چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
خیرخواهی نباید حق شهروندی را نادیده بگیرد
رعایت حق شهروندان و خیرخواهی برای آن ها دو مقوله جداگانهاند. عدم تفکیک دقیق این دو مقوله از سوی نهاد دولت و سایر نهادهای قدرت به صورت عمدی یا بر پایه سهو و اشتباه، عموماً به زیان شهروندان است. حق شهروندی، چیزهایی است که در عرف جامعه یا قانون به عنوان منافع مدنی برای شهروندان لحاظ شده است.
زندگی، آزادی، تندرستی آسایش تن و همچنین تملک اشیای خارجی مثل پول، زمین، مسکن، اثاثیه و لوازم منزل از جمله چیزهایی است که ذیل مقوله حق شهروندی میگنجند. نهاد دولت و حاکمان سیاسی وظیفه دارند با اجرای عادلانه عرف و قانونهای برابر، از منافع مدنی شهروندان حراست کنند.
خیرخواهی برای شهروندان و ملزم کردن آن ها به خیرخواهی و اقدام خیر برای دیگران اما جزو وظایف و اختیارات نهاد دولت قرار نمیگیرد و یک مقوله شخصی و فردی است. شهروندان مطابق با عرف و قانون میتوانند حق شهروندی خویش را از نهاد دولت مطالبه کرده و در صورت امتناع دولت یا ناتوانی در رعایت این حق، انتقاد و اعتراض کنند.
شهروندان اما نمیتوانند از دولت و سایر نهادهای موثر بر سرنوشت شهروندان، مطالبه خیرخواهی کرده و آنها را مجبور کنند اقدامهای خیرخواهانه فراتر از عرف و قانون انجام دهند یا از فرد و گروههای اجتماعی مطالبه خیرخواهی کنند. به این ترتیب، دولت میتواند به شهروندان و به زیرمجموعه خود فرمان دهد حق شهروندی دیگران را مراعات کنند، اما برای این که آنها اقدامهای خیرخواهانه انجام دهند، جز ترغیب و تشویق هیچ ابزار دیگری نباید به کار گرفته شود.
فرض کنیم رییس دولت یا حکومت در یک جامعه به این باور برسد که اجرای یک تصمیم یا یک فکر به نفع و خیر شهروندان یا گروهی از آنها است، در این وضعیت چه باید کرد؟ معلوم است که حاکم سیاسی حق ندارد آن تصمیم یا اندیشه را بدون این که به عرف یا قانون تبدیل کند به مرحله اجرا گذارد. حاکم سیاسی در صورتی که بر اندیشه خود اصرار داشته باشد باید آن اندیشه خیرخواهانه را به صورت برنامه و طرح به مجلس قانونگذاری تقدیم کند تا دستکم، صورت قانون داشته باشد.
تجربه، اندیشه و عمل جامعههای انسانی نشان میدهد خیرخواهی حاکمان سیاسی و نهاد دولت در خالصترین شکل و ماهیت و خوشبینانهترین نگاه به ویژه اگر خارج از عرف، قاعده و قانون باشد نه ضرورت دارد، نه فایدهای ملموس برای شهروندان خواهد داشت. چون خیر هر فرد یا گروه اجتماعی ممکن است به لحاظ تشخیص و در واقعیت با خیر یک فرد یا گروه اجتماعی دیگر در تعارض باشد.
واقعیت این است که نهاد دولت در ایران به دلایل گوناگون به ویژه به این دلیل که سرچشمههای قدرت و ثروت در اختیارش است، خیرخواهی صوری و بدون اندیشه و تفکر منسجم را به جای رعیات حق شهروندان گذاشته و تصمیمها و اقدامهای عجیب اتخاذ و اجرا کرده و میکنند.
به طور مثال میتوان به برخی تصمیمهای دولت فعلی اشاره کرد. دولت آقای احمدینژاد در یکی از تصمیمهای خویش، سازمانهای تحت مدیریت و مالکیت خویش را ناگزیر کرد در محیط کار به جای این که به کارمندان قند بدهند تا آنها با آن چای بنوشند از خرما و توت خشک استفاده شود. علت این تصمیم، خیرخواهی برای کارمندان بود و استدلال میشد خوردن قند برای بدن مضر و خوردن خرما و توت مفید است. این تصمیم خیرخواهانه، اما در صورت اجرای کامل، به زیان گروهی از کسانی بود که خوردن چای با خرما برایشان لذتی نداشت. این اقدام خیرخواهانه به این دلیل که در عرف و در قانون جایی نداشت و ندارد، متضمن فایده ملموسی نبوده و حق شهروندی را رعایت نکرده است. به این ترتیب که اگر گروهی از کارمندان بخواهند برای خوردن چای از منابع مالی خویش قند خریداری کنند، حق آنها توسط نهاد دولت نادیده گرفته شده است، چون بقیه کارمندان ناگزیر به این اقدام نیستند و از منابع عمومی استفاده میکنند.
تجربه ۳ سال اخیر نشان میدهد، دولت فعلی در این مسیر، گامهای بلندتر و شتابان برداشته و با انگیزههای تعریف ناشده، تلاش میکند اقدامهای خیرخواهانه را با جلوه بیشتری انجام داده و بعضا جایگزین حق شهروندی کند.
مثال بارز و آشکار این اندیشه و عمل متعاقب آن را میتوان درباره روش برخورد با پسانداز و دسترنج شهروندان ایرانی دید. اندیشه، روش و اقدام دولت برای کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات، اقدام یا شروع به مطالعه درباره ادغام بانکهای دولتی و تبدیل بانکهای تجاری به بانکهای قرضالحسنه، بخشیدن بدهی گروهی از شهروندان به بانکهای دولتی، پرداخت منابع بانکی با نرخ سود ترجیحی به متقاضیان تاسیس بنگاههای زودبازده، ایجاد و گسترش «صندوق مهررضا» با منابع دولتی برای پرداخت وام ازدواج و اقدامهای خیرخواهانهای از این دست که یک بسته سیاستگذاری به هم پیوسته را تشکیل میدهند، با رعایت حقوق شهروندان تناسبی ندارد و عمدتاً ذیل مقوله خیرخواهی جای میگیرند.
نتیجه و دستاورد این اندیشه و روش، اما در واقعیت رشد شتابان نرخ تورم و کاهش سطح قدرت خرید شهروندان بوده است. به این ترتیب، اقدامهای خیرخواهانه نهاد دولت نه تنها دستاورد مثبت و فایدهمندی بر جای نگذاشته است، بلکه حق برخورداری آنها از بهرهمندی پساندازشان را به بوته فراموشی سپرده است. بر پایه کدام خرد و منطق میتوان دسترنج یک شهروند ساکن منطقه محروم دهلران را که برای در امان ماندن پسانداز خویش از شر تورم، آن را به بانک دولتی گذاشته است به یک دامدار یا ماهیگیر تهرانی یا بندرعباسی بخشید؟ این رفتارهای غمانگیز متاسفانه تبدیل به روش شده و دیگر استثنایی در کار نیست و ادامه آن میتواند به مبهم شدن معنای خیرخواهی در گستره وسیع منجر شود. دشواری کار این است که شهروندان برای حق از دست داده خویش و قربانی شدن آن زیر پای خیرخواهیهای تعریف نشده و با انگیزههای مبهم کاری از دستشان برنمیآید.
محمد صادق جنان صفت
منبع : رستاک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست