پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
بازاندیشی نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی
![بازاندیشی نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی](/mag/i/2/x5nhv.jpg)
آگاهی صحیح به کارکردهای واقعی مطبوعات، رادیو و تلویزیون و همچنین سینما، برای سیاستگذاران و برنامهریزان مملکتی نیز بسیار سودمند است. زیرا در صورتی که مسؤولان مختلف مملکتی به قدرتهای بالقوه و بالفعل وسایل ارتباط جمعی وقوف کامل داشته باشند، میتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خویش در مورد مسائل مملکتی و همچنین برنامهریزی برای توسعه و پیشرفت کشور، از آنها بهطور شایسته بهره بگیرند و از دستزدن به بهرهبرداریهای نامناسب در این زمینه، که معمولاً باعث محدودیت فعالیت مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی و یا استفاده تبلیغاتی افراطی از آنها میگردد، خودداری کنند.
بازنگری وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی و معرفی درست کاربردها و عملکردهای آنها در سطح عمومی جامعه نیز آثار مثبت فراوانی پدید میآورد. شناخت واقعی و عینی نقشها و تأثیرگذاریهای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما و سایر وسایل ارتباطی نوین، سبب بیداری افکار عمومی و جلب توجه هرچه بیشتر مردم به بهبود شرایط زندگی دستهجمعی میگردد و علاقه آنان را به مشارکت در امور مملکتی و کمک به پیشرفت برنامههای توسعه در سطح ملّی و حفظ استقلال کشور در سطح بینالمللی افزایش میدهد.
مطالعه در زمینه نقشها و وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در جوامع معاصر باید با توجه به نظامهای سیاسی و اقتصادی گوناگون موجود در جهان صورت گیرد. امّا چونکه در اکثر کشورهای دنیا، مطالعات و تحقیقات ارتباطی، تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم تجربههای آموزشی و پژوهشی کشورهای سرمایهداری غرب قرار دارند، معمولاً در همهجا، کاربردهای ارتباطات جمعی براساس برداشتها و دریافتهای خاص محققان و متخصصان غربی ارائه میگردند.۱
در این مقاله برای بازاندیشی درباره نقشهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، به ترتیب در سه بخش، نظریههای مختلف مربوط به آنها در کشورهای سرمایهداری غربی، کشورهای سوسیالیستی و کشورهای جهان سوّم و همچنین برداشتهای تاریخی پایهگذاران مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی و نیز برداشتهای قانونگذاران ایران در مورد هدفها و کارکردهای این وسایل و از طرف دیگر چگونگی عملکرد ارتباطات جمعی کشور در این زمینه و چشماندازهای آینده آن، بررسی میشوند.
● نظریههای مربوط به نقشها و کارکردهای اجتماعی ارتباطات جمعی
در جهان امروز، برای مطالعه درباره نقشها و وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی باید سه نوع جامعه را از هم تفکیک کرد:
در جوامع سرمایهداری، با شرایط خاص اقتصادی واجتماعی و فرهنگی آنها، نقشهای معینی برای وسایل ارتباط جمعی مطرح میشوند. برای ارتباطات جمعی این جوامع، وظایفی همچون آگاه کردن و راهنمایی افکار عمومی، آموزش و انتقال میراث فرهنگی و سرگرمی درنظر گرفته شده است. در جوامع سوسیالیستی با تکیه بر نظریههای لنین، سه نقش «تهییج»، «تبلیغ» و «سازماندهی» برای وسایل ارتباط جمعی عنوان میشوند. چونکه ماهیت این جوامع با جوامع غربی فرق میکند و وسایل ارتباط جمعی به وسیله دولت اداره میشوند، ارتباطات جمعی بهعنوان وسایلی در جهت پیشبرد برنامههای مختلف موردنظر حزب حاکم معرفی میگردند.
در جوامع موسوم به جهان سوّم که کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین را دربر میگیرند، درباره وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، معمولاً سه نوع برداشت مشاهده میشود. در بیشتر این ممالک، همان نظریههای غربی طرف توجهند و در برخی از آنها نیز دیدگاههایی مشابه جوامع سوسیالیستی قبلی روسیه و اروپای شرقی وجود دارد و برخی هم به نظریههای مستقل توجه دارند.
▪ نظریههای متفکران آزادیگرای غربی
به دنبال نظریات کلی خوشبینانهای که از دهه دوّم قرن بیستم، از سوی «پیشگامان» مطالعات ارتباطی و بهویژه برخی از استادان معروف دانشگاه شیکاگو، مانند «جان دیوئی»، «جرج مید» و «رابرت پارک»، در مورد نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت شرایط زندگی انسانی در جوامع شهرنشین صنعتی، مطرح گردیدند، و همچنین «بنیانگذاران» مطالعات و تحقیقات ارتباطی، مخصوصاً «پل لازارسفلد» و «هارولد لاسول»، نیز در تکمیل آنها، نظریههای خاصی راجع به وظایف و کاربردهای اجتماعی وسایل مذکور، ارائه کردند.
«هارولد لاسول»، آمریکایی متخصص - علوم سیاسی- که در سال ۱۹۲۷، با نگارش رساله معروف خویش در مورد «تبلیغات سیاسی در جنگ جهانی اوّل»، نخستین پژوهشهای علمی ارتباطی را در این زمینه پایهگذاری کرد، او در مقاله معروفی که در سال ۱۹۴۸ درباره «ساختار و کارکرد ارتباطات در جامعه»۲ نوشت، اوّلین طبقهبندی جامع در زمینه وظایف اجتماعی وسایل ارتباطی جدید را عرضه نمود.
لاسول در این مقاله، سه نقش متمایز و تفکیکشده برای وسایل ارتباط جمعی قائل شده است. وی نوعی طبقهبندی را ارائه کرده است که ظاهراً نقشهای اجتماعی معروف کنونی در عناوین آن، دیده نمیشوند. ولی با تجزیه و تحلیل این نقشها، شمول آنها به نقشهای خبری، تفسیری و آموزشی نیز مشخص میگردند. سالها بعد، «چارلز رایت» محقق دیگر آمریکایی، نقش دیگری به این نقشهای سهگانه اضافه کرد که مربوط به ایجاد سرگرمی (نقش تفریحی) است.
الف) نظارت بر محیط: نقش خبری
به عقیده «لاسول» یکی از نقشهای مهم وسایل ارتباط جمعی، نظارت بر محیط۳ زندگی انسانی است. وسایل ارتباط جمعی با تهیه و پخش اخبار و اطلاعات، افراد جامعه را با محیط زندگی خود آشنا میکنند و با این کار افراد را آماده میسازند تا از محیط خود اطلاع کافی بهدست آورند. از طریق اخبار و اطلاعات است که مردم میتوانند شرایط محیط را بشناسند و عکسالعملهای لازم را برای انطباق با محیط پیدا کنند. نقش نظارت بر محیط و ضرورت هماهنگی افراد با دگرگونیهای جامعه، لزوم انتشار اخبار را توجیه میکند و این همان نقش اصلیِ وسایل ارتباط جمعی در جوامع سرمایهداری است. هیأتهای تحریریه در مطبوعات، خبرگزاریهای بزرگ، رادیوها و تلویزیونها، در همه جا آن اخباری را منتشر میکنند که هماهنگ با نظام موجود در جامعه باشند و به آن لطمهای نزنند.
ب) همبستگی اجتماعی: نقش تفسیر و راهنمایی
دوّمین نقشی که «لاسول» برای وسایل ارتباط جمعی درنظر گرفته است نقش «همبستگی اجتماعی»۴ است. این نقش، مکمل نقش قبلی است که براساس ضرورت نظارت بر محیط، لزوم همبستگی افراد را در این مورد یادآوری میکند. در این زمینه، نقش تجزیهوتحلیل و تفسیر رویدادها و مسائل زندگی و همچنین راهنمایی افکار عمومی و نیز تبلیغات سیاسی، برای همبستگی اجتماعی اهمیت خاص دارد. براساس نقش دوّم، لزوم تکمیل اخبار، مطرح میشود. در این مورد هم تفسیرها، از زمینه کلی سیاستهای خبری جدا نیستند و عقاید سیاسی و ارزشهای فرهنگی موردنظر روزنامهنگاران و منافع حرفهای وطبقاتی آنان، باعث میشود که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از نظام حاکم حمایت کنند.
پ) انتقال میراث فرهنگی: نقش آموزشی
نقش سوّم موردنظر «لاسول» برای وسایل ارتباط جمعی کمک به انتقال میراث فرهنگی۵ جامعه، از نسلهای گذشته به نسلهای آینده است. زیرا که هر نسلی برای ادامه زندگی ناچار است که از تجربیات نسل قبل استفاده کند و وسایل ارتباط جمعی با انتخاب ارزشها و معیارهای فرهنگی نسلهای گذشته، نسل معاصر را راهنمایی میکنند. در این نقش، معیارهای خاصی برای انتقال میراث فرهنگی طرف توجه قرار میگیرند. این معیارها و ارزشها علاوهبر رواج در جوامع غربی به جوامع دیگر هم انتقال مییابند. وسایل ارتباط جمعی، عقاید مربوط به دموکراسی، آزادیِ فردی، حقوق بشر و غیره را بهعنوان مهمترین معیارهای نظام حاکم در غرب پا برجا نگه میدارند و در دنیا ترویج میدهند.
«ویلبر شرام»، استاد معروف دیگر آمریکایی، در حدود بیستوپنج سال پس از نگارش مقاله یادشده «هارولد لاسول» در یکی از کتابهای خود با عنوان انسانها، پیامها و وسایل ارتباط جمعی۶ برای نقشهای مذکور، سه صفت خاص بهکار برده است. وی نقش اوّل را بهعنوان نقش «نگهبان»۷، نقش دوّم را بهعنوان نقش «راهنما»۸ و نقش سوّم را بهعنوان نقش «معلم»۹ ذکر کرده است.
ت) سرگرمی: نقش تفریحی
در سال ۱۹۵۹ یعنی ۱۸ سال پس از طبقهبندی «هارولد لاسول» درباره نقشهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، یک جامعهشناس آمریکایی به نام «چارلز رایت» در کتابی با عنوان چشمانداز جامعهشناختی ارتباطات جمعی۱۰، نقش چهارمی برای وسایل ارتباط جمعی درنظر گرفت که همان نقش تفریحی یا سرگرمکننده است. وی در نظراتش یادآوری کرد که در هر جامعهای وسایل ارتباط جمعی باید امکانات تفریحی را برای همه افراد فراهم کنند زیرا که افراد در محیط کار خسته میشوند و وسایل ارتباط جمعی برای ایجاد سرگرمی و ایجاد محیط فراغت میتوانند به آنان کمک کنند. البته مدتها پیش از آن، برخی از متفکران و محققان اروپایی- متخصص در رواندرمانی- به نقش سرگرمکننده وسایل ارتباط جمعی اشاره کرده بودند۱۱ ولی «رایت» در تکمیل طبقهبندی «لاسول»، این نقش را بهطور دقیق، بهعنوان یک نقش مکمل، اضافه کرد.
صرفنظر، از طبقهبندی معروف یادشده، بعضی از محققان و متخصصان غربی ارتباطات هم در مطالعات خود به تفکیک نقشهای مثبت و منفی وسایل ارتباط جمعی پرداختهاند.
«پل لازارسفلد» در این مورد خاطر نشان میکند که اگر کاربرد وسایل ارتباط جمعی صحیح نباشد این نقشها جنبه منفی پیدا میکنند و به اصطلاح به جامعه آسیب میرسانند. گروهی از محققان ارتباطات نیز به نقش تخدیرکننده وسایل ارتباط جمعی اشاره میکنند. عدهای هم با توجه به کاربرد آنها، آثار زودرس و دیررس پیامهای این وسایل را از هم تفکیک مینمایند.
به هر ترتیب، در میان نقشهای سهگانه خبری، آموزشی و تفریحی که در کشورهای آزادیگرای غربی برای وسایل ارتباط جمعی درنظر گرفته میشوند، عملاً به نقش سرگرمی توجه بیشتری معطوف میگردد و دو نقش دیگر تحتالشعاع آن قرار میگیرند. زیرا که مطبوعات و همچنین رادیوها و تلویزیونها، که اغلب از سوی شرکتهای بزرگ تجارتی اداره میشوند، برای جلب هرچه بیشتر خوانندگان و شنوندگان و بینندگان و افزایش تیراژ و تعداد مخاطبان بیشتر به مطالب سرگرمکننده، مانند خبرهای جنایی، زندگی هنرپیشههای مشهور سینما و قهرمانهای ورزشی و رجال سیاسی، توجه میکنند. پرتیراژترین روزنامههای غربی که به «روزنامههای مردمپسند» مشهورند، معرف واقعی اینگونه مطبوعات بهشمار میروند.
نقش سرگرمکننده ارتباطات که بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباط جمعی غربی است، در واقع بزرگترین تأثیر منفی را دارد. زیرا که جامعه را غیرسیاسی میکند و مردم را از توجه به سرنوشت خویش باز میدارد. همین نقش اخیر، در بیشتر کشورهای جهان سوّم نیز بدون توجه به ضرورتهای اساسی، مورد تأکید قرار میگیرد و بهطور غیرمستقیم بر آنها تحمیل میشود.
در کنار نقشهایِ یادشده، با تکیه بر اصول حرفهای روزنامهنگاری، از ضرورت حفظ و دفاع از آزادی و مخصوصاً آزادی اطلاعات، تعدد و تَکثّر وسایل ارتباط جمعی و رقابت آنها در بازار آزادِ اندیشهها و انتخاب اطلاعات عینی و مستقل و بیطرف، سخن گفته میشود.
بهطور کلی، در مطالعات وسایل ارتباط جمعی غرب، توجه اساسی به فرد و رفتار فردی است و با تأکید بر نقشهای اجتماعی و آزادی و استقلال و بیطرفی ارتباطات، روابط مستقیم و غیرمستقیم وسایل ارتباط جمعی و سایر امکانات ارتباطی با ساختارهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، به فراموشی سپرده میشوند.۱۲
▪ نظریههای متفکران کشورهای سوسیالیستی
در ممالک سوسیالیستی سابق روسیه و اروپای شرقی، از یک طرف بر مبنای نظریات کلاسیک «مارکس» در قرن نوزدهم، آزادی مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، یک آزادی ظاهری تلقی میگردید و بر ضرورت تحقق آزادی واقعی، از طریق ایجاد امکانات عملی برای انتشار روزنامهها به وسیله کارگران، تأکید میشد. از سوی دیگر در زمان تأسیس دولت شوروی نظریات خاص «لنین» تعقیب میشد. «لنین» با اینکه در قبل از پیروزی انقلاب اکتبر از آزادی مطبوعات در نظام لیبرالی استقبال میکرد و معتقد بود که احزاب انقلابی از این امکان برای سرنگون کردن رژیم موجود میتوانند بهرهبرداری کنند، امّا پس از انقلاب اخطار کرد که: چونکه نظام تازهای روی کار آمده است- که نظام «دیکتاتوری پرولتاریا» نام دارد- نمیتواند آزادی معمول در کشورهای سرمایهداری غرب را برای دشمنان خود قائل شود.
لنین معتقد بود که در کشورهای سوسیالیستی، وسایل ارتباط جمعی، در خدمت تحقق هدفهای خاص حزب کمونیست باید به سه وظیفه توجه کنند:
الف) تهییج. نخستین وظیفه مطبوعات و وسایل ارتباطی دیگر، تهییج۱۳ و برانگیختن احساسات و عواطف عمومی و تشویق و ترغیب آنها به همسویی با سیاستها و خط مشیهای حزب کمونیست است.
ب) تبلیغ. دوّمین وظیفه وسایل ارتباط جمعی، تبلیغ سیاسی۱۴، و جلب اعتقادات عمومی به ایدئولوژی حزبی و کمک به تحقق هدفهای آن است.
پ) سازماندهی. سوّمین وظیفه اجتماعی مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، ایجاد مقدمات لازم برای سازماندهی۱۵ جامعه و جلب مشارکت عمومی در جهت تحقق نظام سوسیالیستی است.
بدینگونه، نقشهای اجتماعی ارتباطات جمعی در کشورهای سوسیالیستی، با درنظر گرفتن تفاوتهای بنیادی جوامع سرمایهداری با این جوامع، متفاوت است. در ممالک غربی، گردانندگان وسایل ارتباط جمعی با تکیه براصول آزادیگرایی و ضرورت آزادی مطبوعات و اطلاعات بر وظایف سهگانه خبری و آموزشی و تفریحی، تأکید میکنند. در حالی که در کشورهای سوسیالیستی بر مبنای نظریه مربوط به مسؤولیت دولت برای تأمین خدمات عمومی، مانند آموزش و فرهنگ و بهداشت؛ اداره ارتباطات نیز جزء خدمات عمومی، معرفی میشود و کاربرد وسایل ارتباطی از طریق دولت، در راه تحقق هدفهای کلی جامعه، امری طبیعی تلقی میگردد.
▪ نظریههای متفکران جهان سوّم
برای نقش وسایل ارتباط جمعی در کشورهای جهان سوّم، دیدگاههای مختلفی وجود دارند. یکی از این دیدگاهها، دیدگاه تقلیدی غربی است که نقشهای خوشبینانهای برای وسایل ارتباط جمعی قائل است. به موجب این نظریه، گفته میشود که از وسایل ارتباط جمعی میتوان برای نوسازی جامعه، توسعه سیاسی و دگرگونی اجتماعی استفاده کرد. کسانی مثل «دانیل لرنر» امریکایی نویسنده معروف کتاب گذر از جامعه سنتی: نوسازی خاورمیانه۱۶ وسایل ارتباط جمعی را افزایشدهنده همدلی عمومی و ایجادکننده جاذبه برای نوسازی جامعه معرفی مینمایند. خود حوزه ارتباطات را هم یک زمینه مهم نوسازی و دگرگونی تلقی میکنند. در نتیجه، وسایل ارتباط جمعی، هم معیار و شاخص دگرگونی و هم عاملی برای دگرگونی بهشمار میآیند.۱۷ دیدگاههای دیگری که در مورد وسایل ارتباطی کشورهای جهان سوّم وجود دارند، دیدگاههای رادیکال [اصلاحطلبانه] درباره سلطه و وابستگی و تغییرات ساختاری است. به موجب این دیدگاه، اعتقاد بر این است که تا زمانی که اساس جوامع جهان سوّم دگرگون نشده است و نظامهای وابسته کنونی از بین نرفتهاند، نمیتوان انتظار داشت که وسایل ارتباط جمعی، نقش مثبتی در این جوامع ایفا کنند. در سه دهه اخیر، عده زیادی از متفکران و متخصصان ارتباطی جهان سوّم و همچنین کشورهای غربی به بازنگری نظریهها والگوهای حاکم غربی در زمینه رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و نیز نقش ارتباطات در «نوسازی» کشورهای «عقبمانده» پرداختهاند و جنبههای منفی آنها را یادآوری کردهاند. یکی از مشهورترین انتقادگران در این مورد، «پائولو فریر»۱۸، اندیشمند برزیلی است که ارتباطات و نظامهای آموزشی کنونی را بهعنوان شبکههای سلطهگری و بردگی خلقها در جهان سوّم معرفی میکند. به عقیده او انتقال معلومات از یک منبع معرفتی قدرتمند، به دریافتکنندگان انفعالی، به هیچوجه در رشد شخصیت آنان تأثیر مثبت نمیگذارد و به ایجاد خودآگاهی مستقل و انتقادنگر و توانا کردن افراد برای مشارکت در حل مسائل اجتماعی کمک نمیکند. به همین جهت، به پیشنهاد او، نظام کنونی آموزش، که او آن را «آموزش مخزنی»۱۹ مینامد و بر معلومات انباشتهشده معلمان استوار است، باید به نظام جدیدی برای «آموزش ستمدیدگان» تبدیل شود.۲۰
پائولو فریر برای این نظام جدید، اصول ذیل را درنظر گرفته است:
۱) اعتقاد به توانایی افراد برای فراگیری، دگرگونی و رهایی خویش از شرایط سرکوبکننده جهل، فقر و استثمار؛
۲) تماس مستقیم فراگیرندگان با واقعیتهای خاص زندگی و مسائل مربوط به آن، تجزیه و تحلیل فشارها و محدودیتهای تحمیلشده به آنان از سوی ساختار اجتماعی و «ایدئولوژی» رسمی؛
۳) طرد تفاوتهای موجود بین «آموزشدهنده» و «آموزشگیرنده» و درنظر گرفتن هردو بهعنوان «فراگیرنده»؛
۴) گفتوشنود آزاد؛
۵) مشارکت در کوششهای رهاییدهنده.
تحت تأثیر مطالعات پائولو فریر و همچنین «ایوان ایلیچ»۲۱ نویسنده معروف کتاب آموزش بدون مدرسه، و عده دیگری از اندیشمندان انتقادنگر معاصر، بسیاری از متخصصان ارتباطات، به این نتیجه رسیدهاند که ارتباطات را فراگردی جدانشدنی از سایر فراگردهای اجتماعی و سیاسی ضروری برای توسعه و استقلال ملّی، موردنظر قرار دهند. سرخوردگیهای فراوانی که بر اثر شکست برنامههای «نوسازی» غربی در کشورهای جهان سوّم پدید آمدهاند، نشان دادهاند که ارتباطات، برای مؤثر واقع شدن، باید به طور نهادی با فراگردهایی همچون «هشیارسازی»۲۲، «سازماندهی»۲۳، «سیاسیگری»۲۴ و «تکنیکدهی»۲۵ ترکیب شوند.
اندیشمندان انتقادنگر جهان سوّم معتقدند که برای مقابله با عوارض تبعیضآمیز شیوههای «نوسازی» غربی، که فقط به قشرهای مرفه اجتماعی توجه دارند و اکثریت افراد را در شرایط فقر و محرومیت نگاه میدارند، باید «سازماندهی» وسیع اجتماعی را، به ترتیبی که تمام قشرهای محروم جامعه را دربر گیرد، گسترش داد و از این طریق برای تسهیل اقدامات دستهجمعیِ توسعهبخشی، گروههای قدرتمند پدید آورد. به اعتقاد آنها تنها گسترش «سازماندهی» کافی نیست و برای آنکه این «سازماندهی»، مؤثرتر واقع شود، باید مردم به حقوق اجتماعی و تواناییهای جمعی خود آگاهی یابند. «هشیارسازی» نیز ممکن است زمانی که مردم به درجهای از «سیاسیگری» که آنان را نه فقط برای دگرگونسازی، بلکه برای مشارکت در تصمیمگیری و رهبری سیاسی نیز آماده میسازد، نرسیده باشند، به سرخوردگی منتهی شود. بدیهی است که ارتباطات میتواند بهعنوان وسیله مهمی در جهت تحقق «هشیارسازی»، «سازماندهی»، «سیاسیگری» و «تکنیکدهی» بهکار رود. بنابراین، برای آنکه ارتباطات بتواند چنین وظیفهای ایفا کند، باید تمام نهادهای دستاندرکار برای تحقق این هدفها، از یک دیدگاه فلسفی و روششناسی ارتباطی مناسب و موزون، پیروی کنند. چنین امری فقط در کشورهایی که در تمام سطوح دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی جامعه، یک الگوی ارتباطی مبتنی بر مشارکت عمومی انتخاب کردهاند، امکانپذیر است.۲۶
در این زمینه، بررسیهای انتقادی جدید «سیس هملینک» محقق هلندی ارتباطات، که اخیراً به ریاست انجمن بینالمللی تحقیق در ارتباطات جمعی نیز برگزیده شده، آموزنده است.۲۷ وی در مطالعات تازه خود، تحت تأثیر اندیشههای «پائولو فریر»، به تجزیه و تحلیل دیدگاههای قدیم و جدید ارتباطی پرداخته است و «ارتباطات سرکوبکننده»۲۸ را از «ارتباطات آزادکننده»۲۹، تفکیک کرده است. او در این مورد، ارتباطات نوع اوّل را مظهر کاربرد وسایل ارتباط جمعی در خدمت سرمایهداران و صاحبان آگهیهای تجارتی و ترویجکنندگان فرهنگ مصرفی معرفی میکند؛ و نوع دوّم را، از مهمترین عوامل آگاهیدهی و هشیارسازی و مقابلهجویی با استثمار و استعمار جدید میشناسد.۳۰
● دیدگاههای مربوط به وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در ایران
برای شناخت هدفهای کاربرد مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی در ایران، میتوان از محتوای مقالههای نخستین روزنامههای فارسی و قوانین اساسی دوره مشروطیت و همچنین قوانین دیگری که پس از آن درباره ارتباطات جمعی تصویب شدهاند، کمک گرفت.
▪ هدفهای تأسیس و اداره مطبوعات
نخستین روزنامههای ایران، که در دوره قاجار براساس تجددخواهی غربی از سوی دولت پدید آمدند، هدف اصلی خود را تربیت و آگاهی مردم، معرفی میکردند.
در طلیعه روزنامه کاغذ اخبار اوّلین نشریه چاپی ایران به مدیریت میرزاصالح شیرازی، که در اواخر ماه رمضان سال ۱۲۵۲ ه . ق، سه ماه پیش از انتشار اوّلین شماره آن۳۱، منتشر شد، اعلامنامهای درج گردیده بود و ضمن آن، درباره هدف انتشار روزنامه مذکور، چنین آمده بود:
... بر رأی صواب نمای ساکنین ممالک محروسه، مخفی نماناد که همت ملوکانه اولیای دولت علّیه ،مصروف بر آن گشته است که ساکنین ممالک محروسه تربیت شوند و از آنجا که اعظم تربیت، آگاه ساختن از امور جهان است، لهذا، برحسب حکم شاهنشاهی، کاغذ اخباری مشتمل بر اخبار شرقیه و غربیه در دارالطباعه ثبت و به اطراف و اکناف فرستاده خواهد شد... مختصراً، هر آنچه طرفه بوده و تازگی داشته و استماع آنها مورث آگاهی و دانش و عبرت اهالی این مملکت خواهد بود، ماهی یکمرتبه در دارالطباعه، ثبت و به همه ممالک انتشار خواهد نمود... برهمه طبقات خلق لازم است که به مفاد «کلّ فی زمانک مثل اهل زمانک» به نهجی در رفتار و کردار خود، قرار و مدار دهند که عامه خلق از آن قرار زندگی میکنند و از آن طریقه، رفتار و انحراف نورزند، تا آسودگی و راحت یابند... این معنی نیز معلوم باشد که ماهی یک مرتبه، اخبار و مطالبی که متضمن منافع و آگاهی و بینایی خلق باشد، در دارالطباعه انطباع و به همه ممالک محروسه، فرستاده خواهد شد...۳۲
روزنامه وقایع اتفاقیه، که چند سال پس از تعطیل روزنامه کاغذ اخبار، از پنجم ربیعالثانی ۱۲۶۷ ه . ق- برابر با هفتم فوریه ۱۸۵۱ میلادی- به همت میرزاتقیخان امیرکبیر، صدراعظم معروف ایران در دوره ناصرالدینشاه، بهشکل هفتهنامه، انتشار یافت، نیز هدفهایی مشابه نخستین روزنامه چاپی ایران، دنبال میکرد. در اوّلین شماره این روزنامه، درباره هدفهای آن، چنین گفته شده بود:
... از آنجا که همت... شاهنشاهی، مصروف بر تربیت اهل ایران و استحضار و آگاهی آنها از امورات داخله و وقایع خارجه است، لهذا قرار شد که هفته به هفته، احکام همایون و اخبار داخله مملکتی و غیره را، که در دول دیگر گازت مینامند، در دارالطباعه دولتی [باسمه] زده شود و به کلّ شهرهای ایران منتشرگردد... از جمله محسنات این گازت، یکی آن که سبب دانایی و بینایی اهالی این دولت علّیه است. دیگر این که اخبار کاذب و اراجیف، که گاهی برخلاف احکام دیوانی و حقیقت حال، در بعضی از شهرها و سرحدات ایران، پیش از این باعث اشتباه عوام... میشد، بعد از این به واسطه روزنامچه، موقوف خواهد شد و بدین سبب لازم است کلّ امنای دولت ایران و حکام ولایات و صاحب منصبان معتبر و رعایای صادق این دولت، روزنامهها را داشته باشند...۳۳
تحقق هدفهای آرمانی نخستین روزنامههای ایران، در شرایط استبداد و اختناق حاکم بر کشور، امکان نداشت. بهویژه پس از قتل امیرکبیر اوضاع و احوال نامساعدتری پدید آمد و محتوای مطبوعات دولتی نیز در سطح پایینتری قرار گرفت، بهطوری که بالقوه نمیتوانستند، برای تربیت و آگاهی عمومی، مطالب مفیدی ارائه کنند.
دکتر فریدون آدمیت، در مورد وضع نامطلوب روزنامهنگاری این دوره، چنین مینویسد:
وقتیکه امیرکبیر روزنامه وقایع اتفاقیه را تأسیس کرد، مدار آن را بر «تربیت اهل ایران» نهاد. هدف این بود که «بر دانش و بینش آنها بیفزاید». در مرحله بعد، روزنامهنویسی انحطاط یافت، حتی مروج بیدانشی گردید...۳۴
در زمان وزارت و صدارت میرزاحسینخان سپهسالار، سیاستمدار تجددخواه ایران، بر اثر تحولی که در وضع مطبوعات دولتی پدید آمد و باعث تأسیس روزنامههای جدید گردید، محیط مطلوبتری برای کاربرد اجتماعی آنها، فراهم شد.
در سرمقاله نخستین و آخرین شماره روزنامه وطن که در ۹ محرم ۱۲۹۳ ه . ق )۵ فوریه ۱۸۷۶ میلادی)، به کوشش سپهسالار به زبانهای فارسی و فرانسوی انتشار یافت و به سبب مخالفت ناصرالدینشاه با ادامه کار آن همان روز متوقف گردید، درباره مطبوعات آن زمان ایران، چنین آمده بود:
... مملکت ایران تاکنون روزنامه صحیحی نداشت که بتواند چنانکه باید، آن را به ممالک بیگانه بشناساند و به موقع از منافع آن دفاع نماید... منظور ما این است که این نقیصه اوّلیه را رفع کنیم و همقلمان اروپایی خود را از کلیه امور مهم سیاسی یا عمومی، که به ایران مرتبط است، بیاگاهانیم ... این روزنامه را وطن نام نهادیم، از آن که وطنپرستی نزد هر فرد ملت، والاترین فضیلتهاست... همیشه و در هر مقامی مدافع حقوق کشور و مردم میباشیم...۳۵
سرمقاله مذکور، در ادامه معرفی هدفهای روزنامه، بر استقلال و آزادی و بیطرفی آن، در جهت خدمت به مملکت و همچنین حمایت از ترقی و عدالت و حقانیت و نیز ضرورت انتقاد از اعمال مضر به منافع عمومی، تأکید کرده بود:
... در امور داخلی در کمال استقلال سخن خواهیم راند. جانبداری نمیکنیم. از هر قیدی آزادیم، هیچ بستگی رسمی نداریم. مقصود ما خدمت به مملکت از طریق نشان دادن حوایج آن است. ما حامی ترقی هستیم و با همه قوت، از آن تقویت مینماییم امّا هرگز در شمار متملقان فرومایه نخواهیم بود... هرچه حق باشد، دفاع میکنیم و هر کردار زشتی را سرزنش مینماییم. از قدرتی که مظهر قانون باشد، پشتیبانی داریم و هرکس اعمالش برخلاف قانون باشد، به تندی انتقاد میکنیم. با زندگی خصوصی اشخاص کاری نداریم. در اینباره، نه تنها بیطرف هستیم، کاملاً چشم میپوشیم. انتقاد ما متوجه اعمالی است که به منافع عمومی مملکت صدمه بزند. پیکار علیه هرگونه تعدی و هر متعدی، احترام به شریعت، احترام به سلطنت، ترقی، عدالت، حقانیت، شعار ماست و پروگرام ما...۳۶
به دنبال تعطیل روزنامه وطن و مخصوصاً پس از برکناری میرزاحسینخان سپهسالار از مقام صدارت، مطبوعات دوباره وضع نامساعدی پیدا کردند. در همین احوال، نخستین قانون جزای ایران، موسوم به کتابچه قانونی کنت که بهوسیله «کنت دومونت فورت»، رئیس ایتالیایی پلیس تهران، تهیه گردیده بود و پس از امضای آن از سوی ناصرالدینشاه در سال ۱۲۹۶ ه . ق، به اجرا گذاشته شد، محدودیتهای مطبوعات را افزایش داد.
به موازات این محدودیتها، کنترل دولت مستبد قاجار بر مطبوعات، که از محرم سال ۱۲۸۸ ه . ق با ایجاد «اداره انطباعات دولت علیه» از سوی محمدحسنخان صنیعالدوله (اعتمادالسلطنه) رئیس این اداره اعمال میگردید، افزایش یافت و با تأسیس «وزارت انطباعات ممالک محروسه» در محرم ۱۳۰۰ ه . ق، بهجای اداره انطباعات قبلی، نظارت بر امور روزنامههای دولتی، بهصورت متمرکزتر و وسیعتر، درآمد. اختناق سیاسی و سانسور شدید مطبوعاتی، تا زمان قتل ناصرالدینشاه در سال ۱۳۱۳ ه . ق، همچنان ادامه داشت و پس از آن، در زمان سلطنت فرزندش مظفرالدینشاه، وضع مطبوعات تا حدودی بهبود یافت، بهطوری که نخستین روزنامههای غیردولتی ایران، که با اجازه مستقیم شاه و یا صدور اجازهنامه از طرف وزارت انطباعات انتشار مییافتند، در این دوره تأسیس گردیدند.
به دنبال پیروزی انقلاب مشروطیت، عصر طولانی هفتاد ساله اداره و سانسور مطبوعات بهوسیله دستگاه سلطنت استبدادی پایان یافت و در نخستین قانون اساسی ایران و متمم آن و همچنین در اوّلین قانون مطبوعات کشور، آزادی مطبوعات به رسمیت شناخته شد.در اصل سیزدهم قانون اساسی مشروطیت (مصوب ۱۳ ذیقعده ۱۳۲۴ ه . ق مطابق با ۸ جدی ۱۲۸۵ ه . ش حق حضور روزنامهنگاران در جلسات مجلس شورای ملّی و گزارش مذاکرات آن، پیشبینی گردید. در این اصل تصریح شده بود که:
مذاکرات مجلس شورای ملّی از برای آنکه نتیجه آنها بهموقع اجرا گذارده تواند شد، باید علنی باشد. روزنامهنویس و تماشاچی مطابق نظامنامه داخلی مجلس، حق حضور و استماع دارند، بدون اینکه حق نطق داشته باشند. تمام مذاکرات مجلس را روزنامهجات میتوانند به طبع برسانند، بدون تحریف و تغییر معنی، تا عامه ناس از مباحث مذاکره و تفصیل گزارشات مطلع شوند، هرکس صلاحاندیشی درنظر داشته باشد در روزنامه عمومی برنگارد، تا امری از امور در پرده و بر هیچکس مستور نماند. لهذا، عموم روزنامهجات مادامی که مندرجات آنها مخل اصلی از اصول اساسیه دولت و ملّت نباشد، مجاز و مختارند که مطالب مفید عامالمنفعه را همچنان مذاکرات مجلس و صلاحاندیشی خلق را بر آن مذاکرات، به طبع رسانیده، منتشر نمایند و اگر کسی در روزنامهجات و مطبوعات برخلاف آنچه ذکر شد و به اغراض شخصی، چیزی طبع نماید، یا تهمت و افترا بزند، قانوناً مورد استنطاق و محاکمه و مجازات خواهد شد.
اصل بیستم متمم قانون اساسی مذکور (مصوب ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ ه . ق مطابق با ۱۵ میزان ۱۲۸۶ ه . ش)، با اقتباس از متن ماده ۱۸ قانون اساسی بلژیک، آزادی مطبوعات را بهطور دقیقتر و وسیعتر به رسمیت شناخت و مقرر داشت که:
عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضر به دین مبین، آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است. و هرگاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آنها مشاهده شود، نشردهنده یا نویسنده، برطبق قانون مطبوعات مجازات میشود. اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد ناشر و طابع و موزع از تعرض مصون هستند.
اوّلین قانون مطبوعات ایران (مصوب ۵ محرم ۱۳۲۶ ه . ق مطابق با ۱۸ دلو ۱۲۸۶ ه . ش)، که با اقتباس از قانون مطبوعات ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۱ فرانسه، معروف به «منشور آزادی مطبوعات» تدوین شده بود، دو اصل مذکور را تکمیل کرد و با تأکید بر آزادی عامه مطبوعات و ممنوعیت ممیزی در آنها، از پیشبینی لزوم صدور امتیاز برای انتشار روزنامهها خودداری نمود و با اکتفاء به ارسال اعلامنامه یا اظهارنامه انتشار مطبوعات و تصریح انواع جرایم مطبوعاتی، نظام آزادی مطبوعات را پایهگذاری کرد.
در مقدمه این قانون، پس از نقل اصل بیستم متمم قانون اساسی، اضافه شده بود:
... مقرر میشود طبع کتب و روزنامهجات و اعلانات و لوایح در تحت قوانین مقرره، که از برای حفظ حقوق عموم و سد ابواب مضار از تجاوزات ارباب قلم و مطبوعات وضع میشود، آزاد است. هرکس بخواهد مطبعه را دایر نماید یا کتاب و جریده و اعلاناتی به طبع برساند یا مطبوعات را بفروشد، باید بدواً عدم تخلف از فصول این قوانین را نزد وزارت معارف، به التزام شرعی ملزم و متعهد شود.
در دوره پس از انقلاب مشروطیت، به دنبال کودتای سوّم اسفند ۱۲۹۹ ه . ش، به موجب ماده ۴ بیانیه معروف رضاخان، معروف به «حکم میکنم» که روز بعد منتشر شد، تأکید گردید که «تمام روزنامهجات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و برحسب حکم و اجازهای که بعداً داده خواهد شد، باید منتشر شود». پس از آن نیز برطبق «قانون راجع به نظارت مطبوعات»، که در ۱۰ عقرب ۱۳۰۱ ه . ش در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه، به تصویب مجلس شورای ملّی دوره چهارم رسید، در مورد التزام و تعهد به اجرای قوانین مطبوعات، مقررات مکملی وضع گردید.
پس از سقوط رژیم دیکتاتوری رضاشاه در شهریورماه ۱۳۲۰ ه . ش، به موجب قانون مطبوعات مصوب ۱۳ دیماه ۱۳۲۱ ه . ش، که در دوره نخستوزیری مجدد قوامالسلطنه وضع گردید، برای اوّلین بار پس از انقلاب مشروطیت، برخلاف رویه آزادیگرایی موردنظر در قانون مطبوعات مصوب ۵ محرم ۱۳۲۶ ه . ق، انتشار روزنامه و مجله به صدور امتیاز مقید شد و برمبنای آن، ضرورت تأیید صلاحیت صاحب امتیاز و مدیر و سردبیر، از لحاظ شایستگی اخلاقی، توانایی مالی، سرمایه علمی، بهوسیله شورای عالی فرهنگ مورد تأکید قرار گرفت.
در قوانین مطبوعاتی دوره پس از انقلاب مشروطیت، برای نخستین بار هدفهای اجتماعی مطبوعات، در لایحه قانونی مطبوعات مصوب ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۱ ه . ش که بهوسیله دکتر محمد مصدق، نخستوزیر وقت، با استفاده از اختیارات قانونی وی، به تصویب رسید- مشخص گردیدند. در ماده اوّل این قانون در تعریف روزنامه و مجله، گفته شده بود:
روزنامه یا مجله، نشریهای است که برای روشن ساختن افکار مردم در زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی یا علمی و فنی و یا ادبی و ترقی دادن سطح معلومات عامه و نشر اخبار و اطلاعات و مطالب عامالمنفعه و انتقاد و صلاحاندیشی در امور عمومی، بهطور منظم و در مواقع معین...، طبع و نشر گردد.
در لایحه قانونی مطبوعات، مصوب ۱۰ مرداد ۱۳۳۴ ه . ش در کمیسیون مشترک مجلسین، که آخرین قانون مطبوعات رژیم سابق، در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهشمار میرود، نیز عین ماده مذکور بهعنوان ماده اوّل آن، درج شده بود.
● هدفهای تأسیس و اداره رادیو و تلویزیون
در دوره پس از کودتای ۱۲۹۹ ه . ش، به دنبال پیدایی و گسترش رادیو در کشورهای غربی و سایر کشورهای جهان، در ایران نیز استفاده از گیرندههای رادیویی، برای شنیدن برخی از برنامههای فرستندههای خارجی، مورد توجه خاص قرار گرفت. در این زمان، بسیاری از مسافران ایرانی در بازگشت از ممالک غربی و یا کشورهای همسایه، گیرندههای رادیویی با خود به کشور میآوردند و بدین ترتیب، تحت تأثیر آشنایی روزافزون مردم با برنامههای رادیویی خارجی، تقاضای تهیه دستگاههای گیرنده افزایش مییافت. به همین جهت، دولت تصمیم گرفت که استفاده از این دستگاهها را تحت کنترل درآورد و بدین منظور هیأت وزیران، در ۲۴ تیرماه ۱۳۰۷ ه . ش، یک تصویب نامه چهار مادهای (متحدالمآل نمره ۸۶۸۷) راجع به ورود و نصب دستگاههای رادیو کنسرت، صادر کرد.۳۷ براساس این تصویبنامه «... مقرر شد که برای نصب رادیو کنسرت در منازل باید درخواست و تقاضانامه کتبی به وزارت داخله داده شود، تا وزارت داخله، بهوسیله اداره کلّ تشکیلات نظمیه مملکتی، ترتیبات لازمه این کار داده جواز نصب را صادر کند...».۳۸
چند سال بعد، به موجب تصویبنامه مورخ ۲۶ شهریورماه ۱۳۱۳ ه . ش درباره «ورود و نصب دستگاههای فرستنده تلگراف و تلفن بیسیم و دستگاههای گیرنده برای اخذ اصوات و نغمات رادیو کنسرت»، مواد چهارگانه تصویبنامه قبلی لغو و واردکردن این دستگاهها به کشور، آزاد اعلام شد. امّا نصب آنتن و استفاده از گیرنده رادیو، به کسب اجازه از وزارت پست و تلگراف مشروط گردید.
در سالهای بعد، مطالعه درباره تأسیس فرستنده رادیو در ایران، از طرف وزارت پست و تلگراف و تلفن دنبال شد و به دنبال گزارشی که در این مورد به رضاشاه ارائه گردید، در بهمنماه ۱۳۱۶ ه . ش، دستور اقدام برای ایجاد این فرستنده و سفارش ساخت دستگاههای فنی آن، به کارخانه تلفنکن آلمان، داده شد.
▪ تأسیس سازمان پرورش افکار
به موازات تدارک تجهیزات فنی فرستنده رادیو، با تصویب اساسنامه «سازمان پرورش افکار»۳۹ در ۱۲ دیماه ۱۳۱۷ ه . ش از سوی هیأت دولت مقدمات لازم برای تهیه برنامههای رادیویی- که بر محور تبلیغات سیاسی در جهت تحکیم رژیم سلطنتی و ایجاد سرگرمی برای شنوندگان، پایهگذاری میشد- نیز فراهم گردید.
در ماده یک اساسنامه، گفته شده بود که: «برای پرورش و راهنمایی افکار عمومی، سازمان مخصوصی، به نام ,,سازمان پرورش افکار،، تأسیس میشود». ماده دو، «هیأت مرکزی» سازمان پرورش افکار در پایتخت و شعب آن در شهرستانها را پیش بینی کرده بود. به موجب ماده سه اساسنامه، هیأت مرکزی سازمان، از نمایندگان دانشگاه، یک یا دو نفر از مدیران دبیرستانها، رئیس آموزش سالمندان و رئیس اداره پیشاهنگی و رئیس اداره راهنمای نامهنگاری، به تعیین وزارت فرهنگ و تصویب هیأت وزیران، تشکیل میگردید و رئیس این هیأت و رئیس دبیرخانه آن نیز، برطبق ماده چهار به تصویب دولت معین میشدند.
در ماده پنج، اضافه گردیده بود که سازمان پرورش افکار، برای انجام وظایف خود از وسایل ذیل استفاده خواهد کرد:
روزنامهها، رسالهها، کتب کلاسیک، کتب عامالمنفعه، سخنرانی عمومی، نمایش، سینما، رادیو، موسیقی، سرودهای میهنی و امثال آن.
براساس ماده شش، برای هیأت مرکزی، کمیسیونهای فرعی، شامل: کمیسیون مطبوعات، کمیسیون کتب کلاسیک، کمیسیون نمایشها، کمیسیون رادیو و کمیسیون موسیقی پیشبینی شده بودند.
در ماده ۸ اساسنامه سازمان پرورش افکار، وظایف کمیسیون رادیو چنین مشخص شده بود:
«کمیسیون رادیو مأمور است برنامه جامعی تنظیم و به تصویب دولت برساند که به ترتیب منظمی اخبار و نطقها و موسیقی و غیره، برای پرورش افکار عمومی، بهوسیله رادیو پخش شود. در مراکز کشور، بلندگوهایی در امکنه عمومی برای شنیدن رادیو نصب خواهد شد. کمیسیون رادیو، باید فوراً شروع بهکار نماید تا هنگام دایر شدن دستگاه رادیو در تهران، برنامه ششماهه آن قبلاً آماده باشد».
وظایف کمیسیون موسیقی نیز به موجب ماده ۱۵ اساسنامه مذکور چنین تعیین گردیده بود:
«کمیسیون موسیقی مأمور است در اصلاح موسیقی کشور، بهوسیله ترویج موسیقی علمی، اهتمام نماید که با ایجاد آهنگهای مهیج و سرودهای میهنی و نواهای فرحانگیز، روح نشاط و کار و کوشش را در مردم تقویت کند».
ریاست کمیسیون رادیو، به «بدر» وزیر دارایی وقت واگذار شده بود و چند تن از نویسندگان و استادان معروف آن زمان، از جمله: محمّد حجازی، سعید نفیسی، و رشید یاسمی، نیز با آن همکاری داشتند. کمیسیون موسیقی هم به ریاست سروان غلامحسین مینباشیان، فعالیت میکرد.
▪ افتتاح فرستنده رادیو
در مراسم گشایش فرستنده رادیو ایران در چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹ ه . ش که بهوسیله ولیعهد وقت صورت گرفت، پس از گزارش ابراهیم علم وزیر وقت پست و تلگراف و تلفن درباره چگونگی تأسیس و مشخصات فنی این فرستنده و نواخته شدن سرود ملّی، سخنرانی دکتر احمد متیندفتری نخستوزیر آن زمان راجع به هدفهای رادیو، بهطور مستقیم، برای شنوندگان پخش شد. در این سخنرانی، که بهصورت خطابه در استودیوی رادیو قرائت گردید، در مورد هدفهای تأسیس آن چنین گفته شده بود:
«... از این پس، فاصلهای که کشور ما را از جهان و پایتخت را از اکناف کشور دور میکرد، نخواهد بود. اخبار داخلی و وقایع عالم، پیوسته بیدرنگ منتشر و شنیده خواهد شد. از امروز دستگاه آموزشی که برای پرورش افکار در رشتههای مختلف دانش ایجاد شده، تعلیمات خود را بیواسطه و تأخیر، به گوش شنوندگان خواهد رسانید و همگی یکسان و در یک زمان، از این نعمت بهرهمند خواهند گردید. به شکرانه این موهبت، هممیهنان باید همواره در افزودن دانش خویش و بهکار بستن آن در راه تعالی کشور کوشیده و تعلیمات گوناگون، که بهوسیله رادیو به حفظ و بسط دانش خویش و آسان کردن راه زندگی، به زبان ساده داده خواهد شد، برای همگان قابل استفاده خواهد بود. برای کشاورزان، آموزگار نیکو و بازرگانان را راهنمای بیغرض و برای اهل ذوق و دانش، مصاحب دانشمند است. نغمات موسیقی، ساعات فراغت شنوندگان را قرین شادی و سرور نموده، روح را با افکار بلند و خصایل پسندیده، رهنمون گشته و برای کار و کوشش بیشتری آماده خواهد ساخت. در آینده نزدیکی، وسیله شنیدن رادیو در دسترس همگی گذاشته شده، تمام اهل کشور، در هر کجا که باشند آسان و بلکه به رایگان از آن برخوردار خواهند گشت...».۴۰
▪ ایجاد اداره کلّ انتشارات و تبلیغات
به دنبال تأسیس رادیو، دکتر عیسی صدیق، استاد دانشگاه تهران و رجُل سیاسی معروف دوره رضاشاه، در اوّل مهرماه ۱۳۱۹ ه . ش، مأموریت تشکیل و اداره یک سازمان تبلیغاتی دولتی را برعهده گرفت. وی در مورد این مأموریت چنین نوشته است:
... پس از فراهم کردن محل مناسب برای اداره (خانه سیدالعراقین در مغرب ساختمان اپرا) و تهیه اثاثه و استخدام اعضاء لازم امور دفتری و اداری و انتقال اداره نامهنگاری از وزارت کشور و خبرگزاری پارس از وزارت امورخارجه و رادیو از وزارت پست و تلگراف، در صدد برآمدم هدف اساسی و خط مشی و برنامه کار اداره کلّ انتشارات و تبلیغات را معین کنم. برای استفاده از نظر دانشمندان کشور، برحسب پیشنهاد من و تصویب دولت، شورای عالی انتشارات از اشخاص ذیل تشکیل شد: ذکاءالملک فروغی، محمّد قزوینی، دکتر غنی، دکتر سیاسی، دکتر محمود افشار (مدیر مجله آینده)، دکتر شفق، دکتر نقی وزیری...۴۱
ظاهراً، دکتر صدیق تا شهریور ۱۳۲۰ ه . ش، که در کابینه فروغی برای نخستین بار به وزارت فرهنگ برگزیده شد، ریاست اداره کلّ انتشارات و تبلیغات را، برعهده داشته است.۴۲
بعد از سقوط حکومت رضاشاه در شهریورماه ۱۳۲۰ ه . ش، سازمان پرورش افکار نیز تعطیل شد و از آن پس، اداره امور رادیو برعهده وزارتخانههای مختلف و همچنین نخستوزیری قرار گرفت.
در سال ۱۳۲۲ ه . ش، در زمان نخستوزیری علی منصور، به موجب تصویبنامه هیأت وزیران «اداره کلّ انتشارات و تبلیغات»، زیرنظر مستقیم نخستوزیر قرار گرفت. و اساسنامهای نیز برای آن تدوین شد.۴۳ به موجب ماده ۲ اساسنامه مذکور، اداره کلّ انتشارات و تبلیغات، دو دسته وظایف، برای تبلیغ در داخل و خارج کشور برعهده داشت:
الف) برای تبلیغ در داخل کشور
۱) آشنا کردن اهالی به وظایف مدنی و تشویق آنان به سعی و عمل و پیدا کردن کارهای سودمند؛
۲) تقویت حس میهنپرستی و دیانت و احترام به شعایر ملّی و مبادی عالیه قانونی؛
۳) تهذیب اخلاق عمومی و برانگیختن عواطف انسانیت و حس همکاری و تعاون در جامعه؛
۴) دادن دستورهای کافی برای تربیت بدنی و اخلاقی کودکان و پرورش آنان در خانه؛
۵) تشویق خانوادهها به آموختن اصول خانهداری و طرز طباخی و دوزندگی و بافندگی و کارهای دستی؛
۶) آگاه کردن مردم به اصول بهداشت و آموختن روشهای بهداشتی و توجه دادن آنها به بیماریهای واگیر و عواقب آن و نشان دادن طرز معالجه پیش از دیدن پزشک؛
۷) مبارزه با عادتهای مضر مانند تریاک و الکل و امثال آنها؛
۸) مطلع ساختن مردم از کشفیات جدید علمی که در زندگی عمومی مؤثر است؛
۹) دادن دستورهای مفید و عملی کشاورزی به هریک از نواحی کشور مطابق مقتضیات آب و هوا و وسایل موجود در هر ناحیه و همچنین آموختن طرز استفاده از باغچهها برای کشتنیهای مفید؛
۱۰) تعلیم املاء و انشاء زبان فارسی مطابق دستور فرهنگستان و بیدار کردن ذوق ادبی بهوسیله قطعات نظمی و نثری گویندگان بزرگ؛
۱۱) شناساندن اشخاص بزرگ علمی و ادبی و سیاسی ایران و کشورهای دیگر؛
۱۲) گوشزد تاریخ ایران و علل وقوع پیشآمدهای مهم و نتایج آنها؛
۱۳) شناساندن بناهای تاریخی ایران و جهان؛
۱۴) توصیف منابع ثروت ایران؛
۱۵) تشریح وضع اقتصادی حاضر ایران و سایر کشورها و دادن نرخ بورس؛
۱۶) مطلع ساختن اهالی از وقایع مهم کشور و مذاکرات عمده مجلس شورای ملّی و بحث در قوانین موضوعه و تهیه زمینههای مساعد برای لوایح قانونی؛
۱۷) واقف ساختن اهالی از تصمیمات و عملیات وزارتخانهها و کوشش در پیشرفت سیاست دولت و نفوذ احکام و مقررات دولتی و حُسن جریان قوانین؛
۱۸) دادن خبرهای مهم کشور و جهان.
ب) برای تبلیغ در خارج از کشور
۱) نشر اخبار کشور؛
۲) ذکر وقایع عمده تاریخی که مبنی بر شرح مفاخر ایران باشد؛
۳) شناساندن بزرگان علمی و ادبی و سیاسی ایران؛
۴) اثبات مقامی که ایران در ساختمان تمدن و فرهنگ بشر دارد؛
۵) نمو و رشد و حس شدیدی که در اهالی ایران برای ترقی بهوجود آمده؛
۶) شرح دادن آرمانهای ملّی ایران؛
۷) تذکر دادن مساعدتهایی که ایران از کشورهای دیگر انتظار دارد و کمکهایی که خود میتواند به کشورهای دیگر بدهد؛
۸) تهیه وسایل تبلیغ در کشورهای خارجه.
در ماده سوّم اساسنامه نیز تأکید گردیده بود که: «وظایف نامبرده، بهوسیله رادیو و نشریات و تئاتر و سینما و موسیقی انجام خواهد شد».
در سال ۱۳۲۵ ه . ش، پس از تأسیس وزارت کار و تبلیغات )۲۸ اردیبهشت ۱۳۲۵(، طبق تصویبنامه مورخ ۱۰ مردادماه همان سال، اداره کلّ انتشارات و تبلیغات به وزارت کار ملحق شد. در بهمنماه آن سال هم هیأت وزیران «آییننامه شورای عالی تبلیغات» را مورد تصویب قرار داد. در این آییننامه ترکیب شکلی شورا- با عضویت ۱۷ نفر و به ریاست وزیر کار و تبلیغات و همکاری دو نایب رئیس و دو مخبر- و همچنین طرز تشکیل جلسات، تعیین گردیده بودند، امّا هدف این شورا و مشخصات اعضاء و چگونگی اختیارات و تصمیمات آنها، مسکوت گذاشته شده بودند.۴۴
اداره کلّ انتشارات و تبلیغات در شهریورماه ۱۳۲۶ ه . ش، دوباره به نخستوزیری انتقال یافت و تا سال ۱۳۴۲ ه . ش، که «وزارت اطلاعات» تأسیس گردید و یا به عبارت دیگر، اداره کلّ انتشارات و تبلیغات، به وزارت اطلاعات تبدیل شد، همچنان وابسته به نخستوزیری بود.
▪ ایجاد نخستین فرستنده تلویزیون
تلویزیون نیز مانند رادیو، با درنظر گرفتن زمان پیدایی آن در اواسط دهه ۱۹۳۰ در کشورهای غربی و گسترش سریع آن در دوره پس از جنگ جهانی دوّم در دنیا، بسیار دیرتر از بسیاری ممالک دیگر در ایران مورد استفاده قرار گرفت.
نخستین فرستنده تلویزیون ایران، با نظر مساعد دولت و همکاری و مشارکت شرکت معروف «آر.سی.ای»۴۵ آمریکا و سرمایهداری خصوصی، به مدیریت «حبیب ثابت»، در سال ۱۳۳۷ ه . ش دایر شد. بدین منظور، مجلس شورای ملّی در تیرماه آن سال، ماده واحدهای به تصویب رساند که در آن گفته شده بود: «دولت مجاز است، یکدستگاه فرستنده تلویزیون و کلیه لوازم آن (به تشخیص وزارت پست و تلگراف و تلفن) را که در تهران نصب و بهکار میافتد، از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف و از شروع به کار تا پنج سال از پرداخت، مالیات معاف نماید».
تبصره یک این ماده واحده یادآوری کرده بود که «این دستگاه از نظریات اصول فنی تابع وزارت پست و تلگراف و تلفن و از نظر تنظیم و اجرای برنامه، تابع مقررات و دستور اداره کلّ انتشارات و رادیو، خواهد بود». در تبصره دو نیز خاطرنشان شده بود که: «معافیت مذکور از حقوق و عوارض گمرکی محدود است به آنچه وزارت پست و تلگراف و تلفن تشخیص میدهد، دستگاههای گیرنده مشمول این معافیت نیست».۴۶
در پیامی که در روز ۱۱ مهرماه ۱۳۳۷ ه. ش، در مراسم افتتاح نخستین فرستنده تلویزیون ایران، بهوسیله شاه ایراد شد، درباره هدفهای تأسیس آن چنین گفته شده بود «... تأسیس دستگاه تلویزیون موجب خرسندی است، زیرا به بسط معلومات و اطلاعات عمومی و تربیت کودکان کمک شایانی خواهد نمود. باید در تنظیم برنامهها کمال دقت بهعمل آید، تا از هر حیث کافی و شایسته باشد و هم باید هرچه زودتر این دستگاه در نقاط دیگر دایر شود، تا اهالی کشور همه از آن بهرهمند گردند...».۴۷
دکتر منوچهر اقبال، نخستوزیر وقت ایران، نیز در پیامی که همانروز به مناسبت گشایش تلویزیون فرستاد، یادآوری کرده بود که: «... تلویزیون یکی از وسایل آموزش سمعی و بصری و نمونهای از آخرین اختراعات بشری است... یکی از هدفهای ما این است که در این عصر که ثبات و استقرار کمنظیری در کشور حکمفرماست و ملّت ایران، عالیترین فرصت را بهمنظور ترقی و پیشرفت بهدست آورده است، از تمام مظاهر نوین تمدن در راه توسعه سطح فرهنگ و اطلاعات عمومی و ایجاد وسایل تفریحات سالم ... بهرهمند شویم». وی در دنباله سخنان خود از این که تأسیس تلویزیون به دست خود مردم و با سرمایههای خصوصی انجام میگیرد، اظهار خوشحالی کرد. و اظهار امیدواری نمود که این دستگاه، در مراکز عمومی و سازمانهای آموزشی نیز مورد استفاده قرار گیرد، تا کسانی که قدرت خرید دستگاه گیرنده را ندارند، بتوانند بهطور منظم از برنامههای آموزنده تلویزیون استفاده کنند.۴۸
تلویزیون ایران، در پایان پنج سال مهلت معافیت مالیاتی، شکل حقوقی خود را در سال ۱۳۴۲ ه . ش، از شرکت خصوصی، به شرکت سهامی تبدیل کرد و با نام «شرکت سهامی تلویزیون ایران» به فعالیت ادامه داد.۴۹ شرکت مذکور، در سال ۱۳۴۰ ه . ش، مرکز و فرستنده تلویزیون آبادان و به دنبال آن در همان سال، مرکز تقویتی اهواز را نیز تأسیس نمود. امّا پس از تأسیس سازمان تلویزیون ملّی ایران در سال ۱۳۴۵ ه . ش، به فعالیت این شرکت پایان داده شد و در اوّل خردادماه ۱۳۴۸ ه . ش به تصمیم دولت، تأسیسات و دستگاههای آن در تهران و آبادان و اهواز، به سازمان یادشده، واگذار گردیدند.۵۰
▪ تأسیس وزارت اطلاعات و ایجاد تلویزیون دولتی
از اواسط سال ۱۳۴۲ ه . ش، تحت تأثیر شرایط جدید پس از قیام انقلابی ۱۵ خرداد آن سال دولت به تمرکز برنامههای تبلیغاتی و توسعه امکانات ارتباطی، توجه خاصی پیدا کرد. به همین جهت، در اواخر همان سال، وزارت اطلاعات تأسیس گردید و به دنبال آن، اقدام برای ایجاد تلویزیون دولتی، که در آغاز «سازمان تلویزیون ملّی ایران» نامیده میشد و چند سال بعد، با ادغام رادیو در آن، عنوان «سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران» به خود گرفت، شروع شد.
الف) هدفهای تأسیس وزارت اطلاعات
در قانون تأسیس وزارت اطلاعات، مصوب ۲۷ اسفندماه ۱۳۴۲ ه . ش، به موجب ماده یک هدفهای آن چنین مشخص گردیده بودند:
«بهمنظور شناساندن تمدن و فرهنگ کشور و هدایت افکار عمومی و تمرکز کلیه امور وسایل تبلیغاتی و انتشاراتی، وزارت اطلاعات با تشکیلات لازم، برای انجام وظایف اساسی ذیل، تأسیس میشود:
۱) تهیه و اجرای برنامههای انتشاراتی و تبلیغاتی دولت در داخل و خارج کشور؛
۲) بهرهبرداری از فرستندههای رادیو و تلویزیون دولتی در کشور؛
۳) نظارت در امور مربوط به فیلم، سینما و نمایش؛
۴) تهیه و توزیع فیلمهای مستند و خبری؛
۵) انجام تبلیغات سمعی و بصری وزارتخانهها و سازمانهای دولتی؛
۶) اجرای قانون مطبوعات؛
۷) اداره امور مربوط به توزیع آگهیهای دولتی؛
۸) هدایت افکار عمومی و تحکیم مبانی دینی و معنوی.
در ماده ۲ قانون مذکور، گفته شده بود که: «مجموع وظایف و اختیارات اداره کلّ انتشارات و رادیو، به وزارت اطلاعات واگذار میشود...» و برطبق ماده ۳ آن پیشبینی گردیده بود که: «سه ماه پس از تصویب این قانون کلیه وظایف محوله به وزارت کشور و سایر وزارتخانهها و مؤسسات دولتی در قانون مطبوعات (به استثنای وظایفی که به عهده مراجع قضایی محول گردیده است)، در تهران و شهرستانها، به عهده وزارت اطلاعات، واگذار میشود.» به موجب ماده ۴ قانون، در مورد اصلاح ماده دوّم قانون تمرکز و توزیع آگهیهای دولتی، مصوب ۱۳ تیرماه ۱۳۳۶ ه . ش، توزیع این آگهیها برای چاپ در مطبوعات کشور، دراختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته بود.
همچنین برطبق ماده ۶ قانون، تأکید گردیده بود که: «از تاریخ تصویب این قانون، تأسیس و اداره فرستندههای رادیو و تلویزیون، در انحصار دولت میباشد.» و در همین ماده اضافه شده بود که «برنامههای تلویزیونهای موجود غیردولتی، تابع مقرراتی خواهد بود که از طرف وزارت اطلاعات وضع میشود».
ب) هدفهای تأسیس تلویزیون دولتی
در اردیبهشتماه ۱۳۴۳ ه . ش، از سوی سازمان برنامه با یک گروه از مهندسان مشاور فرانسوی، برای تأسیس مراکز تلویزیونی دولتی کشور، قراردادی بسته شد و آنها، پس از مدتی بررسی و مطالعه، «طرح به راه انداختن تلویزیون ملّی ایران»، شامل: تأسیس مرکز بزرگ رادیو تلویزیون تهران، تلویزیون آبادان، فرستنده تلویزیون اهواز و مرکز تلویزیونی رشت و مرکز تقویت برنامههای تلویزیونی در دزفول را ارائه کردند، که در چهارصدوشصتوهشتمین جلسه هیأت عامل برنامه در تاریخ ۸ اردیبهشتماه ۱۳۴۵ ه . ش به تصویب رسید. امّا چون مدت اجرای این طرح، که ایجاد ساختمان اصلی مرکز رادیو تلویزیون تهران هم جزء آن بود، بیش از چهار سال طول میکشید، طرح کوتاه مدتی به نام «ساختمان اوّلیه تلویزیون ملّی ایران» تهیه گردید و در چهارصدوهفتادودوّمین جلسه هیأت عامل برنامه در روز بیستم همان ماه، تصویب شد و ادامه کارهای طرح قبلی، به زمان اجرای برنامههای عمرانی سوّم و چهارم کشور، موکول شد.
در اجرای طرح کوتاه مدت اخیر، پخش برنامههای آزمایشی تلویزیون ملّی ایران، در آبانماه ۱۳۴۵ ه . ش آغازگردید و پس از افتتاح رسمی سازمان تلویزیون ملّی ایران در روز ۲۹ اسفند همان سال یک روز بعد (اوّل فروردین ۱۳۴۶)، پخش برنامههای عادی آن، که در اوایل فقط شامل سه ساعت در روز بود، ادامه یافت.۵۱
هدف سازمان تلویزیون ملّی ایران در «طرح به راه انداختن تلویزیون ملّی ایران» مصوب هیأت عامل برنامه، چنین درنظر گرفته شده بود:
«بهمنظور بالا بردن سطح فرهنگ و معلومات و بینش مردم در نقاط مختلف کشور و استحکام وحدت ملّی و شناساندن فرهنگ و تمدن ایران، علیالخصوص به ساکنان مرزی و ایرانیان و هموطنانی که به کردی، ترکی، عربی و غیره نیز تکلم میکنند و اهالی شیخنشینهای خلیجفارس و آشنا ساختن عموم هممیهنان به پیشرفتهای روزافزون و مترقی کشور و علوم و دانش جدید و کمک به ایجاد تفریحات سالم و سرگرمیها، به احداث شبکه تلویزیونی در سراسر کشور، مبادرت گردید».۵۲
مدتی پس از شروع برنامههای سازمان تلویزیون ملّی ایران قانون تأسیس رسمی این سازمان، بهصورت یک ماده واحده، در تاریخ ۶ تیرماه ۱۳۴۶ ه . ش به تصویب رسید. در این ماده واحده گفته شده بود که: «برای تهیه و اجرای برنامهها و بهرهبرداری و اداره امور تلویزیون ملّی ایران در کشور، سازمانی به نام ,,سازمان تلویزیون ملّی ایران،، وابسته به وزارت اطلاعات، تشکیل میشود. سازمان تلویزیون ملّی ایران، دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی است و طبق اصول بازرگانی اداره میشود و مشمول مقررات قانون محاسبات عمومی و آییننامههای معاملات دولتی نبوده و تابع اساسنامه و آییننامههایی خواهد بود که طبق ... این قانون وضع میشود...»
در اساسنامه سازمان تلویزیون ملّی ایران، که در همان سال به تصویب هیأت دولت رسید، درباره هدفهای آن چنین گفته شده بود:
«هدف سازمان تلویزیون ملّی ایران، عبارت است از بالا بردن سطح فکر و دانش عمومی و پرورش ذوقی و هنری و رشد سیاسی و معرفی آداب و رسوم و تمدن و فرهنگ ملّی و فراهم آوردن زمینههای ذهنی برای تسریع و توجیه پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی کشور و ایجاد سرگرمی و تفریحات سالم».
پس از تأسیس «سازمان تلویزیون ملّی ایران» در مجموعهای تحت عنوان «هدف و مقاصد» که از سوی این سازمان انتشار یافت، در مورد هدفهای سازمان مذکور، چنین آمده بود:
«از آن جا که تلویزیون یکی از مجهزترین و سریعترین وسایل ارتباطی، آگاهی و رسانیدن خبر به همگان است و فرهنگ عمومی، بر آگاهی و اطلاع بیشتر استوار است، سازمان ملّی تلویزیون ایران، فرهنگ را هدف اصلی خود قرار میدهد، و بالطبع امر فرهنگ این سرزمین به تبع موقع خاص جغرافیایی و تاریخی و اجتماعی ایران، در سرلوحه هدفهای اصلی قرار میگیرد».۵۳
سازمان تلویزیون ملّی ایران در پایان نخستین سال فعالیت خود نیز در نشریهای، تحت عنوان: گزارش فعالیتهای یکساله تلویزیون ملّی ایران هدفهای خود را به ترتیب ذیل طبقهبندی کرده بود:
۱) اعتلای سطح فکر و دانش عمومی؛
۲) پرورش و هدایت ذوق مردم؛
۳) تربیت کادر؛
۴) ترغیب جوانان تحصیلکرده و منزه، به کارهای هنری؛
۵) پیراستن محیط هنری از هر نوع آلودگی؛
۶) کمک به رشد سیاسی مردم؛
۷) معرفی آداب و رسوم و تمدن و فرهنگ ملّی؛
۸) فراهم آوردن زمینههای ذهنی برای تسریع و توجیه پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی کشور؛
۹) ایجاد سرگرمی و تفریحات سالم؛
۱۰) آشنا ساختن مردم با هنر اصیل خارجی، بهمنظور هموار ساختن راه پیشرفت و تکامل هنر ملّی ایران.۵۴
▪ ادغام رادیو و تلویزیون و ایجاد سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران
چند سال پس از تشکیل سازمان تلویزیون ملّی ایران، مقدمات ادغام رادیو و تلویزیون فراهم گردید و اداره امور رادیو، که به موجب قانون تأسیس وزارت اطلاعات، بهطور مستقیم از سوی این وزارتخانه انجام میگرفت، به سازمان واحدی، به نام «سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران»، واگذار شد.
در قانون تشکیل سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران، که در دوّم تیرماه ۱۳۵۰ ه . ش به تصویب مجلسین رسید، چگونگی ایجاد این سازمان و هدفهای آن، تعیین گردیده بودند.- در ماده یک این قانون، گفته شده بود که: «بهمنظور تمرکز امور مربوط به تأسیس و اداره و بهرهبرداری ازمراکز رادیو تلویزیونی و همچنین تهیه و پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی، سازمانی به نام ,,سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران،،... تشکیل میگردد». ماده دوّم قانون نیز تأکید کرده بود که: «تأسیس فرستندهها و پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی در سراسر کشور در انحصار این سازمان خواهد بود و اجازههایی که قبلاً داده شده، از تاریخ اجرای این قانون، لغو میشود.» در تبصره این ماده اضافه شده بود که: «سازمان میتواند، با تصویب هیأت وزیران، پخش برنامههای رادیویی یا تلویزیونی را بهصورت محدود و محلی به مؤسسات دیگر بدهد».
به موجب ماده ۶ قانون مذکور به «...منظور نیل به هدفهای مذکور در ماده یک...»، برای سازمان رادیو و تلویزیون ملّی ایران، وظایف و اختیارات ذیل، پیشبینی شده بود:
الف) وظایف
۱) کمک به حفظ و پیشبرد و توسعه و شناساندن فرهنگ ایران؛
۲) بالا بردن سطح آگاهی و دانش عمومی و پرورش ذوقی و هنری؛
۳) فراهم ساختن زمینههای ذهنی، برای تسریع پیشرفتهای کشور و رشد سیاسی عامه مردم؛
۴) هدایت افکار عمومی در جهت منافع ملّی؛
۵) اجرای برنامههای سالم و سرگرمکننده.
ب) اختیارات
۱) سازمان میتواند آن قسمت از تشکیلات و ادارات و سازمانهای داخلی یا رشته فعالیتهای خود را که مقتضی بداند، بهصورت شرکتهای بازرگانی اداره کند و یا در شرکتهای دیگر دولتی و خصوصی سرمایهگذاری و مشارکت کرده و یا مشارکت و سرمایهگذاری اشخاص حقیقی و حقوقی را، در شرکت یا شرکتهایی که تشکیل میدهد، بپذیرد؛
۲) سازمان میتواند گروههای فرهنگی، هنری، علمی، مطالعاتی، تحقیقاتی و مؤسسات آموزش عالی تشکیل دهد و یا وابستگی این قبیل گروهها را به سازمان بپذیرد؛
۳) سازمان میتواند به مبادلات و ارتباطات رادیویی و تلویزیونی در سطح بینالمللی اقدام نماید؛
۴) سازمان مجاز است در تهیه برنامهها یا فیلمهای مشترک با سازمانهای رادیو تلویزیون کشورهای دیگر، یا اشخاص و مؤسسات مربوط در داخل و خارج کشور، اقدام نماید؛
۵) سازمان میتواند از خدمات تخصصی و کارشناسی یا مشورتی افراد و مؤسسات خارجی و داخلی، استفاده نماید.
در اساسنامه سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران، که در ۲۹ اسفندماه ۱۳۵۰ ه . ش، از سوی هیأت وزیران به تصویب رسید، به موجب ماده چهارم آن، هدفها و وظایف این سازمان، براساس مفاد ماده ۶ قانون تشکیل سازمان مذکور- که در بالا یادآوری شد- تعیین گردیده بودند و موارد چندگانه وظایف مذکور، یادآوری شده بودند.
▪ گسترش زمینه نظارتهای وزارت اطلاعات
از اوایل دهه ۱۳۵۰ ه . ش، به موازات تلاشهای رژیم سابق برای تمرکز هرچه بیشتر قدرت سیاسی، نظارت گستردهتر بر امور اطلاعات و ارتباطات کشور، نیز مورد توجه قرار گرفت و به همین جهت مدتی بعد، زمینههای عملکرد وزارت اطلاعات نیز توسعه یافتند و عنوان «جهانگردی» هم با ادغام «سازمان جلب سیاحان» به این وزارتخانه، اضافه شد.
به موجب ماده یک قانون تأسیس «وزارت اطلاعات و جهانگردی» که در تیرماه ۱۳۵۳، به تصویب رسید، هدفهای ذیل برای آن مشخص گردیدند:
«بهمنظور نظارت و هدایت امور مربوط به وسایل ارتباط جمعی در جهت تأمین مصالح ملّی و شناساندن بیشتر پیشرفتها و تحولات و تمدن کشور به جهانیان و اشاعه و تحکیم مبانی ارزشهای ملّی در شؤون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بالا بردن سطح دانش و بینش عمومی و آمادهسازی جامعه ایرانی برای قبول مسؤولیتهای فردی و جمعی بیشتر و نیز توسعه صنعت جهانگردی، وزارت اطلاعات و جهانگردی با وظایف ذیل تشکیل میشود:
الف) ایجاد انگیزهها و گرایشهای لازم در مردم برای پذیرفتن روشهای جدید و مشارکت در برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور؛
ب) تهیه و اجرای برنامههای انتشاراتی و آگاهسازی مردم کشور از رویدادهای ایران و جهان در سطح ملّی و پخش و نشر و انعکاس اخبار و پیشرفتهای ایران در سطح بینالمللی؛
ج) مطالعه درباره نحوه استفاده از وسایل ارتباط جمعی، بهمنظور تبادل اطلاعات، افکار و فرهنگ در سطوح ملّی و جهانی، با همکاری سایر وزارتخانهها و مؤسسات مربوط؛
د) اشاعه و شناساندن تمدن و فرهنگ ملّی به مردم کشور و جهانیان، از طریق وسایل ارتباط جمعی با همکاری وزارت فرهنگ و هنر؛
ه) تمرکز اخبار و اطلاعات مربوط به پیشرفت برنامهها و فعالیتهای وزارتخانهها و مؤسسات دولتی، بهمنظور پخش و نشر در وسایل ارتباط جمعی و تصویب و نظارت در اجرای برنامههای انتشاراتی و اطلاعاتی آنها؛
و) اجرای قانون مطبوعات؛
ز) تقویت و بالا بردن سطح مطبوعات و صنعت نشر، بهصورتی که نقش آگاهکننده و فرهنگی خود را انجام دهد؛
ح) اجازه تأسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانونهای آگهی و تبلیغاتی، چاپخانهها و مؤسسات تکثیر و گراورسازیها و نظارت بر کیفیت و صحیح بودن محتوای آگهیها؛
ط) اجازه تأسیس مؤسسات خبری و نمایندگی خبرگزاریها و کانونهای آگهی خارجی در ایران؛
ی) همکاری با وزارت فرهنگ و هنر در نظارت بر امور مربوط به سینما و فیلم و نمایش؛
ک) تهیه و تدوین و توزیع فیلمهای مستند خبری؛
ل) تمرکز و توزیع و نشر و آگهی و رپرتاژهای وزارتخانهها و شهرداریها و سازمانها و بانکها و مؤسسات بیمه دولتی و شرکتهایی که اکثریت سهام آنها متعلق به دولت است در داخل و خارج کشور؛
م) سنجش میزان آگاهی و نظارت عمومی مردم نسبت به برنامهها و مسائل جاری مملکت؛
ن) تحقیق درباره اثرات وسایل ارتباط جمعی و سنجش میزان تأثیر گفتار، تصویر و متون چاپشده در افکار عمومی؛
س) برنامهریزی، ایجاد، احیاء، اصلاح و یا تکمیل تأسیسات پذیرایی، اقامتی و تفریحی عمومی کشور و مجتمعهای جهانگردی، از طریق سرمایهگذاری مستقیم و یا اعطای وام به سرمایهگذاران بخش خصوصی و یا مشارکت با آنها و یا با سازمانهای دولتی و شهرداریها و صدور اجازه نظارت در تأسیس و اداره و درجهبندی این قبیل تأسیسات، با همکاری سازمانهای مربوط؛
ع) تهیه آییننامه و تنظیم ضوابط ناظر بر تأسیس و فعالیت کلیه خدمات پیوسته و وابسته به صنعت جهانگردی؛
ف) تأسیس و اداره مؤسسات آموزشی لازم، بهمنظور آموزش افراد مجرب در رشتههای مختلف اطلاعات و صنعت جهانگردی حسب مورد، با همکاری وزارتخانهها و سازمانهای مربوط؛
ض) عضویت در سازمانهای جهانگردی و خبری بینالمللی و منطقهای و شرکت در کنفرانسها و مجامع بینالمللی مربوط؛
ق) برگزاری مراسم و جشنوارههای خاص و ترتیب دادن نمایشگاههای عکس و تصویر در داخل و خارج کشور، بهمنظور عرضه اطلاعات و نمایش پیشرفتها و جاذبههای توریستی کشور؛
ر) ایجاد ادارات و دفاتر اطلاعات و جهانگردی در داخل و خارج کشور، بهمنظور شناساندن پیشرفتهای کشور و تشویق جهانگردان به مشاهده آثار باستانی و جاذبههای توریستی ایران و فراهم کردن تسهیلات لازم در امور مربوط به جهانگردی؛
ش) صدور اجازه تأسیس و نظارت بر نحوه فعالیت مؤسسات جهانگردی و سایر مؤسسات خصوصی که در امور مربوط به صنعت جهانگردی فعالیت دارند، با همکاری سازمانهای ذیربط؛
ت) گردآوری و طبقهبندی کلیه اطلاعات، اخبار، تصاویر، مدارک، فیلم و کتاب و سایر انتشارات مربوط به ایران، بهمنظور تشکیل مرکز اطلاعات و اسناد و ماشینی کردن خدمات این مرکز، بهمنظور تهیه و نشر و پخش مجموعههای آماری و اطلاعاتی مستند و انواع انتشارات جهانگردی».
در ماده ۳ قانون مذکور، نیز برای اوّلین بار در میان متنهای قانونی مربوط به ارتباطات در ایران، از سیاستگذاری، سخن به میان آمده و گفته شده بود که: «بهمنظور تعیین و ترسیم و نظارت بر سیاست اطلاعاتی و جهانگردی کشور و نحوه گردش کار مرکز خانههای ایران، شورایی به نام ,,شورای عالی اطلاعات و جهانگردی،، تشکیل میگردد».
در تبصره ماده فوق یادآوری گردیده بود که: «اساسنامه مربوط به وظایف و اختیارات شورای عالی اطلاعات و جهانگردی، با تصویب کمیسیونهای مربوط مجلسین، به مورد اجرا گذارده میشود».
در ماده ۴ قانون تأسیس وزارت اطلاعات و جهانگردی نیز اضافه شده بود که: «وزارت اطلاعات و جهانگردی مجاز است با تأیید سازمان امور اداری و استخدامی کشور و با تصویب هیأت وزیران، برای توسعه و اجرای خدمات مطبوعاتی و انتشاراتی و خبری و پژوهشی و انجام امور مربوط به صنعت جهانگردی، سازمانها یا شرکتهایی طبق اصول بازرگانی تشکیل دهد و یا با سایر مؤسسات دولتی و غیردولتی اعم از داخلی و خارجی، مشارکت نماید...».۵۵
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، که به قول «الیهو کاتز» محقق معروف آمریکایی، در برابر توصیه محققان غربی به پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و بهویژه رادیو و تلویزیون برای توسعه جهان سوّم نوعی حیرت و غافلگیری در جهان پدید آورد، نشان داد که با وجود همه نقشهای ظاهراً پرجاذبهای که در قوانین و تصویبنامههای دوره رژیم سابق برای این وسایل درنظر گرفته شده بودند، به سبب ارعاب و اختناق حاکم بر کشور و وابستگی قدرت سیاسی وقت به دولتهای بزرگ غربی، کارکردهای اجتماعی آنها با آرمانها و هدفهای مردم انطباق نداشتند. به همین لحاظ، به گفته محقق مذکور، سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران، که پیشرفتهترین سازمان رادیو تلویزیونی آسیا پس از ژاپن و نیرومندترین سازمان رادیو تلویزیونی جهان سوّم بهشمار میرفت، در برابر شبکه ارتباطات میانفردی انقلاب اسلامی ایران، مرکب از روحانیون، بازاریها و دانشجویان دانشگاهها، فلج شد و در برابر مراکز ارتباطات سنتی اسلامی کاربرد خود را از دست داد.۵۶
● نقشها و هدفهای آرمانی و عملکردهای کنونی وسایل ارتباط جمعی
بررسی وضع کنونی وسایل ارتباط جمعی در آیینه نقشها و هدفهای آرمانی اجتماعی آنها نشان میدهد که برای تحقق این نقشها، شرایط و امکانات لازم فراهم نشدهاند.
بهطور کلی روزنامهنگاری کنونی ما محصول اوضاع و احوال خاص ۱۵۰ سال اخیر کشور است. مطبوعات ما از آغاز، متأسفانه در شرایط نامطلوب تقلید سطحی از غرب و بیتوجهی به هویت فرهنگ ملّی ایجاد شدند. در دهه سوّم قرن گذشته در ترکیه عثمانی و ایران قاجار، که بهصورت دو کشور ظاهراً مستقل شرقی باقی مانده بودند، زمامداران وقت این کشورها برای حفظ قدرت خود و گروههای حاکم آن زمان نیز برای حفظ موقعیت خویش، به تجددخواهی غربی روی آوردند و ضمن اقتباس از نهادهای گوناگون غربی آن دوره، «روزنامه» هم دایر کردند. زمانی که در محرم ۱۲۵۳ ه . ق نخستین روزنامه در ایران دایر شد، ما بهطور مشخص، صاحب روزنامه رسمی دولتی یا استبدادی شدیم. در حالی که مطبوعات اروپا به آخرین مرحله تحولشان رسیده بودند. آنها در آن زمان، دو دوره مطبوعات استبدادی و مطبوعات انقلابی را پشت سر گذاشته، وارد مرحله مطبوعات تجارتی شده بودند، که اکنون هم ادامه دارد. بدین ترتیب، ما در عصر مطبوعات تجارتی غربی، تحت جاذبه مطبوعات انقلابی قبل از آن، روزنامه استبدادی دایر کردیم.۵۷ اگر دوره ۷۰ ساله مطبوعات استبدادی ایران را، از زمان تأسیس روزنامه کاغذ اخبار میرزاصالح شیرازی، تا سال ۱۳۲۴ ه . ق که انقلاب مشروطیت پدید آمد، دنبال کنیم، ملاحظه میکنیم که در این مدت به سبب شرایط اختناق حاکم بر کشور، به هیچوجه امکان رشد فرهنگ فراهم نشده است. در آن دوره طولانی کسی نمیتوانست اظهار عقیده مستقل کند. در حالی که برای رشد مطبوعات، فضای مطلوب و آزاد لازم است. در این ۷۰ سال هرگز فضای مناسبی در ایران، برای مطبوعات ما بهوجود نیامد و فقط در خارج از کشور، روزنامههای تبعیدی، یعنی روزنامههای مخالف استبداد، امکان فعالیت داشتند، که حتی آنها هم با دشواریهای فراوانی وارد کشور میشدند. در تاریخ، نمونههایی ثبت شده و نشان میدهد که کسانی که این روزنامهها را مطالعه میکردند، با چه مشکلات و فشارهایی روبهرو بودند. بهگونهای که برخی از مبارزان سیاسی آن دوره را به علت مطالعه همان روزنامهها از میان بردند. زمانی که انقلاب مشروطیت تحقق یافت، به دلیلهای مختلف، عمرآزادی مطبوعات کوتاه بود. چند ماه پس از امضای فرمان مشروطیت، استبداد صغیر پیش آمد و مجلس به توپ بسته شد و عدهای از روزنامهنگاران در باغ شاه اعدام شدند. مطبوعات آزاد، نخستین شهدای خود را در آن موقع دادند. پس از سقوط محمّدعلیشاه، اوضاع و احوال مملکت به علت اختلافهایی که بین رهبران مشروطیت بهوجود آمد، به جایی کشیده شد که در واقع انقلاب شکست خورد. عوامل خارجی، از قبیل رقابت روس و انگلیس در ابتدا و اتحاد بعدی آنها قبل از جنگ جهانی اوّل علیه استقلال ایران، وقوع جنگ جهانی مذکور و بیثباتی هرچه بیشتر داخل مملکت، همه و همه باعث شدند که نتوانیم از انقلاب مشروطیت به شیوههای درستی بهرهبرداری کنیم. تشکیل دولت جدید شوروی در پایان جنگ اوّل، سبب شد که ایران در سیاست جهانی موقعیت حساستری پیدا کند و غربیها و در رأس آنها انگلیس با کودتایی که انجام دادند رضاخان را روی کار آوردند و باعث برخوردهای خیلی نامطلوب و خشن با روزنامهنگاران شدند. در سالهای آخر حکومت وی، هیچ روزنامهای در مملکت باقی نمانده بود. حتی روزنامههای مخالف خارج کشور هم تعطیل شده بودند. پس از سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، مثل زمان مشروطه یابعد از سقوط محمّدعلی شاه، یک انفجار آزادی ایجاد شد. بهصورتی که بعد از ۲۰ سال اختناق، امکان انتشار مجدد روزنامهها پدید آمد. امّا از آنجا که به علت محدودیتهای طولانی گذشته، فرهنگ روزنامهنگاری در مملکت بهوجود نیامده بود، بسیاری از روزنامهنگاران آن دوره، روزنامهها را وسیلهای برای اخاذی و تسویه حسابهای شخصی قرار دادند. بعضی سعی کردند برای اینکه از دولتهای وقت، امتیازهای اقتصادی و پروانه خریدوفروش بگیرند، از روزنامهها بهرهبرداری غیراصولی بهعمل آورند. تجربه بسیار تلخی بود. بعد هم شرایط بحرانی مملکت، حضور نیروهای خارجی، مسأله آذربایجان و مشکلات آن دوره، رقابت دولتهای بزرگ بر سر آذربایجان و نیز تمام ایران و مسائل مربوط به نفت، در کلّ، وضعیتی را فراهم کردند که مطبوعات نتوانستند جز در بعضی از موارد استثنایی، رشد کنند. زمانی که مبارزههای مربوط به ملّی شدن صنعت نفت، پیش آمد، شاید برای سوّمین بار بعد از انقلاب مشروطیت، به خاطر حضور موقتی مردم در صحنه، فضای مساعدی برای پیشرفت مطبوعات فراهم آمد. با آزادی نسبی مطبوعات، تعداد روزنامهها بیشتر شد. تیراژها هم در آن زمان و با درصد بالای بیسوادی، بهطور نسبی خوب بود. امّا کودتای ۲۸ مرداد و بعد از آن، گسترش نفوذ ایالات متحده آمریکا در ایران، همه امکانات را برای رشد مطلوب روزنامهنگاری در مملکت سلب کرد.۵۸
برای شناخت علل عدم توسعه واقعی وسایل ارتباط جمعی در ایران باید قبل از هرچیز، تعارض عجیبی را که در مورد مطبوعات در جامعه ما وجود دارد، یادآوری کرد. واقعیت این است که مطبوعات ما و مهمتر از همه، تعداد روزنامههای روزانه، بههیچوجه با تعداد باسوادان، شرایط فرهنگی مملکت و قوه خرید مردم انطباق ندارد. برای اینکه موضوع روشنتر شود، باید حداقلهایی را که سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۱ با توجه به پیشنهادهای یونسکو برای توسعه وسایل ارتباط جمعی در کشورهای جهان سوّم مورد توجه قرار داده است، خاطرنشان کرد. البته ناگفته نماند که اکنون خود این حداقلها و تمام برنامههای توسعه ارتباطات جمعی، که یونسکو تحت تأثیر مطالعهها و تحقیقهای محققان غربی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ دنبال کرد، مورد سؤال واقع شدهاند. ولی به هر حال، این حداقلها میتوانند بهعنوان دریچهای برای ورود به بحث مورد توجه قرار گیرند. به دنبال بررسیهایی که یونسکو در دهه ۱۹۵۰ در طی دو مرحله، بهمنظور ارائه پیشنهادهایی برای کمک به پیشرفت وسایل ارتباط جمعی جهان سوّم، درباره وضع این وسایل در سراسر جهان، انجام داد، مجمع عمومی ملل متحد در ۱۹۶۱، براساس پیشنهاد یونسکو قطعنامهای تصویب کرد. به موجب این قطعنامه، برای توسعه وسایل ارتباط جمعی در کشورهای جهان سوّم، استانداردها و حداقلهای مشخصی، که برای هر ۱۰۰ نفر جمعیت، ۱۰ نسخه روزنامه روزانه، ۵ گیرنده رادیو، ۲ گیرنده تلویزیون و دو صندلی سینما درنظر میگرفتند، پیشبینی گردیدند. براساس مطالعههای یونسکو چنین فکر شده بود که این حداقلها میتوانند مبنای توسعه آینده وسایل ارتباط جمعی در جهان سوّم باشند. در حالی که در کشورهای پیشرفته برای هر ۱۰۰ نفر، بیش از ۵۰ نسخه روزنامه روزانه وجود داشت و در حال حاضر هم این تعداد افزایش یافته است. بهگونهای که ژاپن و برخی از کشورهای اسکاندیناوی و انگلستان و به دنبال آنها بعضی دیگر از کشورهای غربی، همه دارای بیش از ۵۰ نسخه روزنامه روزانه برای هر ۱۰۰ نفر روزنامهخوان هستند. لازم به یادآوری است که از اوایل دهه ۱۹۶۰، در مورد رادیو به سبب رواج دستگاههای ترانزیستوری و ارزان بودن و قابلیت حمل و نقل آنها، عملاً شرایط مساعدی برای توسعه این وسیله ارتباطی در کشورهای جهان سوّم فراهم شد. بهطور کلی، ترویج رادیوهای ترانزیستوری سبب شد که تعداد این گیرندهها در کشورهای در حال توسعه افزایش یابد. به همین جهت، بعضی از متخصصان غربی ارتباطات، در آثار خودشان، دهه ۱۹۶۰ را «دهه ترانزیستور» نامیدهاند. پس از آن، دهه ۱۹۷۰ را هم «دهه ماهواره» نام گذاشتهاند.
بدین طریق، کشورهای جهان، به تدریج توانستند در زمینه رادیو امکانهای مناسبی بهدست بیاورند و به حداقلی که یونسکو درنظر گرفته بود و مجمع عمومی ملل متحد بر آن تأکید کرده بود، دست یابند. در مورد سینما با وجود پیشبینی دو صندلی برای هر ۱۰۰ نفر و همچنین درباره ۲ گیرنده تلویزیون، به سبب مشکلات اقتصادی و محدودیتهای خاصی که در کشورهای جهان سوّم وجود دارد، حداقل مورد نیاز تأمین نشده است. البته این موضوع، بحث طولانیتری را ایجاب میکند. به هر حال، اگر در این زمینه، وضع وسایل ارتباط جمعی را بررسی کنیم، میبینیم که در ایران برای رادیو، به حداقل مورد نظر یونسکو و مجمععمومی ملل متحد رسیدهایم و در زمینه تلویزیون احتمالاً به حداقل موردنظر نزدیک شدهایم. در صورتی که در مورد صندلیهای سینما مسلماً به حداقل مزبور نرسیدهایم که فعلاً درباره آن بحثی نمیکنیم. امّا در مورد مطبوعات، متأسفانه وضع کشور ما در دهههای اخیر، نامطلوب بوده است. ما هم در دوره پیش از انقلاب و هم در دوره بعد از پیروزی، متأسفانه از این حداقلی که برای توسعه روزنامههای جهان سوّم درنظر گرفته شده، خیلی دور بودهایم. جمعیت کشور در دوره قبل از پیروزی انقلاب ۳۶میلیون نفر بوده است، ولی از ۳/۶۰۰/۰۰۰ نسخه روزنامه روزانه که ۱۰ نسخه برای یکصد نفر است، بسیار فاصله داشتهایم. حالا که مملکت بیش از ۶۰میلیون نفر جمعیت دارد، نیز با حداقل ۶میلیون نسخه روزنامه روزانه، فاصلهای بسیار طولانی داریم. بدین ترتیب، بین آنچه طبق پیشبینی سازمان ملل متحد میتوانستیم تیراژ داشته باشیم و آنچه امروز وجود دارد، اختلاف فاحشی موجود است.
در اینباره، اگر به دو عامل خاص، که یکی سطح سواد و دیگری وضع اقتصادی است، توجه کنیم، ملاحظه خواهیم کرد که در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان سوّم دراین دو زمینه، شرایط مناسبتری وجود دارد. با کوششهای سالهای اخیر، حداقل ۵۰ درصد جمعیت ایران و به عبارت روشنتر، در حدود ۳۰میلیون نفر از مردم کشور باید باسواد باشند. بسیاری از افراد این جمعیت ۳۰میلیون نفری باسوادان اصولاً آمادگی مطالعه روزنامه را دارند و بالقوه میتوانند روزنامه بخوانند. در حالی که تیراژ کلّ روزنامههای روزانه ایران از یکمیلیون نسخه در روز بالا نمیرود. بدین ترتیب، شکاف موجود در این زمینه با توجه به تعداد باسوادان مملکت، خیلی فاحش است. مسأله دیگر اینکه شرایط اقتصادی ایران و قوه خرید مردم در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان سوّم خیلی مساعدتر است. اگر درآمد سرانه را درنظر بگیریم، ملاحظه میکنیم که در مقایسه با کشورهای دیگر امکان خرید روزنامه برای بسیاری از افراد وجود دارد. در حالی که تیراژ روزنامهها بسیار کم است. پس اگر به این دو عامل اساسی یعنی سطح سواد و وضعیت اقتصادی توجه کنیم، میبینیم که در مورد تیراژ روزنامهها، تعارض خاصی موجود است. به همین جهت باید ریشهیابی تاریخی کنیم و علل این تعارض را مشخص کنیم. بدون تردید، در طول تاریخ تحول مطبوعات ایران، عوامل زیادی پدید آمدهاند که سبب شدهاند نسبت به روزنامهها بیتوجهی وجود داشته باشد. برای اینکه تعارض مذکور روشنتر شود، میتوانیم تجربه هفتههای قبل و بعد از پیروزی انقلاب را که با آنهمه شوروشوق نسبت به مطبوعات همراه بود و تیراژهای بالای یکمیلیون نسخه را فراهم کرد، مورد نظر قرار دهیم. در مجموع، تیراژهای روزانه دو روزنامه اطلاعات و کیهان در آن زمان شاید به حدود سهمیلیون نسخه هم رسیده بود. بنابراین اگر مطبوعات بتوانند خود را با خواستها و نیازهای مردم هماهنگ کنند، جامعه آمادگی دارد که از آنها استقبال کند.
پس میتوان نتیجه گرفت که فعلاً بین نیازهای جامعه و محتوای مطبوعات هماهنگی وجود ندارد و از این لحاظ مطبوعات کار خود را صحیح انجام نمیدهند.
بدین ترتیب، عدم انطباق محتوای وسایل ارتباط جمعی و بهویژه مطبوعات با نیازهای اساسی جامعه، یک واقعیت غیرقابل تردید است.
اکنون مطبوعات روزانه ما بیشتر در نقش بولتنهای خبری عمل میکنند، نه روزنامههای روزانه که باید مکمل رادیو و تلویزیون باشند. آنها در واقع همان خبرهای رادیو و تلویزیون را- گاهی حتی محدودتر- تکرار میکنند. در حالی که همه میدانیم که در کشورهای دیگر، روزنامهها نقش تشریح و تفسیر و تجزیه و تحلیل را برعهده دارند و با تعدد و تنوعی که در ارائه اخبار بهکار میبرند، و با توجهی که مثلاً به خبرهای شهرستانها دارند، سعی میکنند که به نوعی با بخشهای خبری و رادیو و تلویزیون رقابت کنند. مطبوعات روزانه ما متأسفانه نمیتوانند این وظایف را انجام دهند. امّا فکر نمیکنم که هیچ عمدی وجود داشته باشد که کسی نخواهد به دنبال تفسیر و تجزیه و تحلیل برود. شاید یکی از مشکلات مهم مطبوعات را بتوان ضعف نیروی انسانی متخصص معرفی کرد. برای نشان دادن مصداق آن، مثالهای فراوان وجود دارد. مثلاً هروقت لایحه بودجه سالانه کشور از طرف دولت تهیه میشود و پس از بررسی در مجلس، به تصویب میرسد، به ندرت در مورد آن در مطبوعات مقاله و تفسیر نوشته میشود. در حالی که اساس اقتصاد مملکت بر این بودجه گذاشته شده است. ولی متأسفانه اغلب روزنامهها، امکان آن را ندارند که در اینباره به تجزیه و تحلیل بپردازند.
یادآوری این نمونهها، ضرورت توجه خاص به آگاهیرسانی در جامعه را پیش میآورد. در این زمینه همانگونه که در صفحههای پیش، ضمن بررسی نظریات «پائولو فریر» متفکر مشهور برزیلی، گفته شد، نقش «هشیارسازی» در مشارکتدهی عمومی و ایجاد زمینههای پیشرفت واقعی جامعه، مطرح میشود.
خبردهی واقعی میتواند جامعه را به هشیارسازی اجتماعی برساند. با خبر دادن و هشیار ساختن- به گفته پائولو فریر- میتوان مشارکت عمومی را جلب کرد و بیاعتناییهایی را که به امور مملکت وجود دارد، از بین برد. خبر دادن، هوشیار ساختن و علاقهمند کردن مردم به امور اجتماعی، به ایجاد مشارکت عمومی میانجامد و در نتیجه، نقش راهنمایی و رهبری وسایل ارتباط جمعی واقعاً تأمین میشود. متأسفانه در وسایل ارتباط جمعی، به این نقش توجه کافی نمیشود.
شاید بتوان مطلبها و مقولههای موجود در وسایل ارتباط جمعی کنونی را به چهار نوع طبقهبندی کرد: نوع اوّل، مطالب ارتباط خبری است که متأسفانه بدون توجه به ضرورت و اهمیتی که دارند بولتنوار و بهطور ناقص، از طریق وسایل ارتباطی پخش میشوند. در مجموع، سطح روزنامهها و یا وقت رادیوها و تلویزیونها، از سه نوع مطلب دیگر یا سه نوع ارتباط دیگر پر میشوند. برخی از مطالب بیشتر بر تحریک علاقهها و عواطف استوارند و بهطور کلی میخواهند احساسات مردم را برانگیزند. نوع دیگری از مطالب، روی ارزشهای معینی پافشاری دارند که در مقاطع خاصی از انقلاب و مخصوصاً در مرحلهای که برای سرنگونی یک نظام دیکتاتوری وابسته مبارزه میشد، کارآیی بسیار مؤثری داشتند. نوع دیگر، خبرها و مطالبی است که به دنبال اقناعکردن هستند. در ارائه و پخش این مطالب و اخبار، به هر ترتیب، توجه به جلب اعتقاد است. در این مورد، معمولاً بر جنبههای انتزاعی و مجرد تأکید میشود و به واقعیتهای جهان امروز و نیازهای واقعی جامعه، توجه کافی مبذول نمیگردد.
به این ترتیب، در وسایل ارتباط جمعی و مخصوصاً مطبوعات تبیین و تشریح نداریم. خبرهایی که صرفاً آگاهیدهنده باشند و تحولهای واقعی کشور را منعکس کنند، بسیار محدودند، با اخبار روز همبستگی ندارند و تفسیرهایی هم که ارائه میشوند از اخبار جدا و شامل یک رشته مقالات شبیه به انشاء هستند. وقتیکه اینهمه بر جنبههای مجرد و انتزاعی تکیه میشود و به رویدادها و دگرگونیهای عینی بیاعتنایی میگردد، نمیتوان انتظار داشت که مطبوعات و سایر وسایل ارتباطی با استقبال عمومی روبهرو شوند.۵۹
اکنون با توجه به اهمیت خارقالعاده ارتباطات در زندگی ملّی و بینالمللی و بهکار گرفته شدن اصطلاحهایی همچون «انقلاب ارتباطات» و «جامعه اطلاعات» در این زمینه، مسؤولان مملکتی باید برای بهبود کارکرد وسایل ارتباط جمعی، زمینههای مناسبتری فراهم آورند. جامعه جدید و انقلابی از مسؤولان انتظار دارد که در اینباره بیندیشند. در حالی که همه امکانات تکنولوژی ارتباطات در اختیار آنان است و اغلب میدانند که برای تهیه پیام و پیامرسانی و برگشت پاسخهای گوناگون در مورد پیامها نیاز به متخصص دارند. بناچار باید راهحلی پیدا کنند که نیروی انسانی متخصص به تدریج فراهم شود. در حال حاضر، در سطح داخلی، ما طوری از امکانات ارتباطی استفاده میکنیم که مردم به مشارکت در امور عمومی رغبت نمیکنند. ما در طول زمان آنقدر شعار دادهایم، آنقدر تبلیغ کردهایم که مردم دلسرد شدهاند. برای آنکه از مشارکت عمومی برخوردار باشیم، سازماندهی اجتماعی ایجاد کنیم و از همه نیروهای مملکتی برای از نو ساختن، توسعه و ترقی بهرهبرداری کنیم، باید برای مدیریت ارتباطات و تأمین نیروی انسانی آن فکری اساسی بشود. برای این منظور، طی مراحل گوناگون میتوانیم فضای مساعدی برای عملکرد وسایل ارتباطی کشور فراهم کنیم. آزادیها را توسعه دهیم، حاکمیت قانون را برای آزادیهای وسایل ارتباط جمعی تحکیم کنیم و همچنین کسانی را که حرفههای ارتباطی دارند، نسبت به کارشان دلگرمتر کنیم تا بتوانیم نتایج بهتری بگیریم.
در حالی که تکنولوژی ارتباطات خوشبختانه با استفاده از امکانات مالی که در گذشته وجود داشته، پیشرفت کرده است، ارتباطات جمعی مورد کممهری قرار دارند. نگاهی کوتاه به صفحههای روزنامههای بزرگ روزانه نشان میدهد که آگهیهای فراوان مطبوعات در صفحههای اوّل به داشتن یک فضای مساعد رشد وسایل ارتباط جمعی لطمه میزنند. این آگهیها، ظاهرسازیها را توسعه میدهند. در نتیجه به یک نظام انقلابی مترقی که تمام دنیا متوجه آن است، لطمه زده میشود. ما اوّل خودمان را از داخل باید اصلاح کنیم تا بتوانیم در تبلیغات جهانی هم تأثیر بگذاریم. البته این اصلاحها اگر صورت گیرند مطبوعات در مضیقه مالی قرار خواهند گرفت. برای رفع مضیقه مالی، دولت باید به مطبوعات کمک کند. این یکی از نخستین راههای سالمسازی مطبوعات است. بدین وسیله مطبوعات خواهند توانست وظایف اصلی خودشان را که آگاهیدهی و هشیارسازی مردم است، به انجام برسانند. صفحههای پرشده از آگهیها را باید به تجزیه و تحلیل، تفسیر، و تشریح و انتقاد از بسیاری عملکردها اختصاص دهیم تا مردم دوباره به سرنوشت عمومی جامعه خودشان علاقهمند شوند. اگر بتوانیم به مطبوعاتی سالم دست پیدا کنیم، مطبوعاتی که راهنمای جامعه باشند (در دو جهت، راهنمای مسؤولان مملکتی و راهنمای مخاطبان اصلی که مردم هستند) در این صورت از بسیاری اشتباهها جلوگیری خواهد شد. آنچه را که فعلاً بهعنوان مشکلات مملکت و نابسامانیها مطرح میکنیم، اگر قبلاً در مطبوعات درباره آنها هشدار داده شده بود، کسی امکان سوءاستفاده پیدا نمیکرد. بنابراین باید نقش انتقادگری وسایل ارتباط جمعی را توسعه دهیم تا به تدریج زمینه بهتری برای رشد مطلوب این وسایل و بهویژه مطبوعات بهوجود آید.
دکتر کاظم معتمدنژاد
مرجان اردشیر زاده
http://ertebatat۸۲.blogfa.com
حاشیه:
۱. برای آشنایی با نظریههای مربوط به کارکردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی به مآخذ ذیل مراجعه شود:
ابراهیم رشیدپور، ارتباط جمعی و رشد ملّی: نقش روزنامه، رادیو، فیلم، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی در تحولات اجتماعی (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۸).
۲. مهدی محسنیانراد، ارتباط شناسی ارتباطات انسانی (میان فردی، گروهی، جمعی) (تهران: سروش، ۱۳۶۹).
کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، چاپ دوّم با اصلاحات و اضافات (تهران: دانشگاه علامهطباطبایی، ۱۳۷۱)، ج ۱.
۲. Harold Lasswell, "The Structure and Function of Communication in Society", in Lyman Bryson (ed.) The Communication of ideas (NewYork: The Institute for Religious and Social Studies, ۱۹۸۴(
۳. The Surveillance of the Environment.
۴. The Social correlation.
۵. The Transmission of Cultural Heritage.
۶.Willar Schramm, Men, Message and Media: A Book at Human Communication (New York: Harpers and Row, ۱۹۷۳(
۷. The Watcher
۸. The Leader
۹. The Teacher
۱۰. Charles Wright, Mass Communication: A Sociological Perspective (New York: Random House, ۱۹۵۹(
۱۱. برای مطالعه راجع به نظریههای متفکران و محققان اروپایی درمورد وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی بنگرید به: کاظم معتمدنژاد. وسایل ارتباط جمعی، ج ۱، چ ۱۳۷۱ ۲، ص ۲۳-۱۱.
۱۲. کاظم معتمدنژاد، «مطالعات انتقادی در ارتباطات جمعی»، رسانه، ۱ (بهار ۱۳۷۰)، ص ۱۶ و ۱۷.
۱۳. Agitation
۱۴. Propaganda
۱۵. Organization
۱۶. Daniel Lerner, The Passing of Traditional Society: Modernizing the Middle East (New york: Free Press, ۱۹۵۸(
۱۷. برای بررسی انتقادی نظریههای غربی توسعهبخشی ارتباطات بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «جهان سوّم در برابر سلطه ارتباطی و اطلاعاتی غرب» رسانه، ۱ (بهار ۱۳۷۰)، ص ۲۵-۱۲.
۱۸. Paulo Freire
۱۹. Banking Education
۲۰. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: پائولو فریر، آموزش ستمدیدگان، ترجمه احمد بیرشک و سیفاللّه داد (تهران: خوارزمی، ۱۳۵۸).
۲۱. Ivan Illich
۲۲. Conscientization
۲۳. Organization
۲۴ Politization
۲۵. Technification
۲۶. Juan E. Diaz Bordenave, Communication and Rural Development, pp. ۲۱-۲۳.
۲۷. Cees Hamelink, " What is News?: An Alternative to News", Journal of Communication, ۴ (Autumn ۱۹۷۶), pp. ۷۲۰-۷۲۳; Cees Hamelink, New Structures of International Communication: The Role of Research (The Hague: Institute of Social Studies, ۱۹۸۱(
۲۸. Repressive Communications
۲۹. Emancipatory communications
۳۰. برای مطالعه درباره نقش ارتباطات در هشیارسازی اجتماعی بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «سیری در تحول مطالعات ارتباطی» مهدی محسنیانراد، در: ارتباطشناسی (تهران: سروش، ۱۳۶۹)، ص ۳۵-۱۹.
۳۱. نخستین شماره این نشریه که ماهانه بود، در ۲۵ محرم ۱۲۵۳ ه . ق (اوّل مه ۱۸۳۷) انتشار یافت.
۳۲. مجله یادگار دوره۱، ش ۷ (اسفند ۱۳۲۳) و نیز سفرنامه میرزاصالح، به کوشش اسماعیل رایین (تهران: روزن، ۱۳۴۷).
۳۳. فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران (تهران: خوارزمی، ۱۳۴۸)، ص ۳۶۶.
۳۴. فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار (تهران: خوارزمی، ۱۳۵۱)، ص ۳۸۶.
۳۵. همان، ص ۳۹۵ و ۳۹۶.
۳۶. همان، ص ۴۰۱.
۳۷. چونکه متن این تصویبنامه در مجموعه قوانین سال ۱۳۰۷ ش. درج نشده و در منابع دیگر هم نقل نگشته است در اینجا محتوای آن ضبط میشود.
۳۸. حسین محبوبیاردکانی. تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸)، ج ۳، ص ۷۶.
۳۹. «اساسنامه سازمان پرورش افکار، مصوب ۱۲ دی ۱۳۱۷ هیأت وزیران»، مجموعه قوانین سال ۱۳۱۷ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۱۷)، ص ۱۱۱-۱۰۹.
۴۰. ساسان سپنتا. تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران (اصفهان: نیما، ۱۳۶۶)، ص ۳۰۳ و ۳۰۴.
۴۱. حسین محبوبیاردکانی، ص ۷۶ و ۷۷.
۴۲. همان، ص ۷۷.
۴۳. «تصویبنامه هیأت وزیران راجع به اساسنامه اداره کلّ انتشارات و تبلیغات، مصوب ۱۱ تیر ۱۳۲۲«، مجموعه قوانین سال ۱۳۲۲ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور ۱۳۲۲)، ص ۱۳ و ۱۴.
۴۴. «آییننامه شورای عالی تبلیغات، مصوب ۷ بهمن ۱۳۲۵«، مجموعه قوانین سال ۱۳۲۵ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۲۵)، ص ۳۱۰ و ۳۱۱.
۴۵. Radio Corporation of America (R C D(
۴۶. «قانون معافیت دستگاه فرستنده تلویزیون از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی و مالیات، مصوب تیر ۱۳۳۷«، مجموعه قوانین سال ۱۳۳۷ (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۳۷)، ص ۲۲۹.
۴۷. رادیو تلویزیون در روزگار پهلوی: گزارش سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران به مناسبت پنجاهمین سال شاهنشاهی دودمان پهلوی (تهران: رادیو- تلویزیون، ۱۳۵۰)، ص ۱۶ و ۱۷.
۴۸. همان، به نقل از: اطلاعات )۱۳ مهر ۱۳۳۷)، ص ۱۷.
۴۹. آگهی تأسیس «شرکت سهامی تلویزیون ایران» که در ۴ دی ۱۳۴۲ در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده بود در: روزنامه رسمی کشور، ۱۴( ۵۵۱۱ دی ۱۳۴۲) انتشار یافته است.
۵۰.رادیو تلویزیون در روزگار پهلوی...، ص ۱۸ و ۱۹.
۵۱. همان، ص ۱۹ و ۲۰.
۵۲. همان، ص ۲۲.
۵۳. همان، ص ۲۳.
۵۴. همان، به نقل از: گزارش فعالیتهای یک ساله تلویزیون ملّی ایران (تهران: رادیو تلویزیون، ۱۳۴۶).
۵۵. «قانون تأسیس وزارت اطلاعات و جهانگردی، مصوب ۳ تیر ۱۳۵۳«، مجموعه قوانین سال ۱۳۵۳ (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۵۳)، ص ۶۰-۵۶.
۵۶. Elihu Katz. "Preface"in Lee (ed), Media Imperialism Revisited (London: Sage, ۱۹۸۰(
۵۷. برای آگاهی بیشتر در مورد تعارضها و توهمهای مربوط به تجربیات تاریخی روزنامهنگاران ایران بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «بازنگری در روزنامهنگاری معاصر»، در: روزنامهنگاری (تهران: سپهر، ۱۳۶۸)، ص ۱۱-۷.
۵۸. برای شناخت وضع مطبوعات در دوره بعداز شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بنگرید به: جلال آلاحمد، «ورشکستگی مطبوعات»، در: سه مقاله دیگر (تهران: رواق، ۱۳۵۶)، ص ۴۹-۱۷.
۵۹. بیشتر این مطالب، با اصلاحاتی، از نظرات نگارنده در «میزگرد» فصلنامه رسانه با مشخصات زیر برگرفته شده است: «روزنامه و روزنامهنگاری در ایران: دیروز، امروز، فردا»، رسانه، ۱ (بهار ۱۳۶۹)، ص ۱۷-۴.
منبع: رسانه
مرجان اردشیر زاده
http://ertebatat۸۲.blogfa.com
حاشیه:
۱. برای آشنایی با نظریههای مربوط به کارکردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی به مآخذ ذیل مراجعه شود:
ابراهیم رشیدپور، ارتباط جمعی و رشد ملّی: نقش روزنامه، رادیو، فیلم، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی در تحولات اجتماعی (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۸).
۲. مهدی محسنیانراد، ارتباط شناسی ارتباطات انسانی (میان فردی، گروهی، جمعی) (تهران: سروش، ۱۳۶۹).
کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، چاپ دوّم با اصلاحات و اضافات (تهران: دانشگاه علامهطباطبایی، ۱۳۷۱)، ج ۱.
۲. Harold Lasswell, "The Structure and Function of Communication in Society", in Lyman Bryson (ed.) The Communication of ideas (NewYork: The Institute for Religious and Social Studies, ۱۹۸۴(
۳. The Surveillance of the Environment.
۴. The Social correlation.
۵. The Transmission of Cultural Heritage.
۶.Willar Schramm, Men, Message and Media: A Book at Human Communication (New York: Harpers and Row, ۱۹۷۳(
۷. The Watcher
۸. The Leader
۹. The Teacher
۱۰. Charles Wright, Mass Communication: A Sociological Perspective (New York: Random House, ۱۹۵۹(
۱۱. برای مطالعه راجع به نظریههای متفکران و محققان اروپایی درمورد وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی بنگرید به: کاظم معتمدنژاد. وسایل ارتباط جمعی، ج ۱، چ ۱۳۷۱ ۲، ص ۲۳-۱۱.
۱۲. کاظم معتمدنژاد، «مطالعات انتقادی در ارتباطات جمعی»، رسانه، ۱ (بهار ۱۳۷۰)، ص ۱۶ و ۱۷.
۱۳. Agitation
۱۴. Propaganda
۱۵. Organization
۱۶. Daniel Lerner, The Passing of Traditional Society: Modernizing the Middle East (New york: Free Press, ۱۹۵۸(
۱۷. برای بررسی انتقادی نظریههای غربی توسعهبخشی ارتباطات بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «جهان سوّم در برابر سلطه ارتباطی و اطلاعاتی غرب» رسانه، ۱ (بهار ۱۳۷۰)، ص ۲۵-۱۲.
۱۸. Paulo Freire
۱۹. Banking Education
۲۰. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: پائولو فریر، آموزش ستمدیدگان، ترجمه احمد بیرشک و سیفاللّه داد (تهران: خوارزمی، ۱۳۵۸).
۲۱. Ivan Illich
۲۲. Conscientization
۲۳. Organization
۲۴ Politization
۲۵. Technification
۲۶. Juan E. Diaz Bordenave, Communication and Rural Development, pp. ۲۱-۲۳.
۲۷. Cees Hamelink, " What is News?: An Alternative to News", Journal of Communication, ۴ (Autumn ۱۹۷۶), pp. ۷۲۰-۷۲۳; Cees Hamelink, New Structures of International Communication: The Role of Research (The Hague: Institute of Social Studies, ۱۹۸۱(
۲۸. Repressive Communications
۲۹. Emancipatory communications
۳۰. برای مطالعه درباره نقش ارتباطات در هشیارسازی اجتماعی بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «سیری در تحول مطالعات ارتباطی» مهدی محسنیانراد، در: ارتباطشناسی (تهران: سروش، ۱۳۶۹)، ص ۳۵-۱۹.
۳۱. نخستین شماره این نشریه که ماهانه بود، در ۲۵ محرم ۱۲۵۳ ه . ق (اوّل مه ۱۸۳۷) انتشار یافت.
۳۲. مجله یادگار دوره۱، ش ۷ (اسفند ۱۳۲۳) و نیز سفرنامه میرزاصالح، به کوشش اسماعیل رایین (تهران: روزن، ۱۳۴۷).
۳۳. فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران (تهران: خوارزمی، ۱۳۴۸)، ص ۳۶۶.
۳۴. فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار (تهران: خوارزمی، ۱۳۵۱)، ص ۳۸۶.
۳۵. همان، ص ۳۹۵ و ۳۹۶.
۳۶. همان، ص ۴۰۱.
۳۷. چونکه متن این تصویبنامه در مجموعه قوانین سال ۱۳۰۷ ش. درج نشده و در منابع دیگر هم نقل نگشته است در اینجا محتوای آن ضبط میشود.
۳۸. حسین محبوبیاردکانی. تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸)، ج ۳، ص ۷۶.
۳۹. «اساسنامه سازمان پرورش افکار، مصوب ۱۲ دی ۱۳۱۷ هیأت وزیران»، مجموعه قوانین سال ۱۳۱۷ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۱۷)، ص ۱۱۱-۱۰۹.
۴۰. ساسان سپنتا. تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران (اصفهان: نیما، ۱۳۶۶)، ص ۳۰۳ و ۳۰۴.
۴۱. حسین محبوبیاردکانی، ص ۷۶ و ۷۷.
۴۲. همان، ص ۷۷.
۴۳. «تصویبنامه هیأت وزیران راجع به اساسنامه اداره کلّ انتشارات و تبلیغات، مصوب ۱۱ تیر ۱۳۲۲«، مجموعه قوانین سال ۱۳۲۲ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور ۱۳۲۲)، ص ۱۳ و ۱۴.
۴۴. «آییننامه شورای عالی تبلیغات، مصوب ۷ بهمن ۱۳۲۵«، مجموعه قوانین سال ۱۳۲۵ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۲۵)، ص ۳۱۰ و ۳۱۱.
۴۵. Radio Corporation of America (R C D(
۴۶. «قانون معافیت دستگاه فرستنده تلویزیون از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی و مالیات، مصوب تیر ۱۳۳۷«، مجموعه قوانین سال ۱۳۳۷ (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۳۷)، ص ۲۲۹.
۴۷. رادیو تلویزیون در روزگار پهلوی: گزارش سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران به مناسبت پنجاهمین سال شاهنشاهی دودمان پهلوی (تهران: رادیو- تلویزیون، ۱۳۵۰)، ص ۱۶ و ۱۷.
۴۸. همان، به نقل از: اطلاعات )۱۳ مهر ۱۳۳۷)، ص ۱۷.
۴۹. آگهی تأسیس «شرکت سهامی تلویزیون ایران» که در ۴ دی ۱۳۴۲ در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده بود در: روزنامه رسمی کشور، ۱۴( ۵۵۱۱ دی ۱۳۴۲) انتشار یافته است.
۵۰.رادیو تلویزیون در روزگار پهلوی...، ص ۱۸ و ۱۹.
۵۱. همان، ص ۱۹ و ۲۰.
۵۲. همان، ص ۲۲.
۵۳. همان، ص ۲۳.
۵۴. همان، به نقل از: گزارش فعالیتهای یک ساله تلویزیون ملّی ایران (تهران: رادیو تلویزیون، ۱۳۴۶).
۵۵. «قانون تأسیس وزارت اطلاعات و جهانگردی، مصوب ۳ تیر ۱۳۵۳«، مجموعه قوانین سال ۱۳۵۳ (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۵۳)، ص ۶۰-۵۶.
۵۶. Elihu Katz. "Preface"in Lee (ed), Media Imperialism Revisited (London: Sage, ۱۹۸۰(
۵۷. برای آگاهی بیشتر در مورد تعارضها و توهمهای مربوط به تجربیات تاریخی روزنامهنگاران ایران بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «بازنگری در روزنامهنگاری معاصر»، در: روزنامهنگاری (تهران: سپهر، ۱۳۶۸)، ص ۱۱-۷.
۵۸. برای شناخت وضع مطبوعات در دوره بعداز شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بنگرید به: جلال آلاحمد، «ورشکستگی مطبوعات»، در: سه مقاله دیگر (تهران: رواق، ۱۳۵۶)، ص ۴۹-۱۷.
۵۹. بیشتر این مطالب، با اصلاحاتی، از نظرات نگارنده در «میزگرد» فصلنامه رسانه با مشخصات زیر برگرفته شده است: «روزنامه و روزنامهنگاری در ایران: دیروز، امروز، فردا»، رسانه، ۱ (بهار ۱۳۶۹)، ص ۱۷-۴.
منبع: رسانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست