یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
به شکوفهها، به باران، برسان سلام ما را
در اولین بهار ماراتون پزشکی، شما یک تازه دانشجو هستید. یا اگر بهتان بر نخورد یک تازه به دوران رسیده. شما در اینجا ترم یک را به تازگی و درحالی گذراندهاید که شدید گرفتار جو پزشکی بودهاید و در کل باید بگوییم که خدا را هم بنده نبودهاید! در پایان این ترم شما به گونهای به استقبال بهار میروید که هنوز در شوک هستید...
لطفا مجددا جوگیر نشوید و در گایتونهای جلد گرفتهتان به دنبال تعریف این نوع شوک نباشید، چون این شوک نه آنافیلاکسی است نه نوروژنیک و نه سپتیک و نه هیچکدام از آنهایی که عمو گایتون برایتان تعریف کرده! نه خیر! این شوک را من برایتان تعریف میکنم و شما خود تعبیر آن هستید:
شما یک ترم را در حال بزن و بکوب و ناهار و شام بیرون و تیپ و تریپ بودهاید و زمانی که چشم مبارک را باز فرمودهاید فرجهها شروع شده بود و شما بدون اینکه خود را از تک و تا بیندازید و با تکیه بر همان استعداد فوق العاده–خارقالعاده- پرندهای به نام واتوواتو! که شما را تا به اینجا (آه! کجا؟!) رسانیده، اقدام به مبارزه و جنگ تنبهتن با غولهایی چون آناتومی و بافتشناسی میکنید. نتیجه، البته واضح و مبرهن است! در پایان این خوان شما با ذکر جملاتی از قبیل: «از ترم دیگه میدونم چه طور درس بخونم.» و «حالا مگه چی شده؟!» و «هر شکستی مقدمه پیروزی است.» ضمن دادن دلداری به خود به استقبال بهار میروید.
▪ خوان دوم: اسیر تکرارم!
این خوان در واقع از سهلالعبورترین خوانهاست. شما در اینجا به این نتیجه رسیدهاید که پزشکی عبارت است از: «یک نوع آناتومی با چاشنی فیزیولوژی و انگل و ویروس!» در این چرخه تکرار شما یا همچنان در حال عبور از مقدمههای پیروزی هستید یا راه مبارزه را آموختهاید. در هر حال این روال چنان برایتان تکراری شده که هیچ چیز تکان دهنده نیست. بهار دوم بهاری آرام است!
▪ خوان سوم: ارزش و ضد ارزش
در این مرحله همه ارزشمند هستند! قبل از بهار سوم شما درگیر آزمون علومپایه هستید. از نظر دانشگاه، شما به یکباره ارزشمند میشوید، چون روش مقابله شما با این آزمون محکی بر وضع دانشگاه است، بنابراین دانشگاه همه رقمه به ساز شما میرقصد. متاسفانه شما در شرایطی نیستید که از سازتان نوای تو مثل گلی و نازی جان! خارج شود! افسوس که این ساز شکستهاش خوشآهنگتر است!
از طرف اساتید هم شما به یکباره ارزشمند میشوید. آنها-کاملا اتفاقی- به یاد سوالاتی میافتند که صرفا به علت تکراری بودنشان احتمال میرود امسال هم مطرح شوند. سر جلسه البته شما خواهید فهمید که همه چیز چه قدر اتفاقی بوده! به این ترتیب اساتید هم برای شما ارزشمند میشوند و فرمهای ارزشیابی پر میشود از ارزش! دانشگاه هم میشود فوران ارزشها! پس از این خوان جامع شما از نفس افتاذه به استقبال بهار میروید. ترم پنجم هم گذشت...
▪ خوان چهارم: فراموشش کن!
خوان چهارم عبارت است از غولی به نام «فارماکولوژی». شاید این امتحان از نظر سختی با همان آناتومیها خیلی متفاوت نباشد، اما آنچه این خوان را متفاوت کرده سایهای است که بر آن افتاده: پاس نشه شش ماه عقب افتادی! با این حال تقریبا همه به نحو نامحسوسی از این خوان هم عبور میکنند. در واقع پس از پایان امتحان شما به این نتیجه میرسید که از این خوان عبور داده شدهاید! بر پدر مسوولان محترم دانشگاه و اساتید محترم رحمت فرستید و دوران بالینی را شروع کنید: «شما یک استاجر هستید!»
▪ خوان پنجم: از اینجا مانده و از آنجا رانده
شما حالا یک سال استاجری خود را در نهایت جوگیری شروع کردهاید. انکار نکنید! همه شاهد بودیم که چه طور گوشی لیتمن بر گردن در بخشهای مختلف دور افتخار میزدید! و حالا در آستانه بهار پنجم شما نه هنوز آن قدر بزرگ شدهاید که اینترن نامتان دهند و نه آن جوجه استاجرجوگیر چکش در جیب! اپیدرمتان دستخوش تغییرات شاخی شدن بوده است؟ پس سیر رضایتبخشی را طی کردهاید! ولی فعلا سرگردانید و پا در هوا! بهار پنجم را در جایی بین آسمان و زمین خواهید بود.
▪ خوان ششم: خوب، بد، زشت!
آن قدیم ندیمها یادتان میآید که شکستتان قرار بود مقدمه پیروزی باشد؟ آن ضربالمثل را در همان تاریخ در زبالهدان غیرقابل بازیافتش بیندازید و به جنگ خوان ششم بروید: «پرهاینترنی!»
شما در اینجا دو راه دارید: یا از پس امتحان بر میآیید و پا به دوره شیر افکن اینترنی میگذارید و یا غول بی شاخ و دم پره شما را بر زمین میافکند و باز شش ماه عقب افتادهاید. با این وصف به نظر میرسد که هر پیروزی برایتان مقدمه شکست باشد! جنگ سختی است... نوروزتان پیروز!
▪ خوان هفتم: خود خود خوان هفتم!
حالا شما یک اینترن کار کشتهاید! تازهاینترنها به شما به چشم کلاهدوزهایی نگاه میکنند که هر کدام یک کلاه به پهنای هشتاد و هشت متر در پشت سرشان پنهان کردهاند و هر آن ممکن است آن را بر سر تازهترها بکشانند تا به زانو! رزیدنتها به شما به چشم شوالیههایی مینگرند با شمشیرهای آخته که هر خطایی را زیر نظر دارند.
اساتید شما را چون چشم مارهایی میبینند که اگر پا بر دمشان گذاشته شود زبان زهرآلود خود را سریعا به کار خواهند بست، اما واقعیت امر را شما خودتان میدانید! شما هیچ کدام از این توصیفها نیستید! شما حالا خود خوان هستید! خوانی که کشیکهای سخت و بی خوابی و خستگی باید از شما بگذرند! و شما هیچ! شما نگاه!
شما به یک خونریزی گوارشی واریسی چنان مینگرید که به یک پنجره! یک باغ! شما نه ضحاک مار دوشید و نه اژدهای هفت سر... بلکه شما اینترنی هستید که فقط محض «تولید خاطره»! حاضر به انجام هر گونه عملیات ژانگولر هستید! این آخرین بهار است.
این شما و این هم خوان هفتم. از این خوان... از خودتان... به سلامت گذشتید به شکوفهها، به باران، برسانید سلام ما را!
ریحان شناسی
منبع : هفته نامه سپید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان ترکیه دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم افغانستان مجلس
سیل هواشناسی تهران شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی یسنا آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان ارز
مسعود اسکویی تلویزیون صدا و سیما جهان حج مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون گرما