سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

صعود تا ملکوت


صعود تا ملکوت
حضرت آیت الله شهید سید عبدالحسین از خاندان اصیل و روحانی هشتصدساله دستغیب شیراز و از مفاخر جامعه روحانیت فارس بودند. در عاشورای ۱۳۳۲ هجری قمری در شیراز متولد شدند. پدر ایشان مرحوم سید محمد تقی و جدشان مرجع بزرگوار آیت الله العظمی سید هدایت الله دستغیب و تقریباً با سی واسطه نسب شریفشان به جناب زید شهید فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد.
تحصیلات مقدماتی و سطح را نزد استادان مشهور آن زمان در شیراز و تحصیلات خارج و عالی را نزد استادان بزرگ آن زمان در نجف اشرف مانند آیات عظام شیخ محمد كاظم شیرازی و آقاضیاءالدین عراقی گذراند كه از نامبردگان و همچنین آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا آقا اصطهباناتی به دریافت گواهی اجتهاد نائل آمدند. با مراجعت به شیراز و همزمان با سقوط حكومت رضاخانی، منشأ خدمات بزرگ دینی و اجتماعی شدند. مسجد جامع عتیق شیراز را كه مخروبه بود با همكاری صمیمانه مردم تجدید بنا كردند و كانونی برای تبلیغات دین و شعائر اسلامی ایجاد كردند.
پس از اقامه نماز جماعت، همه شب ها بحث تفسیر قرآن و شب های جمعه برنامه دعای كمیل و ایام محرم و صفر و فاطمیه مجالس سوگواری و بحث های ولایت اهل بیت (ع) و ماه مبارك رمضان پس از نماز جماعت ظهر و عصر، بحث اصول عقاید به طور مرتب جریان داشت و این برنامه چهل ساله ایشان در این مسجد شریف بود كه از قدیمی ترین مساجد ایران (با قدمت بیش از یكهزار و یكصد سال) است.
با شروع نهضت روحانیت در سال۱۳۴۱ مبارزه ایشان با رژیم شاه كه از زمان رضاخان ادامه داشت، علنی و آشكار شد و شب های جمعه پس از دعای كمیل، سخنرانی سیاسی و تهییج كننده ایشان تا نیمه خرداد۴۲ در جمع انبوه شنوندگان، نقش بزرگی در پیشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانی ایشان تا اقصی نقاط ایران منتشر شد.
در خرداد ۴۲ بازداشت و به تهران اعزام شدند و پس از آزادی از زندان مدتی نیز تبعید بودند و در سال۴۳ نیز مجدداً زندانی و تبعید شدند و در سال۵۶ نیز مدتی زندانی یا در منزل محاصره زیر نظر بودند و با تمام این فشارها حاضر به مذاكره و مصالحه با رژیم پهلوی نشدند و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدت پانزده ساله بر دوش داشتند.
از خدمات ارزنده مرحوم شهید آیت الله دستغیب تشكیل حوزه علمیه و تدریس فقه و اصول و اخلاق بود، با پیروزی انقلاب به امامت جمعه شیراز منصوب و با آرای چشمگیر به نمایندگی اول مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شدند و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و تصویب اصل ولایت فقیه نقش بسزایی داشتند و در مدت۳ سال از پیروزی انقلاب به راستی دفتر ایشان مرجع دادخواست خاص وعام و سهم عمده ای در حل و فصل امور ونظم داشت.
از آثار قلمی ایشان كه مكرراً به چاپ رسیده كتاب های: صلاهٔ الخاشعین، گناهان كبیره، قلب سلیم، داستان های شگفت، ۸۲ پرسش، توحید، عدل، نبوت، معاد، امامت، مهدی موعود،معراج، حقایقی از قرآن، قیامت و قرآن، آدابی از قرآن، قلب قرآن، معارفی از قرآن، گنجینه ای از قرآن، سرای دیگر، بهشت جاودان، رازگویی قرآن، استعاذه، اخلاق اسلامی، سیدالشهدا (ع)، فاطمه زهرا (س)، زینب كبری (س)، نفس مطمئنه، ایمان و خطبه های جمعه كه در قطع های گوناگون منتشر شده است.
بیشتر كتاب ها به عربی ترجمه و در داخل و خارج كشور مورد استفاده عرب زبان هاست و همچنین بعضی از این آثار به زبان های انگلیسی و اردو نیز ترجمه و منتشر شده است.
منافقین كوردل ترور ایشان را در رأس برنامه های ضدمردمی خود قرار دادند و در روز جمعه ۲۰ آذر ۱۳۶۰ مطابق با ۱۴ صفر ۱۴۰۲ هنگام عزیمت برای اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهید سید محمد تقی دستغیب و هشت نفر از یاران و همراهان باوفا با انفجار بمب به فیض شهادت رسیدند.
حاج آقا محمدرضا گل آرایش پدر محترم دوشهید، می گوید:
اینجانب به اتفاق شهید آیت الله دستغیب (ره) و آیت الله نجابت در حدود سال۱۳۳۵ هجری شمسی در همدان خدمت آیت الله انصاری رفتیم. در یكی از روزها كه خدمت آن عارف ربانی نشسته بودیم، شهید دستغیب (ره) از آیت الله انصاری درخواست نمود كه او را در رسیدن به مقام فنا یاری كند و در این موضوع هم اصرار فراوان داشت. بعد آیت الله دستغیب (ره) برای كاری از اتاق بیرون رفتند، آیت الله انصاری رو به ما كرد و فرمود: این سید برای رسیدن به مقام فنا خیلی اصرار می كند، ولی نمی داند كه مقام فنای او، باعث شهادت و كشته شدنش به وسیله دشمنان اسلام می شود.
در جلسه ای دیگر صریحاً به خود آیت الله دستغیب (ره) چنین می گوید: شما به مقام فنا می رسی ولی بعد از این كه به دست دشمنان اسلام به شهادت برسی.
خبر شهادت آیت الله دستغیب (ره) از جمله اخباری بود كه قبل از انقلاب اسلامی ایران بین همه شاگردانش پخش بود. حاج آقا اسلامیه نقل می كردند كه من این خبر را از حاج مؤمن شنیدم و وقتی جریان را به آیت الله نجابت گفتم، ایشان فرمودند: من خودم بودم كه آیت الله انصاری صریحاً خبر از به شهادت رسیدن آیت الله دستغیب (ره) را دادند.
● آخرین خاطره
حضرت آیت الله سید مهدی دستغیب اخوی شهید می گوید: همان روزی كه این بزرگوار به شهادت رسیدند یعنی بیستم آذر، یك ساعت قبل از شهادت در خدمتشان بودم، دونفر از افراد سپاه هم آنجا بودند كه از جبهه برگشته بودند، مقداری بر ایشان صحبت كردند و آن دونفر كه رفتند به من فرمودند: نگاه كن، ما سالهاست داریم خون دل می خوریم برای رسیدن به لقاء رب العالمین، اما این جوان ها به یك قدم، در اثر همت والا و از خودگذشتگی كه دارند، می روند و می رسند و ما همین طور مانده ایم تا عاقبت به كجا منتهی بشود كه البته طولی نكشید و شاید یك ساعت هم فاصله نشد كه خود این بزرگوار هم به لقاء رب العالمین رسید.
بخشی از پیام امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت شهید دستغیب: امروز روز جمعه و نماز و عبادت با دست جنایتكار آمریكاییان، یك شخصیت ارزشمند كه مربی بسزایی و عالمی عامل كه گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را كه معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابر قدرت و ابرجنایتكار زمان ایفا كردند، به گمان آن كه به ملت ارزنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه اهداف به سستی بكشند.
این كوردلان نمی بینند كه در هر شهادتی و در هر جنایتی، ملت متعهد به اسلام وكشور مصمم تر و حاضرتر در صحنه می شوند. اینان پس از بمباران شهر دزفول و آن قتل های فجیع ندیدند فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» را، اینان نمی بینند كه ملت وفادار شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند یا می خواهند شكست های لشكر كفر را و آتشی كه به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده با خون این مردان خدا فرونشانند. اینك سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارت ها و جنایت ها فكر كنند كه انگیزه آن كه در هر پیروزی و دنبال هر شكست به حزب بعث آمریكایی یك جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود، چی هست؟ از باب اتفاق نمی شود باشد كه در دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شكست مفتضحانه دشمنان اسلام این جنایت بزرگ واقع شد.
آیت الله نجابت كه دوست و استاد آن شهید بودند درباره ایشان نقل می كنند: من با شهید دستغیب از سن ۱۵ سالگی نهایت رفاقت را داشتم. روز به روز سبب بری (بی اعتنایی به اسباب) در او قویتر می شد. یعنی غنی رفته بود در دلش، می فهمید آقایش عزیزترین آقا است. در تمام شیراز ایشان خلوصشان به آقای خمینی از تمام علمای شیراز بیشتر بود. ایمان به خمینی، نه این كه نون و آبش داغ شود. خلوصش به امام خمینی تمام اصل علم را تابع قرار داده بود. این كه نوشته «من أطاع الخمینی فقد أطاع الله». ایشان غنی طبع و غنی نفس و غنی دل.
چند مرتبه فرمود دیگر از پول خوشش نمی آید. تنها چیزی كه دلم را خوش می كند حرف خدا و خدمت به مؤمنان است. در اثر اهمیت دادن ایمان به خدا و ایمان به مؤمنان.
شهید آیت الله دستغیب از عنفوان جوانی تبعیت از نیكان شهر را سرلوحه زندگی خودشان قرار داده بودند، یعنی دائماً ملزم بودند دستورات مرجع دینی خود را فراموش نكنند. آن روزها حاج سید علیرضا بزرگ این شهر بود در تقوی و علم، لذا مصاحبت ایشان را دائماً وظیفه خودشان می دانست. آنچه از اهل علم متقی در شیراز بود، ایشان در خدمتشان حاضر می شدند و به راستی در تقوی به مرتبه ای رسیدند كه در سن بیست و دو سالگی كتاب «صلاهٔ الخاشعین» را نوشتند. در اثر این تبعیت و قوی شدن روح تقوی، دو چیز در ایشان فوق العاده شد: یكی یقین به خداوند تبارك و تعالی كه دائماً حاضر و بیناست.
در این مسأله ایشان بسیار امتیاز داشتند بر معاصران خودشان، یعنی برای یقین هر قدر درجه قائل بشویم، خدا ایشان را موفق به آن درجه كرده بود. این یقین رو به تزاید بود، لذا در هر مجلسی كه بنده با ایشان تلاقی داشتم، صحبت خدا و معرفت ائمه طاهرین بود. شاید بنده بتوانم ادعا كنم مجلسی با ایشان نداشتم الا آن كه درباره یقین و خدا و معارف اهل بیت (علیهم السلام) در آن سخن به میان آید، ولو در یك روز دومرتبه با ایشان تلاقی داشتیم، در هر دو مرتبه آیه و كلمه و روایتی درباره یقین پیش می آوردند برای سخن گفتن و برای شدت تذكر. در یقین به خداوند در عصر خودشان و در استان فارس منحصر بودند و آثار این یقین بود كه مردم با جان و دل ایشان را دوست می داشتند، آثار یقین بود كه ریشه حقیقی اسلام را پیدا كردند، آثار یقین بود كه از همان روز اول به حضرت مستطاب آیت الله العظمی خمینی (ره) نهایت علاقه را پیدا كردند و از جان و دل مروج ایشان شدند، به تمام معنی.این بزرگوار می فرمودند كه آقای خمینی (ره) سیرهای خودش را تمام كرده، پس از آن كه سیرش را تمام كرده، فعلاً از طرف حضرت احدیت و حضرت ولی عصر (عج) مأمور است به اصلاح جامعه و اصلاح مسلمین، بالاخص اصلاح ایرانیان و این معنی اخیراً برایشان معلوم شده بود. لهذا یقین ایشان موجب این شد كه بفهمند ریشه حقیقی اسلام تبعیت از حضرت ولی الامر كه هم اكنون خداوند ما را متنعم فرموده به حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی (ره).
ایشان در این مسأله در اثر یقینشان مقطوعشان شده بود، یعنی خالص به تمام معنی مبلغ آقای خمینی (ره) بودند و این تبلیغ را موجب ترقی خودشان می دانستند، عندالله نه عندالناس. گرایش ایشان نسبت به حضرت امام خمینی (ره) زائد بر مقدار مردم عادی بود، یعنی ایشان را ولی كامل خداوند می دانستند، علاوه بر اجتهاد و مرجع تقلید بودن، علاوه از این كه مرد متتبع درجه اول عالم اسلام است. علاوه بر این موضوعات، مقام هایی كه برای اولیاء متصور می شود، حضرت شهید دستغیب برای آقای خمینی (ره) قائل بودند و بر این مسأله اصرار هم داشتند، یعنی تدریجاً می خواستند معلوم خودشان را به دماغ ها و افكار مردم و به دیگران تحویل دهند.
این درباره خصوصیات یقینی ایشان بود به خداوند و شناختشان در اثر یقین و نیز در ریشه قرآن و ریشه اسلام و ریشه مذهب جعفری، كه اساس مذهب جعفری به تبعیت از اولی الامر است، مانند آقای خمینی (ره). این چند كلمه ای بود درباره صفت بارز ایشان.
اما جهت دیگری كه باز در ایشان ممتاز بود و بیشتر در آن استوار شده بودند واهلیت پیدا كرده بودند، توكل ایشان بر خداوند جلیل و متعال بود. یعنی روز به روز ایشان این معنی را كامل تر می فهمیدند كه اسباب، با لذات مؤثر نیستند. وسایط محترمند لكن بالذات مؤثر نیستند. چند سال اخیر از عمر ایشان، این معنی بسیار برای ایشان واضح شده بود. معنی «لا حول و لا قوهٔ الا بالله» و معنی این كه همه كار دست خداست، برای ایشان واضح شده بود، لهذا ایشان كارهای خودش را چه دنیوی وچه اخروی به خداوند واگذار كرده بود. بهترین وكیل ها را خدا می دانست و عملاً این كار را اخیراً كرده بودند. یعنی بناشان بر این بود كه تمام وضع حیات مادی و معنویشان را در اختیار خداوند بگذارند. لهذا در اثر این توكل و اتكالشان به خدا، فرمایشات ایشان تحقیقاً در هر قلب پاكی جایگزین بود، بلكه بعضی از قلوب ناپاك را هم پاك می كرد.
همه كس می فهمید ایشان از صمیم قلب حرف می زند، اهل این مطالب است، اهل الله شده، لهذا روز به روز محبت اهالی فارس و بخصوص مردم شیراز نسبت به ایشان رو به ازدیاد بود و به تبع محبتی كه به ایشان داشتند، یقینشان نیز به انقلاب بیشتر می شد، نسبت به فرامین اسلام و امام نیز بهتر یقین داشتند و بیشتر عمل می كردند.
قبل از انقلاب حضرت آیت الله دستغیب به قدری سرسخت با دستگاه حكومت بود، به قدری چپ بود كه می توان گفت اگر كسی دقت می كرد می دید در فارس ایشان اداره كرد این قیام حضرت آیت الله خمینی را. یعنی بر برنده معلوم است كه هیچ كس در ابداع امر با آقای خمینی توافق نداشت. بنده در مدرسه داشتم درس می گفتم، طلبه ها نزد من آمدند و گفتند قم در خطر است، اعلامیه باید بدهید. بنده گفتم بالای اعلامیه این آیه قرآن را بنویسید: «لانفرق بین أحد من رسله» یعنی آقای خمینی (ره) و مراجع دیگر هیچ فرقی برای ما ندارد، اگر به آقای خمینی (ره) توهین كردید، یعنی به همه اهل علم توهین كردید.
ایشان از سن ۱۶ سالگی اغلب اوقات نان جو و روغن زیتون می خوردند. نان جو خوراك انبیا و اولیا است. از زیتون هم كه در قرآن تعریف آمده. همیشه ایشان نان تنك جو در منزلشان داشتند و ایشان تا آنجا كه من اطلاع دارم تا سه یا چهار سال قبل از شهادت این عادت را داشتند كه مزاجشان خیلی خراب شده بود و نهی كرده بودند ایشان را از نان جو خوردن.
برای جوان این كه نان جو و روغن زیتون بخورد و هفته ای یك بار هم بیشتر گوشت نخورد، خیلی زحمت دارد. دائماً ایشان مواظب نفس خود بود كه با مؤمنان سركشی نكند، تا چه رسد به علما، تا چه رسد به مراجع تقلید. عرض كردم از همان اول با «حاج سید علیرضا» و بعد با مرحوم «میرزا علی اكبر ارسنجانی» و بعد در نجف اشرف با آقا شیخ «محمد كاظم شیرازی» و بعد با «حاج میرزا علی آقا قاضی» رضوان الله علیه كه هم اول عالم نجف اشرف بودند و هم اول خداشناس. این ها كه می گویم مربوط به پنجاه سال قبل است. ایشان با محترمین از مسلمین، یعنی با اول علمای مسلمین رفاقت داشتند و تبعیت می كردند. بنده در حدود چهل سال پیش كه می خواستم مشرف بشوم نجف اشرف، آقای دستغیب فرمودند: این دو دینار را بگیر و به حاج میرزا علی آقا قاضی بده. دیدم رفاقت ایشان با اول مجتهد و اول خداشناس نجف از ده سال قبل بوده است.
از جهت این كه ایشان یقین پیدا كرده بودند كه اساس مذهب تبعیت از اولی الامر است، لهذا پس از فرمان آقای خمینی (ره) كه باید مردم بسیج شوند، ایشان ارتش و سپاهی و بسیجی را جند حضرت ولی عصر (عج) می دانست، نایب حضرت ولی عصر(عج) را هم امام خمینی (ره) می دانست. لذا آن معامله ای كه حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) با اهل بدر كردند ایشان با تمام بسیج و ارتشی و سپاهی داشت. یعنی بنده مطمئن هستم كه ایشان فاصله ای بین اینان و اصحاب بدر نمی دانست، اضافه ای كه دارند این كه چشم آن آقایان در چشم حضرت خاتم الانبیاء می افتاد و غم ها از دلشان می رفتند و این بزرگواران سالی یك دفعه هم نمی توانند امام را ببینند. می گفت: این ها برترند، چرا كه با آن كه پهلوی حضرت نیستند فدوی اسلام و معصومند.
آنچه من در ذهن دارم از سن سیزده سالگی، سر آقای دستغیب در بحار و وسائل الشیعه و كافی و وافی و من لایحضر بود، در منزل ایشان یك اتاق بسیار بزرگ بود پر از كتاب. خانه كه می آمدند دائماً مطالعه می كردند و حافظه بسیار خوبی هم داشتند.
در علوم صرف و نحو و منطق و... بسیار ممتاز بودند، قهراً مطالعه كردن و فهمیدن روایات بر ایشان خیلی آسان بود، بنده بعید نمی دانم اگر ایشان بیست هزار حدیث از حفظ داشتند.
شهید دستغیب كتاب های زیادی داشتند كه بعضی محصول و بازساخته سخنرانی های ایشان است و برخی دست نوشته آن شهید. از جمله آثار ماندگار شهید دستغیب كه دست نوشته ایشان بوده كتاب گناهان كبیره است. در این كتاب ابتدا به توضیح گناهان كبیره پرداخته شده و پس از آن گناهانی كه احتمالاً كبیره به شمار می آیند توضیح داده شده كه با هم نگاهی گذرا به آثار و عواقب بعضی از گناهان می اندازیم. در ابتدا لازم است بدانیم گناه كبیره چیست؟
در جواب آن باید بگوییم: هر گناهی كه در قرآن و حدیث به كبیره آن تصریح شده باشد؛ هر معصیتی كه در قرآن یا سنت معتبر صریحاً برای ارتكاب آن وعده آتش رسیده باشد؛ گناهی كه در قرآن و سنت معتبر از گناه كبیره مسلم بزرگتر شمرده شود (مثلاً فتنه از قتل بزرگتر است)؛ گناهی كه دینداران آن را بزرگ می دانند. از آنجا كه دانستن گناهان كبیره بر هر مسلمانی واجب است تا از آنها پرهیز كند، گناهانی كه كبیره بودنش مسلم است و در این كتاب مشروحاً بیان شده است فهرست وار ذكر می گردد.
● فهرست گناهان كبیره:
▪ شرك و ریا
▪ یأس از رحمت خداوند
▪ بدگمانی به خدا
▪ نترسیدن از قهر خداوند
▪ آدم كشی
▪ عقوق والدین
▪ قطع رحم
▪ خوردن مال یتیم
▪ رباخواری
▪ زنا
▪ لواط
▪ قذف
▪ شراب خواری
▪ قمار
▪ سرگرمی به لهویات و...
▪ غناء
▪ دروغ
▪ سوگند دروغ
▪ شهادت دروغ
▪ گواهی ندادن
▪ پیمان شكنی
▪ خیانت در امانت
▪ دزدی
▪ كم فروشی
▪ حرام خواری
▪ حبس حقوق
▪ فرار از جهاد
▪ تعرب بعد از هجرت
▪ كمك به ستمگران
▪ كمك نكردن به ستمدیدگان
▪ سحر و جادو
▪ اسراف
▪ تكبر ورزیدن
▪ جنگ با مسلمانان
▪ خوردن مردار و گوشت خوك
▪ ترك عمدی نماز
▪ ندادن زكات
▪ سبك شمردن حج
▪ ترك یكی از واجبات
▪ اصرار بر گناه و كوچك شمردن گناه
▪ ستم كردن به ورثه در وصیت
▪ غیبت
▪ نمامی
▪ استهزاء مؤمن
▪ سب و طعن مؤمن
▪ خوار كردن مؤمن
▪ رسوا كردن مؤمن
▪ هجو مؤمن با شعر و نثر
▪ اذیت مؤمن
▪ همسایه آزاری
▪ مكر و نیرنگ
▪ دورویی
▪ احتكار
▪ حسد
▪ دشمنی با مؤمن
▪ مساحقه
▪ قیادت و دیاثت
▪ استمناء
▪ بدعت
▪ حكم ناحق
▪ جنگ در ماه حرام
▪ بازداشتن از راه خدا
▪ كفران نعمت
▪ فتنه انگیزی
▪ فروختن اسلحه به كفار
▪ بهتان و سوءظن
▪ هتك قرآن
▪ هتك كعبه
▪ هتك مساجد
▪ هتك مشاهد مشرفه و تربت امام حسین (ع)
● گناهانی كه احتمالاً كبیره است:
دانستن سایر محرمات كه ممكن است مورد ابتلاء مؤمن واقع شود، ضروری و واجب است كه آنها را در رساله های توضیح المسائل بیان كرده اند. شهید دستغیب در این مورد هم ۲۲ عنوان را بیان كرده اند.
این مطالب با استفاده از كتاب های در كوی بی نشان ها، خراباتیان عشق، سوخته، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله علی محمد دستغیب، مجموعه آثار آن شهید بزرگوار و برخی منابع دیگر گردآوری و تقدیم شما عزیزان شد.
حمید محمودی
منبع : روزنامه ایران