سه شنبه, ۱۷ مهر, ۱۴۰۳ / 8 October, 2024
مجله ویستا


آنها نمی‌خواهند زیرزمینی باشند


آنها نمی‌خواهند زیرزمینی باشند
اصطلاح‌های «موسیقی زیرزمینی» یا «فرهنگ متقابل» به ترتیب در انگلیس و آمریكا به عنوان «نوعی از موسیقی كه همراه با نوعی روش زندگی است و به طرز خاصی عرضه می‌‌شود» به كار برده شده است و به دلیل سردمداری سنت بررسی مطالعات فرهنگی در این دو كشور به همان شكل و با همان تعاریف وارد فرهنگ بین‌المللی شده است.
بررسی ویژگی‌های ممیزی موسیقی زیرزمینی در مقایسه با آثاری كه دقیقا همان صدا را دارند، اما از سوی منتقدان و مخاطبان زیرزمینی انگاشته نمی‌شوند بیش از آنكه معطوف به شاخصه‌های موسیقایی باشد مربوط به نحوه ارائه اثر (پخش نشدن آن از طریق رسانه‌های رسمی مانند تلویزیون) و واژه‌ها (لیریك‌ها یا ترانه‌ها) است.
موسیقی‌دان‌های زیرزمینی نه تنها جامعه اقتصادمحور را در ترانه‌های خود رد می‌‌كنند، نه تنها با به كار بردن واژه‌های ضدرسمی مجال رسانه‌ای شدن خود را از بین می‌‌برند، بلكه از انواع امكانات و فرصت‌هایی كه رسانه‌ها در اختیار آنها می‌‌گذارند تا همه‌گیر شوند دوری می‌‌گزینند- این در غرب است البته و بحث ایران كاملا مجزاست.
رسانه‌ای نشدن موسیقی زیرزمینی در اروپا و آمریكا هر قدر محصول میل موسیقی‌دان‌های این سبك باشد، در ایران به ناآگاهی و احتمالا ترس و حذر و گاه‌ كج‌سلیقگی مدیران برمی‌گردد و صد البته به ضعف‌های نه‌چندان قابل‌دفاع دوستان اهل این نوع موسیقی. در ایران به وفور انواعی از موسیقی، زیرزمینی نامیده می‌‌شوند كه شاید تنها وجه اشتراك آنها با هم و تنها دلیل نزدیكی آنها به واژه «زیرزمینی» این باشد كه عموما در زیرزمین‌های خانه‌های اعضای گروه ساخته، تمرین و (احتمالا) ضبط می‌‌شوند و حتی در همان زیرزمین‌ها نیز پیش‌روی مخاطب اجرا نمی‌شوند.
اصطلاح زیرزمینی در ادامه این متن صرفا برای نامیدن این انواع موسیقی ایرانی و به تبعیت از طبقه‌بندی اقتصادی تئودور آدورنو- فیلسوف شهیر مكتب فرانكفورت- در بررسی سبك‌های موسیقی به كار برده می‌‌شود.
زیرزمینی‌‌های ایران در كنفرانس خبرگزاری مهر- به همت حمیدرضا عاطفی- چند خواسته مشخص را مطرح كردند و لب كلام آنها این بود كه می‌‌خواهند «روزمینی» شوند، حتی به دفعات به زیرزمینی نامیده شدن خود اعتراض كردند. در فهرست خواسته‌هاشان این بود كه در خانه موسیقی، انجمنی مخصوص آنها ایجاد شود (و البته حتما بسیاری‌شان عضو خانه موسیقی نیستند)
مسوولان فعلی اشكالاتی را مطرح می‌كردند كه بچه‌ها اصلا از بیخ‌وبن آنها را قبول نداشتند. (مثلا داوود گنجه‌ای از فالش خواندن خواننده‌ها می‌‌گفت، چیزی كه در موسیقی راك تقریبا وجود ندارد)، مدیر هوشمند تاریخ مدیریت موسیقی پس از انقلاب از آنها می‌‌خواست خودشان را معرفی كنند و شاید از سر حسادت، بعضی از زیرزمینی‌ها طوری برخورد كردند كه آن همقطارشان كه تازه به شهرت رسیده و احتمالا داشت به روی زمین منتقل شود مجاب به ترك تالار محل جلسه شد.
بچه‌ها موسیقی‌ای را می‌‌نوازند كه گاه از فرط فخامت موجب فخر است. گروه «وون» یك بار اجرایی آن چنان وزین از آثار باخ و چند موسیقی‌دان دیگر دوره باروك را روی صحنه برد كه شاید ده دقیقه‌ای تشویق حضار را به همراه داشت. گروه «كهتمیان» یا گروه «پاد» آهنگ‌شان را طوری می‌‌نوازند كه گویی در عصر عباسی مینیاتوری را از آمپلی‌فایر خارج می‌‌كنند، اما در بین گروه‌های زیرزمینی آثار سست، شل، بی‌حال و بی‌روح و به وضوح تقلیدی، ناتوان در ارایه ملودی‌های بدیع، فاقد انسجام گروهی و بدون روح عزیز گروه نوازی، دارای اشتباه‌های فاحش تكنیكی و با رنگ و بویی مطلقا غیربومی رایج است.
ضعف‌های یادشده در سال‌های ۸۰ و ۸۱ كه بچه‌ها روی صحنه می‌‌رفتند بسیار كمتر بود، استقبال از كارهای ضعیف روز به روز كمتر می‌‌شد و دیگر راهی نبود كه هنرمندهای كم‌سواد ضعف‌هاشان را به گردن عوامل بیرونی بیندازند. نگارنده این سطور سال ۷۸ در مقاله‌ای در «صبح امروز» نوشت كه جلوی ورود این نوع موسیقی را نمی‌توان گرفت.
سال‌ها قبل و سال‌ها بعد از مقاله یاد شده، این قلم با نوشتن كتاب و مقاله به تبیین تئوریك موسیقی زیرزمینی و تبعات اجتماعی پرداختن و بی‌توجهی به این نوع موسیقی پرداخت و به حتم حدود ۲۰۰ مقاله تشریح این نوع موسیقی و آشناسازی مسوولان و هنرمندان از سر علاقه به این نوع موسیقی بوده است، اما دریغ از یك جو همت برای رفع مشكلات موسیقی زیرزمینی.زیرزمینی شدن انواع موسیقی غیرمتعارف موجب می‌‌شود:
۱) ضعف‌های موسیقایی موسیقی‌دان‌ها باقی بمانند و بلكه هم جدی‌تر شوند؛
۲) برای جبران شدن ضعف‌های موسیقایی و پوشانده شدن آنها، لیریك‌ها یا ترانه‌های داغ تولید شوند (به نحوی كه برخی هنرمندان زیرزمینی حاضر نیستند آثارشان را حتی اعضای خانواده‌شان بشنوند)؛
۳) انفكاك و دوری‌ گروه‌ها از همدیگر موجب می‌‌شود تجربه‌ها منتقل نشوند و مكرر شوند؛
۴) به حاشیه راندن گروه‌ها موجب تجمیع آنها می‌‌شود و در این در كنار هم بودن گرایش‌ها، آنچه تكرار می‌‌شود عموما اشتباه‌هاست، منظور از اشتباه‌ها، آسیب‌های اجتماعی یا بیماری‌های رفتاری است؛
۵) كنسرت‌‌گذارها و تهیه‌كننده‌های سودجوی غیراخلاقی (منظور، اخلاق حرفه‌ای است) زمام و عنان هنرمندان‌ها را به دست می‌‌گیرند؛
۶) امكان ایجاد هسته‌های اجتماعی غیرموسیقایی كاملا وجود دارد و
۷) نگاه‌ها به آن سوی مرزها دوخته می‌‌شود. این نكته كه شبكه‌های رادیو تلویزیونی ماهواره‌ای به پخش آثار زیرزمینی تولید ایران علاقه نشان می‌‌دهند، به صورت كاملا طبیعی می‌‌‌تواند منجر به این شود كه به جای وضع فعلی (كه هنرمندها در دفاع از فلسطین آهنگ می‌‌سازند و كلیپ تهیه می‌‌كنند)، تا چندی بعد هنرمندها به سراغ مضمون‌های مورد علاقه ماهواره‌ها بروند؛ فتامل. و اما جلو ورود این موسیقی را قبلا نمی‌شد گرفت و امروز نمی‌توان جلو تولید آن را گرفت.
روزگاری یك دستگاه ضبط‌صوت دوكاسته اتفاق كمیابی در خانه‌های برخی علاقه‌مندان موسیقی بود و اكنون یك كارت صوتی با یك میكروفون مناسب (كه روی هم كمتر از پانصد هزار تومان خرج دارد) برای تولید هر نوع موسیقی بی‌كیفیت (و برخی از انواع موسیقی باكیفیت) مكفی است.
وجود گروه‌های زیرزمینی محصول یك نیاز تاریخی به گفتن حرف‌های تازه و تازه گفتن حدیث‌های مكرر است. دولت می‌‌تواند این نوع موسیقی را به مشكل و معضل (و حتی مشكل امنیتی تبدیل كند) و نیز می‌‌تواند آن را ساماندهی كند و سازوكاری را ایجاد كند كه قسمتی از جامعه شبیه‌تر به آنچه كه می‌‌خواهند بشوند.
ادیب وحدانی
منبع : روزنامه هم‌میهن