چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
پزشکی اجتماعی یک تخصص بالینی نیست
استاد پژوهش و رییس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی«بهداشت عمومی، علم و هنر پیشگیری از بیماریها و ارتقای سطح سلامت و طول عمر مردم از طریق تلاشهای سازمان یافته است.» این تعریفی است که در سال ۱۹۲۰ از رشته بهداشت عمومی یا سلامت عمومی ارایه شده است. در شماره گذشته، اشارهای مختصر به تاریخچه رشته بهداشت عمومی و پزشکی اجتماعی داشتیم. در این شماره بیشتر به وضع کنونی رشته تخصصی پزشکی اجتماعی و چالشهایی که با آن درگیر است، میپردازیم.
در کشورهای اروپایی، سردمداران رشته بهداشت عمومی توانستند با درک صحیح از خطر غلبه یافتن وجه بالینی و پزشکی بر رشته بهداشت عمومی، در اقدامی مناسب خط مشی خود را از جنبههای درمانی جدا کنند، اما این موضوع در آمریکا شکل دیگری دارد. در آمریکا، رشته بهداشت عمومی بیشتر تحت تاثیر پزشکی و مسایل بالینی است. به همین لحاظ، واژههایی که در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی درباره این رشته استفاده میشود، با آنچه در کشور آمریکا استفاده میشود، تا حدودی متفاوت است.
● تولد ناقص
از آنجا که نظام آموزشی کشور ما هم تحت تاثیر نظام آموزشی آمریکا است، پزشکی اجتماعی در کشور ما دچار یک زایمان و تولد ناقص و بیدرک از تاریخچه و هویت اصلی خود است. متاسفانه ما هنوز درک درستی از ابعاد صحیح این رشته در کشور خود نداریم. رشته بهداشت عمومی، رشتههای زیادی را دربرمیگیرد. آموزش بهداشت، ارتقای بهداشت، سیاستگذاری سلامت و... همه مسایلی هستند که در پی قوت گرفتن رشته سلامت عمومی در کشور نهادینه خواهند شد.
توجه بیش از حد به درمان و بیمارستانها در سالیان گذشته از سوی مسوولان بهداشتی کشور، موجب شد تا وزارت بهداشت در قبال سلامت مردم بسیار منفعلانه عمل کند. آنچه در وزارت بهداشت کانون توجهات است، درمان و دارو است. کمتر مسوولی در فضای کنونی میتواند فرصتی برای پرداختن به امور اساسی و زیربنایی سلامت و «سلامت عمومی» پیدا کند، در حالی که اگر به نام این وزارتخانه توجه کنیم، میبینیم که در ابتدا کلمه بهداشت قرار گرفته است و این وزارتخانه به نام «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» شناخته میشود. پس انتظار بیجایی نیست که این وزارتخانه در بعد بهداشت عمومی فعالیت بیشتری داشته باشد و در قبال بهداشت و سلامت جامعه به صورت فعال وارد عرصه شود.
● بهداشت عمومی یک تخصص بالینی نیست
اگر رشته پزشکی اجتماعی یا بهداشت عمومی بخواهد به صورت یک تخصص بالینی ارایه شود، اصولا چه نیازی به ایجاد این رشته بود؟ آیا دانشجویان این رشته اگر به دنبال تخصص بالینی بودند، نمیتوانستند به رشتههایی چون طب داخلی یا چشم پزشکی و.... وارد شوند؟ پس به لحاظ تفاوت ماهیتی که این شاخه از علم سلامت دارد، باید بدانیم که آموزش پزشکی اجتماعی باید به طور کامل، متفاوت و متمایز از رشتههای دستیاری و تخصصی بالینی باشد.
این رشته ایجاد شده تا افراد به مسایل سلامت جامعه نگاه وسیعتری داشته باشند. این نگاه به این صورت نیست که مسایل بالینی را کمرنگ و بیاهمیت جلوه دهد، بلکه از منظر «بهداشت عمومی» مسایل بالینی در جای خود از اهمیت بالایی برخوردارند و باید برای آنها سرمایهگذاری کرد. اینکه پزشکان عمومی در کنار سایر افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند، به رشته بهداشت عمومی وارد شود، امری پسندیده است، چرا که این افراد به لحاظ آنکه در پیشینه خود سابقه تحصیلات بالینی هم دارند، میتوانند با دیدگاه وسیعتری مسایل این حوزه را تحلیل کنند. آنها میتوانند این موضوع را به عنوان یک تجربه همراه خود داشته باشند و به عرصه بهداشت عمومی وارد شوند و با برخوردار شدن از آموزشهای جدید و متنوع در زمینه بهداشت عمومی با عنوان MPH و یا Ph.D سلامت عمومی فارغالتحصیل شوند، اما این امر نباید مانع ورود سایر افراد به این رشته شود.
● فقدان جایگاه شغلی مشخص
بسیاری از پزشکان اجتماعی که در کشور تربیت شدهاند، جایگاه شغلی مشخصی ندارند. آنها در ابتدا به عنوان دستیار شناخته شدند و سپس با عنوان متخصص بالینی فارغالتحصیل شدهاند. این متخصصان در واقع نه متخصص پزشکی بالینی هستند که بروند طبابت کنند و نه نظام سلامت ما تعریف درستی از این افراد به عنوان پرچمداران سلامت عمومی دارد که بتوانند در نظام سلامت، تاثیرگذار باشند.
به این لحاظ فارغالتحصیلان این رشته، افراد منفعلی هستند که احساس میکنند عمرشان را تلف کردهاند یا آنکه چیزی را از دست دادهاند. گاهی اوقات این افراد فکر میکنند شاید اگر دنبال تخصصهای بالینی همچون جراحی و داخلی و... رفته بودند، اکنون میتوانستند در جایگاه مشخص شغلی به طبابت بپردازند. اما اکنون با ملاحظه عدم جایگاه مناسب و تعریف شده برای خود در نظام سلامت، دچار نوعی یاس و ناامیدی شدهاند.
در کشورهای اروپایی، افراد میتوانند با دارا بودن مدرک لیسانس و بالاتر به رشته «بهداشت عمومی» وارد شوند. در کنار این افراد، پزشکانی که دوره عمومی را به پایان رسانده باشند هم در صورت علاقهمندی میتوانند به این شاخه وارد شوند. شاید دید بالینی این گروه از دانشجویان موجب شود آنان بتوانند مسایل سلامت عمومی را بهتر درک کنند.
● راهکارهایی برای بهبود رشته «سلامت عمومی»
اصولا به نظر من، رشته «سلامت عمومی» و «پزشکی اجتماعی» باید در دانشکدههای بهداشت ارایه شود. چون اصولا فلسفه به وجود آمدن این رشتهها ارتقای «سلامت جامعه» است.
یکی از مشکلات و آفتهایی که ما با آن دست به گریبان هستیم، تنگنظریها است. اگر بخواهیم در عرصه سلامت عمومی رشد یابیم، باید تنگنظریها را کنار بگذاریم و اجازه دهیم سایر دیسیپلینهای علمی هم مشارکت کنند و وارد عرصه کار شوند و هر کس بر اساس صلاحیتهای علمی و دانش و لیاقتهای خودش بتواند وارد این عرصه شود. ضمن آنکه باید زمینه همکاری متخصصان سایر شاخههای علمی مانند علوم اجتماعی و علوم اقتصادی با حوزه سلامت عمومی را نیز فراهم کنیم، چون سلامت عمومی یک علم «چند رشتهای» است و همکاری دیسیپلینهای مختلف علمی با یکدیگر است که میتواند موجب شود که این علم گسترش یابد.
دکتر علی منتظری
منبع : هفته نامه سپید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست