جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
«شب» و «قدر» و «روشنایی»
روز و شب، مصداقهایی عینی از نور و ظلمت هستند. این مصداقهای عینی و طبیعی، تمثیلهایی شدهاند برای بیان نور و ظلمت در قلمرو اندیشه و روان انسان. شب و تاریکی در طبیعت همان است که بهسبب آن پیرامون خویش را نمیبینیم، از هرچه بهکار زندگیمان میآید بیبهره میمانیم و از هرچه آسیبرسان به زندگی است نیز بیخبر، در هر گام اسیر حادثهای میشویم که نمیشناسیماش. تاریکی در قلمرو اندیشه نیز سبب میشود تا امکاناتی را که در وجودمان تعبیه است نبینیم و به گونهای دیگر در شب و تاریکی دست و پا زنیم. در این حالت، از تقدیر خویش و فرجام شایسته انسان بودنمان نیز محروم خواهیم بود چه خورشید در آسمان باشد یا نباشد. بنابراین شب تنها تاریکی طبیعی و فقدان خورشید نیست. همچنین در عرصه روابط اجتماعی، هنگامی که تاریکی حکمفرما باشد همه آنها که میتوانیم دست در دست هم برای اکنون و آینده خویش گامی برای نیکبختی برداریم، چه بسا که دشمنان یکدیگر میشویم و بیآنکه بههوش باشیم به تخریب هم برمیخیزیم.
همانگونه که تجربه عینی از روز و شب در میان همه ملتها امری مشترک است، تقدیس نور و تقبیح ظلمت نیز امری مشترک در ادیان زنده جهان است. نشانههای این تقدیس و تقبیح را در کتابهایی چون اوستا، تورات، انجیل و قرآن میتوانیم به روشنی ببینیم. در متون دینی، روشنایی و دانایی در پیوست با هم و گاهگاه با هم مطرح میشوند، «هورمزد» که به معنای «سرور دانا» از او یاد شده، خدای جهان روشنی و آفریننده روشنان دانسته شده است. در برابر هورمزد و روشنایی او، اهریمن قرار گرفته، که فرمانروای جهان تاریکی، نادانی، و پسدانشی است. «پسدانشی» یعنی آگاهی بعد از وقوع حوادث. در تعبیرهای تورات نیز اولین کلامی که «الوهیم» (خدا) بیان میکند همین است که گفت روشنایی بشود، این سخن الوهی هنگامی است که هنوز خورشید را نیافریده و منظور او هم از روشنایی، آفرینش خورشید نبوده است. در این تعبیرهای تورات که در سفر آفرینش آمده، روشنایی برای آن است تا خدا، یا آدم، بتوانند راهی را که در پیش میگیرند و آفرینشی را که میخواهند پدید آورند در پرتو روشنایی باشد تا همه چیز در سامان شایستهای پدید آید و نه در آشفتگی و ابهام.
در پرتو روشنایی میتوان وقایع و چیزها را بهدرستی دید، میتوان وقایع و چیزها را از هم تفکیک کرد، میتوان برای هر واقعهای و هر چیزی، نامی متناسب پیدا کرد و میتوان واقعیت موجود را به سوی وضعیتی مطلوب هدایت کرد. از این جهت، دیدن، تفکیک میان چیزها، نامگذاری و حد و قانون نهادن، لگام زندگی را به دست گرفتن و هدایت آگاهانه زندگی، همه اموری هستند که در پرتو روشنایی صورت میگیرد. در قصهای از تورات، مربوط به نبرد میان موسی و فرعون، آمده است که در آن هنگام برای مصریان همهجا تاریک بود چندان که نمیتوانستند امکانات موجود خود را برای نبرد سامان دهند و نمیتوانستند قدم از قدمبردارند. اما در همان هنگام، اردوی موسی و بنیاسرائیل روشن بود. از این نمونهها در تورات بسیار است که اگر خواننده منظور از روشنایی و تاریکی را در این متون درنیابد، معنای قصه را نیز درنمییابد و جز خرافه و جادو چیز دیگری عایدش نمیشود.
توصیفی که قرآن از «خدا» به دست میدهد نیز چنان است که او خود نور و روشنایی است. اگر سوره نور از این منظر مورد مطالعه قرار گیرد چه بسا که برای ما گرفتارشدگان به ظلمت، عبرتآموز باشد. همچنین در زبان و ادبیات قرآن، ظلم(ستم) پیامد حتمی تاریکی(ظلمت) است و ایندو، چه در زندگی فردی و چه در قلمرو اجتماعی، اموری هستند پیوسته و درهم تنیده بههم. اگرچه روز و شب، و چرخه مدام روشنایی و تاریکی در طبیعت، امری طبیعی و بیرون از اراده انسان بهشمار میآید اما به نظر میرسد که درک و فهم انسان از این چرخه مدام، و تشخیص روشنایی از تاریکی، مقدمهای بوده است برای پیدا کردن افقهای معنایی در خود انسان. از این منظر، نور و ظلمت، دانایی و جهل، حق و باطل، اهورامزدا و اهریمن، یا خدا و شیطان، پیش از آنکه در افقهایی بریده و جدا از عالم انسانی باشند، میتوانند اموری انسانی بهشمار آیند و میتوان تجلی همه این مضامین را نه در آسمانی ناکجا آباد بلکه در افق اندیشه انسان مشاهده کرد. اما هنگامی که همین مضامین، اموری بریده و جدا از انسان مطرح شوند و در افقی دور و غیرقابل دسترس عنوان شوند، جزا این نیست که روشنایی و نور، کارآیی خود را در اندیشه ما و جامعه انسانی ما از دست بدهد. شاید بههمینگونه باشد که هرچه مقدسات ما آسمانیتر، قدسیتر و دورتر از انسان واقعی مطرح میشود به همان نسبت جامعه انسانی ما هم اهریمنیتر، روابط انسانی ظالمانهتر و پنهانکاری، دروغ و خشونت رایجتر میگردد.
تاریکی و ظلمت را هیچ قداستی نیست. اما چگونه است که در متن قرآن شبی را بهعنوان لیلهالقدر باید ارج بنهیم و آن شب را زنده بداریم؟ یا چگونه است که هنوز بهحرمت نیاکان خویش، طولانیترین شب زمستان را زنده نگه میداریم، بیدار میمانیم، و جشن میگیریم؟ در این تعبیرها، جشن و نیایش معنایی یگانه دارند. همچنین چه شد که قرنها پس از ظهور مسیحیت کلیساهای غرب بازهم مانند ما ایرانیان، طولانیترین شب زمستان را جشن گرفتند و به عنوان کریسمس گرامی داشتند؟ پاسخ این پرسشها بسی عبرتآموز است. بهنظر میرسد هر زمان که ما آدمیان احساس پدید آمدن گزند و آسیبی ناشناخته را داشتهایم، همان هنگام خود را ملزم کردهایم تا بیدارتر و هوشیارتر باشیم. شب یلدا، طولانیترین و سردترین شب سال است. این شب تمثیلی است برای دورانی که حکومت ظلم، تاریکی و پنهانکاری در جامعه انسانی، دامن خود را به همهجا گسترده و همه روابط فردی و اجتماعی را در سیطره خود درآورده است. در چنین شرایطی بهآسودگی خفتن، یا به خوشخیالی سرکردن، جز غرق شدن در تاریکاندیشی و میدان دادن به روابط ظالمانه نتیجهای نخواهد داد. اما در همین شب، یا در همین دوران ظلمت، اندیشیدن به روشنایی و دعوت از نور تا به میان ما بیاید، میتواند سبب آن شود تا معجزهای انسانی به وقوع پیوندد و اندکاندک روشنایی در دل این ظلمت پدید آید و به اینگونه است که تولد روشنایی، (یلدا، شبی که روشنایی در آن تولد خواهد یافت)، و میلاد مسیح، و شب قدر، همه و همه معنای مثبت خود را باز مییابند. با این رویکرد، روشنایی و دانایی در صورتی واقع خواهند شد که ما آدمها نه به سبب ارجنهادن به شب و تاریکی، بلکه برای پدید آمدن روشنایی، بیداری و هوشیاری را پیشه کنیم.
در تعبیری دیگر، تاریک اندیشی، پنهانکاری، دروغ، روابط ظالمانه اجتماعی و شرارتهای پیدا و پنهان، چیزهایی نیستند که بهخودی خود از میان بروند. این شب را جز با روشنایی خرد و خورشید آگاهی نمیتوان درهم شکست. در تعبیر قرآنی، شب احیا بهعنوان شب قدر نامیده شده است. «قدر» یعنی اندازه و در تعبیر قرآنی آن میتواند به معنای اندازه و توانی باشد که در یک آدم، در یک جامعه و در یک ملت، بهگونهای بالقوه تعبیه شده است. خواه ما آدمها از قدر خود آگاه باشیم یا نباشیم. «تقدیر» نیز به معنای اندازهگذاری و برنامهریزی متناسب با اندازه و توانی است که در ما تعبیه است. این برنامهریزی برای فرجامی است که خود، آن را رقم میزنیم. اما هنگامی که ما آدمها به این توان و اندازهای که در خود تعبیه داریم آگاه نباشیم، و تا هنگامی که در تیرگیها بیهیچ دانشی از قدر خویش، دست و پا میزنیم، از تقدیر خویش و تعیین فرجام خود نیز ناتوان هستیم. شاید به همین جهت باشد که یک شب قدر بهتر از هزار ماه توصیف شده است.
علی طهماسبی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست