پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بحران در هیدروپلیتیک خاورمیانه


بحران در هیدروپلیتیک خاورمیانه
کشورهای صنعتی شریک در اجلاس «جی ۸» نتوانستند بحران زیست‌محیطی را از دستور کار مذاکرات خارج کنند؛ به ویژه هنگامی که انبوه معترضان با پلاکاردهای رنگارنگ و چهره‌های بی‌قرار، روبه‌روی مقر اجلاس صف‌آرایی می‌کنند و سعی دارند با زبان مدنی، خشم خود را از بی‌توجهی قدرت‌های صنعتی به مطالبات دموکراتیک مردمان نشان دهند. اما آیا به واقع بحران زیست‌محیط سبز، بحران جهانی شمرده می‌شود که اینک هشت کشور صنعتی را زیر ائتلافی همگون متحد کرده است؛ به‌طوری‌که نسخه‌ای واحد برای چهار قاره جهان بپیچند؟
با التقاط جهان اول و دوم در دهه ۱۹۹۰ و یک‌کاسه شدن این دو، قطب اقتصادی «شمال» نیز همپارچه شد و در مقابل «جنوب» در حال توسعه قرار گرفت. نه فقط مزاید نابرابرانه تقسیم شد بلکه مصائب نیز نابرابرانه خود را بر کشورهای جنوب تحمیل کردند. چنین نظام اقتصاد جهانی البته همچون کلیتی عمل می‌کند که ویژگی‌های مثبت و منفی آن سرتاسر سیستم را می‌پوشاند؛ اما این بدین معنا نیست که دیگر خصایص متنوع اعم از روانی چون مردم‌شناختی و مادی، چون ویژگی‌های جغرافیایی و توانایی دولت‌ها در مدیریت منابع، در شکل‌بندی شمال و جنوب مهم نیست. چه؛ به همین طریق کشورهای در حال توسعه یا متعلق به جنوب قادرند بر هستی خویش فائق آیند و راه شمال و ثروتمند شدن در پیش بگیرند. بهره‌برداری از تکنولوژی که اساسا برای دگرگون ساختن و بهینه شدن مهم‌ترین سرمایه بشری یعنی زمین پدید آمده، در همه جای دنیا تاثیر یکسان ندارد و لاجرم مدیریت واحد نیز نمی‌خواهد. جنبش‌های مدنی در کشورهای شمال، دولت‌ها را به سمت مراعات فناوری بر محیط استحاله داده است و در جنوب به سبب فقدان جامعه هشداردهنده مدنی، آگاهی دولت‌ها از فجایع زیست‌محیطی که عمدتا معلول استفاده بی‌حد و حساب از منابع زمینی و زیرزمینی است، هیچ‌گاه موضوع امنیتی به حساب نمی‌آید و امنیت در این جوامع هنوز در چنبر دعاوی ارضی و ایدئولوژی است.
جهان صنعتی به دلیل عارضه صنعت، آسیب می‌بیند و جهان سنتی و در حال صنعتی به دلیل ناآگاهی پیشاصنعتی و این هردو با همه اشتراکات، وجوه افتراقی را نیز بر خود بردارند. بریتانیا و سوریه را مقایسه کنید. در حالی که بریتانیا بزرگ‌ترین مشکل خود را بحران مواد غذایی و تامین سوخت ماشین‌های صنعتی می‌داند، سوریه بزرگ‌ترین مشکل خود را در کمبود و آلودگی آب می‌بیند. مسبب بحران بریتانیا گرانی سوخت و وابستگی صنایع آن به انرژی فسیلی است و مسبب بحران سوریه و کشورهای همجوار آن مدیریت نامعلوم منابع آبی و ناهمسنجی با پیشرفت‌های صنعتی است. بدیهی است که مشکلات هم‌ریشه نیستند که پاسخ‌های هم‌ریشه داشته باشند. تغییر در اکوسیستم‌ها، نابودی جنگل‌ها و افزایش دمای زمین و فزونی سیلاب‌ها در جنوب غیرمجهز به تکنولوژی بدیل، بیش از شمال آماده سازگاری، خرابی به بار می‌آورد. «جسیکا متیوز» از پژوهشگران محیطی زیست در کتاب «محیط و امنیت بین‌المللی» چندی به این تفاوت‌های نهان پرداخته است؛ «با وجود افزایش دمای زمین به ۵/۱ تا ۵/۴ درجه سانتیگراد تا سال ۲۰۳۰... انحراف جریان دریایی Gulf Stream دمای اروپای غربی را به پایین‌تر از امروز خواهد رساند». این در حالی است که ساکنان مناطق استوایی و نیمه بیابانی که در معرض انواع تاکتیک‌های ضدمحیطی همانند جنگل‌زدایی و گسترش بیابان‌ها هستند، افزایش دمای زمین را بیش از پیش احساس خواهند کرد. دور نیست روزی که تغییرات جمعیتی یعنی افزایش مهاجرت‌ها در آفریقا، آن هم در شرایطی که رشد جمعیتی کشورهای این قاره، سه برابر بیشتر از کشورهای صنعتی است و احتمالا تا سال ۲۱۰۰ به تنهایی جمعیتی معادل جمعیت کنونی جهان را در خود جای خواهد داد، بزرگ‌ترین فاجعه زیستی بلکه انسانی را شکل ببخشد؛ وضعیت نامتصوری که با حاکمیت دولت‌های ضعیف و ناتوان( با فرض ثبات دیگر عوامل) تصویری از جنگ‌های خونین بر سر انرژی و غذا و آب را به پرده می‌کشد.
آتیه خاورمیانه البته اسفبارتر است. قلت منابع آبی در فراخی از غزه تا عراق که تاکنون چند درگیری نظامی نیز به همراه داشته در دو بعد همپوش قابل بررسی است؛ یکی جغرافیای سیاسی ناموزون و دیگری نمکزار شدن بخش عمده‌ای از آب رود اردن که تسهیم منابع آب را دشوارتر می‌سازد. اگر این فاجعه بالفعل را به مصیبت بالقوه تغییرات ناخوشایند اکولوژیک، افزایش جمعیت و غیاب مدیریت منطقه‌ای اضافه کنیم، آینده تاریک خاورمیانه را به چشم می‌بینیم. در صورتی که جهان صنعتی «جی ۸» را برای هماهنگی قدرت‌های اصلی برای رفع بحران‌های مالی و سیاسی قرار داده، جهان پیشاصنعتی هنوز ارگان و نهاد یاری‌رسانی ندارد. نشست «دی ۸» که سالانه، سران هشت کشور مسلمان را گرد هم می‌آورد، در واقع بدل گروه‌بندی هشت کشور صنعتی است اما هرگز در کارآمدی همپای آن نیست. روشن است که بارزه کشورهای گروه هشت کشور صنعتی مشخصه‌های پیوند‌دهنده و پسامدهای صنعتی آن است و در برابر هشت کشور اسلامی با سطوح گوناگون توسعه‌یافتگی و دلشوره‌های امنیتی- جغرافیایی متنوع، شایسته گروه‌بندی واقع‌بینانه چونان هشت کشور صنعتی نیست. از این روست که نشست هوکایدو حداقل به تفاهم در خصوص تامل بر محیط زیست و بحران انرژی می‌رسد اما مشابه اسلامی آن به فراتر از محکومیت اسرائیل راه نمی‌برد. هشت کشور صنعتی روندی را از دهه ۱۹۹۰ با افزون شدن هشدار اندیشمندان و روزنامه‌نگاران غربی پیش گرفتند که سال گذشته در اجلاس هالیگیندام آلمان و سپس در اجلاس بالی اندونزی حول کاهش گازهای گلخانه‌ای بررسی شد و نام «نقشه راه بالی» را بر آن نهادند؛ استراتژی ظاهرا منسجمی که قرار است تعهداتی را بر دوش کشورهای صنعتی بگذارد. اگر راه‌حل فرار کشورهای شمال در ردیابی سبزینه‌کاری نهفته است، در خاورمیانه و آفریقا اما راه حل در مدیریت منابع آبی است که البته تاکنون هیچ ندایی از ناحیه دولت‌های معارض منطقه شنیده نشده است. این چنین است که تا به امروز در خاورمیانه امری به نام «سیاست آب»، بیرون از کاغذ نیامده است.
دیاکو حسینی
منبع : روزنامه کارگزاران