پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ترنر و هوچ - Turner & Hooch


ترنر و هوچ - Turner & Hooch
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ریموند واگنر
کارگردان : راجر اسپاتیس‌وود
فیلمنامه‌نویس : دنیس شریاک، مایکل بلاجت، دانیل پتری جونیر، جیم کَش و جک اپس جونر، بر مبنای داستانی نوشته شریاک.
فیلمبردار : آدام گرین برگ.
آهنگساز(موسیقی متن) : چارلز گراس.
هنرپیشگان : تام هنکس، مار وینینگهام کریگ ت. نلسن، رجینالد ول جانسن، اسکات پالین، ج. س. کوئین، جان مک‌اینتایر و کوین اسکانل.
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه.


«اسکات ترنر» (هنکس)، کارآگاه پلیس شهری کوچک در کالیفرنیا که قرار است به ساکرامنتو منتقل شود، راه و چاه حرفه‌اش را به جانشین خود، «دیوید ساتن» (ول‌جانسن)، می‌آموزد. آن دو به دیدن «ایمس رید» (مک‌اینتایر) - خبرچین پلیس که با سگش، «هوچ» در کلبه‌ای در بارانداز زندگی می‌کند - می‌روند. اما روز بعد، جسد «ایمس» را می‌ربایند که به دست «زاک» (پالین) به قتل رسیده است. در واقع، «والتر بویت» (کوئین)، رئیس کارخانه تولید کنسروماهی که از آنجا برای قاچاق موادمخدر استفاده می‌کند، به «زاک» مأموریت داده تا «ایمس» را بکشد؛ چون «ایمس» شاهد مشاجره «زاک» با کارگری درباره موادمخدر بوده. «ترنر» تا پایان رسیدگی به پرونده «ایمس» در شهر می‌ماند و «هوچ» را نزد دام‌پزشکی به نام «امیلی» (وینینگهام) می‌برد. اما به زودی مجبور می‌شود او را نزد خود نگه دارد. او و «هوچ»، «زاک» را تا متلی بیرون شهر دنبال می‌کنند و موفق می‌شوند واداراش کنند به مشارکت «بویت» در قتل «ایمس» اعتراف کند. سپس، در کارخانه «بویت» می‌گذارند و در اینجا پای رئیس پلیس، «هاید» (نلسن)، نیز که در قاچاق موادمخدر دست دارد، به میان کشیده می‌شود. با برملا شدن همه چیز، «هاید» با شلیک گلوله‌ای «بویت» را می‌کشد. در حالی‌که «هوچ» به موقع روی «هاید» می‌پرد و «ترنر» هم او را دستگیر می‌کند... مدتی بعد، «ترنر» رئیس پلیس شهر می‌شود و با «میلی» ازدواج می‌کند...
* ترنر و هوچ از تمامی مختصات «رویای آمریکائی» برخوردار است. داستان فیلم مثل آثار استاد این مضمون، فرانک‌کاپرا، در شهری کوچک رخ می‌دهد. هنکس نیز با آن چهره معصومانه که در آمریکای معاصر، معتبرترین بازیگر آمریکائی در نمایش این مضمون است و از سوئی جیمز استورات آثار کاپرا را به یاد می‌آورد، در ایفای نقشش سنگ تمام می‌گذارد. فیلم از سوی دیگر از داستان‌های فرعی این نوع نیز برخوردار است؛ رُمانس لطیف و معصومانه داستان با دختر متشخص شهر که در اینجا دامپزشک است و مایه‌های کمیک که حاصل سادگی و خلوص قهرمان فیلم است.