سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

سلول های بنیادی و سرطان


سلول های بنیادی و سرطان
روزی، شاید در آینده ای دور، ممكن است سلول های بنیادی به ترمیم بافت های بیمار كمك كنند. اما دلیل بسیار مهمتری برای مطالعه آنها وجود دارد. سلول های بنیادی منبع حداقل تعدادی و شاید همه سرطان ها هستند.
برخی محققان بر این باورند كه در مركز هر توموری تعداد كمی سلول های بنیادی نابهنجار قرار گرفته اند كه رشد بافت های بدخیم و ناهنجار را تداوم می بخشند.اگر این نظر درست باشد، می تواند توضیح دهد كه چرا تومورها اغلب حتی پس از اینكه به وسیله داروهای ضدسرطان تقریباً تخریب شده اند دوباره بازسازی می شوند. این حالت همچنین یك راهكار متفاوت برای ایجاد داروهای ضدسرطان را نشان می دهد و دال بر آن است كه این داروها می بایستی برای از بین بردن سلول های بنیادی سرطانی و نه برای توانایی شان در از بین بردن هر سلولی و كوچك كردن تومورها، انتخاب شوند.
رابرت وینبرگ یك ژنتیك دان سرطان از مركز وایتهد در كمبریج می گوید: «فكر می كنم كه این یكی ازپیشرفت های جالب در زمینه تحقیقات سرطان در ۵ سال گذشته است و افراد بیشتری در حال پذیرفتن آن هستند و شواهد زیادی در حال جمع شدن است كه حاكی از وجود سلول های بنیادی سرطانی در گروه وسیعی از تومورها هستند. این نظر كه سلول های سرطانی واجد خصوصیات مشابه با سلول های بنیادی هستند، برای سال ها وجود داشته است. تنها اخیراً زیست شناسان روش هایی برای شناسایی سلول های بنیادی و حضور آنها در تومورها به وجود آورده اند.
«سلول های بنیادی سرطانی» اولین بار در نوع خاصی از سرطان خون در سال ۱۹۹۷ به وسیله جان دیك و همكارانش در دانشگاه تورنتو شناسایی شدند. شناسایی آنها در تومورهای تویر (مثل توده های كبد و كلیه و...) مشكل تر بود چون زیست شناسان ابزاری برای شناسایی «شاخص ها یا ماركرها (پروتئین های ویژه سطح یك سلول) كه در یك سلول بنیادی قرار دارند در اختیار نداشتند.
اما در سال ۲۰۰۳ دكتر مایكل كلارك موفق به پیدا كردن سلول های بنیادی در تومورهای پستانی شد. دكتر كلارك نشان داد كه تعداد زیادی از این سلول ها در تومورهای پستانی انسانی قادر به رشد و تكثیر بیشتر نیستند. تنها تعداد كمی از سلول ها قادر به ایجاد سرطان های جدید هستند و این سلول ها از لحاظ توانایی آنها جهت تكثیر و تولید سلول های بالغ به سلول های بنیادی شباهت دارند.
در سال ۲۰۰۴ دكتر پیتر دیوك از دانشگاه تورنتو سلول های مشابه با سلول بنیادی را در تومورهای مغزی و دكتر «سی پاركر گیبس» از دانشگاه فلوریدا این سلول ها را در سرطان های استخوان تشخیص دادند.
زیست شناسان هنوز از چگونگی ایجاد «سلول های بنیادی سرطانی» مطمئن نیستند. ممكن است سلول های بنیادی جهش یا تغییری در ساختار DNAشان را متحمل شوند كه كنترل خود - بازسازی آنها را به هم می زند و یا احتمالاً اخلاف بدون واسطه آنها، سلول های اجدادی، (progenitor) دچار برخی آسیب های ژنتیكی می شوند كه در نتیجه به جای تبدیل شدن به سلول های بالغ قدرت بازسازی دوباره خود را به دست آورند.
خود - بازسازی (Self _ renewal)، ویژگی كلیدی سلول های بنیادی، به توانایی تقسیم پیوسته آنها برمی گردد. سایر سلول ها به ۲ سلول دختر كه به سلول وارده شبیه اند تبدیل می شوند اما یك سلول بنیادی می تواند به یك سلول بنیادی جدید و یك سلول اجدادی تبدیل شود. سلول اجدادی قدرت خود - بازسازی را از دست می دهد اما قدرت تغییر یا تمایز به انواع سلول های بالغ بافت هایی كه به وسیله سلول بنیادی حفظ می شوند، را به دست می آورد.
بعد از چنین تقسیمی، تعدادی از سلول های بنیادی بدون تغییر باقی می مانند.چون یك سلول بنیادی از بین رفته و یك سلول ایجاد شده است بنابراین جمعیت سلول بنیادی همان طور كه سلول های جدیدی برای بافت ها ایجاد می كند خود را نیز بازسازی می كند.
سلول های بنیادی برای حفظ كردن یك بافت یا اندام احتمالاً تعداد خود را به وسیله دریافت كردن پیام هایی از طریق مبادلات شیمیایی زمانی كه به حد نصاب رسیدند، تنظیم می كنند.سلول های سرطانی از لحاظ اینكه كنترل اندازه جمعیت خودشان را از دست می دهند، متفاوت اند. بسیاری از بافت های بدن مستعد به سرطان هستند همانند خون، پوست، پوشش داخلی روده كه متشكل از سلول هایی با عمر كوتاهند كه مرتباً در حال ریزش و بازسازی هستند. سلول ها تنها پس از یكسری جهش كه سیستم كنترل ژنتیكی آنها را دچار اختلال می كند، ناهنجار و بدخیم می شوند.
● چگونه یك سلول پوستی كه چند هفته طول عمر دارد می تواند با انباشته شدن تعداد زیادی جهش، زمان بیشتری زنده بماند؟
منطقی تر این است كه تصور كنیم جهش ها جمعیتی از سلول های بنیادی واجد ویژگی خود - بازسازی را ایجاد می كنند كه باعث حفاظت از پوست شده و این وضعیت در تمام طول عمر فرد ادامه می یابد. مدت ها است كه آسیب شناسان فهمیده اند كه تومورها واجد انواع مختلفی از سلول هایند. از جمله تعدادی سلول ها كه ویژه بافتی اند كه سرطان از آن منشأ می گیرد، اما همه این سلول ها سرطانی نیستند. اگر سلول های یك تومور به بخش دیگری از بدن بیمار تزریق شوند، همان طور كه در آزمایشی در ۱۹۶۱ انجام شد و امروزه كاری غیراخلاقی محسوب می شود، بیش از یك میلیون سلول قبل از اینكه تومور بخواهد شكل بگیرد باید در محل جدید وارد شود.این موضوع، این نظر را تایید می كند كه تنها تعداد كمی از سلول ها در سرطان توانایی حفظ و نگهداری آن را دارند.
یك داروی ضدسرطان موفق «گلیوك» (Gleevec) است كه جهت درمان سرطان خون میلوئیدی مزمن و سه سرطان نادرتر مورد استفاده است. در بسیاری از بیماران كه گلیوك را دریافت می كنند، بیماری كاملاً فروكش می كند. اما دارو نمی تواند بیمار را كاملاً علاج كند و گاهی اوقات بیماری عود می كند. به نظر می رسد گلیوك در حال حمله كردن نه به سلول های بنیادی سرطانی بلكه به سلول های اجدادی است كه گلبول های سفید سرطانی از آنها تولید شده اند.
گرچه بسیاری از زیست شناسان بر این عقیده اند كه نظریه سلول بنیادی سرطانی جالب توجه است، اما همه آنها عقیده ندارند كه این نظریه منجر به راه های درمانی جدید می شود.
دكتر وگلستاین می گوید: «از نظر من جذابیت فرضیه سلول های بنیادی سرطانی این است كه اگر یك درصد سلول هایی كه بعد از شیمی درمانی موفق، زنده باقی مانده اند واقعاً سلول های بنیادی سرطانی باشند، دلایل مختلفی برای اشكال مختلف درمان كه این سلول های باقی مانده را در مورد هدف قرار می دهد، فراهم می آورد.»
دكتر «گیلیاند» از طرفداران این نظریه تایید كرد كه ۲۰ درصد سلول ها در تومورهای توپر مثل تومورهای اندام هایی مثل كبد، ریه و... بررسی شده كه خصوصیاتی شبیه سلول های بنیادی داشتند. اما با نشانگرهای بهتر مشخص می شود كه درصد بسیار كمتری از آنها سلول های بنیادی سرطانی واقعی هستند. دكتر ایروینگ وایزمن می گوید: «اگر رشد سرطان های توپر از سلول های بنیادی سرطانی مشتق شده باشد، مشكلات فراوانی برای درمان وجود خواهد داشت.» درمان هایی كه خصوصاً علیه سلول های بنیادی انجام می شوند ممكن است منجر به پاسخ های درمانی طولانی تری شود و حتی تومورهای منتشر شده را درمان كند.
اگر نظریه سلول های بنیادی سرطانی صحیح است چگونه می توان آنها را بدون از بین بردن سلول های بنیادی طبیعی كه برای حفظ بافت های بدن حیاتی هستند، حذف كرد؟ محققان امیدوارند كه سلول های بنیادی سرطانی به خاطر فعالیت بیش از اندازه آنها ممكن است بیشتر از سلول های طبیعی به فرآیندهای سلولی خاص وابسته باشند و بنابراین حساسیت بیشتری به داروهایی دارند كه این فرآیندها را مهار می كنند.
اما شركت های داروسازی ممكن است از سرمایه گذاری وسیع در این زمینه تا زمانی كه زیست شناسی پایه سلول های بنیادی سرطانی بهتر درك شود خودداری كنند. دكتر واینبرگ می گوید: «شركت های داروسازی منتظر تحقیقات دانشگاهی بیشتر هستند تا اینكه نظر روشنی درباره ادامه كار به دست آورند. دانش ما در این مورد هنوز نسبتاً ناقص و گسسته است و ما به یك تا دو سال دیگر برای تحقیق نیاز داریم، قبل از اینكه بتوانیم به شركت های داروسازی بگوییم كه این كار یا آن كار را انجام دهند.»
نیكولاس وید
ترجمه: محمد ملائكه
منبع : روزنامه شرق