چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


ریتم ترانه


ریتم ترانه
● بررسی آهنگ بیرونی در ترانه
▪ ابتدای سخن
این مقاله بخشی از نگرانی‌های من درباره‌ی دید امروز ایران نسبت به ترانه را بازگو می‌كند اینكه می‌بینم ترانه و شعر سنتی فارسی را با یك چوب می‌زنند و هرچه را كه برای شعر سنتی فارسی پسند آمده برای ترانه هم می‌پسندند . البته بررسی كامل این پدیده در این فرصت امكان پذیر نیست برای همین فعلا موسیقی بیرونی ترانه و تفاوت آن با موسیقی بیرونی شعرسنتی فارسی را مورد كنكاش قرار می‌دهیم به امید اینكه در آینده بتوانیم تفاوت‌ها وشباهت‌های دیگر این دو مقوله را از هم باز شناسیم!!
▪ تعریف ترانه؟
همه می‌دانیم تلاش برای رسیدن به یك تعریف مطلق جامع و مانع از یك پدیده چه عواقبی برای تعریف كننده و تعریف شونده دارد در نتیجه منتظر خواندن یك همچنان تعریف مطلقی در این مقاله نباشید من تلاش می كنم منظور خودم از واژه‌ی ترانه را تا حدی روشن كنم فقط همین. به نظر من معرفی یك ترانه جدا از موسیقی همانقدر غیر قابل اتكا است كه معرفی نمایش بدون صحنه. برای همین ابتدا اصطلاح ترانه را در انواع موسیقی شرح می‌دهم و بعد می‌گویم كه ترانه مورد نظر این مقاله كدام است
الف) در موسیقی ردیفی ایران :
موسیقی ردیفی كه ما امروز می‌بینیم دارای دو شاخه‌‌ی نسبتا زنده است :
۱) نخست موسیقی ملی (سبك علی‌نقی‌وزیری دراین شاخه، موسیقیِ همراه با كلام در چهار شكل ظاهر می‌شود:
۱) آواز
۲) تصنیف
۳) سرود
۴) ترانه (مسلمن خواننده‌ی عزیز تفاوت بین این ترانه را كه تلفیقی از كلام و موسیقی است باترانه‌ای كه مبحث اصلی این مقاله و كلامی خالص است در می‌یابد)
۱) آواز: یك قطعه‌ی غیر ضربی است،
۲) تصنیف: نوعی سنگین و غیر ریتمیك(منظور من از ریتمیك بودن تنها ریتم داشتن نیست بلكه منظور در این مقاله وابستگی شدید به یك ریتم بارز است) و اغلب اوقات غیر ملودیك از قطعه‌‌ی ضربی است.
۳) سرود: گه‌گاه ریتمیك و ملودیك است و همیشه با جمع خوانی همراه است و تفاوت اصلی آن با تصنیف و ترانه نوع خاص آكوردی است كه مورد استفاده قرار می‌گیرد( كه باعث می‌شود اغلب این سرودها در مایه‌ای مشخص مثلن دشتی ساخته شود)
۴) ترانه : قطعه‌ضربی كه همیشه ریتمیك و اغلب ملودیك است وسنگینی خاص تصنیف را ندارد. )
۲) دوم موسیقی سنتی: در این شاخه‌ی ، موسیقیِ‌همراه با كلام در دوشكل تصنیف و آواز مورد توجه قرار می‌گیرد كه توضیح آن گذشت
ب) در موسیقی غیر ردیفی رایج در ایران:
در این نوع، موسیقیِ‌همراه با كلام در دوشكل سرود و ترانه رایج است با این تعریف كه هر موسیقیِ‌همراه با كلامی كه سرود نباشد ترانه است و اما منظور این مقاله از ترانه(ترانه‌ی صرفن كلامی) كلامی است كه در سرود و ترانه (تلفیقی از كلام و موسیقی) ردیفی و غیر ردیفی و در تصنیف ظاهر می‌شود.
▪ آهنگ بیرونی در ترانه
حالا كه منظور ما از ترانه روشن شد . راجع به آهنگ بیرونی حرف بزنیم. منظور از آهنگ بیرونی نظم خاص آوایی یا نوشتاری كلام است كه توسط گوش شنیده و توسط چشم دیده می‌شود. یعنی روال تصویرها، تخیل‌ها و مفاهیم ربطی به آهنگ بیرونی ندارد و آهنگ بیرونی محدود به عروض هم نمی‌شود. آهنگ بیرونی گاه به صورت عروض گاه به صورت تكرار صامت ها و مصوت ها گاه با تساوی تعداد هجاها یا تكرار هجا ها یا تركیبی از هركدام از این‌ها ظاهر می‌شود.
حالا نكته اینجاست ترانه كدام نوع آهنگ بیرونی را برمی‌تابدگفتیم كه تعریف ترانه بدون موسیقی چندان قابل اتكا نیست و در اینجا هم ناچار دست به دامن اصطلاحات موسیقیایی می‌شویم.
آهنگ بیرونی لازم برای ترانه ریتم است ، ریتمی كه در علم موسیقی تعریف می‌شود، به زبان دیگر یعنی ترانه باید از نظر آهنگ بیرونی طوری باشد كه بتوان آن را به طور معقول در یكی از میزان‌های موسیقی اعم از تركیبی(مانند ریتم شش هشت) ساده( مانند دو چهار) و لنگ(مانند پنج هشتم) خواند. منظور از طور معقول این است كه برای خواندن آن در ریتم مجبور نباشیم بعضی از هجاها را به طور نامتعادل بلند تر یا كوتاه‌تر بخوانیم و اینجاست كه كمی تعریف ریتم نسبی می‌شود. زیرا گوش انسان در بسیاری از موارد به كشش های نامتعادل عادت كرده و برای گوش متعادل جلوه می كند و در بعضی موارد مرز متعادل و نامتعادل-اگر وجود داشته باشد- كمرنگ می‌شود با اینحال در اغلب موارد می‌توان ریتمیك بودن یا نبودن كلام را به راحتی تشخیص داد. واما باقی می‌ماند دغدغه‌ی من.
▪ سوء تفاهم بین عروض و ریتم
گفتیم كه ترانه از نظر آهنگ بیرونی باید ریتم داشته باشد این خاصیت ترانه جهانی است و برای تمام زبانها صدق میكند برای مثال قطعه‌ی كوتاهی از یكی از معروف ترین ترانه‌های گروه مدر تاكینگ را می‌آورم(نمونه‌ای ا ز ترانه‌ی انگلیسی) :
Sherry sherry lady
Oh I can&#۰۳۹;t explain
Every time it&#۰۳۹;s a same
Oh I feel that is real
Take my heart
I was lonely Along
I cant be so strong
Take me change for remains
Take my heart
می‌بینیم كه این كلام را میتوان با ریتم دوچهار خواند و میتوان در حین خواندن آن ضرب گرفت اما این خاصیت در شعر انگلیسی دیده نمی‌شود. در شعر انگلیسی ریتم اكثر اوقات جای خودرا به وزن هجایی یا تكرار مصوت می‌دهد.اما در شعر سنتی فارسی عروض دیده می‌شود و سوء تفاهم از اینجا آغاز می‌شود زیرا عروض حالت بسیار متعالی ریتم است زیرا علاوه بر تساوی تعداد هجاها (كه اغلب ریتم را ایجاد می‌كند) كوتاهی و بلندی آن‌ها و ترتیب قرار گرفتن آنها را نیز مدنظر می‌گیرد كه این خاصیت، ریتم بسیار شدیدی در كلام ایجاد می‌كند. این ریتم بسیار شدید است كه باعث سوء تفاهم می‌شود.
زیرا
الف) در ترانه هم ریتم وجود دارد و مخاطب در بسیاری از اوقات ریتم ترانه و ریتم شدید شعر سنتی فارسی را یكسان می‌بیند و در نتیجه با دیدی ثابت به نظاره‌ی هردو می‌نشیند.
ب) ترانه سرای فارسی زبان خواه ناخواه با عروض آشناست و در بسیاری از موارد آگاهانه یا ناآگاهانه عروض را در ترانه‌ی فارسی به كار می‌گیرد
ج) ریتم شدید شعر سنتی فارسی همانقدر كه نسبت به ریتم ترانه بیشتر ایجاد محدودیت می‌كند ایجاد زیبایی بیشتری نیز می‌كند و استفاده از عروض در ترانه در بسیاری اوقات باعث زیبایی بیشتر ترانه می‌گرددو نتیجه‌ی كار این می‌شود كه در اثر استعمال زیاد عروض در ترانه، ترانه سرا، منتقد ترانه و مخاطب ترانه از ترانه انتظار رعایت عروض را دارد در صورتی كه عروض جزء خصوصیات ذاتی ترانه نیست.
▪ شعر و ترانه ( علت اصلی سوئ تفاهم)
دیدیم كه شعر سنتی فارسی دارای ریتم شدیدی است برای همین در صورت داشتن شرایط دیگر ترانه( كه در این مقاله نیامده) می‌تواند تبدیل به یك ترانه‌ی زیبا شود- این اتفاق بارها و بارها در طول تاریخ موسیقی این مملكت افتاده و می‌افتد- در ضمن بسیاری از ترانه‌سرا های فارسی زبان همانطور كه گفتم از عروض استفاده می‌كنند و گاه گاه از سر عادت از صور خیال هم. این باعث می‌شود كه بسیاری از ترانه‌های ما تبدیل به شعر هم بشود - كمااینكه شده - و این شعرهای ترانه شده و ترانه‌های شعر شده و گستردگی شعر در ایران باعث می‌شوند كه ما در اغلب اوقات ترانه‌را زیر مجموعه‌ی شعر در نظر بگیریم و هردو را به یك چوب بزنیم و یا نقد كنیم. آخر این سخن اینكه شعر می‌تواند ترانه باشد ترانه هم می‌تواند شعر باشد ولی شعر و ترانه دو مقوله‌ی جدا از همند.
مصطفی طیبی