یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
از پرونده پدر تو را چه حاصل؟!
در حال حاضر به علت ناهماهنگی پیشرفتهای پزشکی با قوانین موجود در کشور، رسیدگی به خطاهای پزشکی راه طولانی در پیشدارد. در این زمینه رفتارهایی در حال عرفی شدن هستند که نیاز به مداخله جدی دارند. خاطرهای از یکی از همکاران متخصص داخلی را باهم میخوانیم؛ هرچند همکاران جراح شاید خاطرات بیشتری داشته باشند.
رزیدنتی اونقدر حرف برای گفتن داشت که یک لحظه من رو خفه کرد. حقیقتش هیچ چیز در شروع اونطور که انتظار داشتم نبود، همه چیزبا تصویری که از دوران اینترنی تو ذهنم بود فرق داشت، روابط و احترام بین آدمها، شرح وظایف، آزادی عمل، حتی میتونم بگم بیمارها هم این روزا فرق کردند. این چیزی که سارا میگه در مورد بخش اورژانسی که گذرونده شاید در دوران اینترنیش در ایران کمتر دیده میشد، اما الان طبابت محافظه کارانه اینجا هم به وفور دیده میشه.
▪ زورکی گفت چی کارهست؟
اولین دفعهای که دیدمش بالای سر مریضش بود و داشت پروندشو ورق میزد. تازه سرویسمون عوض شده بود و میخواستم on service بذارم. با دیدن من پرونده رو بست و گفت من دکتر صاد هستم. اولش فکر کردم پزشکه و خودشم با اینکه متوجه این اشتباه من شده بود چند روز اول به روی خودش نیاورد.
اکثرا میدیدمش که داره پرونده مریضش رو میخونه، این کار از نظر قانونی اشکال داره، اما نمیخواستم حساس بشه و هیچ وقت عکس العملی نشون نمیدادم، علاوه بر اینکه تو این بیمارستان بلبشویی که ما کار میکردیم بحث کردن در مورد این ریزهکاریهای قانونی خندهدار بود. چند روزی گذشت، تا یک جا که من مستقیم ازش سوال کردم و میتونم بگم که تقریبا مجبور شد که بگه دکترای حقوقه و پزشک نیست. پدرش از اون پیرمردای بانمک و دوست داشتنی بود. نود و خوردهای ساله، دیابتیک، با سابقه COPD که با پنوموسپسیس بستری شده بود و با توجه به سابقهاش احتمال آسپیراسیون رو براش میدادیم، توی سیتی قفسه سینه تغییرات برونشکتاتیک در کنار یک ضایعه وسیع آلوئولر و پلورال افیوژن دوطرفه داشت. تبش خیلی مقاوم بود و مجبور شده بودند طیف وسیعی از آنتیبیوتیکها رو براش بذارن و طبق معمول عادتی در ایران تمام کشتها هم منفی اومده بود و کمکی به ما نکرده بود. اولی که مریض من شده بود حالش خیلی بدتر بود هوشیاریش در حد استوپور بود و از طریق ان.جی تغذیه میشد دو سه روز بعد که تبش قطع شد حالش بهتر شد طوری که اول ان.جی رو در آوردیم اما چون رفلکس gag ضعیفی داشت مجبور شدیم دوباره بگذاریم.
اما از رو تختش بلند میشد و کنار تختش مینشست که دوباره تب کرد و تنگی نفسش تشدید پیدا میکرد. با تشخیص عفونت بیمارستانی آنتیبیوتیکهای وسیعتری گذاشتیم. به آمبولی هم فکر کردیم که با دو تا داپلر منفی و سیتی آنژیوی منفی رد شد و تو همین گیر و دار بود که متاسفانه یک روز صبح که اومدم دیدم تختش خالیه...، تشخیصش مشخص بود سپسیس در کنار این همه مشکلات زمینهای.
▪ قاضیالقضات!
فردا صبحش دیدمش که لباس سیاه پوشیده ،بهش تسلیت گفتم . من رو آروم کشید کنار و ازم خواست که یک نامه بدم تا یک کپی از تمام صفحات پروندش بهش داده بشه.
بهش گفتم که این کار ممکن نیست مگر اینکه شبههای وجود داشته باشه که در اون صورت باید رسما به مراجع قانونی مراجعه کنه و از طریق اونا پرونده مجددا باز میشه (اینو تو کارگاههای پرشکی قانونی بهمون یاد داده بودند). گفت خواهش میکنم شما این نامه رو بده من از بایگانی با نامه شما این پرونده رو یه جوری میگیرم، گفتم این قانونی نیست، شما که خودتون وکیل هستید دیگه چرا؟ که در جوابم گفت وکیل چیه خانم دکتر! من قاضیالقضاتم !
▪ به دنبال قاتل مرموز
در حق مریض من در این بیمارستان کم کاری شده و من ته و توی قضیه رو در میارم. خلاصه رفت و بعد از نیم ساعت دوباره آمد و گفت خانم دکتر در بین تمام پزشکانی که بالای سر مریض من میآمدند شما اصلا فرق داشتید و اخلاقتون یه جور دیگه بود و من میدیدم که شما چقدر وظیفهشناسید ولی متاسفانه همه مثل شما نیستند و شما نباید بقیه رو با خودتون مقایسه کنید.
من از شما هیچ شکایتی ندارم اما به کمک شما احتیاج دارم که ببینم چه بلایی سر پدر من اومده بعد هم تون صداش رو پایین آورد و گفت من فهمیدم که اونشب به مریض من یه آمپولی زدند! شما اگه با من همکاری کنید.
نذاشتم حرفش تموم شه، گفتم آقای محترم من تنها خواهشی که میتونم از شما بکنم اینه که حتما بفرمایید شکایت کنید تا هم خودتون شکتون برطرف شه هم این که اونایی که پرونده پدر شمارو میخونن ببینن که ما چقدر زحمت کشیدیم و آخرش هم چه حرفایی که نباید بشنویم، یه جوری حرف میزنید که انگار ما قاتلیم!
- من اصلا در مورد شما نمیگم اما همه که مثل شما نیستند . . . .
▪ ارثی از نوع دیگر
نگاش کردم تون صداش رو آورده بود پایین و همینطور یک ریز حرف میزد . یک حس انزجار وحشتناک بهم دست داد . قبلا همراهای زیادی رو دیده بودم که به نحوه رسیدگی از بیمارشون معترض بودند اما جنس این یکی با بقیه فرق میکرد. تو چشماش هیچ تاسفی دیده نمیشد یا حتی خشمی!
متاسفم که اینو میگم بیشتر شبیه کفتارهایی بود که میخواد از دولتی سر یک لاشه! که از اتفاق پدرش بود به پولی برسه و فکرم میکرد حالا که تخصصش رو داره چرا تو تاریکی تیری نزنه، اونم دقیقا روز بعد از مرگ پدرش! به قول دکتر یاء بدجوری بوی کباب شنیده بود! خلاصه حالیش کردم که اشتباه گرفته و من حاضر به همکاری باهاش نیستم. نیم ساعت بعد دیدمش که داره با یک پرستار همونطوری حرف میزنه.
▪ شاید رنج آزادی
نه اینکه بخوام بگم این بده که بیمارها نسبت به حقوقشون آگاه باشند و بخوان از تصمیماتی که ما میگیریم اطلاع داشته باشند اما متاسفانه اینجا خیلی از آدمایی که اعاده تظلمخواهی میکنند اونهایی هستند که اصلا در موردشون کم کاریی نشده و اینه که اکثر شکایتهای پزشکی در ایران بیاساسه و به جایی هم نمیرسه به جز اینکه وقت پزشک مربوطه رو یه مدت بگیره و در دراز مدت پزشکها رو محافظه کارتر بکنه و آزادی عمل و تصمیمگیری رو ازشون بگیره و باعث شه از اون طرف از ترس این شکایتها خیلی از جاها ما به بیمارا و همراهاشون حق انتخاب و تصمیمگیری بدیم که اصلا در اون زمینه توانایی و صلاحیت تصمیمگیری و انتخاب کردن رو ندارند و درنهایت به ضرر خودشون تصمیم میگیرند که یه موردش رو هم بعدا خواهم گفت.
من فکر میکنم تو این زمینه هم مثل خیلی جاهای دیگه باز ما به حقوق و امکاناتی دسترسی داریم که فرهنگ و زمینه استفادش فراهم نشده و از این جهت میشه واقعا گفت که خیلی جاها داریم از زیادی آزادی رنج میبریم.
دکتر فاطمه خالقی
منبع : هفته نامه سپید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست