دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
۵ خلافکار برتر دنیای فوتبال
با مرگ ”جورج بست“ که به گفته خود ۸۰ درصد زندگیاش را صرف عیش و عشرت کرده بود و کار را به آنجائی رساند که در بیمارستان محل مرگش پولی جهت پرداخت هزینه درمان نداشت، روزنامهنگاران و تمام افراد مرتبط با فوتبال، سری به آرشیو خود زده و سراغی از تمام یاغیهای فوتبال دنیا گرفتهاند. تاریخ، افراد زیادی را بهخود دیده که با دست خویش استعداد طلائیشان را نابود کردند. از گارینشا گرفته تا همین وینرونی در معرض خطر، مرز باریکی میان بزرگی واقعی و خودبزرگبینی (آنچه باعث تباهی افرادی چون بست شد) وجود داشته است. صحبتهای زیادی درباره چرائی مسئله صتر گرفته است. شاید اصلیترین دلیل، سوءتفاهمی است که این افراد در مورد خود دچار میشوند! فوتبال بهعنوان عامه پسندترین و البته در دوران اخیر پولسازترین ورزش دنیا تماشاگران فراوانی را بهخود جذب میکند و در این میان بازیگران نقش عمدهای مییابند. هر چه بازی آنها جالب باشد، درصد تشویق و هوراهای جمعیت نیز بالا میرود. در واقع مشکل اصلی از همین جا رشد مییابد. آنکه بالاتر مینشیند و تشویقهای بیشتری نصیب میبرد، به گمان آنکه بزرگی ابدی یافته، خود را مجاز میداند که دست به هر عملی بزند. به دیوید بکهام بنگرید. نابودی او زمان حضور گروه ”اسپایس گرز“ در اولدترافورد آغاز نشد. دیوید از آن لحظه تبدیل به جوان منحرفی شد که از نیمه زمین، دروازه ویمبلدون را گشود. تمام روزنامهها و مجلات بریتانیا، تیتر یک حود را به جوان برتر قرن آینده اختصاص دادند و البته تنها موضوع، این نبود. موهای پریشان و یکدست طلائی او در پس زمینه تمام عکسهای هنگام شادی او، به فروش هر چه بیشتر روزنامهها و سقوط هر چه بیشتر دیوید کمک کرد. بکهام از آن روز تبدیل به عروسک تبلیغاتی شد و عاقبت موی خود را نیز روی سر یک عروسک بزرگ تزئینی دید! خیلی زود به بکهام مشتبه شد که با بقیه فرق دارد؛ همانطور که برای بست فقید این اتفاق رخ داد. شاید ۱۰ درصد قضیه قابل کنترل نباشد؛ اما بقیه... آنهائیکه بر نمک فوتبال میافزایند (رسانهها اعم از روزنامهها و رادیو و تلویزیون) غالباً یک میزانسنج حرفهای نیستند و فقط به شوری دستپخت خود کمک میکنند. منظور از این مقدمهچینی، یادآوری شرورهائی است که در مرگ بست به یادآورده شدند و شاید کمتر به سقوط آنها اشاره شده باشد. در سطور زیر با ۵ یاغی تاپ فوتبال آشنا میشویم.
۱ـ گاریشنا
او در فقر مطلق، زاده و بزرگ شد. جوان استثنائی ”بوتافوگو“ هر هفته با گلهای خود کارگران منطقه که دل در گرو تیم متعلق بهخود داشتند را شاد میکرد. او در زمین قابل کنترل نبود و در بیرون از میدان غیرقابل کنترلتر. ازدواجهای بیشمار و اکثراً بدفرجام، افراط در نوشیدن مشروبات الکلی، چند تصادف رانندگی و هزاران خلاف دیگر، پرستوی کوچک را به سان دیوی پلید نزد مردم مینمایاند. مردی که با سلطان پله (مظهر وارستگی در فوتبال) همبازی بود به دوران حرفهای و درخشان خود، رنگی تیره بخشید و عاقبت چند سال قبل در حالیکه فرزندان بیشمارش را کنار خود نمیدید، دیده از جهان فروبست.
۲ـ نورمن وایت ساید
هموطن جورج بست یکی از برترین استعدادهای ایرلند شمالی بود. او که در ۱۶ سالگی درست در همان سنی که سلطان پله اولین جامجهانی خود را تجربه کرد، در فستیوال باشکوه فوتبال حضور یافت. اگر بگوئیم او با بازیهای خوب خود رخوت ۲۰ ساله اولدترافورد (از زمان خداحافظی بازبی تا حضور فرگوسن) را شکست و به بنیان موفق یونایتد در دهه ۹۰ کمک کرد سخنی به گزاف نگفتهایم؛ اما متأسفانه نتوانست همراه با همتیمیهایش قهرمانی در لیگ را جشن بگیرد؛ چرا که چندین سال قبلتر، آنقدر بوالهوسی کرد که فردا روز در تمرینات بیهوش شده و توسط فرگوسن از تیم اخراج شد.
۳ـ پل گاسکوئین
او بیش از بقیه افرادیکه در وادی خلاف فرو رفتند به فوتبال پرداخت؛ اما به چه قیمتی؟ گازا از آن بازیکن ”دوششه“ جامجهانی به فردی تبدیل شد که توسط مربی یک باشگاه دسته دومی چین به جهت بوی بد دهان اخراج گشت. فوتبالیست مستعد اورتون، تاتنهام و تیم ملی انگلستان با آینده خود قمار کرد. پایان کار او با تیم ملی قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ رقم خورد. جائیکه قبل از آغاز جام، گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلستان به جهت پیدا کردن یک زیرسیگاری انباشه از ته سیگار در هتل او را از تیم ملی خط زد.
اشکهای او به مانند هنگام شکست تیم ملی مقابل آلمان در جامجهانی ۱۹۹۰ تأثر برانگیز بود. وی در جامجهانی ۱۹۹۰ در اوج گریست. قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ اشکها از چشمانی پرنور خارج میگشت؛ ولی چه سود که ریههای وی از هوای سالم بیبهره بود!
۴ـ دنی کاداماتری
این جوان در ۱۷ سالگی طی اولین حضور با پیراهن اورتون یک گل فوقالعاده زیبا وارد دروازه لیورپول نمود و از آنزمان تبدیل به معبود هواداران شد، ولی بمباران رسانهای ۲ سال بعد دنی را از صحنه اول فوتبال دنیا حذف کرد. در سقوط دنی، خودش نیز به اندازه کافی تأثیرگذار بود.
او با رفتارهای پرخطر جای هیچگونه توجیهی باقی نگذاشت. چند سال پیش او را در دستههای پائینتر انگلستان مشاهده کردیم، ولی در حال حاضر هیچ نشانی از مرد اول مطبوعات آبی دوست مرسیساید که زمانی او را تبدیل به اسطوره کرده بودند، نیست.
۵ـ رنه هیگوئیتا
مرموزترین شخصیت تاریخ فوتبال کلمبیا، همانطور که در بازی عجیب و غریب بود، در بیرون از میدان نیز یک یاغی بزرگ محسوب میشد. پرونده قطور آدمربائی او هنوز نقل محافل فوتبال و غیرفوتبالی سرزمین کوکائین است. ”رنه“ نیز خیلی زود کیفیت فوتبال خود را به باد فنا داد. او فقط در جامجهانی ۱۹۹۰ حضور یافت. ۴ سال بعد هنگامیکه ”اسکار کوردوبا“ وظیفه حمایت از سنگر کلمبیا را بهعهده داشت ”رنه“ تازه از زندان آزاد شده بود. کلمبیا بدون او و اشتباهاتش در حالیکه حتی بخت قهرمانی تلقی میشد، خیلی زود از جام بیرون افتاد. تا چند سال پیش زمزمه بازگشت او به میادین جاری بود؛ اما ”عقرب“ ذات آشتیناپذیری با متن داشت و به حاشیه نزدیکتر بود.
و اما آنها...
عده دیگری نیز استحقاق حضور در این لیست را داشتند و شاید حاشیههای برتری را نیز آفریدند؛ اما این ۵ نفر به جهت آنکه تمام زندگی خود را پای حاشیههایشان باختند و لاجرم دنیای حرفهای فوتبال را با خاطرهای تلخ ترک کردند، بیشتر مورد توجه بودند بهخصوص اینکه با توجه به موضوع داغ (مرگ بست بریتانیائی) سعی شد بیشتر از بریتانیائیهای همکار بست نام برده شود!
۱ـ گاریشنا
او در فقر مطلق، زاده و بزرگ شد. جوان استثنائی ”بوتافوگو“ هر هفته با گلهای خود کارگران منطقه که دل در گرو تیم متعلق بهخود داشتند را شاد میکرد. او در زمین قابل کنترل نبود و در بیرون از میدان غیرقابل کنترلتر. ازدواجهای بیشمار و اکثراً بدفرجام، افراط در نوشیدن مشروبات الکلی، چند تصادف رانندگی و هزاران خلاف دیگر، پرستوی کوچک را به سان دیوی پلید نزد مردم مینمایاند. مردی که با سلطان پله (مظهر وارستگی در فوتبال) همبازی بود به دوران حرفهای و درخشان خود، رنگی تیره بخشید و عاقبت چند سال قبل در حالیکه فرزندان بیشمارش را کنار خود نمیدید، دیده از جهان فروبست.
۲ـ نورمن وایت ساید
هموطن جورج بست یکی از برترین استعدادهای ایرلند شمالی بود. او که در ۱۶ سالگی درست در همان سنی که سلطان پله اولین جامجهانی خود را تجربه کرد، در فستیوال باشکوه فوتبال حضور یافت. اگر بگوئیم او با بازیهای خوب خود رخوت ۲۰ ساله اولدترافورد (از زمان خداحافظی بازبی تا حضور فرگوسن) را شکست و به بنیان موفق یونایتد در دهه ۹۰ کمک کرد سخنی به گزاف نگفتهایم؛ اما متأسفانه نتوانست همراه با همتیمیهایش قهرمانی در لیگ را جشن بگیرد؛ چرا که چندین سال قبلتر، آنقدر بوالهوسی کرد که فردا روز در تمرینات بیهوش شده و توسط فرگوسن از تیم اخراج شد.
۳ـ پل گاسکوئین
او بیش از بقیه افرادیکه در وادی خلاف فرو رفتند به فوتبال پرداخت؛ اما به چه قیمتی؟ گازا از آن بازیکن ”دوششه“ جامجهانی به فردی تبدیل شد که توسط مربی یک باشگاه دسته دومی چین به جهت بوی بد دهان اخراج گشت. فوتبالیست مستعد اورتون، تاتنهام و تیم ملی انگلستان با آینده خود قمار کرد. پایان کار او با تیم ملی قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ رقم خورد. جائیکه قبل از آغاز جام، گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلستان به جهت پیدا کردن یک زیرسیگاری انباشه از ته سیگار در هتل او را از تیم ملی خط زد.
اشکهای او به مانند هنگام شکست تیم ملی مقابل آلمان در جامجهانی ۱۹۹۰ تأثر برانگیز بود. وی در جامجهانی ۱۹۹۰ در اوج گریست. قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ اشکها از چشمانی پرنور خارج میگشت؛ ولی چه سود که ریههای وی از هوای سالم بیبهره بود!
۴ـ دنی کاداماتری
این جوان در ۱۷ سالگی طی اولین حضور با پیراهن اورتون یک گل فوقالعاده زیبا وارد دروازه لیورپول نمود و از آنزمان تبدیل به معبود هواداران شد، ولی بمباران رسانهای ۲ سال بعد دنی را از صحنه اول فوتبال دنیا حذف کرد. در سقوط دنی، خودش نیز به اندازه کافی تأثیرگذار بود.
او با رفتارهای پرخطر جای هیچگونه توجیهی باقی نگذاشت. چند سال پیش او را در دستههای پائینتر انگلستان مشاهده کردیم، ولی در حال حاضر هیچ نشانی از مرد اول مطبوعات آبی دوست مرسیساید که زمانی او را تبدیل به اسطوره کرده بودند، نیست.
۵ـ رنه هیگوئیتا
مرموزترین شخصیت تاریخ فوتبال کلمبیا، همانطور که در بازی عجیب و غریب بود، در بیرون از میدان نیز یک یاغی بزرگ محسوب میشد. پرونده قطور آدمربائی او هنوز نقل محافل فوتبال و غیرفوتبالی سرزمین کوکائین است. ”رنه“ نیز خیلی زود کیفیت فوتبال خود را به باد فنا داد. او فقط در جامجهانی ۱۹۹۰ حضور یافت. ۴ سال بعد هنگامیکه ”اسکار کوردوبا“ وظیفه حمایت از سنگر کلمبیا را بهعهده داشت ”رنه“ تازه از زندان آزاد شده بود. کلمبیا بدون او و اشتباهاتش در حالیکه حتی بخت قهرمانی تلقی میشد، خیلی زود از جام بیرون افتاد. تا چند سال پیش زمزمه بازگشت او به میادین جاری بود؛ اما ”عقرب“ ذات آشتیناپذیری با متن داشت و به حاشیه نزدیکتر بود.
و اما آنها...
عده دیگری نیز استحقاق حضور در این لیست را داشتند و شاید حاشیههای برتری را نیز آفریدند؛ اما این ۵ نفر به جهت آنکه تمام زندگی خود را پای حاشیههایشان باختند و لاجرم دنیای حرفهای فوتبال را با خاطرهای تلخ ترک کردند، بیشتر مورد توجه بودند بهخصوص اینکه با توجه به موضوع داغ (مرگ بست بریتانیائی) سعی شد بیشتر از بریتانیائیهای همکار بست نام برده شود!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست