چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
تام پین را فراموش کن!
● یادداشت مترجم:
جان کین، از نظریهپردازان دموکراسی و مسائل جامعه مدنی در عصر جدید است. از او «رسانهها و دموکراسی» در ایران ترجمه شده است. او در کتابی که به وارسی آرا و زندگی تام پین اختصاص دارد، به مزایا و مصائب درک پین از جامعه مدنی پرداخته است. تامپین، نویسنده و مبارزی که قرن انقلابات کلاسیک نام او را بر تارک مباحثاش درج کرده است، دستنوشتهها و نظراتاش درباب دموکراسی، حقوق بشر یا جامعه مدنی، تا مدتها محل بحث و حتی همچون برنامه عمل آزادیخواهان بود. در این مقاله ملیسالین به تبیین نقد کین میپردازد. دغدغه کین شکلگیری جامعه مدنیای جهانی است که برای این مهم، راهحل دوتوکویل را پیش میکشد. جامعه مدنی، کدام جامعه مدنی؟
تام پین، داستانسرا، اهل جدل و انسانی بود که بحثهای سیاسی سه کشور را هدایت و به انقلاب در همه آنها خدمت کرده است. جان کین با پین بهمثابه معاصری برخورد میکند که اگر چه مرده است، اما به قوّت اندیشه و قدرت نثر از بسیاری زندگان، زندهتر است. زندگینامه جدیدی که کین درباره پین نوشته است، توسط بسیاری منتقدان دیگر کشورها (در برخورد با جزئیات بهویژه) مثلا در «صورتجلسه سرد و خشک هیات مالیاتی» به ناهنجاری تاریخی متهّم شده است. این زندگینامه اما مسلما گیرا و جالب است و تصویری از اولین چهلسال زندگی پین در انگلستان بهدست میدهد که از تصاویر نقداً موجود غنیتر است و اگر گهگاه از بابت «باور به پیشگویی در مورد زمان حال» امتیازی را از دست داده است، از لحاظ گیرایی و جذابیت بهرهها دارد. با همه این احوال، افق کین، تنها به یک زندگینامهنویسی محدود نمیشود. او در سرآغاز کتاب خود اشاره میکند، پینی که او معرفی کرده میتواند و باید بهعنوان یک فرد معاصر، جان تازه پیدا کند؛ به او در بحثهای سیاسی ما اجازه حضور واقعی داده شود. تاکنون منتقدان معدودی این ادعا را داشتهاند که پین امروزی است. یکی از راههای ارزیابی آن بررسی اندیشه پین از زاویه مساله اساسی «جامعه مدنی» است و اینکه ما از پین، دراینباره واقعا چه میتوانیم بیاموزیم.
کین، در مقابل سوءاستفاده خودسرانه از قدرت که پشتوانه آن جزماندیشی است، پین را بیشتر واسلاو هاول قرن هجدهمی و مدافع «جامعه مدنی» معرفی میکند،. جامعه مدنی موضوع کتاب پیشین کین بود و مجموعه مقالاتی که او ویراسته بود. این کتاب هم در اندیشه و هم در تجزیهوتحلیل او جایگاه اساسی را دارد. کین در کتاب قبلی خود، «دموکراسی و جامعه مدنی»، دقت داشت که بین ایده هگلی جامعه مدنی، یعنی مجموعه کنش و واکنشهای اجتماعی متمایز از دولت، منجمله خانواده و اقتصاد، و آن شوروهیجانی که دوتوکویل نسبت به «نهادهای واسط»، بهمثابه مجامع طبیعی و خودآگاه شهروندان ابراز میدارد، تمایز قائل شود و همه اینها البته با تاکید پین بر طبیعیبودن همبستگی انسانی که در مراوده تجاری و اجتماعی تجلی پیدا میکند، تفاوت دارد. کین در زندگینامه پین از «عقل سلیم» استفاده میکند تا «جامعه مدنی را، بهمثابه نوعی جامعه طبیعی که بالقوه میتواند خود را تنظیم کند و در برابر دولت (که در بهترین حالت شرّساختگی و در عین حال ضروری است)، قرار دارد»، معرفی کند. در این مسیر، پین از عزّت و شأن شهروندان عادی بهعنوان منبع مشروعیت سیاسی دفاع میکند. او ادعای سرکردگی و برتری سلطنتطلبان و اشراف را ساختگی میداند و افشایش میکند، اگرچه مردم را تشویق میکند تا فرمانروایشان را ارج نهند. کین در پرتو دیگر این هدف مبنی بر اینکه میخواهد پین را زنده کند، پیشنهاد میکند، آنچه ما امروزه، همچون زمان پین، نیاز داریم عبارت است از کمک به رشد و تقویت اعتمادبهنفس جامعه مدنی؛ بهطوری که بتواند به سرعت فعالیت دولت را کنترل کند و حس عزت نفس و مسوولیت شهروند عادی را زنده نگهدارد.
او همین اعتقاد را در دهه ۸۰ نسبت به اروپای شرقی داشت. کین از هاول حمایت کرد و از اینکه در تحولات ۱۹۸۹ از ایده او استقبال میشد راضی بود. در آن سالها انقلابات چکواسلواکی و لهستان بهویژه نویدبخش بودند و درست وفق همان نوع خاصی بود که پین در نظر داشت: یعنی نمونههایی از نقشی که جامعه مدنی میتوانست در سرنگونی استبداد داشته باشد. اما دفع استبداد، اندیشه سیاسی جهانیای است که با وظیفه حفظ جمهوریهای دموکراتیک بسیار تفاوت دارد.
این تفاوت اساسی سوالاتی را مطرح میکند: نخست پیرامون استفاده خود پین از ایده جامعه مدنی و ثانیا پیرامون نقشی که این ایده میتواند در تئوری سیاسی جاری بهگونه موثری ایفا کند. حتی آنگونه که کین هم تذکر میدهد، توسل پین به جامعه مدنی در چارچوب مخالفت با استبداد است. در نوشتههای سیاسی، انتقادی خیرهکننده او، بیش از هرچیز تعهد و التزام دیده میشود. در این نوشتهها تلاش شده است، الزامات منسوخ مستولی بر روح و قلب شهروندی، در انقلابات آمریکا، فرانسه و انقلابی که پین شجاعانه سعی کرد در بریتانیا بهثمر برساند، کنار گذاشته شود.
پین در مبارزه علیه سلطنت، بسیار مختصر به موضوع «نهادهای واسط» دوتوکویل میپردازد که به تنوع و مشارکت در سیاستهای دموکراتیک کمک میکند. او در حقیقت از نظم مشروطه آمریکایی تازه استقراریافته روی گرداند و بهسوی ماجراهای انقلابی جدید در دنیای قدیم شتافت. در نوشتههایاش، بیعلاقگی او به نظامهای دموکراتیکی که خودش میتوانست به تاسیس آنها کمک کند و نیز نقش جامعه مدنی در این نظامها، منعکس است. پین بیشتر بر گذار به حاکمیت دموکراتیک متمرکز است تا بر چالشهای جدید دموکراسی. استثنای این امر، اظهار نظر پُرمحتوای او درباره نیاز دولتها به متمدنکردن و پرورش ملتی است که استبداد را پشت سر گذاشته است.
● چالشهای دموکراسی
این چالشها کداماند؟ در حکومتهای دموکراتیک مردم نقشهای چندگانه دارند. آنها در جامعه مدنی خود را تدوینکنندگان نظم سیاسی و نمایندگان و عاملاناش را گردانندگان قدرت حکومتی میدانند. این چندگانگی هویت عمومی، بدینمعنی است که جامعه مدنی نمیتواند خود را صرفا علیه حکومت بسیج کند و اگر هم متکثر و جزئی باقی بماند، به داشتن نقشی غیرسیاسی کاملا قانع نمیشود. گاه گفته میشود که دوتوکویل از هرنوع مجمع مدنی، مثلا انجمنهای باغبانی، به اندازه احزاب سیاسی استقبال کرده است. اما واقعیت این است که او بهعنوان مناسبترین رویه برای حفظ و تقویت سیاست دموکراتیک توسط جامعه مدنی، بر شرکت در دولتهای محلّی تاکید کرده است. این نظر را میتوان این طور بسط داد: در جامعه دموکراتیک، هم پیوند جامعه مدنی با جنبه دموکراتیک حکومت و هم وظیفه نظارتی جامعه مدنی در قبال حکومت (همان هیولای لویتان) را باید جدی گرفت.
الان این خطر بیخ گوش سیاست دموکراتیک است که یا اشکالی از جامعه مدنی، قدرت و سرزندگی آن را تحلیل برد یا شکلهای دیگری از جامعه مدنی آن را به بیراهه کشد و نابودش کند. پرهیز از این خطرات، با بحث پیرامون مسوولیت جامعه مدنی در قبال سیاست بسیار ضروری است. جامعه مدنی در بهترین حالت میتواند در اشکالی پیچیده با سیاست پیوند بخورد. این اشکال، از «فتح حکومت با جامعه مدنی»، تا نظر دوتوکویل، «احیای حکومت محلی» - که در بریتانیا نیاز مبرمی شده بود- و تا «پراگماتیسم برای آزادیهای مدنی» متنوع است. اما چنان مسوولیت و چنین پیوندی به تقویت، توجه و احتمالا نظریهپردازی نیاز دارد. ترویج و تبلیغ فرهنگ «خود به خویشتن خدمت کنید!»، به تنهایی جامعه مدنی دلخواه و مناسبی را خلق نمیکند. اینکه ما دقیقا به چه نوع جامعه مدنی نیاز داریم، مسالهای نیست که ما در این عصر نزد پین بیابیم؛ بهسادگی، به این دلیل که خود پین آن را مدنظر نداشته است. اما این بیتوجهی به این مطلب به تمام کمکی که پین میتوانست به دوران ما بکند، لطمه میزند. در حقیقت ضعف بحث درباب «جامعهای مدنی بر زمینههای دموکراتیک»، دقیقا و بهتازگی مسائل حادّی را در اروپایشرقی دامن زده است. زیرا همانگونه که پین، جامعه مدنی را بیشتر «پادوزنی در مقابل استبداد» میدانست تا «جزء اصلی نظریه دموکراتیک»، در دموکراسیهای در حال شکلگیری اروپای شرقی نیز چنین گرایشی مشهود بوده است. همانطور که هاول ادعا کرد، جامعه مدنی بهمثابه پادوزنی در برابر استبداد، در [منظومه] تقویت خودانگیختگی و کشش درونی بهسوی اتحاد علیه استبداد، ارزش حیاتی دارد. اما زمانی که این گذار سرانجام گرفت، مردم در جامعه مدنی، دیگر «یکصدا در مقابل حکومت» - یعنی صورتبندی مورد علاقه پین- حضور ندارند. در عوض، دموکراسی، تکثر گروههای صاحب منفعت را طلب میکند که [اگرچه] بهجای «جامعه مدنی، همچون عرصه مقاومت» مینشینند اما با آگاهی سیاسی، آنگونه که نظریهپردازان جامعه مدنی در سر میپرورند، نسبتی ندارند. دو تحلیلگر مجاری اخیرا این مساله را مطرح کردهاند که آیا هماکنون که جوامع اروپای شرقی «گذار به دموکراسی» را پشت سر گذاشتهاند، جامعه مدنی برای این دموکراسیها پیامی دارد؟ آنها همچنین استدلال میکنند، اِنحلال جنبشهای مدنی در این گذار و انتقال سیاسی، خلائی را برجای گذاشت که استراتژیستهای نخبه آن را پر کردند و دست به دامن شعارهای عوامفریب شدند. درست است که در راه برونرفتی که این تحلیلگران پیشنهاد میکنند، در مقابل این پوپولیسم، جامعه مدنی«حقیقیتر» است. اما این مانور، سوالاتی را که آنها نقادانه طرح میکنند، نادیده میگیرد. مثلا، این سوال را که: آیا این فرض که در دموکراسیهای پساانتقالی منافع «مفید» جامعه مدنی، در مقابل دستاندازیهای پوپولیستی برحق است، صادق است یا نه؟ اگر کسی بر تنوع و تکثر جامعه مدنی تاکید میورزد، میبایستی تنوع حاصل از آن را نیز بپذیرد. فعالیت علیه [آزادی] سقط جنین در آمریکا، همان اندازه داخل مرزهای «جامعه مدنی» است که شوراهای شهری. اعتماد پین به تجارت بهمثابه «عامل متمدنکننده جامعه مدنی» در بوته آزمون زمان توفیق نداشته است. توسل به «جامعه مدنی» در غیاب یک حاکم مستبد، برای سیاست دموکراتیک، [الزاما] با فرار از خواست مقاومت سیاسی و تبعیض معادل نیست.
پاسخی که کین ممکن است بدهد و در زندگینامه هم نیز آورده، همان پیشنهاد او مبنی بر این است که شهروند در چارچوب جامعه مدنی بینالمللی، و نه ملت- دولتهای مستقل و محدود، مجدداً مطرح شود. وفق این دیدگاه، سیاست دموکراتیک در تقابل با شأن طبیعی انسان و آن پیوندهای تجاری، آموزشی، تبادلی و ارتباطیای رنگ میبازد که شهروندان عادی را از طریق حد و مرزهای سیاسی مقید میسازد. زمانی که پین این دیدگاه از شهروندی را در نامهای در سال ۱۷۹۴ به جیمز مونرو تبیین کرد، بهشکلی ریشهای با سنّت اندیشه سیاسی عمدهای فاصله گرفت که در آن، شهروندی نشانگر رابطه میان حقوق و وظایف شهروند با پولیس یا دولت بود. او به جای این ممیزه کلاسیک شهروندی این آرمان جذّاب را پیش گذارد که مردم به طور طبیعی شأن و منزلت دارند و دولتها همچنان در مراوده آنها با هم موانع مصنوعی ایجاد میکنند. تنها طرحی کتبی میتواند سرآغاز برخورد با مسائل اساسیای باشد که به چنین تجدیدنظری دامن میزند: از جمله رابطه بین حقوق/تکالیف، قدرت و اهمیت التزام و تعهّد. با این وجود، حتی آنگونه که پین درک کرده است، این آرمان جهانوطنی پیش از این هم طنزهای تلخی را سبب شده بود.
پین، همانطور که کین به نحو شگفتانگیزی توضیح داده است، نامهاش به مونرو را از سلول زندانی نوشت که در اثر ترور ژاکوبنی به آن افتاده بود و بهسختی توانست از آن جان به در برد. سنگینی وزن دولت مدرن که او خود آن را در آن اوضاع و احوال بهطرز چشمگیری احساس کرده بود، در این قرنها فقط افزایش یافته بود. دستکم بخشی از دلیل شکست پین، بهعنوان یکی از دو نماینده خارجیای که به کنوانسیون انقلاب فرانسه اعزام شده بود، این بود که نمیتوانست فرانسوی صحبت کند. جهانوطنی امروزه هنوز هم میبایست، هم خطرات سلول زندان ملی را پذیرا باشد و هم موانع زندان بینالمللی که کار پین را در فرانسه انقلابی بهخطر انداخت.
جهانوطنی میبایست خواست همیشگی اطاعت دولتهای مدرن را، حتی اگر زمینه ثمربخش بودن حمایت مستقیم آنها از میان رفته باشد، مطرح کند. کیش جهانوطنی همچنین میبایست به هویتهای گوناگونی بپردازد که تحت ایننام شناخته میشوند. اگر پین در این خصوص پیشوای کاملا مناسبی برای روزگار ما نیست، اما نثر پراحساس جان کین، مبارزه سترک او علیه استبداد را به خاطر ما میآورد؛ مبارزهای که پیششرط تاریخی حل مشکلات گوناگون و مسائل دموکراتیکی است که شهروند امروزی با آن روبهروست.
ملی سالین
ترجمه: بابک سیاسی
ترجمه: بابک سیاسی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست