سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
روایتهای اشتباه تاریخی
![روایتهای اشتباه تاریخی](/mag/i/2/ye1c5.jpg)
یکی از غرایب گفتمان گروهی از رهبران سیاسی ایران در مورد فلسطین این است که واقعیت حی وحاضر را رها کردهاند و به نبش قبر تاریخی رو آوردهاند. تو گوئی در پنجاه سال اخیر اسرائیل کم به فلسطینیان ستم کرده که باید به گذشته تاریخی روابطشان روی آورد! و اگر هم قرار است بحث تاریخی شود چرا مورخان مبرز (مانند بنی موریس و ایلان پیپ) و روشنفکران خوشنام (مانند نورمن فینکلستاین، مارک الیس، و نوام چامسکی) را که به تفصیل علمی از جنایات تاریخی و استفاده ابزاری اسرائیل از هولوکاست پرده برداشتهاند از قلم میاندازند و به رسواترین منکران هولوکاست که هم و غمشان تطهیر اروپا از جنایات نسل کشی و نژادپرستی است استناد میکنند؟
از مهمترین مسائل امروز فلسطین دیواری است که اسرائیل به میل خود در کرانه غربی میکشد و بدین وسیله فلسطینیان را از یکدیگر جدا کرده، آب و املاک آنها را غصب میکند و با زمینخواری دولتی حتی بخش مسلمان نشین قدس را هم در خطر تجزیه قرار داده است.
در حالی که بولدوزرهای اسرائیلی مشغول ساختن این سد یاجوج و ماجوج و گسترش شهرکهای رنگارنگشان در قلب فلسطینند و با این کار خود به اجماع جهان متمدن همه قوانین بینالمللی و انسانی را نقض میکنند سخنگویان ایرانی خود را در خم یک کوچه تاریک و پر اوهام تاریخی محبوس کردهاند. ببینید کدام روشنفکر یا سیاستمدار فلسطینی با آنکه آنها تبحر و تخصص تاریخی لازم را هم دارند این چنین تاریخگردی میکنند؟ به آثار ادوارد سعید و رشید خالدی و شبلی تلهمی نگاه کنید. کدامیک از آنها ادعاهای تاریخی بدون سند این رهبران ما را تکرار یا تایید میکنند؟
اخیراً یکی از با تجربهترین نخبگان سیاسی ایران که به فراست و درایت نیز مشهورند ادعا کردهاند که علت رفتار غیر انسانی و تبعیض علیه یهودیان و در نهایت نسلکشی و اخراج آنها از اروپا صهیونیسم بود که <موی دماغ قدرتهای اروپایی شده... و دولتهای اروپایی را مستاصل کرده بود.> اما واقعیت این است که صهیونیسم معلول ضد یهودیگری اروپایی بود و نه علت آن.
حضرت ایشان اسناد غائله <درایفوس> (۱۸۹۴-۱۸۹۹ میلادی) را مطالعه کنند تا ببینند چگونه کلیسای کاتولیک، سلطنت طلبان دست راستی و ارتش نژاد پرست فرانسه برعلیه یک سرگرد بیگناه یهودی توطئه کرده او را پس از محاکمهای فرمایشی و به جرم واهی خیانت، عامل شکست فرانسه در برابر پروس قلمداد نموده و به جزیره شیطان تبعید کردند. از اینجا بود که واضع صهیونیسم تئودور هرتزل که در آن زمان یک خبرنگار یهودی غیرمذهبی حاضر در این محاکمات بود به این نتیجه رسید که حکومتهای مدرن و سکولار اروپایی هم مانند پیشینیان مسیحی خود (که دو هزار سال یهودیان را به اتهام قتل حضرت مسیح شکنجه و آزار کردند) تا بن استخوان ضدیهودند. از اینجا بود که هرتزل از مدرنیسم سکولار اروپایی رویگردان شد و به این باور رسید که یهودیان هرگز در میان جوامع غرب که علیرغم ادعای مدرنیستی شان هنوز نژادپرست و ضدیهودند، امنیت نخواهند داشت. پس از این ناامیدی بود که رویای سرزمینی مستقل برای یهودیان در ذهن هرتزل رشد کرد.
و این ۴۰ سال قبل از این بود که به قول این سخنور شهیر ما صهیونیسم موی دماغ اروپا شود. و تازه بعد از این ۴۰ سال هم صهیونیستها اقلیت کوچکی از یهودیان را تشکیل میدادند. در آن زمان قاطبه مذهبیون یهودی صهیونیسم را بدعتی بیش نمیدانستند. این خاخامهای یهودی ضدصهیونیست که عکس روبوسیشان را با آقای احمدینژاد دیدهاید اقلیتی بسیار کوچکند ولی در آن زمان اکثریت مطلق را تشکیل میدادند. بهعلاوه یهودیهای مدرنیست و سکولار- مسلک هم آرمان صهیونیسم را نمیپسندیدند زیرا بهنظر آنها تشکیل دولت یهودی حرکتی ارتجاعی و نوعی بازگشت به گتوهای قرون وسطائی بود.
قدرت واقعی صهیونیسم بعد از جنگ جهانی دوم و به دنبال نسلکشی و اخراج یهودیان از اروپا اوج گرفت. این هولوکاست بود که یهودیان را، اعم از مذهبی و سکولار، در حمایت از دولت یهودی متحد کرد. این هولوکاست بود که کشورهای اروپایی را به وسوسه پاک کردن داغ ننگ بزرگترین نسل کشی تاریخ از پیشانی خود به این واداشت که مردم بیگناه فلسطین را وجهالمصالحه خود قرار دهند و به تاوان کشتار یهودیان بیدفاع اروپایی اشغال فلسطین از سوی صهیونیستهای مسلح را به لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی تایید و ترغیب کنند. جالب اینکه در این اثنا برخلاف نظریههای تاریخی فیالبداهه سخنرانان ما، اکثر صهیونیستها اصلاً در اروپا نبودند که موی دماغ کسی شوند و یا هیتلر را بر علیه خود و سایر یهودیان تحریک کنند.
آنها در جاهای دیگر بودند و اگر در جاهایی از اروپا (مثل زوریخ) دفتر و دستکی داشتند همه سعیشان در انتقال یهودیان به مجتمعهای یهودی در فلسطین بود. پس صهیونیستها نهتنها موی دماغ رژیمهای نژادپرست و ضدیهود نبودند بلکه آنها اهداف نژادپرستان (یعنی اخراج یهودیان از اروپا) را در راستای آرمانهای خود که تخلیه اروپا از یهود و افزایش جمعیت یهودیان فلسطین بود میدانستند.
گفتنی است که صهیونیستها که ضدیهودیگری را بیماری لاعلاج غرب میدانستند در عین حال معتقد بودند که [پدیده] یهودیستیزی برای آنها سبب خیر و عامل تسهیل و تعجیل در تحقق دولت یهود در فلسطین خواهد شد. تئودور هرتزل در خاطراتش نوشت: <یهودیستیزان مطمئنترین دوستان ما هستند. کشورهای ضدیهود متحدان مایند.> قابل توجه ساده دلانی که پخش جزوات مجعول ضدیهود (و نه ضداسرائیل) مانند <پروتکلهای زعمای صهیون> و <اسرار سازمان مخوف یهود> را راه مبارزه با صهیونیسم میدانند.
از نظر تاریخی قابل توجه است که علیرغم همه تلاشهای دولت فعلی اسرائیل برای استفاده ابزاری از هولوکاست (که خود گفتار دیگری را میطلبد) در آن روزگار صهیونیستهایی که فکر و ذکرشان تشکیل دولت اسرائیل در فلسطین بود اهمیت چندانی به نسلکشی و سایر جنایات ضدیهود (مثلاً محاصره و قتلعام گتوی یهودیان ورشو) نشان نمیدادند.
خایم وایتسمن (نخستین رئیسجمهور اسرائیل) و بن گوریون (نخستین نخستوزیر اسرائیل) بهصراحت میگفتند که نجات جان هزاران یهودی اروپایی در مقایسه با تحقق آرمان صهیونیسم (تشکیل دولتی دائمی برای یهود در فلسطین) امری کمارزش است. اسحق گرین باوم، رئیس کمیته نجات آژانس یهود در فلسطین در سال ۱۹۴۳ میگفت: <ارزش یک گاو در فلسطین از همه یهودیان لهستان بیشتر است.>
در حالی که یهودیان بیگناه در گتوهای اروپا و اردوگاههای کار اجباری کرور کرور به کام مرگ میرفتند، صهیونیسم نجات یهودیان از اروپا را نه هدف بلکه وسیله تحقق آرمان خود میدید. در این میان این جامعه یهودیان ایران بود که قربانیان نسلکشی لهستان را بدون قید و شرط و با آغوش باز پذیرفت.
این میهمانان لهستانی که کلماتی مانند پیراشکی و پونچیک را مدیون آنها هستیم در ایران زیستند و همین جا در گورستان یهودیان تهران مدفوناند. ای کاش رهبران ما بهجای این همه شلختگی و بیپروایی در گزارش تاریخ دیگران با شناخت از تاریخ ایران به جهانیان گوشزد میکردند که این سرزمین پس از دو هزار و ۷۰۰ سال که [پناهگاه] یهودیان بوده است در اوج نسلکشی ددمنشان و دیوسیرتان نژادپرست اروپایی بار دیگر مامن آنها گردیده بود.
● خلاصه کنیم: مطالعه تاریخی ما را به نتایجی متخالف با فرضهای این نخبه سیاسی پرآوازه ایران میرساند:
۱) صهیونیسم علت یهودیستیزی نبود بلکه معلول آن بود.
۲) صهیونیسم در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم عددی نبود که بتواند موی دماغ کسی شود یا اینکه دولتهای اروپایی را مستاصل کند.
۳) بین اهداف صهیونیسم و ضدیهودیگری اروپایی، تا آنجا که مربوط به اخراج یهود از اروپا و اسکانشان در فلسطین بود، همسویی و هماهنگی اصولی وجود داشت.
۴) نژادپرستان آلمانی جز در بازسازی ذهنی این رجل سیاسی و سخنور مشهور ما اصلاً مشکلی با صهیونیسم نداشتند. نازیهای در پی حل نهائی مساله یهود <یودن فراگه> بودند نه <صهیونیسمون فراگه.> تنها مشکل آنها با صهیونیسم این بود که علیرغم تلاشهای پنهان در سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۱ طرفین نتوانستند در چند و چون انتقال یهود از آلمان به فلسطین با هم کنار بیایند. مساله نازیها تنفّر عمیق نژادپرستانه از قوم یهود (و البته سایر افوام فرودست که مصداق امروزش مسلمانان اروپایند) بوده و هست نه عداوت با صهیونیسم.
پس چرا باید حرفی زد که نه از نظر تاریخی وزنی دارد و نه گرهای از مشکلات امروز مردم فلسطین باز میکند؟ چرا باید سخنی گفت که آبی به آسیاب نژادپرستان سفیدپوست آن روز و امروز میریزد و اسلحهای به دست دشمنان قسمخورده ایران و لابیهای قدرتمند آنها میدهد؟ اصلاً این معمائی است که چرا برخی از سیاستمداران جمهوری اسلامی اینقدر دلشان بهحال دولتهای جابر اروپای ابتدای قرن بیستم مانند آلمان و اتریش و ایتالیا و فرانسه سوخته است که گناه نابخشودنی و ضدانسانی نسلکشی و یهودیستیزی آنها را بهقیمت منافع ملی خود میشویند؟
خود این دولتها و ملتهایشان گناهشان را قبول کردهاند و به زبان خود میگویند درخت ۲۰ قرن یهودیستیزی مسیحی در نهایت میوه تلخ اخراج و نسلکشی یهودیان بیگناه را به ارمغان آورد. تنها گروهکهای نژادپرست سفیدپوست در این جوامعاند که هنوز دیوار حاشا را بلند میدانند. این سخنان بیحساب رهبران ماست که پای بدنامانی مانند آقای دیوید دووک (عضو سابق و سمپات لاحق گروه <کو کلوس کلان> که خون هزاران سیاهپوست مثله شده را بر دامان دارد) را به سمینار هولوکاست تهران باز میکند.
وقتی نژادپرستان و یهودستیزان برایمان هورا میکشند آیا نباید در خط مشی خود تامل کنیم؟ وقتی آلمان و سایر مظاهر استکبار جهانی، به معنی واقعی کلمه، گناه جبرانناپذیر تاریخی خود را پذیرفتهاند ما چرا باید دایه مهربانتر از مادر برای این استعمارگران پیر شویم و جنایات آنها را توجیه یا انکار کنیم، آن هم به قیمت امنیت و منافع ملی ۷۰ میلیون مسلمان ایرانی.
[احمد صدری/ * محمود صدری]**
* استاد جامعهشناسی و صاحب کرسی گورتون در مطالعات جهان اسلام، دانشگاه لیک فورست، شیکاگو
** استاد جامعه شناسی نظری و ادیان تطبیقی، دانشگاه تگزاس
* استاد جامعهشناسی و صاحب کرسی گورتون در مطالعات جهان اسلام، دانشگاه لیک فورست، شیکاگو
** استاد جامعه شناسی نظری و ادیان تطبیقی، دانشگاه تگزاس
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست