دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پیوند عضو از دیدگاه مذاهب


پیوند عضو از دیدگاه مذاهب
اغلب فرقه‌ها و گروه‌های این سه مذهب عمده، پیوند اعضاء را با شرایط خاص خود پذیرفته‌اند.
پیوند در دین مسیح:
در مذهب مسیحیت اکثر شاخه‌های عمده آن با اهدفی عضو و پیوند مخالفتی ندارند.
فرقه کاتولیک:
شاخه اصلی کاتولیک که تحت سرپرستی کلیسای واتیکان قرار دارد، از نظر اخلاقی، پیوند و اهدای عضو را جایز دانسته و آن را به‌عنوان یک عمل خیر تشویق می‌نماید. از دیدگاه کاتولیک‌ها فروش عضو نیز مانعی ندارد.
فرقه پروتستان:
این فرقه به‌دلیل گروه‌های متعددی که زیر چتر آن هستند، بیان کلی از دیدگاه‌های خود در مورد پیوند و اهدا عضو نداشته است، اما اغلب فرقه‌ها انجام پیوند و اهدای عضو را مقید به تصمیم خود شخص می‌دانند هر چند برخی از فرقه‌ها نیز آن را تشویق می‌نمایند.
فرقه ارتدکس:
این فرقه مخالفتی با امر پیوند و دادن عضو ندارد. کلیسای ارتدکس اهدای عضو حتی برای انجام تجربیات و پژوهش‌های علمی را نیز ممنوع نمی‌داند.
پیوند در دین یهود:
اغلب فرق دین یهود، اهدای عضو را قابل قبول می‌دانند. فرقه‌های محافظه‌کار و طرفدار اصلاح یهود، مرگ مغزی را آسان‌تر از فرقه‌های ارتدکس و نیز Hasidic می‌پذیرند. در مذهب یهود که نجات جان انسان بر تمام قوانین و مقررات اولویت دارد؛ به جزء در سه مورد: قتل نفس، زنا و بت‌پرستی. از نظر آنها اهدای عضو برای نجات انسان‌ها، مجاز است ولی برای انجام تجربیات و پژوهش خیر. عمل پیوند باید با توجه کامل به مقام انسانی و احترام به فرد مرده صورت بگیرد. از نظر یهود دفن میت نباید به تأخیر بیفتد مگر حفظ حیات دیگری موقوف بر آن باشد. با توجه به این امر، اتوپسی و نیز پیوند عضو با شرایط خود مجاز می‌شود و مرگ مغزی نیز با معیارهای علمی مشخص، پذیرفته شده است.
پیوند در دین زرتشت:
زرتشتیان جهان که عمدتاً در کشور هند و ایران به‌سر می‌برند دارای دو گروه ارتدکس و لیبرال هستند. زرتشتی‌های ارتدکس که ترانسفورزیون خون را یک آلودگی و لوث برای بدن می‌دانند در مورد پیوند نیز نظر مشابهی داشته و لذا تمایلی به دادن و گرفتن عضو ندارند.
پیوند در باور بودائی‌ها:
بودائی‌ها اعتقاد دارند که دادن عضو به وجدان و شعور فرد بستگی دارد و احساس همدردی و شفقتی که در این عمل وجود دارد ارزش بالائی برای آن ایجاد می‌کند. در دین بودا خواسته فرد اهمیت زیادی دارد. و بسیاری از خانواده‌ها تا مطمئن نباشند که فرد مورد علاقه آنها مایل به اهدای عضو بوده است، اجازه به دادن عضو نمی‌دهند.
پیوند در اسلام:
مذهب اسلام برای حفظ جان انسان‌ها ارزش ویژه‌ای قائل است و هر عملی را که درمان و حفظ جان انسان محسوب شود مورد قبول قرار می‌دهد. با این حساب اصل رضایت فرد دهنده یک اصل مهم در اسلام است. همچنین حفظ احترام میت یک شرط ضروری است. حضرت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۳ ضمن بحث جالبی بعضی از ایرادهای اساسی که به پیوند گرفته شده را با استدلال فقهی پاسخ داده و عمل پیوند را از نظر اسلام مجاز و صحیح شمرده است. از سوی دیگر علمای اهل تسنن نیز در این زمینه اجماع قابل قبولی دارند. از جمله در سال ۱۹۸۲ انجمن علمای اهل سنت به مجاز بودن پیوند عضو فتوا دادند. فتواهای دیگری نیز در این زمینه صادر شده است. در کنفرانسی که سال ۱۹۸۹ تشکیل شد، بعضی از علمای اسلامی ضمن اشاره به احترام بدن انسان و تأکید بر اینکه نباید بدن انسان (مرده یا زنده) دچار آسیب شود، اشاره کرده‌اند که استفاده از بدن انسان در راهی که مورد رضایت خداوند است، مجاز دانسته شده است.
قطع و برداشت عضو در حال حیات
دیدگاه جواز: برای جواز برداشت اعضاء بدن انسان زنده، به آیاتی از قرآن و برخی احادیث، استدلال و دلائلی آورده شده که به‌صورت مختصر اشاره می‌شود:
۱. سلطنت انسان بر خود
آیات مبارکه: ”قال ربی انی لا املک الا نفسی و أخی“ (سوره مائده، آیه ۲۵) و نیز ”النبی أولی بالمؤمنین من انفسهم“ (سوره احزاب، آیه ۶) برای اثبات این دلیل مورد استفاده قرار گرفته‌اند. البته استناد به این آیات در رابطه با سلطنت انسان بر خود و از همه مهمتر در چگونگی اعمال آن از نظر شرع است.
۲. فایده تفویض کارهای مؤمن به‌خود او
محمد بن یعقوب در سندی موثق از حضرت صادق (ع) نقل می‌کند که فرموده‌اند:
”خدای عزوجل همه کارهای مومن را به‌خودش واگذار کرده است ولی به او اختیار نداده است که خود را خوار کند.“
برخی از طرفداران پیوند اعضاء از این روایت و روایات مشابه دیگری استفاده کرده‌اند مبنی بر این که تنها رضایت و اجازه خود شخص برای جواز شرعی عمل کافی است. ظاهر این روایات گرچه عام است و شامل همه کارهای مؤمن می‌شود، ولی قطعاً به حکم عقل مقید خواهند بود.
۳. لزوم انجام کارهای خیر
آیه کریمه ”ولکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات أین تکونوا یأت بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدیر“ (هر کسی را راهی است به سوی حق که بدان راه یابد، پس بشتابید به‌سوی خیرات که هر کجا باشید همه شما را خداوند به محشر خواهد آورد. البته خدا به هر چیز توانا است) بر لزوم پیشی گرفتن در کارهای خیر دلالت دارد. آیه ۴۸ سوره مائده نیز چنین معنائی را در بردارد. خداوند متعال ما را به مساعدت و پیشی گرفتن در کارهای خیر فرمان داده است و شکی نیست که حفظ جان انسان‌ها از مهمترین خیرات است؛ چرا که خداوند متعال، حفظ جان یک انسان را برابر با حفظ جان همه انسان‌ها قرار داده است.
آیا پیوند عضو جایز است یا نه؟
در حکم شرعی مترتب بر پیوند عضو، دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه جواز و دیدگاه حرمت.
از ”دیدگاه جواز“ پیوند، عملی است جایز و منظور از جواز در این بحث، به معنای اعم است که با وجوب، استحباب و اباحه سازگار است. ادله موجود دراین مورد عبارتند از:
دلیل اول: اصل عملی برائت
اگر در جواز و عدم جواز پیوند شرکت داشته باشیم، اصل جواز و برائت ذمه مکلف است. البته اصولی‌ها و اخباری‌ها در اینکه اصل جاری در شبهات حکمیه، برائت است یا احتیاط، اختلاف‌نظر دارند، ولی با ملاحظه مباحث مطرح شده در کتب اصولی، حق همان جریان برائت است. بنابراین نوبت به اشتغال و احتیاط شرعی و بلکه عقلی نمی‌رسد.
دلیل دوم: روایت اسحاق بن عمار
شیخ طوسی به اسناد خود از اسحاق بن عمار از حضرت باقر (ع) نقل می‌کند که مردی که بخشی از گوش دیگری را بریده بود، توسط امیرالمومنین قصاص شد. این فرد بخش قطع شده را به‌جای اول چسبانید که پس از مدتی التیام یافت و به حالت عادی برگشت. حضرت او را طلبید و دوباره گوشش را برید و دفن کرد. سپس فرمود: قصاص به واسطه نقص و عیب است.طرفداران اهدای عضو به این روایت برای اثبات جواز پیوند اعضاء بدن استناد کرده و معتقدند اگر پیوند جایز نبود، حضرت علی (ع) در جداسازی اول فرمان می‌داد که گوش بریده شده را دفن کنند و اجازه نمی‌داد که فرد گوش بریده شده خود را بردارد.
دلیل سوم: پیوندهای انجام شده در عصر معصومین (ع)
احادیثی در بیان معجزات خاندان عصمت (ع) در بازگردان اعضاء بدن جدا شده به‌جای خود وارد شده است. از جمله: پیوند دست توسط پیامبر اکرم (ص) نسبت به خبیب بن سیاف، عبدالله بن عتیک، معاذبن عفرا و توسط امیرالمومین نسبت به غلام سیاه و نیز پیوند پا توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به عمروبن معاذ در این خصوص چند استدلال شده است:
۱. هر چند اکثر این روایات را اهل سنت نقل کرده‌اند، ولی شهرت و بلکه تواتر آنها در طبقات روایت، ما را از بررسی سندی آنها بی‌نیاز می‌سازد، به‌ویژه از این نظر که علمای ما هم به آن روایات اعتماد کرده‌‌اند.
۲. هر چند این موارد، از معجزات محسوب می‌شود ولی اگر پیوند جایز نباشد، انجام آن از سوی معصوم نیز ممکن نیست، از سوی دیگر جواز عمل از نظر شرعی، غیر از حصول خارجی آن است.
۳. در این روایات، پیوند اعضاء از خود بدن فرد بوده است ولی جواز کلی پیوند را اثبات می‌کند. دلیل عمده در منع از پیوند، نجاست حاصل از مرگ عضو است که در تمام اقسام پیوند جاری است.
دلیل چهارم: ضرورت احیاء نفوس
پیوند عضو در بسیاری از موارد، مسلتزم احیاء نفس محترمه است، هر چند تعیین موارد آن به عهده علم پزشکی است. از آنجائی‌که احیاء شرعاً واجب است، جواز پیوند در مواردی که حیات نفس انسانی موقوف به آن باشد، اثبات می‌شود.
دیدگاه حرمت
۱. حکم تکلیفی حرمت
۲. حکم وضعی نجاست و بطلان نماز با نجاست.
اشکال اول وارد نیست زیرا پس از قطع و تسلط بر عضو یا به تبرع یا به خزیدن، پیوند آن برای درمان بلکه برای امر عقلائی دیگری مانند تزین حرام نیست و اگر شک شود اصل برائت از حرمت جریان دارد. اما اشکال دوم: پیوند عضو دو صورت دارد زیرا گاهی در داخل بدن قرار می‌گیرد مانند کلیه و همانند آن که در این‌صورت جائی برای اشکال نیست و گاهی نیز در بیرون از بدن قرار می‌گیرد مانند پیوند دست و پا، که در این صورت هم با تحقق پیوند آن عضو جزو بدن این شخص خواهد شد.
فتاوی
حضرت امام خمینی (ره) در این باره می‌فرماید: مانعی از قطع عضو مرده غیرمسلمان برای پیوند نیست و لیکن پس از پیوند اشکال نجاست آن مردار بودنش که نماز در آن جایز نیست مطرح است و ممکن است گفته شود هرگاه حیات در آن راه پیدا کند از مردار بودن خارج و عضو انسان زنده می‌شود. پس پاک و نماز در آن صحیح است. همچنین است اگر عضوی از حیوان نجس‌العین جدا شود و پیوند بخورد.
آیت‌الله خوئی در این‌باره می‌نویسد: ”در هر صورت پیوند زدن عضو قطع شده به بدن دیگری اشکال ندارد و پس از پیوند چون جزء بدن شخص زنده می‌گردد احکام بدن زنده بر آن جاری است.“
آیت‌الله سیستانی نیز اصل پیوند را بدون اشکال دانسته‌اند. آیت‌الله گلپایگانی (ره) پیوند را فی‌نفسه جایز شمرده و در مورد اتصال اجزاء میت به بدن انسان زنده می‌فرمایند: ”اگر حیات در آن حلول کرده جزو بدن انسان محسوب می‌شود و اگر حیات حلول نکرده، چون حال ضرورت است نماز به آن جایز و لکن نجس است. مگر اینکه از میت مسلمان بعد از غسل میت جدا شده باشد که در این‌صورت پاک هم هست.“
دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره پیوند اعضاء
بررسی بیماری‌های قلب و عروق و برگزاری سلسله مباحث راجع به آن، برای کشف مسائل جدید، دستیابی به قلب و عروق افرادی است که از دنیا رفته‌اند، تا معاینه و آزمایش بر روی آنها انجام شود، با توجه به اینکه بعد از آزمایشات و بررسی‌ها بعد از یک روز یا بیشتر اقدام به دفن آنها می‌کنند، سؤال این است:
۱. آیا انجام این بررسی‌ها بر روی جسد فرد مسلمان جایز است؟
۲. آیا دفن قلب و عروقی که از جسد میت برداشته شده‌اند، جدا از آن جسد، جایز است؟
۳. با توجه به مشکلات دفن قلب و عروق به‌طور جداگانه، آیا دفن آنها همراه با جسد دیگر، جایز است؟
اگر نجات نفس محترمی یا کشف مطالب جدید علم پزشکی که مورد نیاز جامعه است یا دستیابی به اطلاعاتی راجع به بیماری که زندگی مردم را تهدید می‌کند، منوط به آن باشد، تشریح جسد میت اشکال ندارد، ولی واجب است تا حد امکان از جسد میت مسلمان استفاده نشود و اجزائی هم که از جسد فرد مسلمان جدا شده‌اند، در صورتی‌که دفن آنها با جسد، حرج یا محذوری نداشته باشد واجب است با خود جسد دفن شود و الا دفن آنها به‌طور جداگانه یا با جسد میت دیگر جایز است.
آیا تشریح برای تحقیق در علت مرگ در صورت مشکوک بودن، مانند شک در اینکه میت بر اثر سم مرده یا خفگی یا غیر آن، جایز است یا خیر؟
اگر کشف حقیقت متوقف بر آن باشد، اشکال ندارد.
تشریح جنین سقط شده در تمامی مراحل عمرش، برای دستیابی به اطلاعاتی در علم بافت‌شناسی، با توجه به اینکه وجود درس تشریح در دانشکده پزشکی ضروری است، چه حکمی دارد؟
اگر نجات جان نفس محترمی یا کشف مطالب پزشکی جدیدی که جامعه به آن نیازمند است یا دستیابی به اطلاعاتی راجع به یک بیماری که زندگی مردم را تهدید می‌کند، منوط به تشریح جنین سقط شده باشد، این عمل جایز است ولی سزاوار است تا حد امکان از جنین سقط شده متعلق به مسلمان و کسی که محکوم به اسلام است استفاده نشود.
آیا استخراج قطعه پلاتین از بدن میت مسلمان از طریق تشریح جسد قبل از دفن، به علت قیمت و کمبود آن، جایز است؟
استخراج پلاتین در فرض سؤال، به شرطی که بی‌احترامی به میت محسوب نشود جایز است.
آیا نبش قبور اموات اعم از اینکه در قبرستان مسلمانان باشند یا غیر آنها، برای دستیابی به استخوان آنان به منظور استفاده‌های آموزشی در دانشکده پزشکی جایز است؟
نبش قبور مسلمانان برای این کار جایز نیست مگر آنکه نیاز فوری پزشکی برای دستیابی به آنها وجود داشته باشد و دسترسی به استخوان میت غیرمسلمان هم ممکن نباشد.
آیا کاشت مو در سر برای کسی که موهای سرش سوخته است و در انظار عمومی مردم از این جهت رنج می‌برد، جایز است؟
این کار فی‌النفسه اشکال ندارد به شرط آنکه از موی حیوان حلال گوشت یا موی انسان باشد.
اگر شخصی مبتلا به بیماری شود و پزشکان از درمان وی ناامید گردند و اعلام کنند که او به زودی از دنیا خواهد رفت، در این‌صورت آیا برداشتن عضاء حیاتی بدن او مثل قلب و کلیه و غیره قبل از وفات وی و پیوند آنها به بدن شخص دیگر جایز است؟
اگر بداشتن اعضاء بدن او منجر به مرگ وی شود حکم قتل را دارد، و در غیر این‌صورت اگر با اجازه خود او باشد اشکال ندارد.
آیا استفاده از عروق و رگ‌های جسد شخص متوفی برای پیوند به بدن یک فرد بیمار، جایز است؟
اگر با اذن میت در دوران حیاتش یا با اذن اولیاء او بعد از مردنش باشد یا نجات نفس محترمی منوط به آن باشد، اشکال ندارد.
آیا در قرنیه‌ای که از بدن میت جدا شده و به بدن انسان دیگری پیوند زده می‌شود و در حالی‌که این کار غالباً بدون اجازه اولیاء میت انجام می‌شود، دیه واجب است؟ و بر فرض وجوب، مقدار دیه هر یک از چشم و قرنیه چقدر است؟
برداشتن قرنیه از بدن میت مسلمان حرام است و موجب دیه می‌شود که مقدار آن پنجاه دینار است ولی اگر با رضایت و اذن میت قبل از مرگش، برداشته شود اشکال ندارد و موجب دیه نیست.
با توجه به اهمیت پیوند کلیه برای نجات جان بیماران، پزشکان به فکر افتاده‌اند که یک بانک کلیه ایجاد کنند و این بدان معنی است که افراد زیادی به‌طور اختیاری مبادرت به اهدا یا فروش کلیه می‌کنند، آیا فروش یا اهدای کلیه یا هر عضو دیگری از بدن به‌طور اختیاری جایز است؟ این عمل هنگام ضرورت چه حکمی دارد؟
مبادرت مکلف در هنگام حیات، به فروش یا هدیه کردن کلیه یا هر عضو دیگری از بدن خود برای استفاده بیماران از آنها در صورتی‌که ضرر معتنابهی برای او نداشته باشد اشکال ندارد، بلکه در مواردی که نجات جان نفس محترمی متوقف بر آن باشد، اگر هیچگونه حرج یا ضرری برای خود آن شخص نداشته باشد، واجب می‌شود.
بعضی از افراد دچار ضایعات مغزی غیر قابل درمان و برگشت می‌شوند که بر اثر آن، همه فعالیت‌های مغزی آنان از بین رفته و به حالت اغمای کامل فرو می‌روند و همچنین فاقد تنفس و پاسخ به محرکات نوری و فیزیکی می‌شوند، در این گونه موارد احتمال بازگشت فعالیت‌های مذکور به وضع طبیعی کاملاً از بین می‌رود و ضربان خودکار قلب مریض باقی می‌ماند که موقت است و به کمک دستگاه تنفس مصنوعی انجام می‌گیرد و این حالت به مدت چند ساعت یا حداکثر چند روز ادامه پیدا می‌کند، وضعیت مزبور در علم پزشکی مرگ مغزی نامیده می‌شود که باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حرکت‌های ارادی می‌گردد و از طرفی بیمارانی وجود دارند که نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاء مبتلان به مرگ مغزی است، بنابراین آیا استفاده از اعضاء مبتلا به مرگ برای نجات جان بیماران دیگر جایز است؟
اگر استفاده از اعضاء بدن بیمارانی که در سؤال توصیف شده‌اند برای معالجه بیماران دیگر، باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود جایز نیست، در غیر این‌صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد یا نجات نفس محترمی متوقف برای آن عضو مورد نیاز باشد، اشکال ندارد.
علاقه‌مند هستم اعضاء خود را هدیه کرده و از بدن من بعد از مردنم استفاده شود و تمایل خود را هم به اطلاع مسئولان رسانده‌ام. آنان نیز از من خواسته‌اند که آن را در وصیت‌نامه خود نوشته و ورثه را هم از خواست خود آگاه کنم، آیا چنین حقی را دارم؟
استفاده از اعضاء میت برای پیوند به بدن شخص دیگر برای نجات او یا درمان بیماری وی اشکال ندارد و وصیت به این مطالب هم مانعی ندارد مگر در اعضائی که برداشتن آنها از بدن میت، موجب صدق عنوان مثله باشد یا عرفاً هتک حرمت میت محسوب می‌شود.
انجام عمل جراحی برای زیبائی چه حکمی دارد؟
این کار فی‌نفسه اشکال ندارد.
منبع : روزنامه اعتماد