگون تقدیر شود. بدین شکل سیمرغ تبدیل به یک ارزش هنری شده و دستیابی به آن تابع شرایطی ویژه می گردد اما نباید از تقویت صنعتی سینما غفلت نموده و در جهت تقویت سینمای ملی کوشش نکرد. بنابراین جوایز جانبی نیز اهمیت خود را خواهند داشت.
۳- فجر
زمان برگزاری مسابقه اصلی جشنواره با جشن های پیروزی انقلاب عجین شده و ۲۴ سال است که تمرین هنری فرهنگی اهالی سینما بهترین جلوه دهه فجر است. ولی نکته در اینجاست که از ظرفیت رسانه ای این ایام می توان در جهت تقویت بنیان های زیرساختی سینما بهره برداری نمود. یعنی همانگونه که جشنواره محل اتصال جوانان و خصوصاً قشر تحصیلکرده در ارتباط موضوعی با این ایام است می توان هزینه های تقویت زیرساخت ها نظیر سالن ها و تجهیزات فنی و سرمایه گذاری را از مدیران دولتی و مسئولان طلب کرد. چرا که عرصه فرهنگ و خصوصاً سینما بهترین و متمایزترین وضعیت برای بهبود حیات اجتماعی و امنیت روانی جوامع شهری است. در بهترین حالت شهرداری ها و مناطق برگزاری جشنواره حمایت های مالی لازم را بدون دخالت در سیاستگزاری به عهده می گیرند و از این رهگذر بهره هنری و اقتصادی لازم را کسب می نمایند. نقش انتقالی میهمانان خارجی جشنواره در تلطیف وضعیت واقعی ایران و میزان توجه افکار عمومی جهانی توسط ایشان در کشورهای توسعه یافته و منطقه ای و جهانی غیرقابل انکار است و باید هزینه های برگزاری بهتر را حتی برای خارجیان غیردست اندرکار سینما نیز فراهم آورد چرا که فرصت طلایی این دهه با افتخارات سینمای ایران محرک خوبی برای هر علاقه مند به سینما و ایران و ارزش های آن است.
● پیشنهاد
سابقه سینمای ایران و مسابقه بین المللی و بازار فیلم از یکدیگر تفکیک شده تا سازندگان فیلم ها در ایامی محدود در چند زمینه مهم فعالیت ننمایند که در انتها یاس و خستگی و جشنواره زدگی نصیب آنها شود. بیست و چهار دوره برگزاری چنین رویداد مهم و گسترده ای شاید آرزوی بسیاری از کشورهای کوچک و منطقه ای و قاره ای باشد. چیزی که ما در دست داریم دیگران در حسرت آن هستند. این همه به مدد خلاقیت سازندگان فیلم و همدلی دولت و هنرمند حاصل شده است. باید برای بهبود آن جدیت داشت و تنها به فکر بهره برداری نبود. یعنی تا هزینه نکنی حاصلی نیز نخواهی داشت. سینما دچار بی حوصلگی و ضعف ساختاری شده است ولی نباید مداوای آن را به تاخیر انداخت. از پدیدآورندگان حمایت و دلجویی نمی شود و از مدیران شایسته تکریم و تحسین. بیست وچهار سال زمان کمی برای باروری اندیشه های سازنده و تجربه اندوزی مدیران نیست اما اشکال در کجاست که با این همه جدیت، نتایج با پیش بینی ها سازگار نیست؟

علیرضا رئیسیان
منبع : روزنامه شرق