سازش یا ستیز

کسانی که دین را می‌پذیرند نگاه‌های متفاوتی به دین دارند . دونگاه عمده عبارتند از :
۱) دین حداقلی :
دین در محدوده‌های مشخص ومعدودی مسئولیت دارد و بسیاری از عرصه‌های حیات بشر خارج از حوزه مسئولیت دین می‌باشد. اداره این عرصه‌ها به خودانسان واگذار شده است .
۲) دین حداکثری:
حوزه نفوذ دین همه عرصه‌های زندگی بشر است و عبودیت باید در همه زوایای زندگی جاری گردد وکلیه شئون حیات باید مطابق مناسک الهی اداره شود.
بر مبنای تلقی دوم از دین هدف انقلاب اسلامی احیای معنویت در سرتاسر جهان و در تمام شئون زندگی بشر می‌باشد. انقلاب اسلامی به دنبال اقامه عدل و بالا بردن عبودیت در زمینه‌های سیاسی،‌ فرهنگی و اقتصادی است .توحید هیچ رقیبی را برنمی‌تابد وهمه امور را تحت پوشش قرار می‌دهد. بنابراین هدف و مقصد انقلاب اسلامی اولا محدود به منطقه ویژه‌ای نیست وثانیا منحصر به امور خاصی نمی‌باشد. حوزه رسالت آن کل جامعه بشری و موضوع مسئولیت آن همه شئون حیات انسان است.
در مقابل جبهه غرب قرار دارد (منظور غرب فکری، فرهنگی و تمدنی است،‌نه فقط غرب جغرافیایی) غرب سازوکار زندگی انسان را بر مبنای نفسانیات بشری تنظیم کرده است و تعیین ارزش‌ها و خوب و بد را به همین موجود دوپای زمینی واگذار کرده است . به عبارت دیگر انسان با محوریت نفس اماره و اصل قرار دادن آن و استکبار و تعرز در مقابل خدای متعال جامعه‌ای می‌سازد و ریز ودرشت زندگی خود و کلیه جزئیات وسازوکارها ومناسک جامعه را بر اساس تمایلات همین بشر زمینی طراحی وبنا می‌کند.
بنابراین دو جبهه وجود دارد که هر یک بر مبنای تفسیر خاص خود را از عالم و آدم وهدف حیات جهت‌گیری می‌کند. حوزه عمل هر دو کل جامعه بشری و موضوع سرپرستی آنها ریزو درشت زندگی است. به عبارت دیگر این دو جریان در موضوع و مکان اعمال حاکمیت مشترک هستند. برای همین است که درگیری آنها گریزناپذیر است تا زمانی که یکی از این دو سرپرستی همه شئون حیات را درکل جامعه بشری به دست نیاورد درگیری ادامه خواهد یافت.
مسلم است که اگر شما دشمن خود را درست نشناسید شکست خواهید خورد. یک شناخت جامع از غرب لازم است. برنامه حال و آ‌ینده غرب چیست؟ جریان شیطنت ابلیس چه مسیری را طی کرده تا توانسته است یک تمدن بر مبنای شهوت وهواپرستی بنا کند؟ جوهره تمدن چیست؟ برای مبارزه باید پاسخ این گونه سوالات روشن شود. روح شیطانی و اغواگری ،ضلالت و تاریکی ،‌تنزل انسان تا حد چهارپایان نفی حیات انسانی واستکبار انسان بر خدای متعال باید شناسایی وافشا گردد ونتایج ولوازم آن یعنی استضعاف وتحقیر بشر، کبر نسبت به بندگان واستثمار آنان برملا گردد . والا با حربه‌ جاذبه‌هایی که تمدن جدید ایجاد کرده است ، شما مغلوب خواهید شد و عرصه‌های زندگی بشر به تصرف رقیب درخواهد آمد.
اگر مدافعان انقلاب اسلامی مناسبات جاری در غرب را به‌عنوان مناسبات علمی وتامین کننده رفاه و سعادت بشر بپذیرند به تناقض مبتلا خواهند شد و اگر جانب رفاه ومناسبات غربی را نگه دارند یقینا آرمان‌های انقلاب اسلامی را رها خواهند کرد. درگیری بین انقلاب اسلامی و غرب کاملا همه‌جانبه است . دشمن از همه توانمندی‌هایش برای منزوی کردن شما استفاده می‌کند .افشاگری علیه ابلیس از ضروریات پیروزی کلمه توحید است، چون حربه شیطان تزیین است. “لازنین لهم فی‌الارض و لاغوینهم اجمعین” و این افشاگری هم جز با شناخت دقیق و قاعده‌مند ممکن نیست. غرب‌شناسی برای این منظور مفید است والا برای مقصد دیگری مفید به نظر نمی‌آید . صحیح نیست که خیال کنیم حقایقی رموزی یا عرفانی در غرب هست که منابعش در اختیار ما نیست .تمام حقایق را خداوند به نحو اتم واکمل به بنی‌اکرم وائمه اطهارعطا کرده است وفراتر از آن حقیقتی نیست. غرب همه تعالیم انبیا را به بازی می‌گیرد و جایی برای دین از حیث دین بودن قائل نیست.
انقلاب اسلامی جامعه بشری را به راه جدید دعوت کرده است .تمدن مادی به بشر گفته است راه سعادت فقط یک راه است و آن دنیاپرستی است. انقلاب اسلامی آمده است تا بگوید تنها راه برای خروج از ظلمت و رسیدن به نور ، پرستش خداوند متعال است . ما باید بت‌های جدید را که پرستش می‌شوند بشکنیم . عالم مدرن بت‌هایی دارد بت فرهنگی آن علم مدرن و بت اقتصادی آن تکنولوژی است و دموکراسی بت سیاسی آن می‌باشد. آیا ما تکنولوژی را تامین کننده معاش خود نمی‌دانیم؟ آیا حیات بدون تکنولوژی وعلم مدرن را غیر ممکن نمی‌دانیم؟ آیا خوف و طمع ما توسط این بت‌ها برانگیخته نمی‌شود؟

سیدابراهیم رئوف موسوی

منبع : روزنامه رسالت