چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
سنتهای فراموش شدهای از رمضان
عموماً آغاز ماه شعبان،كه طلیعه جشنهای نیمهشعبان است، آغاز دگرگونی عمده در بومِ فرهنگ ایرانی است. تا نیمه شعبان هر سال، به آمادگی برای جشن هر ساله موعود میگذرد و از نیمه آن به بعد، به آمادگی و آمادهسازی همه چیز برای استقبال از ماه رمضان. آن چه در میان ماههای دیگرِ سال، رمضان را اهمیت ویژهای میبخشد، آیینها و سنتهای ویژه آمادگی، روزهداری و بدرقه و عیدگزاری این ماه است. مناسبتهای مهم این ماه از منظر اسلام، مانند نزول قرآن، ضربت خوردن و شهادت حضرت علی(ع)، شبهای قدر و ... نیز مناسبتهای دیگری برای بیشتر شدن اهمیت این ماه است.
شاید بتوان آیینهای رمضان را با توجه به آنچه در گذشته بوده و آنچه امروز باقی است، در دو بخش دستهبندی كرد: «آیینهای رسمی» و «آیینهای غیررسمی»؛ كه هر دو دسته البته در یك افق جمع و تعریف میشوند. آنچه امروزه بیشتر به عنوان آیینهای رسمی در ماه رمضان و در شهرهای بزرگ و كوچك شاهد آن هستیم، آیینهایی است كه نسبت كمی با غنای آئینی غیر رسمی این ماه در گذشته دارد. آیینهای رمضان در گذشته نه چندان دور، بسیار گستردهتر و غنی تر از امروز بود و حلول ماه رمضان، مانند عید نوروز كه عید رسمی ایرانیان است، آیینهای بسیار ویژهای داشت؛ آیینهایی كه این نوشته تلاش دارد به اختصار، بخشی از آنها را بازخوانی كند؛ گو این كه برخی از این آیینها هم چنان باقی است و یا با رنگ و رونق كمتری در گوشه و كنار شهرهای دور و روستاها هنوز برگزار میشود.
الف.آیینهای پیشواز یا استقبال از رمضان
رمضان در فرهنگ اسلامی عامه، ماهی بزرگ و ارجمند است و بنابراین باید برای ورود به آن، آیینهای استقبال ویژهای را برگزار كرد. از گذشتههای دور، آیینهای پیشواز رمضان، آیینهای پررونقی بوده است و نشانه احترام، عظمت و ارجمندی این ماه در فرهنگ ما. از جمله این آیینهای پیشواز، آیینهای تطهیر و تنظیف است كه گستردگی خاصی داشته است.
۱- آیینهای تطهیر و تنظیف (سفیدكاری، گِلكاری، حمامِ روزه، حنابندان)
ورود به ماه رحمت خدا، مقدماتی داشته است كه یكی از آنها تطهیر ظاهرِ فردی و بومِ اجتماع بوده است. در گذشته، در نواحی مختلف ایران، خانهتكانی یك رسم پیشوازی مهم برای رمضان بوده است و تقریباً همه خانوادهها به خانهتكانی كامل قبل از رمضان (مانند شب عید نوروز) اهتمام داشتهاند. این خانه تكانی، شامل منازل، حجرهها، كاروان سراها، تیمچهها، بازارها و شست و شوی اسباب و وسایل منزل و كار نیز میشده است. رسومی از این دست، خاصه در شهرهای بزرگ، رونق بیشتری داشته است. اما در بسیاری از نقاط ایران، "سفید كردن خانه" در آستانه ماه رمضان یك رسم مألوف بوده است. در آستانه این ماه، مردم به مرمت ظاهر منازل و سفید كردن آن با گچ میپرداختهاند و این رسم را حرمت و اهتمام میداشتند. تكاندن فرشها از غبار، نظافت و ... نیز كه پیشتر گفته شد، عموماً همزمان با گچكاری انجام میشد و جالب آنكه اعتقاد بر این بود اگر این كار توسط دختران دمِ بخت انجام شود، بركت رمضان، آنها را تا رمضان دیگر به خانه بخت خواهد فرستاد.
نظافت اماكن عمومی، تكایا، مساجد و ... نیز رسم دیگری بوده كه اگر چه امروز از آن آثاری باقی است (نظافت مساجد)، اما در گذشته بیشتر رونق داشته است. مراسم «گِلكاری» مساجد نیز، كه در ایام قبل از رمضان برگزار میشد و طی آن ظاهر مسجد را پیراسته و با نوعی گل و گچ میاندودند، یك سنت ثابت در گذشته بوده است.
تطهیر فیزیكی و شستن تن نیز یك سنت بزرگ دیگر بوده است. «حمام روزه» یعنی رفتن به حمام قبل از رمضان و به پیشواز آن، یك سنت مهم بوده است كه با «حمام عید نوروز» برابر بوده است. رفتن به «حمام روزه»، البته دو وجه داشته است: نخست این عقیده، كه باید ظاهر و تن را نیز برای ورود و استفاده بهتر از ماه رمضان از پلیدیها تطهیر كرد و دوم بجا آوردن «غسل نیت» ماه رمضان. غسل نیت روزه، تقریباً اگر چه از مستحبات وقت بوده، اما در حد واجبات، مورد اهتمام و توجه قرار میگرفته است.
در كنار «حمام روزه»، آرایش خانمها و زینتآرایی آنها نیز از سنتهای مرسوم بوده است. مراسم عمومی «حنابندان» نیز مشتركاً برای زنان و مردان اجرا میشده و اعتقاد عمومی بر آن بوده است كه كسی كه ناخنش حنا نداشته باشد، وقتی دستش را در ماه رمضان به سمت آسمان بلند میكند، از رحمت و اجابت خدا بینصیب است.
۲. سایر آیینها (نان رمضان، رشتهبری، آشتیكنان، كلوخاندازان، روزه پیشوازی)
از سنتهای رایج دیگر در پیشواز رمضان، تداركها و آمادگیهای خانواده بوده است. تهیه مایحتاج رمضان، سنتی بوده كه هنوز هم باقی است. بسیاری از خانوادهها، قبل از رمضان و در روزههای آخر شعبان، «نان رمضان» را میپختند و وسایل و تداركات لازم را تهیه میدیدند. نان رمضان نیز، البته با نان سایر ایام سال تفاوت داشت و پرمایهتر بود. از جمله مراسم تقریباً عمومی دیگر برای رمضان، علاوه بر نان رمضان، مراسم «رشته بری» بود كه تقریباً در همه نواحی ایران رواج داشت. برای تهیه آش كه پای ثابت سفرههای افطار است، قبل از رمضان، مراسم «رشتهبری» گاه به صورت عمومی و گاه خصوصی تدارك میشده است. خانوارها یا تعدادی از آنها با هم، خمیر رشته را تهیه میدیدند و پس از آن، فردی كه تبحر خاصی در رشتهبری داشت و به او «رشتهبر» میگفتند، خمیرها را میبرید و رشته آش تهیه شده را به نسبت سهم خانوادهها تقسیم میكرد. در مواردی نیز، خانمهای آشنا، خودشان این كار را در منازل انجام میدادند.
سنت مهم و شایسته دیگری كه در ایران رواج داشت و امروز رگههای ضعیفی از آن باقی است، مراسم «آشتیكنان» بود. هر سال در آستانه رمضان، بزرگان هر منطقه به سراغ خانوادهها، زن و شوهرها و كسانی كه با هم كدورتی داشتند رفته و آنها را برای ورود به رمضان، آشتی میدادند و اعتقاد داشتند كسانی كه با داشتن كدورت از یكدیگر به رمضان وارد شوند، طاعات مقبولی نخواهند داشت. جالب آنكه در بسیاری از موارد، حتی كسانی كه كسی از كدورت آنها خبر نداشت، خود برای برگزاری این رسم، پیغام میفرستادند و به انجام آن اهتمام داشتند.
این رسم در كنار سنت حسنه «عیادت از بیماران به صورت جمعی» و كمك به مادیات و معاش آنان، از رسوم ثابت دیگر پیشوازی رمضان بود.
رسم و سنت مهم دیگر، كه به نوعی تكمله سنت نیكِ «آشتیكنان» بود، آیین «كلوخاندازن» بود. این آیین كه در بخشهایی از جنوب و نواحی مركزی ایران مورد استقبال فراوان بود، بر این اساس استوار بود كه روز قبل از شروع ماه یا دو روز مانده به شروع ماه را باید به طبیعت رفت و به شادی و نشاط پرداخت و با خوردن دوستداشتنیترین چیزها و تمتع كامل دنیوی، چشم را سیر كرد تا در ماه رمضان بر مادیات و تنعمات هوس نورزد. بر همین اساس، در روزهای مذكور، خانوادهها به صورت دستهجمعی به طبیعت میرفتند و ضمن تفریح و تغذیه و ... كدورتهای باقی مانده را نیز فرو میشستند و برای ماه رمضان ازهر حیث آماده میشدند. جالب این كه كسانی كه مراسم آشتیكنان آنها برگزار شده بود، عموماً میهمان ویژه فامیل یا دوستان بودند. این مراسم، در بخشهای مختلف نامهای متفاوتی داشت كه از جمله در تهران و قزوین به مراسم «گلخندانی» مشهور بود. اگر هم ماه رمضان در زمستان واقع شده بود، مراسم با جمع شدن در یك خانه بزرگ و اعیانی برگزار میشد.
تفریح، مطایبه، خوردن و آشامیدن همه نوع مواد خوراكی و نوشیدنی و بازیهای مختلف، از مراسم این روز بود و خواندن این شعر نیز در این روز و در اول وقت مراسم، مرسوم بود:
صد مژده كه ماه رمضان میآید رحمت زخدا به بندگان میآید
شد گردش و تفریح در این ماه حرام چون قتل امام شیعیان میآید
گرفتن «روزه پیشوازی» نیز از آیینهای دیگری بود كه برای ایجاد آمادگی در افراد جهت ورود به ماه رمضان مرسوم بود و امروز هم البته هنوز باقی است. اما یك تفاوت عمده آن با روز پیشوازی امروز، این بود كه افطار روزهدار در روزه پیشوازی، فقط آب و خرما بود و غذای افطار یا افطاری برای وی تدارك نمیشد و در واقع روزه او باید با غذای سحری روز اول رمضان گشوده میشد. در حقیقت، این روزه جز مقداری آب و خرما تا سحر روز اول رمضان ادامه داشت.
ب.آیینهای شروع ماه و روءیت هلال
شروع ماه رمضان و روءیت هلال ماه، در همه دورهها، آیینهای ویژهای داشته است. درست است كه امروزه مردم در شب ماه رمضان از طریق تلویزیون و رادیو مطلع میشوند كه فردا شروع رمضان است یا نه و روءیت هلال توسط مراجع تقلید صورت گرفته و مسلم شده یا خیر، اما در گذشته، شروع ماه و روءیت هلال، آیینهای ویژهای داشته است كه امروز تقریباً به كلی از بین رفته اند.
آیینهای رویت هلال (روءیت، قاصد در كردن، شب نیت)
در شهرهای بزرگ، روءیت هلال توسط «عالمِ بلد» انجام میشد. «عالم بلد»، یا خود، مجتهد جامعالشرایط بود و سخنش مورد قبول همه و یا نماینده مجتهدی از این دست بود. به هر حال، روءیت هلال باید برای«عالم بلد» مسلم میشد و او حكم به حلول ماه رمضان میداد. البته آیینهای پیوسته با روءیت هلال نیز توسط خود مردم انجام میشد. مردم از غروب روز آخر شعبان به بامها و نقاط بلند میرفتند و در جستجوی هلال ماهِ نو، چشم به آسمان میدوختند. این روءیت هلال نیز در هر منطقه، آیینهای خاصی داشت. در مناطق مركزی ایران، مردم با سینی قرآن و آینه و سبزه به پشتبامها رفته و در آینه مینگریستند تا ماه را در آن ببینند. بعد قرآن را باز میكردند و به آن نگاه میكردند و بعد سبزه را در آب میانداختند. در نواحی جنوب ایران نیز مردم معتقد بودند كه باید بعد از روءیت هلال به شمشیر نگاه كرد. در نواحی شمالی هم، نگریستن به صورت سادات بعد از روءیت هلال، سنت بود تا بركت و رحمت آورد و در برخی نواحی هم نگریستن به صورت كودكان به خاطر صداقت آنان مرسوم بود و به همین دلیل، موقع رفتن برای روءیت هلال، كودكی را نیز با خود به بام میبردند.
به هر حال، روءیت هلال توسط افراد، برای آنها حجیت شروع ماه را به همراه نداشت و ماوقع، باید به تأیید و حكم «عالمِ بلد» منتهی میشد. اگر چنین نمیشد و گواهی گواهان كارگر نمیافتاد و روءیت هلال برای «عالم بلد» مسلم نمیشد، سنت دیگری به نام «قاصد در كردن» (اعزام قاصد به اطراف) انجام میشد. این قاصدان كه از میان افراد امین انتخاب میشدند، وظیفه داشتند به اطراف رفته و از جای دیگر و مهم تری، حكم حلول ماه را با تأیید مجتهدی دیگر(شفاهاً یا كتباً) بیاورند. به هر حال، بعد از مسلم شدن حلول ماه و ابلاغ حكم آن، رسماً ماه رمضان اعلام میشد و خبر شروع ماه، با صدای اذان، شلیك توپ، صدای نقاره، و یا جار زدن به همه جا پخش میشد.
در مجموع همه مراسم فوق، در شب قبل از شروع ماه انجام میشد كه به آن «شب نیت» میگفتند؛ شبی كه مردم نیت میكردند تا یك ماه را در طاعات و بندگی خدا سپری نمایند. عمده آیینهای «شب نیت»، اكنون با ورود لوازم و تكنولوژی جدید به فراموشی سپرده شده است. آیینهایی مثل جمع شدن در خانه «عالم بلد» یا مسجد و سخنرانی وی، اهدای قرآن و مشخص كردن پیش نماز و مكبر برای محلات و «فیض» گیری از مالداران برای خرج در ماه رمضان افراد بیبضاعت و ... .
ج.آیینهای سحر و وقت شناسی
درست همانند اعلام خبر شروع ماه، امروز ما برای پیدا كردن وقت سحر و افطار هیچ مشكلی نداریم. هم ساعت سحر و افطار مشخص است و هم وسایل متعددی كه آن ساعت را به ما خبر دهد. اما در گذشته چنین نبوده و هر یك از این موضوعات، رسوم و آیینهای ویژه خود را داشته است. رسومی كه گاه در مواردی، تن به خرافه نیز میزده است، اما در مجموع رسوم پابرجا و پراهمیتی بوده است.بیدارشدن سحر در گذشته و تشخیص وقت آن كار دشواری بوده است. در زمان فقدان رادیو و ساعت و زمانسنج و ... تنها و تنها امكان این موضوع فراهم بوده كه از روی ستارگان و موقعیت آنها زمان سحر تشخیص داده شود و پایان وقت سحر نیز مشخص گردد.
آیینهای سحر(وقتشناسی، ستارهبینی، قسم رختخواب، دمدم سحری، چراغ گزاران، بوق حمام، آب و تریاك)موقع سحر، در بسیاری نواحی ایران از روی موقعیت ستارگانی مثل پروین و دب اصغر و اكبر تشخیص داده میشد و این ستارگان كه با نامهای مختلفی مشهور بودند، در واقع، مشخص كننده اوقات شرعی بودند. در نواحی مركزی ایران، ستاره گز پروین(پروین)، نیم گزك و گز ترازو و در همین ناحیه و برخی نواحی دیگر، ستارگان «هفت برادران»(دب اصغر) و نیز ستاره «ظل سحر» مشخص كننده این ساعات بود. در مجموع، عمده اتفاق بر ستارگان هفت برادران بود و گفته میشد هرگاه سه ستاره از هفت ستاره، راست مقابل قبله قرار گرفتند، شروع سحر و هرگاه همه هفت ستاره در چنین موقعیتی قرار گرفتند، پایان سحر است و باید از خوردن و آشامیدن دست كشید.
در روستاها و برخی نواحی نیز، صدای خروس موقعیت زمانی سحر را اعلام میكرد. معروف بود كه خروس در شب سه بانگ میزند: یكی نیمهشب، یكی ساعتی پس از نیمهشب و یكی سحر. و این سومی بود كه شروع سحر را اعلام میكرد. جالب آن كه گاه موارد خرافی هم با این مصادیق همراه میشد، مثلاً خروس سفید چهل تاج بانگ سحرش قطعی بود و لازمالاتباع و به نوعی مرجع بود.در بخشهایی از ایران نیز «قَسَم رختخواب» رایج بود كه افراد موقع خواب، رختخواب را قسم میدادند كه آنها را سر وقت بیدار كند و بر این اساس، هر ساعتی كه در موقع سحر از خواب بر میخاستند، همان ساعت، سحر پنداشته میشد.البته رسومی مثل دو رسم اخیر بیشتر در نواحی روستایی رایج بوده است.
ناگفته نگذاریم كه شناخت وقت سحر و موقعیت ستارگان، كار همه افراد نبود. بسیاری از مردم در آن دورهها، حتی نام ستارگان را نیز نمیدانستند و بنابراین افرادی به عنوان «سحرخوان» متصدی وقتشناسی بودند. سحرخوانان موظف بودند وقت سحر را تشخیص داده و آن را به مردم اعلام نمایند. سحرخوانی در دورههای بسیاری از تاریخ مناگفته نگذاریم كه شناخت وقت سحر و موقعیت ستارگان، كار همه افراد نبود. بسیاری از مردم در آن دورهها، حتی نام ستارگان را نیز نمیدانستند و بنابراین افرادی به عنوان «سحرخوان» متصدی وقتشناسی بودند. سحرخوانان موظف بودند وقت سحر را تشخیص داده و آن را به مردم اعلام نمایند. سحرخوانی در دورههای بسیاری از تاریخ ما، یك سنت رایج بود كه سالها در یك خانواده میماند و از پدر به پسر و همینطور به نسلهای بعدی میرسید. این تخصص نیز، البته بعدها با ورود وسایلی مثل ساعت و غیره، صرفاً به اعلام موقع سحر با اذان یا جار زدن محدود شد و سحرخوانان فقط اذانی میگفتند و یا وقت سحر را اعلام میكردند و بدین صورت البته سحرخوانی هم معنای محدودتری یافت.
بعد از تشخیص سحر توسط سحرخوانان، شیوههای متفاوتی برای اعلام سحر به عموم مردم رایج بود. از دركوبیدن و نقاره نوازی در شهرهای مذهبی مثل مشهد و قم، تا طبلكوبی، شیپورزنی، سرنا نوازی، دمام زنی در جنوب(با نام دمدم سحری) و جارزدن، همه شیوههای رایج اعلام وقت شروع و پایان سحر بودند.رسوم مهم دیگری نیز در این زمینه وجود داشت: توپ در كردن در موقع سحر از جمله این رسوم بود كه در بسیاری مناطق رواج داشت، به این نحو كه موقع شروع سحر و پایان آن را با شلیك توپ اعلام میكردند. در برخی نواحی نیز تیراندازی در سحر، اعلام كننده وقت بود. اما مهمترین شیوه و شاید رایجترین آنها، سنت قدیمی و فراگیر «چراغگزاران» بود كه در بسیاری نواحی ایران بخصوص نواحی مركزی رواج داشت. در این شیوه، بعد از شناخت وقت سحر توسط «سحرخوانان»، تعداد زیادی چراغ بر سر منارهها و گلدستههای مساجد گذاشته میشد و بعد از پایان وقت سحر هم برداشته میشد. مردم نیز برای تشخیص موقع سحر و شروع و پایان آن، به چراغهای روشن نگاه میكردند. در برخی موارد نیز، این چراغها خیلی معروف بود و مرجع میشد؛ مثل «چراغ ملاكاظم» كه در گلدستههای مسجد جامع یزد گذاشته میشد. البته در كنار این همه سنتها، سنت بیدار كردن همسایهها نیز رایج بود كه هر همسایهای كه سحر بیدار میشد، سایر همسایگان را نیز با كوبیدن در منزل یا دیوار منزل آنها بیدار میكرد.
«بوق حمام» نیز یكی دیگر از شیوههای اعلام شروع و پایان سحر بود. در قدیم، آغاز و پایان كار حمامها، بوسیله بوقی اعلام میشد كه «تونتاب» حمام آن را مینواخت. در ماه رمضان، این بوقها برای اعلام وقت سحر و افطار نیز به كار میرفت.از نكات جالب و قابل ذكر دیگر در مورد سحر رمضان، عقیده خاصی در قدیم بود مبنی بر این كه تا چند لحظه بعد از پایان وقت سحر، میتوان آب خورد، چون لطیفتر از غذاست و تا كمی بعد از آب، میتوان دخانیات نیز استعمال كرد؛ چون دود از آب هم لطیفتر است. به این سنت، سنت «آب و تریاك» و «آب و قلیان» میگفتند و كسانی كه به نحوی به نوعی از دخانیات معتاد بودند، تا پاس كوتاهی بعد از اعلام وقت پایان سحر، میتوانستند دودی بگیرند. شعرهای زیادی نیز در مورد این عقیده رواج داشت. مثل :
آب است و تریاك موءمن دهن پاك موءمن دهن پاك نان رفت و خشخاش
یا:
وقت قلیان است و آب شیعیان بوتراب سوی مسجد كن شتاب تا تو را باشد ثواب
نكته جالب دیگر این كه، سحرخوانان، طبالان و چراغگزاران و كلاً سایر خبردهندگان سحر به صورت عمومی، مواجبی نیز دریافت میكردند كه از همه مردم جمعآوری و به آنها پرداخت میشد. هر چه بود و به هر رسمی كه مردم برای سحر برمیخاستند، بعد از صرف سحری، به مساجد میرفتند و نماز افراد، به ندرت به صورت فرادا برگزار میشد. بعد از نماز نیز ادعیه ویژه سحر و ... و سحر به صبح میپیوست.
د. روزهای رمضان و آیینهای افطار
روزهای رمضان در گذشته نیز مانند امروز، نسبت به روزهای دیگر سال، خلوتتر و كم جنبوجوشتر بود. اولاً به طور عام كارهای سخت و سنگین در روزهای ماه رمضان تعطیل میشد و ثانیاً كارهای مثل قنادی و شیرینیپزی و ... نیز با آنكه جزو ِحرف سخت شمرده نمیشد، به دلیل رعایت حال روزهدارانی كه ممكن بود اشتهایشان تحریك شود، صبحها تعطیل بود و عموماً از نیمه دوم عصر شروع میشد. برعكس، كشاورزان فقط صبحها را به دلیل سرحالتر بودن به مزارع و باغات میرفتند و ظهر و عصر را به استراحت میگذراندند. در عوض، در این تعطیلی نیمه حال، برنامههای دیگری وقت افراد را پر میكرد كه امروز هم هنوز ادامه دارد.
آیینهای روز رمضان و افطار(ختم و تعلیم قرآن، ویدژه خوانی، نقاره آفتاب، طبل ورچین ورچین، خرما گردانی)
«ختم قرآن» یكی از این مراسم بود كه مجلس مردانه آن در مسجد یا تكیه و حسینیه و زنانه آن عموماً در منازل برگزار میشد. آموزش قرآن و ادعیهخوانی نیز تقریباً در همین ماه سال به صورت جدی پیگیری میشد. بسیاری افراد نیز، آموزش قرآن و نماز به فرزندانشان را به همین ماه موكول میكردند و به آن اهتمام میورزیدند.
گاه در مجالس قرآنخوانی و ختم قرآن تا ۳۰ نفر قاری دعوت میشدند و تمام قرآن را قرائت میكردند؛ گاه نیز تعداد كمتر بود و باید البته حقالزحمه قاریان را علاوه بر افطار به آنها پرداخت.
گاه نیز مراسم «ویژهخوانی» برگزار میشد كه عبارت بود از خواندن سورههای خاص قرآن مثل بینه، یوسف، باسین، الرحمن و ... كه عموماً در مساجد برگزار میشد و هر كس برای این مراسم میآمد، موءظف بود با خود چیزی بیاورد و در پارچه وسط مجلس بریزد (نخود، كشمش، قند، نبات و ...) و بعد از پایان مراسم، این وسایل به نسبت مساوی بین هم تقسیم میشد و سهم متولی مسجد نیز پرداخت میگردید.(نقاره آفتاب زرد)
اما روز رمضان كه به سمت پایان میرفت، آیینهای افطار شروع میشد. اعلام وقت افطار نیز مانند سحر با لوازم و شیوههای گوناگونی بیان میشد. اما قبل از آن، كارهای دیگری نیز صورت میگرفت: «غسل افطار» مستحب، از جمله همین موارد بود كه قبل از افطار انجام میشد. به طور كلی وقت افطار مشخصتر از وقت سحر بود و «خط حمراء» تقریباً ملاك تشخیص آن بود. خط حمراء، خطوط سرخی بود كه در مشرق آسمان و موقع غروب دیده میشود. با دیدن خط حمراء، «نقاره آفتاب»(كنایه از غروب آفتاب و «طبل ورچین ورچین» به صدا در میآمد كه دومی كنایه از این بود كه كسبه باید وسایل خود را جمع، و كسب و كار را تعطیل كنند. این طبل، تقریباً در همه بازارهای شهرهای بزرگ نواخته میشد و مردم دو دسته میشدند: عدهای كه برای افطار به منزل میرفتند و عدهای كه برای نمازِ قبل از افطار به مساجد میرفتند. گروه دوم در مساجد با خرما و گاه آش، روزه خود را میگشودند. هر چه بود اعتقاد بر این بود كسی كه روزه روزهداری را بگشاید، در ثواب آن شریك است. به همین دلیل، رسم رایج دیگری بود به نام «خرماگردانی»، بدین قرار كه مردم نزدیك افطار با ظرفی از خرما به كوچه میآمدند و با تعارف آن به مردم در حال رفتن به خانه، روزه آنها را باز میكردند و در ثواب افطار كردن آنها شریك میشدند. این رسم «خرماگردانی» تا سالهای اخیر نیز در برخی مناطق مركزی ایران مثل كاشان ادامه داشت.
ه. آیینهای عزاداری و ایام تیغ
ماه رمضان، علاوه بر سایر فضیلتها و مناسبهایی كه دارد، «ماه عزا» نیز شمرده میشود. روز نوزدهم رمضان، روز ضربت خوردن حضرت علی(ع) امام اول شیعیان و روز بیست و یكم روز شهادت ایشان است. به همین دلیل، «آیینهای ویژهای در این دو روز برگزار میشود كه چهره ماه رمضان را به ماه محرم نزدیك و در آن تغییر كلی میدهد.
فاصله روز نوزدهم تا بیست و یكم رمضان، در گذشته و در فرهنگ بومی ایرانیان، «ایام تیغ» نامیده میشده و آیینهای ویژهای داشته است؛ آیینهایی كه بسیاری از آنها تا امروز نیز باقی است و برخی منسوخ شده است.
۱- آیینهای ایام تیغ (تعزیه، نخلِ علی، سنگ زنی)
سیاهپوش كردن ظاهر شهرها و مساجد و تكایا و ...، تعطیلی بازارها و كسب و كار در هر سه روز (كه امروزه عموماً یك یا دو روز است)، سوگواری و مراسم ویژه آن و تعزیهخوانی و مجالس نوحه، مراسم عامی هستند كه در گذشته، با شور و حرارت فراوان در ایام تیغ برگزار میشدهاند و تا امروز نیز باقیاند. این آیینها، البته عمومیت دارند؛ یعنی با سنتهای رایج عزاداری در ماههای دیگر مثل محرم تفاوت چندانی ندارند.اما از سنتهای ویژه عزای مولای متقیان در ماه رمضان، نخست بلند كردن تابوتی بزرگ به نام «نخل»، «نخل عزا» یا «نخل علی» است كه در نواحی مركزی ایران مثل یزد و كرمان و اصفهان و كاشان رواج بیشتری داشته و بعدها در مناسبتهای مذهبی دیگر مثل عاشورا نیز اجرا شده است. این نخل، ابتدا به نام «نخلِ علی» شهرت داشته و گویا بعدها عمومیت یافته است.
روزه داران در هر دو روز نوزده و بیست و یك رمضان، این نخل را از جایی كه قرار دارد بلند می كنند و آن را در پیشاپیش دسته عزاداری حركت میدهند و بعد از پایان مراسم عزاداری رسمی، به جای اول خود بر میگردانند.بزرگی و كوچكی این نخل نیز متفاوت است و گاه آن اندازه بزرگ است كه تا حدود ۲۰۰ نفر برای حركت دادن و بلند كردن آن زیر پایههای چوبی آن قرار میگیرند.
از دیگر مراسم ایان تیغ، آیین «سنگزنی» است كه در گذشته در دستههای عزاداری اجرا میشده است و بدین صورت بوده كه در مراسم، عدهای به نام سنگ زنان، دو تكه چوب تخت یا گاه دو تكه سنگ را به یكدیگر میكوبیدهاند و كنایه از سنگسار كردن «ابنملجم مرادی» قاتل حضرت علی(ع) بوده است. مراسم «سنگزنی» در نواحی مركزی و شرقی ایران رواج داشته و ویژه عزای حضرت علی(ع) بوده و در عزای سایر ائمه مسلمانان مرسوم نبوده است. جالب آنكه عدهای آن را با «سنجزنی» كه نواختن یك ابزار دو صفحهای فلزی مرسوم در عزاداریهای مذهبی است، اشتباه گرفتهاند. زنجیرزنی، سینهزنی و بیرون كردن دستههای عزاداری از مساجد و تكایا و رفتن به مساجد مهم یا زیارتگاههای شهرها نیز، از مراسم معمول ایام تیغ بوده است كه تا امروز نیز هم چنان باقی است.۲- آیینهای احیاء (غسل احیاء، قرآن به سرگذاری، نماز هزار ركعت، نماز هفت قل هوا لله، نخِ الغوث)
نزول قرآن در ماه رمضان، یكی دیگر از دلایل اهمیت این ماه است. این نزول در شب قدر، قدر و قیمت معنوی بیاندازهای را به شبهایی خاص از ماه رمضان بخشیده است كه از آن به عنوان «لیالی قدر» نام برده میشود. در این شبها كه به روایتی سه شب (شبهای نوزدهم، بیست و یكم و بیست و سوم) و به روایتی چهار شب (شبهای پیش گفته به علاوه شب بیست و هفتم) است، مراسم ویژه عبادت برگزار میشده است و هنوز نیز به صورت خاصی برگزار میشود.
در گذشته، علاوه بر آنچه امروز مرسوم است، سنتها و آیینهای فراوانی در این شبها رواج داشته كه برخی از آنها را در ادامه ذكر میكنیم.
غروب با بعد از افطار شبهای احیاء، «غسل احیاء» توسط افراد انجام میشده و حتیالمقدور از خوردن غذاهای سنگین كه باعث خواب آلودگی و رخوت شود، پرهیز میشده است.
ورود به مساجد در این شبها، همراه بوده است با خواندن ادعیه مختلفی كه مخصوص این شبها وارد شده است: ادعیهای مثل جوشن صغیر و جوشن كبیر، توسل، مجیر و ... كه البته بر دعاهای معمول سایر شبها اضافه میشده است.سپس مراسم «قرآن به سرگذاری» انجام و سپس نمازهای ویژه این شبها برگزار میشده است.
علاوه بر این آیینها، كه امروزه نیز تقریبا به همین شكل برگزار میشوند، در گذشته نمازهای خاصی نیز برای این شبها مورد توصیه و اهتمام بوده است. از نمازهای معروف گذشته در این شبها، میتوان به نماز «هزار ركعت» اشاره كرد كه البته ۷۰۰ ركعت آن در طول ماه خوانده و در این شبها باید ۳۰۰ ركعت آخر آن خوانده میشد. نماز دیگر، «نماز هفت قل هوالله» بود كه در هر ركعت آن باید هفت بار قل هوالله خوانده میشد. نماز خاص «صد ركعت» نیز در این شبها خوانده میشد.رسم و آیین دیگری نیز در این شبها رواج داشت كه مخصوص زنان بود. زنان شركت كننده در مراسم احیاء، قبل از مراسم، نخ بلندی را با خود میآوردند و با خواندن هر بند از دعای جوشن كبیر، یك گره به آن میزدند. در پایان دعا، این ریسمان صد گره خورده بود و «نخ صد گره»، «نخ روزه» ، «نخ احیاء» و از همه معروف تر «نخِ الغوث» نامیده میشد. صاحب نخ، معتقد بود كه این نخ برای تبرك زندگی و باز كردن گره مشكلات او تا سال بعد كافی است و به همین دلیل عموماً نخ الغوث را تا رمضان بعد، به نیت تبرك نگه میداشتند.
قرائت قرآن، اذكار، ادعیه و ... نیز از آیینهای رایج این شبها در گذشته بود كه تا امروز نیز ادامه دارد و البته شب زندهداری را نیز باید به همه این موارد اضافه كرد.
و. آیینهای بدرقه ماه و عیدگزاری
وقتی دهه دوم ماه رمضان سپری میشود و مراسم احیاء برگزار میگردد، كمكم مردم برای خداحافظی با رمضان آماده میشوند. آخرین جشن و شور رمضان بعد از مراسم احیاء، مربوط به روز بیست و هفتم رمضان است كه روز مرگ ابن ملجم قاتل حضرت علی(ع) است و بعد از آن، مراسم بدرقه ماه و عیدگزاری برگزار میشود و مردم تا رمضانی دیگر، به انتظار میمانند.
۱- آیینهای بیست و هفتم رمضان (شب ابنملجم، نان بیست و هفتمی، كوله مرجان، اهوًی، كمچلی، كلیدزنی، پیرهن مراد، كلهپاچه خوری)
در گذشته شب بیست و هفتم رمضان، «شب ابنملجم» خوانده میشد و توأم با سرور و شادی بود. در این شب، زنان خود را آرایش كرده و لباسهای تمیز و نو در بر میكردند و به شكرانه مرگ قاتل امام علی(ع)، به سرور و شادی میپرداختند. در این شب، همچنین نان مخصوصی میپختند كه رویهای شیرین داشت و به آن «نان بیست و هفتمی» میگفتند. این نان كه در واقع نوعی نان نذری به شمار میرفت، پس از پخت، به خانوادهها و همسایهها داده میشد.
آیین دیگر ویژه این شب، آیین «كوله مرجان» بود كه تقریباً در همه نواحی ایران با اسمهای مختلف رواج داشت. «كوله مرجان» آیینی بود كه طی آن، مجسمهای پارچهای از ابن ملجم درست میكردند و به جای سر آن سر الاغ میگذاشتند و این مجسمه را به صورت معكوس روی الاغی سوار كرده در شهر میچرخاندند و با لعنت بر وی و گاه چوب زدن به آن، به شادی مرگ ابن ملجم میپرداختند. در نهایت نیز مجسمه را آتش میزدند.
جالب آنكه در حین گرداندن كوله در شهر، همه باید به كوله گردان كمك میكردند و اگر كمك نمیكردند یا به اصطلاح فیض نمیدادند، شعرهای خاصی برای آنها خوانده میشد، مثل شعر زیر:
كوله مرجان پس پیشه هر كه فیض نده باش خویشه
یا:
هر كه نده آییشه كوله مرجان داییشه
البته كمك، محدود به جنس خاص و یا مبلغ خاصی نبود و گاه حتی پارچه برای كمك به دوخت كوله و یا نفت برای آتش زدن آن را شامل میشد.
«اُهُوی»، «كمچَلی»، و «كلیدزنی» نیز نامهای مختلف یك آیین دیگر در شب بیست و هفتم بودند. در این شب، عدهای از نوجوانان و جوانان هر محله، در حالی كه صورت خود را میپوشاندند، به صورت دسته جمعی به درِ خانههای مردم میرفتند و با لعنت بر ابنملجم و خواندن شعرهای ویژه، از صاحبخانه درخواست «فیض» میكردند. این فیض گاه پول نقد، گاه خرما، كشمش و مواردی از این دست و گاه برخورد قهری صاحبخانه و پاشیدن آب بر سرِ دسته فیضخواه بود. در دست فیضخواهان، معمولاً كلید، قاشق یا كمچه (قاشق بزرگ) بود كه با آن برظرف دیگری میكوبیدند و شعر میخواندند. البته اگر فیض صاحبخانه از نوع برخورد قهری بود، طبعاً اشعار نامناسبی در هجو وی خوانده میشد و بعد دسته فرار میكرد.ماحصل تلاش دسته نیز، كه در یك كیسه بزرگ جمع میشد، در پایان شب (گاه نزدیك سحر) بین افراد دسته تقسیم میشد.
آیینهای دیگری نیز در این شب و روز انجام میشد كه عموماً در فضایی مشابه بود؛ مثل «پیرهن مراد» كه دوخت یك پیراهن در این شب بود برای گرفتن مراد یا «كیسه مراد» ، «سنگ مراد» ، «حلقه مراد» و ... كه در حقیقت همگی گرو نگهداشتن چیزی برای دریافت مرادی تا سال بعد بود و اعتقاد عمومی بر این بود كه خداوند مراد آنها را به خاطر این شب خواهد داد.
سنت رایج دیگر، سنت «كلهپاچهخوری» بود. عامه معتقد بودند كه كله گوسفند را به جای كله ابنملجم باید در دیگ پخت و خورد. این سنت هنوز هم رواج دارد و افطار بیست و هفتم رمضان در بسیاری از نواحی، خوراك كله پاچه است كه البته با ذكر لعنت بر ابنملجم همراه است.
۲- آیینهای بدرقه رمضان (غسل عید، جمعه الوداعی، آش بدرقه، ماه دیدنی، عیدگزاری، هدیه روزه)شبهای آخر ماه رمضان، عموماً به شادی و سرور میگذرد. در بسیاری نواحی ایران در گذشته، جمعه آخرِ ماه، «جمعه الوداعی» خوانده میشد. جمعه الوداعی، روزی بود كه مردم خود را برای پایان ماه و عیدگزاری رمضان آماده میكردند. در دوسه روز آخر نیز، افراد به تفاریق به حمام میرفتند و «غسل عید» یا «حمام عید» میكردند و برای برگزاری مراسم روز عید فطر آماده میشدند.
در بسیاری مناطق نیز، در این ایام آشی به نام «آشِ روزه» یا «آش بدرقه» پخته میشد كه باید توسط «هفت زنِ فاطمه نام» تهیه و تدارك شود و در واقع آخرین آشی بود كه در آن ماه رمضان خورده میشد. خوردن آش روزه، عموماً شب آخر رمضان بود كه مردم دستهدسته در مكانهای مختلف برای برگزاری مراسم «ماه دیدنی» جمع میشدند و در پی روءیت هلال ماه شوال بر میآمدند. اگر حلول ماه شوال مسلم می شد، فردا عید رمضان بود و آیینهای ویژه آن برگزار میشد. آیینهایی مثل نماز عید، دادن فطریه، بازدید از اقوام و صله ارحام، بازدید از بیماران و ... كه هنوز بخشهایی از آنها باقی است.سنت بسیار زیبای دیگری كه در عید رمضان در قدیم رایج بود، سنت «هدیه دادن به روزهداران خردسال» بود. كودكان یا نوجوانانی كه در طول ماه، روزههای كله گنجشكی یا به قول خراسانیها روزههای«چقوكی » گرفته بودند، از سوی پدر و مادر یا اقوام بزرگتر خود، در روز عید رمضان هدیهای دریافت میكردند تا خاطرهای خوش از روزهداری در ذهنشان باقی بماند.با برگزاری این دست مراسم در روز عید فطر، تقویم روزهای رمضان ورق میخورد و تا رمضانی دیگر، مردم به زندگی عادی و رایج خود، البته با توشه و زادی كه از فضیلت رمضان برداشته بودند، برمیگشتند.
منابع:
۱. سیداحمد وكیلیان: رمضان در فرهنگ مردم ، ج۱، سروش، ۱۳۷۰(اصلی)
۲. نیكپی، فرخآیین: آیینهای معنوی در ایران، در حال نشر در: همسایه (اصلی)
۳. ساكورا،كیكو: دو ماه معروف مسلمانان، در: نشریه دانشكده زبانهای خارجی دانشگاه توكیو، ش۲، ۱۹۹۸.
۴. كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان: بازیهای محلی ایران برای كودكان و نوجوانان،۱۳۸۲.
۵. دهخدا، علی اكبر: امثال و حكم(۴ ج)، امیركبیر،۱۳۷۶.
محمدرضا تقیدخت رهقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست