پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
تساوی زن و مرد در حق آموزش و فرهنگ
از منظر اسلامی، انسان دارای كرامت ذاتیِ الهی است. احترام به كرامتِ انسانیِ انسانها نخستین اصلی بود كه شعلههای هدایت و ایمان را در دلهای آحاد مردم برافروخت و سبب گردید انسانها، اعم از زن و مرد، فوج فوج به دامان پر مهر اسلام، پناه آورند.
این نگاه، هرگز جنس یا گروهی را استثنا نمیكرد، بلكه همه آحاد انسانی، اعم از سیاه و سفید، زن و مرد، عرب و عجم را در نزد پروردگار برابر میدانست و هیچ اختلافی جز در پرتو پروای الهی و نزدیكی به آسمان معنا نمیشد. هرچند برخی در تفسیر این برابری، راه مغالطه را پیمودند و این تصور را القا نمودند كه انسانها همچنان كه ذات و ماهیت بشری واحدی دارند، حقوق و تكالیفشان نیز ـ هرچند امور مربوط به فیزیكشان باشد ـ كاملاً مساوی و برابر است!
بطلان این قول آنچنان روشن است كه نیازی به اثبات و برهان نیست، زیرا آنجا كه بحث از برابری میشود، امور مربوط به ذات و طبیعت واحد بشری مراد است، نه مسائل عارض بر جسم و جنس.
نویسنده در این مقاله كوشیده است تا با استناد به شواهد قرآنی، روایی و تاریخی، نگاه اسلام را به برابری زن و مرد در آموزش و فرهنگ اثبات كند و با دید منفی و غیر انسانی ِ برخی دیگر از نظامها در طول تاریخ، نسبت به زن مقایسه نماید، تا معلوم شود آنچه كه بعداً در خصوص ركود زنان مسلمان در آموزش و فرهنگ رخ داده، چیزی جز انحراف ایشان از محور دین نبوده است و اگر اخیراً نیز دادِ دفاع از آموزش و فرهنگ زنان در برخی از محافل حقوق زنان سرداده میشود، چیز جدید نیست، بلكه صرفاً تلاشی در جهت نزدیك شدن به برخی از خواستههای اسلام است.
● مقدمه:
از منظر اسلام، زن و مرد، در ذات و طبیعت بشری مساویند؛ به این معنا كه هیچ یك را بر دیگری از حیث عناصر سازنده ماهیت انسانی و خلقت بشری، رجحانی نیست؛ بلكه هر آنچه كه موجب برتری هر مرد یا زنی بر دیگری میشود، اموری خارج از ماهیت و حقیقت مشترك میان آن دو است؛ اموری كه آن را باید در توانمندی، علم، اخلاق و غیره جستوجو كرد.
● احترام به ارزشهای انسانی و كرامتِ انسانیِ انسانها
اسلام معتقد به برابری ارزشهای انسانی در عالیترین چهره آن در میان همه انسانهاست. توجه اسلام به این امر تا حدی است كه آن را یكی از عقاید اساسی تمام مسلمانان قرار داده است و وجه تمایز ایشان را نه در ماهیت انسانی، بلكه در بروز شایستگیها و سطوح مختلف رفتارها و كردارها و تمام چیزهایی میداند كه برای پروردگار، خویشتن، جامعه انسانی و انسانیت، به منصه ظهور میرسانند. از این رو در قرآن كریم آمده است:
«یا أیَّها الناس انّا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلنا كم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنَّ اكرمكم عنداللَّه اتقاكم إن اللَّه علیم خبیر؛[۱] حجرات(۴۹) آیه ۱۳ هان ای مردم! همانا ما شما را از یك مرد و یك زن آفریدهایم و شما را به هیئت اقوام و قبایلی در آوردهایم تا با یكدیگر انس و آشنایی یابید. بیگمان گرامیترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. همانا خداوند دانای آگاه است.»
مفهوم این آیه آن است كه شما همگی از یك پدر و مادر خلق شدهاید، بنابراین هیچ كدامتان از حیث تیره و نژاد، بر دیگری برتری ندارید. اگر پروردگار، شما را به هیئت اقوام و قبایلی در آورده است برای رجحان بخشی قومی بر قوم دیگر یا قبیلهای بر قبیله دیگر نبوده، بلكه فقط به سبب انس و آشنایی و شناسایی و نامگذاری یك یگر بوده است، چرا كه شأن افراد و اشخاص در جامعه انسانی، ایجاب میكند كه با نامهایمختلف از هم شناخته شوند.
تفاضل میان انسانها از دید پروردگار متعال، بر اساس كردارها و محافظت از حدود دینشان است، لذا گرامیترین انسانها را با تقواترین شان معرفی میكند.
همچنین در آیه دیگری آمده است:
«و لقد كرَّمنا بنی آدم و حملنا هم فی البّر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضَّلناهم علی كثیر ممَّن خلقنا تفضیلاً؛[۲] اسراء(۱۷) آیه ۷۰ و به راستی كه فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشكی و دریا [بر مركب مراد] روانه داشتیم. و به ایشان از پاكیزهها روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم ـ چنانكه باید و شاید ـ برتری بخشیدیم.»
خداوند متعال همه فرزندان آدم را كرامتِ انسانی بخشید و ایشان را بر بسیاری از آفریدگان خویش برتری داد و این برتری را به جنس مردان یا زنان اختصاص نداد، چرا كه هر دو در نظر او، ماهیت انسانی واحدی دارند كه در مقوّمات انسانیت، هیچیك را بر دیگری رجحانی نیست. از این رو خداوند در آیهای دیگر میفرماید:
«یا ایَّها الناس اتَّقوا ربّكم الذی خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثَّ منهما رجلاً كثیراً و نساءً؛[۳] نساء(۴) آیه ۱ ای مردم! از پروردگارتان پروا كنید، همو كه شما را از یك تنِ یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراكند»؛یعنی زن و مرد هر دو از یك عنصر آفریده شدهاند و هر دو جنس از اصل واحدی سرچشمه میگیرند و بسیاری نیز از آنان بهوجود میآیند.
در جای دیگر میفرماید:
«فاستجاب لهم ربُّهم أنی لا اُضیع عمل عامل منكم من ذكر أو اُنثی بعضكم من بعض؛[۴] آل عمران (۳) آیه ۱۹۵ آنگاه پروردگارشان دعای آنان را اجابت كرد كه من عمل هیچ صاحب عملی را از شما، چه مرد باشد و چه زن ـ كه همه همانند یكدیگرید ـ ضایع [و بیپاداش] نمیگذارم.»
● تساوی زن و مرد در حق آموزش و فرهنگ
الف) نگاه اسلام:
عالیترین و كاملترین جلوه این مساوات، در اسلام تجلی یافته است. اسلام هر واحد انسانی را در حدود توانمندیها و استعدادها و امكانات، برخوردار از حقّ آموزش و فرهنگ میداند. تأكید بر استیفای این حق تا حدّی است كه در مواردی كه پای یادگیری واجباتِ دینی و یا حتّی پارهای نیازمندیهای دنیوی به میان میآید، این «حقّ»، به «تكلیف» بدل میشود. از این رو پیامبر (ص) فرمودهاند: «تعلّم العلم فریضه علی كل مسلم؛ فراگیری علم بر هر مسلمانی[۵] برخی در فهم و ترجمه این روایات، دقت كافی و وافی مبذول نمیكنند، لذا در گفتهها و نوشتههای خود، علم آموزی را ویژه مردانِ مسلمان میدانند. برخی دیگر برای اثبات مدعای علم آموزی برای زنان، به دنبال روایاتی میگردند كه در آن بر كلمه «مسلمه » نیز تصریح شده باشد؛ در حالی كه «مسلم»، صفت هر «فرد انسانی» است و هیچ ربطی به مذكر یا مؤنث بودن او ندارد.(مترجم) واجب است.»
پروردگار متعال نیز با تأكید بر مقام علم و عالم میفرماید:
«هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون؛[۶] زمر(۳۹) آیه ۹ آیا كسانی كه میدانند با كسانی كه نمیدانند، برابرند؟» و نیز میفرماید: «انَّما یخشی اللَّه من عباده العلماء؛[۷] فاطر(۳۵) آیه ۲۸ از میان بندگان خداوند، فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند.»
نخستین آیاتی كه بر پیامبر اكرم(ص) نازل شد، حاوی كلماتی در بزرگداشتِ علم و گرامی داشت آن بهعنوان یكی از بزرگترین و نخستین نعمتهای الهی بر انسان بود.
«إقرء و ربّك الأكرم * الذی علَّم بالقلم * علَّم الانسان ما لم یعلم؛[۸] علق(۹۶) آیات ۵ ـ ۳ بخوان و پروردگار تو بس گرامی است. همان كه با قلم [و كتابت] انسان را آموزش داد. به انسان چیزی را كه نمیدانست، آموخت.»
هر چند اسلام تأكید خاصی بر یادگیری علوم اسلامی و مسائل مرتبط با آن دارد، ولی به آموزش سایر انواع علوم و فنون نیز، تشویق نموده است. از این رو در رأس رشتههای مختلف علمی و هنری، جمع كثیری از علمای اسلامی قرار دارند و هیچ شاخهای از رشتههای مختلف علمی نیست جز آنكه به زیور كتابهای ارزشمند دانشمندان اسلام، زینت یافته است. امروزه بسیاری از این كتابها، هنوز هم از مهمترین منابعِ مرجع به شمار میروند.
از این رو اسلام، زن و مرد را در حقّ آموزش و فرهنگ، مساوی میداند و برای زن در این زمینه همان حقّی را قائل است كه برای مرد. بنابراین او میتواند به میزان خواست و توانمندیهایش در جهت كسب علم و ادب و فرهنگ، پیش رو دو حتی این فراگیری در اموری كه مربوط به دین و حُسن انجام وظایف دنیوی است، بر وی واجب میباشد.
اسلام، برای حقّ آموزش و فرهنگ، حتی میان زنِ آزاد و كنیز نیز فرقی قائل نیست. تا جایی كه میبینیم پیامبر اكرم(ص) در مورد آموزش و تعلیم كنیزان، تأكید ویژهای داشتهاند؛ چنانكه در روایتی در صحیح بخاری[۹] بخاری، محمد بن اسماعیل جعفی(۱۹۴ ـ ۲۵۶ ه.ق)، محدث و فقیه مشهور اهل سنت، در بخارا متولد شد و در سمرقند در گذشت. كتاب معروف وی «الجامع الصحیح» است كه ابن حجر عقلانی، قسطلانی و ابو زید آن را شرح كردهاند.(مترجم) از «ابی برده» نقل شده است كه پیامبر(ص) فرمودند: «أیما رجل كانت عنده ولیده (ای جاریه ) فعلَّمها فأحسن تعلیمها و أدبها فأحسن تأدیبها، ثمَّ اعتقها و تزوجها فله أجران؛ هر مرد [مسلمانی ]كه كنیزی در اختیار داشته باشد و او را به خوبی آموزش دهد و ادب نماید، سپس آزادش كند و با او ازدواج نماید، از دو پاداش برخوردار خواهد بود.»
شواهد تاریخی و روایی بسیاری در دست است كه نشان میدهد زنان عرب از آغاز دوران تمدن اسلامی از فضای خوبی برای فراگیری علوم مواجه بودهاند و لذا در رشتههای مختلف همانند: علوم قرآن، حدیث، فقه، لغت و بسیاری دیگر از معارف و دانشها، درخشیدند و حتی بسیاری از شخصیتهای مرد و زن در محضر ایشان آموزش دیدند.
«ابن خلكان»[۱۰] ابن خلكان، احمد البرمكی(۱۲۱۱ ـ ۱۲۸۲ ه.ق) مورخ مشهور، در اربیل متولد شد و در حلب، دمشق و قاهره تحصیل كرد. دائره المعارفِ مشهور تاریخی او، «وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان» نام دارد.(مترجم) نقل كرده است كه «سیده نفیسه»،[۱۱] سیده نفیسه(۱۴۵ ـ ۲۰۸ ه.ق). وی در مكه زاده شد و در قاهره وفات یافت. با اسحاق بن جعفر الصادق ازدواج كرد كه ثمره ازدواجشان، قاسم و امكلثوم بود دختر حسن انور، فرزند «زید الابلج»، فرزند حسن بن علی بن ابی طالب(ع) بانویی صاحب نام و مقام در مصر بود و جلسه درسی و علمی باشكوهی داشت كه امام شافعی نیز در مجلس او شركت میجست و از او حدیث میآموخت.
«ابو حیّان»[۱۲] ابوحیّان توحیدی، علی بن محمد(فوت ۴۰۰ ه.ق) حكیم و دانشمند شافعی، در شیراز یا نیشابور متولد شد و در بغداد و ری زیست. از وی كتابهای بسیاری از جمله: «الحج العقلی اذاضاق الفضاء عن الحج الشرعی»، «الصداقه و الصدیق»، «المقابسات»، «البصائر و الذخائر» و غیره به جای مانده است.(مترجم) نیز از میان اساتید خود، به نام سه زن اشاره كرده است: مونسه ایوبیه، برادرزاده صلاح الدین ایوبی؛ شامیه تیمیه، و زینب، دختر عبداللطیف بغدادی، صاحب كتاب «الافاده و الاعتبار».
همچنین به گواهی تاریخ، زنان مسلمان ـ اعم از آزاد و كنیز ـ در طول عصرهای متمادی پیشتازان رشتههای مختلف علوم اعم از: قرآن، حدیث، فقه، ادبیات و بسیاری دیگر از معارف و فنون بودهاند.
«مقّری»[۱۳] مقّری، احمد بن محمد، ابو العباس التلمسانی(فوت ۱۰۴۱ ه.ق)، مورّخ، ادیب، متكلم و محدّث معروف، در تلمسان زاده شد و در مصر درگذشت. كتاب معروف «نفح الطیب فی غصن الاندلس الرطیب» از جمله كتابهای اوست.(مترجم) در كتاب معروف خود، «نفح الطیب» نام تعدادی از این زنان را ذكر نموده است. یكی از این زنان كه كنیز «ابن مطرف لغوی» بوده است، «عروضیه» نام درد. وی نحو و لغت را از ارباب خود آموخت و در ادبیات و به ویژه «عروض و قافیه» سرآمد شد. او حافظِ دو كتاب: «الكامل» نوشته «مبرّد»[۱۴] مبرّد، ابو العباس محمد(۷۲۶ ـ ۸۹۳ ه)، ادیب مشهور، شاگرد مازنی و سجستانی و پیرو مذهب بصری بود. كتاب «الكامل» از نوشتههای مهم اوست.(مترجم) و «امالی» نوشته «ابو علی قالی»[۱۵] قالی، ابو علی اسماعیل بن قاسم(۸۹۳ ـ ۹۶۷ ه)، ادیب معروف، در دیار بكر متولد شد، در بغداد زندگی كرد و سپس به اندلس هجرت نمود. «الامالی» و «كتاب البارع فی اللغه » از كتابهای معروف اوست.(مترجم)، و استاد عروض بسیاری از علمای ادبیات بود.
همچنین «ابن خلكان» در دائره المعارف[۱۶] وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان» مشهور تاریخی خود از زنانِ اندیشمندِ فراوانی یاد كرده است كه یكی از آنان، «شهده الكاتبه» نام دارد. وی در ادبیات و خط، بنام بود و بسیاری از اندیشمندان از دانشآموختگان محضر درس اویند.
و نیز «ابن حزم»[۱۷] ابن حزم، علی بن احمد(۱۰۶۳ ـ ۹۹۴ ه.ق)، فقیه، شاعر، فیلسوف، مورّخ و متكلم اندلسی، در سال ۱۰۲۳(ه.ق) وزیر بود، ولی بعدها به عللی از كار سیاست كناره گرفت و به تألیف روی آورد. كتاب «طوق الحمامه» و «الفصل فی الملل و الاهواء و النحل» كه نخستین تارخ تطبیقی ادیان است، از جمله تألیفات اوست كه از علمای مشهور عصر خود و وزیرزاده و دارای مال و ثروت فراوان خانوادگی بود، در مورد زنان استاد خویش چنین مینگارد: «ربیت فی حجور هنّ، و نشأت بین ایدیهنَّ و هنَّ علَّمننی القرآن و رویننی كثیراً من الاشعار و رویننی علی الخطّ؛ من در دامان بانوان اساتید خود پرورش یافتم و درمحضر ایشان به رشد رسیدم. آنان به من قرآن آموختند و اشعار زیادی را به من تعلیم نمودند و خوشنویسی را به من آموزش دادند.»ب) نگاه نظامهای دیگر:
حال نگاهی میافكنیم به تاریخ آتن كه غربیها آن را خاستگاه اصیلترین قوانین دموكراسی در قلب تاریخ میدانند. قوانین این تمدنِ اصیل غرب، جز به مردان آزاد یونان، اجازه آموزش نمیداد و زنان را به شدت از ورود در صحنه تعلیم و تعلم منع میكرد. این منع به حدّی بود كه به صورت تئوریهای علمی درآمده و اندیشمندان نیز در دفاع از آن قلم فرسایی میكردند، بهطوری كه «ارسطو»[۱۸] ارسطو» یا «ارسطاطالیس» «Aristote»(۳۲۲ ـ ۳۸۴ قبل از میلاد)، فیلسوف یونانی و معلم اسكندر مقدونی. وی مؤسس «فلسفه مشّاء» است و تألیفات فراوانی در منطق، الهیّات، طبیعیات و اخلاق دارد. «سیاست»، «النفس»، «ما بعد الطبیعه »، «جدل» و «خطابه» از جمله كتابهای اوست آن را به صورت نظریه علمی بزرگی ارائه كرد و در كتاب «سیاست» اظهار داشت كه طبیعت زن بهگونهای است كه امكان هیچگونه توانمندی فكریِ قابل ملاحظهای را به وی نمیدهد! از این رو تعلیم وی نیز باید به اداره منزل و وظایف مادری محدود شود.
البته ارسطو در این نظریه، صرفاً دیدگاه خود را منعكس نمیكرد، بلكه نظریه او تأمین كننده خواستِ نظامی بود كه خود را عالیترین چهره دموكراسی در میان دولتهای پیش از اسلام میدید.
از رو هنگامی كه افلاطون، در شهر خیالی خود، «جمهوری» مبنای مساواتِ میان زن و مرد در حقّ آموزشی و فرهنگ را عنوان كرد، مورد تمسخر بسیاری از متفكران و شعرای آتن واقع شد تا جایی كه «ارستوفان»،[۱۹] ارستوفان(Arstophanes)(۳۸۶ ـ ۴۴۵ قبل از میلاد). بزرگترین شاعر یونان در قبل از میلاد. نمایشنامههای طنزی از وی به جای مانده است. او دولتمردان، فلاسفه و حتی خدایان را هجو میكرد، لذا حكومت وقت مانع از به روی پرده رفتن نمایشنامه هایش میشد شاعر طنز پرداز معروف یونان، دو فكاهی «پارلمان زنان» و «پلوتوس» را در تمسخر آرای وی ساخت.
كشورهای غربی، حتی در قرون اخیر و تا قرن نوزدهم میلادی، حقّ آموزش و فرهنگِ زنان را منكر میشدند. صادقانهترین تعبیر را در اینباره شاعر فرانسوی، «مولیر»[۲۰] مولیر «Moliere»(۱۶۲۲ ـ ۱۶۷۳ م) نمایشنامه نویس فرانسوی، فرزند فرشبافی بود كه پس از تحصیل حقوق به تئاتر روی آورد. از آثارش میتوان «زنان دانشمند»، «مریض خیالی» «خسیس»، «زنان فضل فروش» و «تارتوف» را نام برد.(مترجم) در نمایشنامه «زنان دانشمند» از زبان یكی از قهرمانان قصه چنین بیان میكند:
«به دلایل عدیدهای شایسته نیست كه زن وقت خود را در راه آموزش و فرهنگ تلف كند، چرا كه وظایف اساسی او چیزی بیشتر از تربیت فرزندان، خانهداری، تأمین نیازهای افراد خانواده و میانه روی در هزینههای زندگی نیست.»[۲۱] Les femmes Savantes
در اواخر قرن هفدهم میلادی، ترنّم صداهای ضعیفی در مورد آموزش زنان، در سطح بسیار كم و محدودی شنیده شد. در رأس منادیان تعلیم زنان، اندیشمندان فرانسوی، «فینلون»[۲۲] (Feielon(۱۶۵۱ ـ ۱۷۵۱ قرار داشت. وی در كتاب خود، «تربیت دختران»[۲۳] L۰۳۹;Education des Filles كه در سال ۱۶۸۰ میلادی انتشار یافت، از آموزش زنان و دختران، داد سخن سر داد و دفاع كرد؛ ولی این نداها، با پاسخ قابل ملاحظهای از سوی كشورهای اروپایی در آن دوره، مواجه نشد؛ بلكه روند مقابله با آموزش زنان از سوی گروههای مخالف این امر تا اواخر قرن نوزدهم ادامه یافت؛ بهعنوان مثال شاهزاده روسی، «بیسمارك»،[۲۴] (Bismark(۱۸۱۵ ـ ۱۸۸۹ سه زمینه را برای گستره فعالیتهای زنان عنوان كرد: تربیت فرزندان، آشپزی و ادای فرایض دینی در كلیسا. آلمانیها این سه وظیفه را با عنوان «Kهای سه گانه»[۲۵] drei K: Kinder, Kuch, Kirch میشناسند، چرا كه هر سه وظیفه در زبان آلمانی با حرف «K» آغاز میشود.
● نتیجه تاریخی نگاه اسلام به مساوات زن و مرد در آموزش
شواهد قرآنی، روایی و واقعیتهای عینی در طول تاریخ اسلام حاكی از آن است كه اسلام، هماره خواهان ایجاد فرصتهای مناسب برای همه زنان، اعم از آزاده و برده برای رشد و توسعه و عالیترین حدّ تعلیم و تربیت بوده است و بسیاری از زنان نیز با توجه به همین تأكید و با استفاده از فرصتهای پیش آمده، توانستند به مراتب بالایی از رشد علمی دست یابند و رقیب جدّی مردان در میدان علم و معرفت شوند.
بنابراین، شیوع جهل و بیسوادی در میان زنان برخی از ملل اسلامی در دورههایی از حیات تاریخ اسلام، ناشی از نظام تربیتی اسلام نبوده است، بلكه به سبب انحرافِ مسلمانان از قواعد اصیلی بوده است كه اسلام در شئون تعلیم و تربیت بنیان نهاد. از سوی دیگر اگر در عصر حاضر امت اسلامی در تلاش است تا در مورد آموزش و تعلیم زنان و دختران گامهای اساسی بردارد، طرح نویی ابداع نكرده است؛ بلكه به همان سنتی نزدیك میشود كه پیامبر اكرم(ص) پایه گذار آن بود.
عبدالواحد وافی
ترجمهی مهدی بهزادیان
ترجمهی مهدی بهزادیان
منبع : نشریه حورا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست