چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
ناممکن ترین پروژه (۲)
با توجه به منابع وسیع نفت و گاز در منطقه و با در نظر گرفتن بازار و قدرت خرید در این جغرافیا و ویژگی های انسانی آن، آمریكا اوایل دهه ۱۹۹۰ به این جمع بندی رسید كه ساختارهای سیاسی سنتی مبتنی بر اقتدارگرایی كه از نظر فرهنگی، هنجار تاریخی قابل قبول برای مردم منطقه بوده است، در تقابل كامل با منافع آمریكا در دوران رقابت جدید و عصر بدون جنگ های استعماری است. بدین روی بود كه پروژه دموكراتیزه كردن منطقه حیات روشنفكرانه یافت و بار توجیهی پیدا كرد. ضرورت حفظ جایگاه آمریكا، الزام به تقویت قدرت آمریكا، نیاز به كاهش هزینه استمرار هژمونی آمریكا و توفیق در نهایی كردن نظم نوین جهانی كه به مفهوم حاكمیت ارزش های آمریكایی است چاره ای برای كشورهای منطقه باقی نمی گذارد جز اینكه انتخابات به عنوان یك شیوه متداول گزینش تصمیم گیرندگان در سطح كلان قرار گیرد. صحبت از این نیست كه آمریكاییان واقعاً طرفدار دموكراسی هستند یا اینكه درك ابزاری از مفهوم دموكراسی دارند. مسئله این است كه مطرح ترین بازیگر جهانی، برای اینكه موقعیت كنونی خود را حفظ و تقویت كند، این ضرورت را احساس می كند كه می بایستی به اشاعه ارزش های دموكراتیك در منطقه خاورمیانه عربی بپردازد. در دوران جنگ سرد این سیاست به لحاظ واقعیات حاكم بر روابط دو اردوگاه امكان پذیر نبود چرا كه همیشه این امكان را ایجاد می كرد كه اتحاد جماهیر شوروی به ضرر آمریكا و به نفع خود به توسعه حوزه نفوذ بپردازد. امروزه چنین دغدغه ای وجود ندارد چرا كه تمامی كشورهای مطرح سیستم بین الملل اشاعه دموكراسی را اگر هم در تطابق كامل با منافع جهانی خود نیابند محققاً آن را در تعارض با جایگاه و موقعیت جهانی خود نمی یابند. اجماع بازیگران برتر صحنه بین الملل در رابطه با مطلوبیت جهانی دموكراسی، آمریكا را در موقعیتی قرار داده است كه به عنوان رهبر سیستم سرمایه داری جهانی، بستری مساعد را در برابر خود در تلاش برای ایجاد دموكراسی در منطقه نفوذ خود یعنی خاورمیانه عربی بدون كمترین دغدغه درخصوص ایجاد خلاء سیاسی و بهره مندی رقبای جهانی بیابد، بر سر ضرورت دموكراسی اجماع است اما محققاً براینكه چگونه این سیاست پیاده شود گسل و شكافی كه بین بازیگران مطرح جهانی وجود دارد بسیار طبیعی و منطقی است چرا كه نقش كشورها و جایگاه آنها متفاوت است. آمریكا مامور ارشد امنیتی سیستم بین الملل است و می بایستی بدون توجه به هزینه تداوم عملكرد آن را تضمین كند. بازیگران دیگر بهره مندان جانبی سیستم هستند و به همین روی با توجه به هزینه های اعمال ارزش های سیستم می بایستی سیاست های خود را شكل دهند. آمریكا باید ارزش های سیستم را اشاعه دهد و پاسداری كند و با توجه به جایگاه و منزلت خود تصمیم بگیرد. این بدان معنا است ابزارهایی را كه برای انجام نقش خود مورد استفاده قرار می دهد با توجه به عدم تناسب قدرت خود با دیگر بازیگران مطرح و به تبع آن عدم تناسب منافعی كه به دست می آورد، متفاوت از گزینه های دیگر بازیگران باشد. خاورمیانه عربی حوزه نفوذ آمریكا است در حالی كه دیگر بازیگران از فرانسه تا چین برخلاف آمریكا در این منطقه كه حضور استراتژیك دارد، عملكرد متفاوتی داشته اند. منطقه نفوذ سیاست هایی را می طلبد كه اعمال كننده آن فقط در پی منافع اقتصادی و سیاسی نباشد. به لحاظ این تمایز روشن می شود چرا ابزارهایی كه از دید بازیگران مطرح برای تحقق اهداف لازم و ضروری است در بعضی از مواقع با هم متفاوت هستند. مرزهای مجازی آمریكا در خاورمیانه عربی است و این به معنای اتصال امنیت آمریكا به امنیت منطقه است.
فرانسه، آلمان، چین و روسیه دارای اتصال امنیتی با منطقه نیستند و به همین روی هر وسیله ای را برای اعمال سیاست خود مطلوب نمی یابند. آلمان، فرانسه و چین و بسیاری از دیگر كشورها مثل هندوستان بخش وسیعی از نیازهای انرژی خود را از منطقه خاورمیانه تهیه می كنند و همین یك دغدغه امنیتی است اما توجه شود كه این وظیفه آمریكا به عنوان مسئول امنیتی سیستم است كه باید انتقال مداوم و آزاد انرژی از منطقه را تضمین كند. صدام حسین این نكته ظریف را درك نكرد كه اولاً جایگاه آمریكا متفاوت با بازیگران مهم از قبیل روسیه، فرانسه و آلمان است، ثانیاً آمریكا مجبور است به لحاظ الزامات سیستمی، دموكراسی را در منطقه ترویج كند، ثالثاً رهبرانی در آمریكا در قدرت هستند كه اراده و عزم اعمال زور را برای تحقق نیازهای آمریكا حتی در صورت مخالفت جهانی دارند و مهمتر از همه اینكه این را درك نكرد كه به لحاظ اضمحلال دوران شعارهای انقلابی به وسیله مستبدین در توجیه خفقان و سركوب داخلی به دنبال سقوط كمونیسم، بسیج توده ها برای مقابله با حمله بیگانه ای كه رهبری سیستم بین الملل را برعهده دارد امكان پذیر نیست. صدام این اشتباه حیاتی را مرتكب شد و در نتیجه حقارت اسارت در دست سربازان مهاجم را تجربه كرد. الزامات سیستم سرمایه داری جهانی این امكان را به وجود آورده است كه دموكراسی به عنوان یك روش سیاسی مشروعیت را در منطقه خاورمیانه عربی تجربه كند تا در بلندمدت هم آرمان دموكراتیك شكل بگیرد. تعیین شیوه ای كه بر اساس آن این شیوه در منطقه ترویج شود بستگی كامل به ماهیت روابط آمریكا و كشورهایی دارد كه باید به این سوی گام بردارند. مسئله ای كه توجه را طلب می كند این است كه همان گونه كه صدام حسین واقعیات صحنه جهانی را درك نكرد، آمریكا نیز در تلاش برای اعمال دموكراسی در عراق به ضرورت از توجه به واقعیات داخلی سر باز زده است. آنچه حوادث عراق از مارس ۲۰۰۳ تاكنون به نمایش گذاشته است این واقعیت است كه به لحاظ ساختاری و با توجه به ویژگی های فرهنگی، حیات دادن به دموكراسی در عراق مسیری طولانی و پرتشنج خواهد بود. به یكباره مردمی را كه به الفبای مصالحه، تساهل، مماشات و بده بستان به دور از خشونت سیاسی در طول تاریخ آشنا نشده اند به جهت ملاحظات استراتژیك قدرت برتر صحنه بین الملل در پای صندوق های رای می یابیم. كشتارهای ناشی از فعالیت گروه های متعارض قومی، زبانی و مذهبی به نیكی نمایانگر این حقیقت تاریخی است كه جامعه عراقی بیش از آن تكه تكه است كه در آینده قابل پیش بینی، دموكراسی را مطلوب ترین گزینه بیابد. در درازمدت، دموكراسی یك احتیاج و الزام انسانی است اما در كوتاه مدت در كشوری كه الزامات قبیله ای و ضرورت های برخاسته از تمایزات مذهبی _ قومی تعیین كننده رفتارها و هنجارها هستند نمی توان از میل به دموكراسی صحبت كرد. عراق سال های متمادی را در بستر بی ثباتی و خشونت سیاسی به سر خواهد برد و این حداقلی است كه این كشور باید بپردازد تا به دموكراسی برآمده از تهاجم خارجی آشنا شود و عادت كند. آمریكاییان آگاه بودند و اطمینان داشتند كه به راحتی رژیم بعثی را مضمحل خواهند كرد چرا كه به بی اعتباری داخلی و بین المللی آن وقوف داشتند. در عین حال این آگاهی در بین بسیاری از آنان وجود داشت كه چه روزهای سختی را برای ترویج دموكراسی در عراق خواهند داشت. اما آنان این چالش را قابل قبول یافتند چرا كه این آگاهی وجود دارد كه عراق بعد از صدام به ضرورت حفظ یكپارچگی راهی جز قبول دموكراسی ندارد. گروه هایی كه در طول زمان های متمادی در عراق از فزونترین مزیت های اقتصادی و سیاسی برخوردار بودند فهمیدند كه در دوران بعد از صدام چه جایگاه محدودی در هرم قدرت خواهند داشت و به همین روی به غیرانسانی ترین خشونت ها متوسل می شوند تا فرایند دموكراتیك شكل نگیرد. انتخابات به معنای آن است كه برخلاف گذشته این گروه ها كه به لحاظ قبیله ای، قومی و مذهبی از امتیازات بدون تناسب با تعداد جمعیتی خود بهره مند بودند می بایستی به تنزل موقعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خو بگیرند. اما به جهت وجود منابع ثروت عراق در مناطق خارج از حوزه نفوذ قبیله ای آنان و قلت عددی آنان در مقام مقایسه با بزرگترین گروه مذهبی در بلندمدت مجبور به پذیرش اجتناب ناپذیری دموكراسی هستند. در عین حال به علت ضرورت حفظ منافع آمریكا در منطقه، این كشور از تمام منابع و توانمندی های خود استفاده خواهد كرد تا دموكراسی در عراق پا بگیرد و ماهیت عملیاتی پیدا كند. آمریكا هزینه وسیعی را برای حضور در عراق پرداخته است كه حداقل آن سست شدن روابط آتلانتیكی از یك سو و اعطای جغرافیایی مطلوب به گروه های تروریستی برای اقدام از سوی دیگر است. اینكه حمله به عراق یك الزام بود یا یك انتخاب باید توجه داشت كه ماهیت سیستم بین الملل و جابه جایی الگوهای فكری در داخل آمریكا تعریفی متفاوت از منافع این كشور ارائه داده است، همین عامل ترویج دموكراسی را برای آمریكا با وجود هزینه سنگین آن وجاهت عقلانی اعطا كرده است.
فرانسه، آلمان، چین و روسیه دارای اتصال امنیتی با منطقه نیستند و به همین روی هر وسیله ای را برای اعمال سیاست خود مطلوب نمی یابند. آلمان، فرانسه و چین و بسیاری از دیگر كشورها مثل هندوستان بخش وسیعی از نیازهای انرژی خود را از منطقه خاورمیانه تهیه می كنند و همین یك دغدغه امنیتی است اما توجه شود كه این وظیفه آمریكا به عنوان مسئول امنیتی سیستم است كه باید انتقال مداوم و آزاد انرژی از منطقه را تضمین كند. صدام حسین این نكته ظریف را درك نكرد كه اولاً جایگاه آمریكا متفاوت با بازیگران مهم از قبیل روسیه، فرانسه و آلمان است، ثانیاً آمریكا مجبور است به لحاظ الزامات سیستمی، دموكراسی را در منطقه ترویج كند، ثالثاً رهبرانی در آمریكا در قدرت هستند كه اراده و عزم اعمال زور را برای تحقق نیازهای آمریكا حتی در صورت مخالفت جهانی دارند و مهمتر از همه اینكه این را درك نكرد كه به لحاظ اضمحلال دوران شعارهای انقلابی به وسیله مستبدین در توجیه خفقان و سركوب داخلی به دنبال سقوط كمونیسم، بسیج توده ها برای مقابله با حمله بیگانه ای كه رهبری سیستم بین الملل را برعهده دارد امكان پذیر نیست. صدام این اشتباه حیاتی را مرتكب شد و در نتیجه حقارت اسارت در دست سربازان مهاجم را تجربه كرد. الزامات سیستم سرمایه داری جهانی این امكان را به وجود آورده است كه دموكراسی به عنوان یك روش سیاسی مشروعیت را در منطقه خاورمیانه عربی تجربه كند تا در بلندمدت هم آرمان دموكراتیك شكل بگیرد. تعیین شیوه ای كه بر اساس آن این شیوه در منطقه ترویج شود بستگی كامل به ماهیت روابط آمریكا و كشورهایی دارد كه باید به این سوی گام بردارند. مسئله ای كه توجه را طلب می كند این است كه همان گونه كه صدام حسین واقعیات صحنه جهانی را درك نكرد، آمریكا نیز در تلاش برای اعمال دموكراسی در عراق به ضرورت از توجه به واقعیات داخلی سر باز زده است. آنچه حوادث عراق از مارس ۲۰۰۳ تاكنون به نمایش گذاشته است این واقعیت است كه به لحاظ ساختاری و با توجه به ویژگی های فرهنگی، حیات دادن به دموكراسی در عراق مسیری طولانی و پرتشنج خواهد بود. به یكباره مردمی را كه به الفبای مصالحه، تساهل، مماشات و بده بستان به دور از خشونت سیاسی در طول تاریخ آشنا نشده اند به جهت ملاحظات استراتژیك قدرت برتر صحنه بین الملل در پای صندوق های رای می یابیم. كشتارهای ناشی از فعالیت گروه های متعارض قومی، زبانی و مذهبی به نیكی نمایانگر این حقیقت تاریخی است كه جامعه عراقی بیش از آن تكه تكه است كه در آینده قابل پیش بینی، دموكراسی را مطلوب ترین گزینه بیابد. در درازمدت، دموكراسی یك احتیاج و الزام انسانی است اما در كوتاه مدت در كشوری كه الزامات قبیله ای و ضرورت های برخاسته از تمایزات مذهبی _ قومی تعیین كننده رفتارها و هنجارها هستند نمی توان از میل به دموكراسی صحبت كرد. عراق سال های متمادی را در بستر بی ثباتی و خشونت سیاسی به سر خواهد برد و این حداقلی است كه این كشور باید بپردازد تا به دموكراسی برآمده از تهاجم خارجی آشنا شود و عادت كند. آمریكاییان آگاه بودند و اطمینان داشتند كه به راحتی رژیم بعثی را مضمحل خواهند كرد چرا كه به بی اعتباری داخلی و بین المللی آن وقوف داشتند. در عین حال این آگاهی در بین بسیاری از آنان وجود داشت كه چه روزهای سختی را برای ترویج دموكراسی در عراق خواهند داشت. اما آنان این چالش را قابل قبول یافتند چرا كه این آگاهی وجود دارد كه عراق بعد از صدام به ضرورت حفظ یكپارچگی راهی جز قبول دموكراسی ندارد. گروه هایی كه در طول زمان های متمادی در عراق از فزونترین مزیت های اقتصادی و سیاسی برخوردار بودند فهمیدند كه در دوران بعد از صدام چه جایگاه محدودی در هرم قدرت خواهند داشت و به همین روی به غیرانسانی ترین خشونت ها متوسل می شوند تا فرایند دموكراتیك شكل نگیرد. انتخابات به معنای آن است كه برخلاف گذشته این گروه ها كه به لحاظ قبیله ای، قومی و مذهبی از امتیازات بدون تناسب با تعداد جمعیتی خود بهره مند بودند می بایستی به تنزل موقعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خو بگیرند. اما به جهت وجود منابع ثروت عراق در مناطق خارج از حوزه نفوذ قبیله ای آنان و قلت عددی آنان در مقام مقایسه با بزرگترین گروه مذهبی در بلندمدت مجبور به پذیرش اجتناب ناپذیری دموكراسی هستند. در عین حال به علت ضرورت حفظ منافع آمریكا در منطقه، این كشور از تمام منابع و توانمندی های خود استفاده خواهد كرد تا دموكراسی در عراق پا بگیرد و ماهیت عملیاتی پیدا كند. آمریكا هزینه وسیعی را برای حضور در عراق پرداخته است كه حداقل آن سست شدن روابط آتلانتیكی از یك سو و اعطای جغرافیایی مطلوب به گروه های تروریستی برای اقدام از سوی دیگر است. اینكه حمله به عراق یك الزام بود یا یك انتخاب باید توجه داشت كه ماهیت سیستم بین الملل و جابه جایی الگوهای فكری در داخل آمریكا تعریفی متفاوت از منافع این كشور ارائه داده است، همین عامل ترویج دموكراسی را برای آمریكا با وجود هزینه سنگین آن وجاهت عقلانی اعطا كرده است.
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست