یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اینک انسان


اینک انسان
خداوند بی نیاز مطلق است و انسان نیازمند مطلق، اما سؤال این است که چرا خداوند جهان و انسان را خلق کرده است سؤالی که ذهن بسیاری از فلاسفه دین دار را به خود مشغول کرده است ‎/ درست است که انسان در جهان هدفی دارد و زندگی او عبث و بیهوده نیست اما خدا که هیچ احتیاجی به موجودی ندارد چرا او را آفریده مگر خداوند محتاج عبادت بندگانش است تا با خلق آنها از عبادتشان لذت برد مگر خالق هستی نتیجه آزمایش امور را با علم بی نهایت خود نمی داند پس چرا جهانی بی بدیل خلق کرده است او که از همه چیز آگاهی دارد و محتاج هیچ چیز نیست آنها را آفریده تا به چه سودی برسد مگر همین سود نیازمندی پروردگار را به مخلوقاتش نمی رساند پس اگر از این خلقت هیچ فایده ای نصیب او نمی گردد مگر می شود خداوند حکیم بی هدف و عبث، چنین دستگاه آفرینش زیبایی را خلق کرده باشد
خداوند از آنجا که «علم» و «قدرت» و «فضل» و «جود» بی نهایت دارد جهان و انسان را آفریده است و لازمه این سه صفت آن است که خلقت خداوند بهترین و کامل ترین آفرینش باشد، یعنی در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن می باشد یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بی نهایت، باز آن زیبایی را خلق نکند ناشی از عدم «فضل» و «جود» و بخشندگی است که خدا از بخل منزه است و «جود» و رحمت و بخشندگی او بی نهایت است ‎/ پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کامل ترین صورت ممکن را داشته باشد.
در مجموعه خلقت باید انسان خلق می شد زیرا در جهان خلقت پیش از خلق انسان، ملائک بودند که موجوداتی نورانی و پاک بودند که خدا را همواره عبادت می کردند. فرشتگان به دلیل شرایط ویژه خلقت خود بر سر دوراهی قرار نمی گرفتند که با اختیار خویش عبادت خداوند را انتخاب کنند. آنها همواره حضور و عظمت خدا را درک می کنند و در مقابل آن همه عظمت راهی جز عبادت ندارند اما در صحنه هستی، می توان یک نمایش زیباتر از این را هم تصویر کرد و آن این است که موجودی وجود داشته باشد که از یک طرف همانند ملائک در اوج جذبه الهی و عشق و عبادت به خدا باشد و در عین حال موانعی پیش روی او برای برگرداندن وی از مسیر عشق و عبادت قرار داشته باشد. این موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بی واسطه می بیند و از سوی دیگر گرچه فطرت الهی او همواره در درونش وی را به سوی خوبی ها و پاکی ها دعوت می کند ولی امیال حیوانی و شهوانی او قدرت فراوانی دارد. وی این گونه خلق شده که از یک سو با خواسته ها و تمایلات شهوانی و حیوانی روبه رو است و از سوی دیگر فطرت الهی اش و راهنمایی های پیامبران او را به سوی خوبی ها فرا می خواند. او در عرصه های مختلف زندگی می تواند با ایمان به خداوند و محبت او، برسر دو راهی ها عشق به خدا را انتخاب کند و مظاهر فریبنده دنیا را رها سازد.
چنین صحنه هایی از محبت و عشق انسان نظیر یوسف که در اوج جوانی و زیبایی در سخت ترین صحنه آزمایش، خدا را رها نکرد، برای هرکسی در طول زندگی پیدا می شود و همواره چنین صحنه هایی در طول تاریخ حیات بشر تکرار می شود.
اگر خداوند زمینه پدیدآمدن چنین صحنه های زیبایی از تجلی محبت و عشق مخلوقات خویش را که با اختیار کامل به سوی او می آیند فراهم نمی کرد باز جهان کامل ترین و زیباترین بود آیا در علم و قدرت و فیض و «جود» مطلق خداوند که اقتضای آفرینش بهترین و زیباترین صورت آفرینش را دارد، تردید نمی بود آیا جای این سؤال از خدا باقی نمی ماند که قدرت و علم و فیض تو مطلق بود، پس چرا زیباترین جهان را خلق نکردی ! پس از خدا، خلقتی چنین لازم و ضروری است وگرنه خدا نیازی به آزمون و عبادت انسان ها ندارد. اگر در آیات قرآن آزمایش و عبادت به عنوان علت آفرینش انسان شناخته شده و کمال انسان هدف نهایی شمرده شده، این خصوصیات و فواید متوجه انسان است و نیازی را از خدا برطرف نمی کند زیرا اصولاً ذات الهی بی نیاز مطلق است.

[فائزه خردمند ]
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید