جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا

ارزش اخلاقی اجتماعی زیستن


ارزش اخلاقی اجتماعی زیستن
در بخش اخلاق اجتماعی، که در آن ارزش‏های اخلاقی در حوزه رابطه انسان با انسان‏های دیگر بررسی می ‏شود ، نخستین مسأله ارزیابی اخلاقی نفس اجتماعی زیستن در برابر گوشه گیری و مردم گریزی است. پرسش آن است که آیا اجتماعی زیستن از نظر اسلام دارای ‏ارزش اخلاقی و امری پسندیده است؟
● اختیاری بودن اجتماعی زیستن :
در پاسخ به آن پرسش، ابتدا باید ببینیم که آیا انسان مجبور است که در جامعه زندگی کند، یا آنکه با اختیار و انتخاب حیات اجتماعی را بر می‏گزیند؛ زیرا اگر انسان چاره‏ ای جز اجتماعی زیستن نداشته باشد، طبعا از قلمرو اخلاق نیز خارج خواهد بود.
گروهی از دانشمندان بر این باورند که اجتماعی زیستن یک امر جبری است و زندگی اجتماعی برای انسان یک ضرورت طبیعی است. برخی نیز تا آن جا پیش رفته ‏اند که اساسا وجود فرد را به مانند سلولی در پیکر اجتماع می‏بینند.
این نظریه با مبانی بینش اسلامی ناسازگار است. زندگی کردن اجتماعی برای هر فرد اختیاری است و هر فرد یک موجود مستقلی است ، روح مستقلی دارد ، اراده دارد، فکر دارد، شناخت دارد و می‏تواند زندگی خودش را با افرادی پیوند دهد و یا بگسلد. (۱)
به همان اندازه که انسان در این امر اختیار دارد، هم زیستی در قلمرو ارزش‏های اخلاقی قرار می‏گیرد.آنگاه بحث خوب یا بد بودن اصل اجتماعی زیستن، کیفیت و کمیت معاشرت با دیگران مطرح می‏شود، و این که نظام اخلاقی اسلام در این باره چه توصیه‏ هایی دارد.
● عوامل رویکرد به حیات اجتماعی :
ارزش اخلاقی اجتماعی زیستن یا گوشه گیری و اعتزال بسته به عواملی است که موجب رویکرد انسان به حیات اجتماعی یا انزوا طلبی می‏شود. به دیگر سخن، این دو شیوه زیستن به خودی خود و با قطع نظر از عوامل و انگیزه ‏های آن، به لحاظ اخلاقی خنثا است و مفاهیم خوب یا بد، بدان راه ندارد.
عواملی که موجب اجتماعی زیستن می‏شوند عبارتند از:
الف) غریزه جنسی :
این غریزه موجب می‏گردد هر فردی به جنس مخالف تمایل یافته به او نزدیک شود و با وی معاشرت کرده زندگی ‏اش را با او پیوند دهد ـ هسته خانواده ـ که اساس زندگی اجتماعی انسان را تشکیل می‏دهد ـ از همین جا شکل می‏ گیرد.
ب) عواطف انسان :
انسان بالطبع مایل است به دیگر انسان‏ها نزدیک شده با آنان انس بگیرد.
ج) خرد انسان :
مهم‏ترین عامل رویکرد انسان به حیات اجتماعی آن است که انسان با عقل خویش در می ‏یابد که بر آوردن نیازمندی‏ هایش ، اعم از مادی و معنوی، بدون کمک و همیاری دیگران مسیر نیست.از این رو، عقل حکم می‏کند که فرد باید با دیگران معاشرت کرده زندگی خود را با آنان بپیوندد.
● ارزش‏های اخلاقی در حیات اجتماعی :
ارزش گذاری درباره اجتماعی زیستن تابع عوامل و انگیزه‏ هایی است که انسان را به برگزیدن این شیوه زندگی بر می ‏انگیزاند. مشوق برخی ، تنها برآوردن نیازهای مادی و دستیابی به رفاه هر چه بیشتر است و برخی به تکامل معنوی خویش می‏ اندیشند و رویکردشان به اجتماع از آن رو است که می‏دانند بسیاری از فضایل انسانی در اجتماع به فعلیت می‏رسد. از این رو است که تعیین ارزش اخلاقی نفس زندگی اجتماعی چندان آسان نیست و باید تأثیر عوامل و انگیزه ‏های گوناگونی در آن را بررسی نمود و در این زمینه مهم‏ترین عامل ارزش‏گذاری نیت و انگیزه انسان است.
حاصل آن که نه می‏توان گفت اجتماعی زیستن به هر شکل و در هر شرایطی مطلوب و دارای ارزش مثبت است ، و نه می‏توان گفت اعتزال و گریز از دیگران همیشه و در همه شرایط پسندیده است. هر یک از این دو در شرایط خاص خود ، مرغوبیت می‏یابد.
قرآن کریم در سه مورد کناره گیری از اجتماع را ـ به دلیل شرایط خاصی که وجود داشته است ـ ستوده است :
یکی در داستان اصحاب کهف که گروهی از جوانان با ایمان از اجتماع فاسد زمان خود کناره گرفتند و به غاری پناه آوردند. (۲)
دیگری در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام است که از جامعه شرک آلود نمرودی گریخت (۳)
و سومی در گزارش رهبانیت اصحاب حضرت عیسی. (۴)
بنابراین ممکن است گوشه ‏گیری در شرایط خاصی برای فرد یا گروهی مطلوب باشد و همین امر نشان می‏دهد که اجتماع از آن جهت که اجتماع است ، ارزش مطلق ندارد. آنچه ارزش مثبت دارد هم زیستی افراد و گروه‏های خاصی بر اساسی خاص و با انگیزه‏ای خاص است.
از این رو است که قرآن کریم به همان اندازه که به محبت کردن مردم به یکدیگر اهمیت می ‏دهد ، تبری از برخی از انسان‏ها را نیز مهم شمرده است و به همان اندازه که درباره صلح و اصلاح سخن می‏گوید ، جنگ و جهاد را نیز توصیه کرده است.
آری؛ برای حفظ یک زندگی اجتماعی مطلوب باید از برخی دیگر از اجتماع‏ها برید : «قطعا برای شما در (پیروی از) ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکو است؛ آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه به جای خدا می‏پرستید بیزاریم، به شما کفر می‏ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که فقط به خدا ایمان آورید» . (۵)
● نقش عامل عقلانی در ارزش‏یابی :
در ارزیابی کارها، چه فردی و چه اجتماعی، بیش از هر چه باید روی عامل عقلانی تکیه کرد.
میل‏ های طبیعی و عواطف، هر چند در تشکیل زندگی اجتماعی دخالت دارند، ولی ارزش اخلاقی بستگی به عامل عقلانی دارد. عامل عقلانی در این جا آن است که دستیابی انسان به مطلوب ‏های مادی و معنویش در گرو زندگی اجتماعی است.
در زندگی فردی نه قادر به تأمین مصالح مادی انسان است و نه مصالح معنوی او.از این رو، زندگی اجتماعی به حکم عقل مطلوب است.
● اصول حاکم بر ارزش ‏های اجتماعی :
با توجه به نکته یاد شده برای ارزیابی و فعالیت‏ های اجتماعی، باید اصولی را در نظر بگیریم که مبتنی بر همین بینش عقلانی و توجه به واقعیاتی است که در زندگی اجتماعی وجود دارد؛ این اصول عبارتند از :
۱) عدل و قسط :
عقل، زندگی اجتماعی را فقط وسیله‏ ای برای آن که فرد به کمال خویش دست یابد، نمی‏داند ، بلکه آن را مقدمه ‏ای برای تکامل همه افراد می‏داند. مقتضای حکم عقل آن است که هر فردی به اندازه ‏ای که در زندگی اجتماعی و تحصیل مصالح جامعه مؤثر است، به همان اندازه هم از نتایج کار و نتایج زندگی اجتماعی بهره ‏مند شود. و این همان اصل عدل است. حقیقت عدل و قسط آن است که افراد به اندازه ‏ای که بار دیگران را بر دوش می‏ کشند، باری بر دوش دیگران بگذارند. (۶)
۲) احسان :
در جوامع به طور طبیعی افرادی وجود دارند که دچار محرومیت ‏هایی می‏ شوند ؛ مانند کسانی که از بدو تولد نقص عضو دارند، یا آنانی که بهره هوشی و یا جسمانی پایین‏ تر از حد نصاب دارند. نیازهای چنین افرادی غالبا بیش از خدماتی است که می‏توانند داشته باشند و در این جا است که لزوم رعایت اصل احسان در روابط اجتماعی و کافی نبودن اصل عدل روشن می‏ شود .
اصل احسان برای جبران کمبود هایی است که در هر جامع ه‏ای پدید می ‏آید :
«قطعا خداوند به عدل و احسان فرمان می‏دهد» . (۷)
۳) تقدم مصالح معنوی بر منافع مادی :
هر چند عقب ماندگی مادی ممکن است زمینه ضعف معنوی را فراهم آورد و از آن سو ، رشد و توسعه مادی بستر مناسبی را برای تکامل معنوی جامعه فراهم آورد، اما این وضعیت نیز قابل انکار نیست که گاهی میان این دو تزاحم واقع می‏ شود.
در چنین هنگامه‏ هایی باید مصالح معنوی را بر منافع مادی مقدم داشت ؛ زیرا در بینش اسلامی منافع مادی ، وسیله ‏ای برای تحقق مصالح معنوی و دنیا مقدمه ‏ای برای آخرت است.
تأکید قرآن کریم بر تبری از کفار بر همین اصل مبتنی است. (۸)
بنابراین، اگر رابطه اقتصادی با جامعه ‏ای موجب گردد که استقلال و عزت و عظمت مسلمانان در خطر افتد ، آن رابطه باید قطع شود : «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست بگیرند؛ و هر که چنین کند بهره ‏ای از دوستی خدا ندارد ؛ مگر این که از آنان به نوعی تقیه کند» . (۹)
کتاب : اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، ص ۱۹۳
نویسنده : علی شیروانی
۱. برای پژوهش بیشتر در این باره نگاه کنید به : مصباح، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، صص ۱۱۱ـ .۲۳
۲. و اذا اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله فأوا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته و یهیی‏ء لکم من امرکم مرفقا
و چون از آنها و آنچه جز خدا می ‏پرستند کناره گرفتید ، پس به غار پناه جویید ، تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد. (سوره کهف ، آیه ۱۶)
۳. فلما اعتزلهم و ما یعبدون من دون الله وهبنا له اسحاق و یعقوب و کلا جعلنا نبیا
پس چون از آنها و از آنچه به جای خدا می ‏پرستیدند کناره گرفت ، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و همه را پیامبر گردانیدیم.
(سوره مریم ، آیه ۴۹)
۴. و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله
و در دل ‏های کسانی که از او پیروی کردند رأفت و رحمت نهادیم و گوشه‏ گیری که از پیش خود ساختند ، ما آن را بر آنان ننوشتیم ، مگر برای آن که خشنودی خدا را کسب کنند. (سوره حدید، آیه ۲۷)
۵. قد کانت لکم أسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم أنا برءاؤا منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده (سوره ممتحنه ، آیه ۴)
۶. در قرآن کریم عدل و قسط گاهی به طور مطلق مطرح شده (به طور عام دعوت به عدالت ورزی شده است) و گاهی در موارد خاص بر عدالت تأکید شده است.
برخی از آیات دسته نخست عبارتند از :
اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ؛ «و چون میان مردم داوری می ‏کنید ، به عدالت داوری کنید.» (سوره نساء ، آیه ۵۸)
و لا یجرمنکم شنئان قوم علی ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی
البته نباید دشمنی گروهی ، شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است. (سوره مائده، آیه ۸) از جمله آیات مربوط به دسته دوم آیه سوم از سوره نساء است که درباره رعایت عدالت میان همسران است و نیز آیه ۲۸۲ از سوره بقره
۷. ان الله یأمر بالعدل و الاحسان (سوره نحل ، آیه ۹۰)
۸. استاد مطهری در این باره می ‏نویسد :
قرآن کریم ، مسلمانان را از این که دوستی و سرپرستی غیر مسلمانان را بپذیرند سخت بر حذر داشته است ، نه از باب این که دوست داشتن انسان‏ های دیگر را بد بداند و طرفدار بغض مسلم نسبت به غیر مسلم در هر حال و مخالف نیکی با آنها باشد ... ولی یک مطلب هست و آن این که مسلمانان نباید از دشمن غافل شوند.
دیگران در باطن جور دیگری درباره آنان فکر می ‏کنند . تظاهر دشمن به دوستی با مسلمانان آنان را غافل نکند و موجب نگردد که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمینان کنند... در اسلام حب و بغض هست اما حب و بغض عقلی و منطقی نه احساسی و بی قاعده و ضابطه دوستی و دشمنی که صرفا از احساس برخیزد منطق ندارد ، احساسی است کور و کر که بر درون انسانی مسلط می‏ گردد و او را هر طرف که بخواهد می‏ کشد ، اما حب و بغض عقلی ناشی از یک نوع درک و در حقیقت ناشی از علاقه به سرنوشت انسان دیگری است که مورد علاقه واقع شده است ... اسلام در مورد یک جامعه فاسد و اصلاح نشده که در آن کفر و نادانی حکومت می ‏کند ، از طرفی دستور جهاد می ‏دهد تا ریشه فساد را برکند :
و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة ؛ آنان را بکشید تا فتنه از میان برود. (سوره بقره، آیه ۱۹۳) و از طرف دیگر دستور احتیاط و اجتناب می‏ دهد که مردم روی دلشان را به روی آنان باز نکنند تا جامعه و بشریت سالم بماند و این با بشر دوستی کوچک‏ترین منافاتی ندارد و طبیعت انسان دزد است و ضبط و گیرندگی از جمله خواص انسانی است و چه بسا ناخودآگاه افکار و اندیشه‏ های دیگران را در لوح خویش ثبت کند.
(مجموعه آثار ، ج ۳، ص ۲۶۲ـ ۲۵۸)
۹. لا یتخذ المؤمنون الکافرین اؤلیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شی‏ء الا ان تتقوا منهم تقاة
(سوره آل عمران، آیه ۲۸) همچنین ر.ک: سوره نساء، آیه ۱۳۹ و ۱۴۴؛ سوره مائده، آیه ۱۰۵ و سوره توبه، آیه .۲۳
منبع : سایت مناجات