پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
شوالیه سرطان دارد
دوست عزیزم، «بونی»، به دلیل ابتلا به سرطان فوت کرد، ولی قبل از آن در آرامش کامل زیست. او همیشه نگران نوههایش بود، اما به دنبال نتایج آزمایش خود نمیرفت. او همیشه مراقب برنامههای روزانه عزیزانش بود، ولی اهمیتی به برنامههای درمانی خود نمیداد. او برای تولد فرزندانش برنامهریزی میکرد، اما نه برای پیگیری رژیمهای درمانیاش. او هر روز خود را با خوشی سپری میکرد، نه اینکه نگران بروز علایم بعدی بیماریاش باشد. او به دنبال علایق خود بود، نه اینکه به دشمن استخوانهایش فکر کند. «بونی»، عمر خود را در صلح سپری کرد، نه در پیکار و مبارزه...
کاربرد شعار «کارزار نبرد علیه سرطان»، شاید مناسب برای سیستمهای سلامت باشد تا دیدگاه خود را روی یک هدف متمرکز کنند، ابتکارات خود را در یک زمینه به کار برند، برنامه تحقیقاتی خود را در این رابطه تنظیم کنند و تمام اهتمام خویش را برای درمان سرطان قرار دهند. در واقع استعاره «جنگ علیه سرطان»، میتواند تلاش همه افراد و سازمانها را برای مداوای قطعی سرطان، هدفمند کند.
زمانی که بیماری «بونی» تشخیص داده شد، از همان ابتدا تحت شیمیدرمانی و رادیوتراپی شدید و سخت قرار گرفت، همانگونه که دیگر بیماران سرطانی، این چنین سرنوشتی دارند. او در مقابل ویزیتهای بیشمار و طولانی در مطب پزشکان، شکیبا بود. در طول تمام شبهای تمامنشدنی که مرتب استفراغ میکرد، پایدار بود. همه ماههای سراسر خستگی و ضعف و از دست دادنهای فراوان، مانند ریزش مو، از دست دادن وزن، تمام شدن نیرو و درنهایت به پایان رسیدن زمان زندگی را تحمل میکرد. ما امیدوار بودیم که وی در پایان تمام این سختیها به روزهای خوبی برسد.
دو سال بعد، متوجه شد که علایمش بازگشته، اما این بار با یک کینه لجوجانه برای پایان دادن حیات «بونی». به او گفته شد سرطان پیشرفته او به شیمیدرمانی سختی نیاز دارد، اما او بهطور کامل راههای پیشروی خود را مرور کرد و درنهایت تصمیم گرفت شیمیدرمانی را نپذیرد.
او نمیخواست هیچ یک از روزهای خوب خود را با شانس چند صباحی بیشتر زنده ماندن، معامله کند. او درمان سخت را قبول نمیکرد و وقتی این موارد را با پزشک خود در میان گذاشت، پاسخی سخت شنید: «اگر میخواهی بمیری، چرا خودکشی نمیکنی؟!»
بونی تعجبزده شد، همچنان که من؛ اما بعد متوجه شدیم این اظهارنظر خشن و رک، بیان احساسات صادقانه یک پزشک و نظرات روشن اوست، زیرا به نظر میرسد تصمیم به جنگ علیه سرطان، اولین واکنش منطقی فردی باشد که به این بیماری مبتلا شده است.
● شما چه فکر میکنید؟
نمیدانم شما جزو کدام دسته از افراد هستید. نمیدانم شما هم فکر میکنید این وظیفه هر کسی است که آستینها را بالا زده، به دل نبرد برود و در این جنگ، همدوش دیگران بجنگد. شاید فکر میکنید وقتی کسی در یک میدان نبرد قرار میگیرد، به جای توجه به زیباییهای اطراف، باید روی دشمن تمرکز کند. آیا عقیده دارید در یک میدان کارزار، باید مرتب به علایم هشداردهنده توجه کرد، نه اینکه نگران فرصتهای از دست رفته و خوشیهای زندگی بود. آیا میگویید وقتی برای نبرد آماده میشوید، باید منظم و دقیق بود و هماهنگ با هدف پیش رفت، نه اینکه به استراحت در کنار خانواده پرداخت؟
آیا فکر میکنید وقتی شخصا آماده جنگ علیه سرطان میشوید، وقت و انرژی شما باید صرف از بین بردن آن شود و حتیالامکان از چیزهایی که دوست دارید، دوری کنید؟ شاید از خود سوال میکنید چرا باید به جای وقف زمان و انرژی خود برای جنگ علیه سرطان، به چیزهای دیگر پرداخت؟ آیا دلیلی دارد که نسبت به تصمیم خود، احساس شرم و ضعف داشته باشید؟
● تصمیم «بونی»
«بونی» پس از گذراندن دورههای شیمیدرمانی و پرتودرمانی، پس از بازگشت مجدد سرطان و گرفتن تصمیم به قبول آن به جای جنگیدن، احساس آرامش و قدرت بیشتری میکرد. به مناطق دوردست سفر کرد. به ملاقات افراد خانواده خود رفت و به قدم زدن روی برگهای خشک و استشمام بوی درختان کاج مشغول شد، به جای اینکه شلوغی و تمیزی کلینیک را تحمل کند. او با وجود بیماری متاستاتیک گسترده، درد استخوان و کمخونی، به مدرسه قدیمی خود رفت تا معلمان خود را دوباره ببیند.
وی همیشه با یک حالت تدافعی میگفت: «من از نگاه ترحمآمیز دیگران متنفرم. همه آنها بسیار مضطرب، خسته و نحیف به نظر میرسند. من مطمئنم که حال من از آنها بهتر است.»
«بونی» سراسر سال بعد را نیز به صرف وقت و انرژی خود برای افراد خانواده و تمام چیزهایی که دوست داشت، اختصاص داد اما بیماری نیز از پای ننشست و دردها و علایم جدید ظاهر شدند، همانطور که او انتظار داشت. پزشکان سعی کردند آن را تحت کنترل خود درآوردند، اما «بونی» به تدریج ضعیفتر میشد، ولی با وضعیت خود نیز خو میگرفت.
او این علایم را با آرامش پذیرفت، نه با ترس و در هر روز از روزهای زیبای خدا، سرور و شادی را جستجو میکرد، نه ترس و ناامیدی را.
● چه تصمیمی درست است؟
شاید شما جزو افرادی باشید که وقتی به انتهای دوره بیماری خود میرسید، تمام انرژی و وقت خود را صرف جنگ علیه بیماری کنید، اما بعضی بیماری را با آغوش باز میپذیرند و باقیمانده لحظات زندگی خود را با افراد و چیزهایی که عاشقانه دوست دارند، سپری میکنند.
آیا به نظر شما هر تصمیمی که گرفته شود، تصمیم شجاعانهای نیست؟ آیا همه این افراد به یک میزان، شریف نیستند؟ به یک اندازه سزاوار بزرگی، احترام و حمایت نمیباشند؟
سرانجام زمانی رسید که «بونی» نمیتوانست راه برود. او با افسوس میگفت: «هرگز تصور روزی را نداشتم که کسی مرا روی تخت بگذارد و خودم قادر به انجام این کار نباشم. استخوانهای بید زده من، شکنندهتر از آن هستند که مرا ایستاده نگه دارند. دیگر زمان آن رسیده که بخوابم. اما میدانی، این موضوع خیلی هم بد نیست. من الان در خانه خودم هستم و بالش ابریشمی دارم. هر روز یک دوست خوب میآید و مرا به یک حمام گرم و ماساژ ملایم دعوت میکند. حالا میتوانم هر زمان که بخواهم، فیلمهای مورد علاقهام را ببینم.»
به آرامی، صحبتش را قطع کردم: «تو که در حال حاضر، حسرت چیزی را نداری، داری؟» او اول مردد شد، اما توانستم صدای لبخندش را بشنوم: «درست است، میتوانستم داشته باشم، ولی الان ندارم.»
دکتر امیررضا رادمرد
منبع: JAMA, ۲۰۰۸
منبع: JAMA, ۲۰۰۸
منبع : هفته نامه سپید
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی پاکستان سریلانکا حجاب دولت کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور
کنکور هواشناسی سیل تهران سازمان سنجش زنان شهرداری تهران پلیس اصفهان فراجا قتل سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو ارز قیمت سکه ایران خودرو تورم سایپا
ترانه علیدوستی تلویزیون فیلم سینمای ایران گردشگری سحر دولتشاهی مهران مدیری کتاب بازیگر تئاتر سینما شعر
کنکور ۱۴۰۳ علوم انسانی
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا روسیه جنگ غزه اوکراین حماس طوفان الاقصی اتحادیه اروپا ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال بارسلونا بازی ژاوی باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور فوتسال تیم ملی فوتسال ایران والیبال
هوش مصنوعی همراه اول تسلا فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک اپل
استرس سلامت روان افسردگی داروخانه پیری هندوانه دوش گرفتن