سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا
۵ خلافکار برتر دنیای فوتبال
با مرگ ”جورج بست“ که به گفته خود ۸۰ درصد زندگیاش را صرف عیش و عشرت کرده بود و کار را به آنجائی رساند که در بیمارستان محل مرگش پولی جهت پرداخت هزینه درمان نداشت، روزنامهنگاران و تمام افراد مرتبط با فوتبال، سری به آرشیو خود زده و سراغی از تمام یاغیهای فوتبال دنیا گرفتهاند. تاریخ، افراد زیادی را بهخود دیده که با دست خویش استعداد طلائیشان را نابود کردند. از گارینشا گرفته تا همین وینرونی در معرض خطر، مرز باریکی میان بزرگی واقعی و خودبزرگبینی (آنچه باعث تباهی افرادی چون بست شد) وجود داشته است. صحبتهای زیادی درباره چرائی مسئله صتر گرفته است. شاید اصلیترین دلیل، سوءتفاهمی است که این افراد در مورد خود دچار میشوند! فوتبال بهعنوان عامه پسندترین و البته در دوران اخیر پولسازترین ورزش دنیا تماشاگران فراوانی را بهخود جذب میکند و در این میان بازیگران نقش عمدهای مییابند. هر چه بازی آنها جالب باشد، درصد تشویق و هوراهای جمعیت نیز بالا میرود. در واقع مشکل اصلی از همین جا رشد مییابد. آنکه بالاتر مینشیند و تشویقهای بیشتری نصیب میبرد، به گمان آنکه بزرگی ابدی یافته، خود را مجاز میداند که دست به هر عملی بزند. به دیوید بکهام بنگرید. نابودی او زمان حضور گروه ”اسپایس گرز“ در اولدترافورد آغاز نشد. دیوید از آن لحظه تبدیل به جوان منحرفی شد که از نیمه زمین، دروازه ویمبلدون را گشود. تمام روزنامهها و مجلات بریتانیا، تیتر یک حود را به جوان برتر قرن آینده اختصاص دادند و البته تنها موضوع، این نبود. موهای پریشان و یکدست طلائی او در پس زمینه تمام عکسهای هنگام شادی او، به فروش هر چه بیشتر روزنامهها و سقوط هر چه بیشتر دیوید کمک کرد. بکهام از آن روز تبدیل به عروسک تبلیغاتی شد و عاقبت موی خود را نیز روی سر یک عروسک بزرگ تزئینی دید! خیلی زود به بکهام مشتبه شد که با بقیه فرق دارد؛ همانطور که برای بست فقید این اتفاق رخ داد. شاید ۱۰ درصد قضیه قابل کنترل نباشد؛ اما بقیه... آنهائیکه بر نمک فوتبال میافزایند (رسانهها اعم از روزنامهها و رادیو و تلویزیون) غالباً یک میزانسنج حرفهای نیستند و فقط به شوری دستپخت خود کمک میکنند. منظور از این مقدمهچینی، یادآوری شرورهائی است که در مرگ بست به یادآورده شدند و شاید کمتر به سقوط آنها اشاره شده باشد. در سطور زیر با ۵ یاغی تاپ فوتبال آشنا میشویم.
۱ـ گاریشنا
او در فقر مطلق، زاده و بزرگ شد. جوان استثنائی ”بوتافوگو“ هر هفته با گلهای خود کارگران منطقه که دل در گرو تیم متعلق بهخود داشتند را شاد میکرد. او در زمین قابل کنترل نبود و در بیرون از میدان غیرقابل کنترلتر. ازدواجهای بیشمار و اکثراً بدفرجام، افراط در نوشیدن مشروبات الکلی، چند تصادف رانندگی و هزاران خلاف دیگر، پرستوی کوچک را به سان دیوی پلید نزد مردم مینمایاند. مردی که با سلطان پله (مظهر وارستگی در فوتبال) همبازی بود به دوران حرفهای و درخشان خود، رنگی تیره بخشید و عاقبت چند سال قبل در حالیکه فرزندان بیشمارش را کنار خود نمیدید، دیده از جهان فروبست.
۲ـ نورمن وایت ساید
هموطن جورج بست یکی از برترین استعدادهای ایرلند شمالی بود. او که در ۱۶ سالگی درست در همان سنی که سلطان پله اولین جامجهانی خود را تجربه کرد، در فستیوال باشکوه فوتبال حضور یافت. اگر بگوئیم او با بازیهای خوب خود رخوت ۲۰ ساله اولدترافورد (از زمان خداحافظی بازبی تا حضور فرگوسن) را شکست و به بنیان موفق یونایتد در دهه ۹۰ کمک کرد سخنی به گزاف نگفتهایم؛ اما متأسفانه نتوانست همراه با همتیمیهایش قهرمانی در لیگ را جشن بگیرد؛ چرا که چندین سال قبلتر، آنقدر بوالهوسی کرد که فردا روز در تمرینات بیهوش شده و توسط فرگوسن از تیم اخراج شد.
۳ـ پل گاسکوئین
او بیش از بقیه افرادیکه در وادی خلاف فرو رفتند به فوتبال پرداخت؛ اما به چه قیمتی؟ گازا از آن بازیکن ”دوششه“ جامجهانی به فردی تبدیل شد که توسط مربی یک باشگاه دسته دومی چین به جهت بوی بد دهان اخراج گشت. فوتبالیست مستعد اورتون، تاتنهام و تیم ملی انگلستان با آینده خود قمار کرد. پایان کار او با تیم ملی قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ رقم خورد. جائیکه قبل از آغاز جام، گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلستان به جهت پیدا کردن یک زیرسیگاری انباشه از ته سیگار در هتل او را از تیم ملی خط زد.
اشکهای او به مانند هنگام شکست تیم ملی مقابل آلمان در جامجهانی ۱۹۹۰ تأثر برانگیز بود. وی در جامجهانی ۱۹۹۰ در اوج گریست. قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ اشکها از چشمانی پرنور خارج میگشت؛ ولی چه سود که ریههای وی از هوای سالم بیبهره بود!
۴ـ دنی کاداماتری
این جوان در ۱۷ سالگی طی اولین حضور با پیراهن اورتون یک گل فوقالعاده زیبا وارد دروازه لیورپول نمود و از آنزمان تبدیل به معبود هواداران شد، ولی بمباران رسانهای ۲ سال بعد دنی را از صحنه اول فوتبال دنیا حذف کرد. در سقوط دنی، خودش نیز به اندازه کافی تأثیرگذار بود.
او با رفتارهای پرخطر جای هیچگونه توجیهی باقی نگذاشت. چند سال پیش او را در دستههای پائینتر انگلستان مشاهده کردیم، ولی در حال حاضر هیچ نشانی از مرد اول مطبوعات آبی دوست مرسیساید که زمانی او را تبدیل به اسطوره کرده بودند، نیست.
۵ـ رنه هیگوئیتا
مرموزترین شخصیت تاریخ فوتبال کلمبیا، همانطور که در بازی عجیب و غریب بود، در بیرون از میدان نیز یک یاغی بزرگ محسوب میشد. پرونده قطور آدمربائی او هنوز نقل محافل فوتبال و غیرفوتبالی سرزمین کوکائین است. ”رنه“ نیز خیلی زود کیفیت فوتبال خود را به باد فنا داد. او فقط در جامجهانی ۱۹۹۰ حضور یافت. ۴ سال بعد هنگامیکه ”اسکار کوردوبا“ وظیفه حمایت از سنگر کلمبیا را بهعهده داشت ”رنه“ تازه از زندان آزاد شده بود. کلمبیا بدون او و اشتباهاتش در حالیکه حتی بخت قهرمانی تلقی میشد، خیلی زود از جام بیرون افتاد. تا چند سال پیش زمزمه بازگشت او به میادین جاری بود؛ اما ”عقرب“ ذات آشتیناپذیری با متن داشت و به حاشیه نزدیکتر بود.
و اما آنها...
عده دیگری نیز استحقاق حضور در این لیست را داشتند و شاید حاشیههای برتری را نیز آفریدند؛ اما این ۵ نفر به جهت آنکه تمام زندگی خود را پای حاشیههایشان باختند و لاجرم دنیای حرفهای فوتبال را با خاطرهای تلخ ترک کردند، بیشتر مورد توجه بودند بهخصوص اینکه با توجه به موضوع داغ (مرگ بست بریتانیائی) سعی شد بیشتر از بریتانیائیهای همکار بست نام برده شود!
۱ـ گاریشنا
او در فقر مطلق، زاده و بزرگ شد. جوان استثنائی ”بوتافوگو“ هر هفته با گلهای خود کارگران منطقه که دل در گرو تیم متعلق بهخود داشتند را شاد میکرد. او در زمین قابل کنترل نبود و در بیرون از میدان غیرقابل کنترلتر. ازدواجهای بیشمار و اکثراً بدفرجام، افراط در نوشیدن مشروبات الکلی، چند تصادف رانندگی و هزاران خلاف دیگر، پرستوی کوچک را به سان دیوی پلید نزد مردم مینمایاند. مردی که با سلطان پله (مظهر وارستگی در فوتبال) همبازی بود به دوران حرفهای و درخشان خود، رنگی تیره بخشید و عاقبت چند سال قبل در حالیکه فرزندان بیشمارش را کنار خود نمیدید، دیده از جهان فروبست.
۲ـ نورمن وایت ساید
هموطن جورج بست یکی از برترین استعدادهای ایرلند شمالی بود. او که در ۱۶ سالگی درست در همان سنی که سلطان پله اولین جامجهانی خود را تجربه کرد، در فستیوال باشکوه فوتبال حضور یافت. اگر بگوئیم او با بازیهای خوب خود رخوت ۲۰ ساله اولدترافورد (از زمان خداحافظی بازبی تا حضور فرگوسن) را شکست و به بنیان موفق یونایتد در دهه ۹۰ کمک کرد سخنی به گزاف نگفتهایم؛ اما متأسفانه نتوانست همراه با همتیمیهایش قهرمانی در لیگ را جشن بگیرد؛ چرا که چندین سال قبلتر، آنقدر بوالهوسی کرد که فردا روز در تمرینات بیهوش شده و توسط فرگوسن از تیم اخراج شد.
۳ـ پل گاسکوئین
او بیش از بقیه افرادیکه در وادی خلاف فرو رفتند به فوتبال پرداخت؛ اما به چه قیمتی؟ گازا از آن بازیکن ”دوششه“ جامجهانی به فردی تبدیل شد که توسط مربی یک باشگاه دسته دومی چین به جهت بوی بد دهان اخراج گشت. فوتبالیست مستعد اورتون، تاتنهام و تیم ملی انگلستان با آینده خود قمار کرد. پایان کار او با تیم ملی قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ رقم خورد. جائیکه قبل از آغاز جام، گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلستان به جهت پیدا کردن یک زیرسیگاری انباشه از ته سیگار در هتل او را از تیم ملی خط زد.
اشکهای او به مانند هنگام شکست تیم ملی مقابل آلمان در جامجهانی ۱۹۹۰ تأثر برانگیز بود. وی در جامجهانی ۱۹۹۰ در اوج گریست. قبل از جامجهانی ۱۹۹۸ اشکها از چشمانی پرنور خارج میگشت؛ ولی چه سود که ریههای وی از هوای سالم بیبهره بود!
۴ـ دنی کاداماتری
این جوان در ۱۷ سالگی طی اولین حضور با پیراهن اورتون یک گل فوقالعاده زیبا وارد دروازه لیورپول نمود و از آنزمان تبدیل به معبود هواداران شد، ولی بمباران رسانهای ۲ سال بعد دنی را از صحنه اول فوتبال دنیا حذف کرد. در سقوط دنی، خودش نیز به اندازه کافی تأثیرگذار بود.
او با رفتارهای پرخطر جای هیچگونه توجیهی باقی نگذاشت. چند سال پیش او را در دستههای پائینتر انگلستان مشاهده کردیم، ولی در حال حاضر هیچ نشانی از مرد اول مطبوعات آبی دوست مرسیساید که زمانی او را تبدیل به اسطوره کرده بودند، نیست.
۵ـ رنه هیگوئیتا
مرموزترین شخصیت تاریخ فوتبال کلمبیا، همانطور که در بازی عجیب و غریب بود، در بیرون از میدان نیز یک یاغی بزرگ محسوب میشد. پرونده قطور آدمربائی او هنوز نقل محافل فوتبال و غیرفوتبالی سرزمین کوکائین است. ”رنه“ نیز خیلی زود کیفیت فوتبال خود را به باد فنا داد. او فقط در جامجهانی ۱۹۹۰ حضور یافت. ۴ سال بعد هنگامیکه ”اسکار کوردوبا“ وظیفه حمایت از سنگر کلمبیا را بهعهده داشت ”رنه“ تازه از زندان آزاد شده بود. کلمبیا بدون او و اشتباهاتش در حالیکه حتی بخت قهرمانی تلقی میشد، خیلی زود از جام بیرون افتاد. تا چند سال پیش زمزمه بازگشت او به میادین جاری بود؛ اما ”عقرب“ ذات آشتیناپذیری با متن داشت و به حاشیه نزدیکتر بود.
و اما آنها...
عده دیگری نیز استحقاق حضور در این لیست را داشتند و شاید حاشیههای برتری را نیز آفریدند؛ اما این ۵ نفر به جهت آنکه تمام زندگی خود را پای حاشیههایشان باختند و لاجرم دنیای حرفهای فوتبال را با خاطرهای تلخ ترک کردند، بیشتر مورد توجه بودند بهخصوص اینکه با توجه به موضوع داغ (مرگ بست بریتانیائی) سعی شد بیشتر از بریتانیائیهای همکار بست نام برده شود!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران شهادت بالگرد تبریز حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی
تهران کنکور هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران تعطیلی مدارس هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی پلیس سیل قوه قضاییه بارش باران
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا بورس خودرو یارانه بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان بازنشستگان ایران خودرو سایپا
شهادت رئیس جمهور سینمای ایران پیام تسلیت تلویزیون لیلا حاتمی سریال آیت الله سید ابراهیم رئیسی سینما شعر رسانه ملی نمایشگاه کتاب زری خوشکام
کنکور ۱۴۰۳ گوگل دانش بنیان تجهیزات پزشکی دانشگاه تهران تلسکوپ فضایی هابل باتری
رژیم صهیونیستی ترکیه جنگ غزه اسرائیل فلسطین غزه روسیه امیرعبداللهیان آمریکا چین حماس اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر رئال مادرید باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال بازی باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی مایکروسافت تبلیغات سامسونگ اپل ناسا نمایشگاه ایران هلث موبایل آیفون
سرطان سزارین رژیم غذایی آلزایمر طول عمر زایمان افسردگی فشار خون مغز انسان دیابت