سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
چرا آینده به ما نیاز ندارد؟
![چرا آینده به ما نیاز ندارد؟](/mag/i/2/yf4i1.jpg)
از زمانی كه من درگیر خلق فنآوریهای نو شدم، ابعاد اخلاقی آنها همیشه مرا نگران میكرد ولی تنها در پاییز سال ۱۹۹۸ بود كه متوجه شدم، خطراتی كه در قرن بیست ویكم با آنها رو به رو هستیم تا چه اندازه نگرانكننده است. ناراحتی من از زمانی شروع شد كه باری كورتسویل، مخترع معروف اولین ماشین خواندن برای نابینایان و بسیاری از وسایل حیرتانگیز دیگر، آشنا شدم.
ری و من هر دو از سخنرانان كنفرانسی در مركز جورج گیلدر بودیم و من كاملاً تصادفی و زمانی كه سخنرانی هر دوی ما به پایان رسیده بود، در هتل با او رو به رو شدم. ری به من گفت، سرعت پیشرفت فنآوری افزایش خواهد یافت و پیشبینی كرد كه انسانها به تدریج یا تبدیل به روبات میشوند یا به نحوی با آنها درهم میآمیزند كه كاملاً شبیه روبات به نظر برسند.
با این كه قبلاً از این قبیل اظهارات شنیده بودم ولی گفتههای او مرا كاملاً غافلگیر كرد؛ به خصوص از این جهت كه ری دارای توانایی ثابت شدهای در زمینه پیشبینی و خلق آینده بود. من از قبل میدانستم كه فناوریهای جدید مانند مهندسی ژنتیك و فنآوری نانو به ما قدرت بازسازی جهان را دادهاند ولی پیشبینی چنین سناریوی واقعبینانه و زودرسی برای خلق روباتهای هوشمند مرا غافلگیر كرد.
ری یك نسخه پیش از چاپ كتاب خود به نام«عصر ماشینهای معنوی» به من داد كه در آن زمینه فاضله خود را پیشبینی كرده بود؛ مدینه فاضلهای كه در آن انسانها از طریق یكی شدن با فنآوری روبات به نامیرایی دست مییابند.
بخشی از این كتاب( به قلم تئودور كاژینسكی) كه مرا بیش از سایر قسمتها نگران كرد مربوط به چالشهای ناشی از جنبشهای ضد علم و فنآوری بود. در آن بخش، از قول نویسندهای آمده بود كه خواه انسانها كنترل كامل دنیای خود را به كامپیوترها و سایر ماشینها بدهند یا ندهند، آینده برای اكثریت بشر تیره خواهد بود.
شرحی كه كاژینسكی از دنیای تیره پیشروی بشر میدهد در واقع توضیح مشكل شناخته شده بشر در طراحی و استفاده از فنآوری است. به عنوان مثال، استفاده بیش از حد از داروهای آنتیبیوتیك باعث ظهور انواع باكتریهای مقاوم به آنتیبیوتیك شد. همچنین مبارزه برای ریشهكنی انگل مالاریا با استفاده از سم د.د.ت، منجر به ظهور انواع مقاوم پشه مالاریا گردید.
دلیل این قبیل مشكلات واضح است: سیستمهای دستاندركار، پیچیده هستند و شامل تعامل و بازخورد میان اجزای مختلف میباشند. هر نوع تغییر در چنین سیستمی، باعث آبشاری از تغییرات میشود كه پیشبینی مسیر آن دشوار است. این موضوع به خصوص زمانی كه پای اعمال انسانی در میان باشد صدق میكند.
تقریباً در همان زمان بود كه كتاب هانس موراوك به نام روبات به دست من رسید. موراوك یكی از دانشمندان پیشگام در زمینه علوم روباتیك در دانشگاه كارنژی ملون است.
وی در این كتاب اظهار داشته بود، زمانی قارههای آمریكای شمالی و جنوبی از یكدیگر جدا بودند. در آن زمان پستانداران جفتدار، گونه غالب آمریكای شمالی و كیسهداران، گونه غالب آمریكای جنوبی را تشكیل میدادند. زمانی كه به دلیل پایین رفتن آب، این دو قاره از طریق پاناما به یكدیگر متصل شدند، گونههای جفتدار آمریكای شمالی به دلیل سیستم متابولیسم و تولیدمثل و نیز دستگاه عصبی پیشرفتهتر، به سادگی بر كیسهداران آمریكای جنوبی فایق آمده و آنها را به عنوان گونه برتر كنار زدند.
به گفته وی در یك بازار كاملاً آزاد، روباتهای برتر نیز همان بلایی را بر سر انسان خواهند آورد كه گونههای جفتدار آمریكای شمالی، چندین هزار سال پیش بر سر گونههای كیسهدار آمریكای جنوبی آوردند. صنایع روباتیك برای دستیابی به ماده، انرژی و فضا به رقابت میپردازند و هنگامی كه قادر به فراهمسازی ملزومات خود نباشند، انسانهای بیولوژیك را از گردونه حیات حذف میكنند.
بعد از آن بود كه تصمیم گرفتم با دوستم، دنی هیلیس، گفتگو كنم. معروفیت دنی به عنوان یكی از بنیانگذاران شركت ماشینهای متفكر است كه موفق شد یك ابركامپیوتر موازی بسیار پر قدرت بسازد. با این كه پست فعلی من در شركت سان مایكروسیستمز، دانشمند ارشد است، ولی كار من بیشتر معماری كامپیوتر است و احترامی كه به دانش دنی در زمینه علوم اطلاعاتی و فیزیكی قائل هستم، بیش از هر كس دیگری است كه میشناسم. دنی همچنین ید طولایی در زمینه پیشبینی روندهای آینده دارد.
هنگامی كه در لسآنجلس با دنی و همسرش مشغول صرف ناهار بودیم، من در مورد ایده كور تسویل مبنی بر یكی شدن انسانها و روباتها با او صحبت كردم و پاسخی كه دنی داد مرا كاملاً غافلگیر كرد. او خیلی ساده گفت كه این تغییرات به تدریج صورت خواهد گرفت و ما به آنها عادت خواهیم كرد. البته من چندان هم شگفتزده نشدم، چون قبلاً نقل قولی در كتاب كورتسویل از دنی خوانده بودم كه میگفت: «من هم به اندازه تمام انسانها به بدنم علاقه دارم ولی اگر بتوانم با یك بدن سیلیكونی۲۰۰ سال زندگی كنم، آن را میپذیرم.»
پرسشی كه ذهن مرا به خود مشغول داشته بود كه چرا من قبلاً این همه در مورد خطر دانش روباتیك نگران نبودم؟ چرا سایر مردم نگران این گونه سناریوهای كابوسگونه نیستند؟
بخشی از پاسخ، مربوط به طرز تلقی ما از مسائل جدی است. با توجه به این كه ما به زندگی با پیشرفتهای عملی عادی خو گرفتهایم، مدتی زمان میبرد تا متوجه این حقیقت شویم كه فنآوریهای برتر قرن بیست ویكم یعنی روباتیك، مهندسی ژنتیك و فنآوری نانو تهدید متفاوتی با تمام فنآوریهایی كه قبلاً وجود داشتهاند در مقابل ما قرار میدهند. ارگانیسمهای مهندسی شده و رباتهای نانو از یك عامل به شدت خطرناك برخوردارند: آنها قابلیت تكثیر خود به نحوی را دارا میباشند. بمب فقط یك بار منفجر میشود ولی به این گونه پدیدهها، قابلیت تكثیر شدن را دارند و ممكن است به سرعت از كنترل خارج شوند.
البته هر یك از این فنآوریها چشماندازهای ناگفتهای نیز دارد. پیشبینی نامیرایی تقریبی كه كورتسویل به آن اشاره میكند، مشوق ماست؛ مهندسی ژنتیكی به زودی منجر به ایجاد درمانهای جدید برای بسیاری از بیماریها میشود؛ و فنآوری نانو و پزشكی نانو قادر به مداوای بیماریهای بیشتری است. آنها میتوانند باعث افزایش قابل توجه به طول عمر متوسط ما شوند و كیفیت زندگی ما را بهبود بخشند. با این حال، هر یك از این فنآوریها منجر به مجموعهای از پیشرفتهای كوچك و فردی میشوند كه نتیجه آن، تجمع قدرتی بزرگ و بنابراین خطری بزرگتر است.
فنآوریهای قرن بیست و یكم به اندازهای نیرومند هستند كه میتوانند باعث سوانح و نیز سواستفادههای كاملاً جدید شوند. از همه خطرناكتر این است كه این گونه سوانح و سواستفادهها، برای اولین بار كاملاً در دسترس افراد و گروههای كوچك قرار دارند. آنها برای كسب این تواناییها، نیازمند تأسیسات عظیم یا مواد خام نادر نیستند بلكه صرف داشتن آن كافی است.
بنابراین احتمالی كه ما با آن مواجه هستیم، صرفاً تولید سلاحهای كشتارجمعی نیست بلكه كشتارجمعی دانش محوری است كه میزان تخریب آن تا حدود زیادی در اثر خودتكثیری تشدید میشود.
هنگامی كه نوجوان بودم به تماشای برنامه ماجراجویان فضا ساخته جین رادنبری مینشستم. من ایده وی را مبنی بر این كه آینده انسانها در فضاست قبول كرده بودم ولی مهمتر از آن، وجود قهرمانانی بود كه معتقد به ارزشهای اخلاقی نیرومند بودند. این موضوع برای من جاذبه فراوانی داشت؛ یعنی این كه آینده بشر در سلطه انسانهای معتقد به اصول اخلاقی بود و نه روباتها.
نمرات ریاضی من در دبیرستان همیشه عالی بود و بعد از ورود به دانشگاه میشیگان، دورههای پیشرفته ریاضی را گذراندم. بعد از آن بود كه به تدریج با علوم كامپیوتر آشنا شدم؛ ماشین حیرتانگیزی كه با استفاده از یك برنامه خاص میتوانست مشكلات خاصی را حل كند.
بعدها به عنوان برنامهریز ابركامپیوترها مشغول كار شدم. بعد از مدتی وارد دانشگاه بركلی شدم و طی چند سال موفق به نوشتن نرمافزارهایی شدم كه شامل سیستم پاسكال، برنامههای سودمند یونیكس و یك ویراستار متن به نام vi۲ بود كه هنوز هم بعد از ۲۰ سال، بر روی كامپیوترهای كوچك مورد استفاده قرار میگیرد.
تا اوایل دهه ۱۹۸۰، نسخه یونیكسی كه نوشته بودم به موفقیت فراوان دست یافت ولی مشكلی كه در بركلی با آن رو به رو بودم، عدم وجود فضای كافی بود. بنابراین هنگامی كه سایر بنیانگذاران مایكروسیستمز با من گفت وگو كردند، من بلافاصله فرصت را برای همكاری با آنها غنیمت دانستم. در این شركت، من ساعتهای متمادی كار كردم و در خلق فنآوریهای پیشرفته ریزپردازشگرها و فنآوریهای اینترنت مانند جاوا و جینی شركت داشتم.
اینها را به این دلیل گفتم تا نشان دهم كه ضد پیشرفت و فنآوری نیستم. برعكس، من همیشه اعتقاد نیرومندی به ارزش تحقیقات عملی به منظور كشف حقیقت و نیز توانایی عظیم علوم مهندسی برای ایجاد پیشرفت مادی داشتهام، ولی در عین حال كه از معضلات اخلاقی عواقب فنآوری در زمینههایی ماند تحقیقات تسلیحاتی آگاهی داشتم، انتظار نداشتم كه با این گونه مسائل در حوزه كاری خود رو به رو شوم. دست كم نه به این زودی.
از مدتها قبل متوجه شده بودم كه پیشرفتهای بزرگ در زمینه فنآوری اطلاعات، حاصل تلاش دانشمندان كامپیوتر، معماران كامپیوتر یا مهندسین برق نیست بلكه حاصل كار دانشمندان فیزیك است.
در زمینه كاری خود به عنوان یكی از طراحان سه سیستم ریزپردازشگر (SPARC,picojava,MAJC) و به عنوان طراح برنامههای مربوط به آنها، من دارای دانش دست اولی از قانون مور هستم. به مدت چندین دهه، قانون مور به درستی میزان توانایی ما برای بهبود فنآوری نیمه رساناها را پیشبینی كرده است. تا یك سال قبل من تصور میكردم كه میزان پیشرفت پیشبینی شده توسط قانون مور تنها تا سال ۲۰۱۰ ادامه خواهد یافت و در آن سال ما به حد نهایت محدودیتهای فیزیكی میرسیم. اكنون برای من مسجل شده است كه فنآوری جدیدی به موقع ابداع خواهد شد تا به رشد بیشتر در این زمینهها كمك كند.
هنگام طراحی نرمافزارها و ریزپردازشگرها، هرگز این احساس را نداشتم كه مشغول طراحی یك دستگاه هوشمند هستم. نرمافزار و سختافزار چنان شكننده و قابلیتهای ماشین برای فكر كردن چنان محدود است كه این موضوع، حتی به عنوان یك احتمال در آینده، بسیار ناممكن به نظر میرسید.
اكنون بعد از ۳۰سال، ایده جدیدی به ذهن من خطور كرده است: این كه شاید در حال خلق ابزاری باشم كه منجر به ایجاد فنآوریای خواهد شد كه به تدریج جای گونه بشر بر روی زمین را میگیرد. با توجه به این كه تمام عمر كاری خود را مشغول ساخت سیستمهای نرمافزاری بودهام، به نظرم میرسد كه این آینده به آن خوبی كه برخی افراد تصور میكنند از آب در نخواهد آمد. رویای دانش روباتیك این است كه ماشینهای هوشمند قادر خواهند بود تمام كارهای ما را انجام دهند تا ما در آسایش كامل زندگی كنیم و به این ترتیب به بهشت بازگردیم!
چقدر طول میكشد تا این گونه روباتهای هوشمند ساخته شوند؟ با توجه به پیشرفتهای نو ظهور در قدرت محاسبه كامپیوترها، به نظر میرسد این كار تا سال ۲۰۳۰ ممكن باشد. به محض وجود این گونه روباتهای هوشمند، تنها قدم كوتاهی تا ایجاد یك گونه روبات باقی میماند. روبات هوشمندی كه میتواند نمونههای خود را بسازد.
رویای دوم علم روباتیك این است كه فنآوری روباتیك به تدریج جای ما را خواهد گرفت و به این ترتیب با سوار كردن ضمیر انسانی خود در آنها، به حالتی شبیه نامیرایی دست خواهیم یافت. این همان فرآیندی است كه دنی هیلیس تصور میكند به تدریج به آن خو میگیریم، ولی در صورت سوار كردن ضمیر انسانی خود در محصول فنآوری خودمان، چهقدر احتمال دارد كه بعد از آن خودمان و یا اصولاً انسان باشیم؟
معماری ژنتیك، نوید دهنده ایجاد انقلاب در كشاورزی با افزایش بازده محصولات و كاهش استفاده از مواد آفتكش؛ خلق دهها هزار گونه جدید باكتری، گیاه، ویروس و جانداران؛ جایگزین كردن تولید با نمونهسازی؛ ایجاد درمانهایی برای بسیاری از بیماریها؛ افزایش طول عمر و كیفیت زندگی ما و چیزهایی خیلی خیلی بیشتر است.فنآوریهایی مانند شبیهسازی انسانی، آگاهی ما را در مورد مسائل اخلاقی كه با آن رو به رو هستیم افزایش دادهاند. اگر، مثلاً بتوانیم با مهندسی مجدد، خود را به چند گونه مجزا نابرابر تقیم كنیم، در آن صورت ما مفهوم برابری را كه اساس دموكراسی ماست تهدید خواهیم كرد.
آگاه از خطرات موجود در مهندسی ژنتیك در حال رشد است. عامه مردم از مواد غذایی تغییر داده شده توسط شیوههای ژنتیكی آگاه و از این بابت نگران هستند. با این حال، فنآوری مهندسی ژنتیك رشد فراوانی كرده است. با این كه مسائل مهمی در این زمینه وجود دارند، نگرانی اصلی خود من در رابطه با مهندسی ژنتیك چیز دیگری است: این فنآوری به ما قدرت میدهد تا یك طاعون سفید ایجاد كنیم خواه به صورت نظامی، تصادفی، یا در اثر یك عمل عمدی تروریستی.
اولین بار شرح عجایب فنآوری نانو توسط برنده جایزه نوبل فیزیك، ریچارد فینمن، طی سخنرانی در سال ۱۹۵۹ آمد كه متعقاباً به چاپ رسید. كتابی كه در سالهای اواسط دهه۱۹۸۰ بر من تأثیر عمیقی به جا گذاشت، كتاب اریك دركسلر به نام موتورهای آفرینش بود كه در آن وی شرح زیبایی در این مورد داده بود كه چگونه دستكاری ماده در سطح اتمی میتواند باعث ایجاد مدینه فاضلهای در آینده شود كه مملو از فراوانی خواهد بود؛ جایی كه در آن میتوان تقریباً همه چیز را با هزینه اندك تولید كرد و تقریباً هر نوع بیماری قابل تصور یا مشكل فیزیكی را میتوان از طریق فنآوری نانو و هوشهای مصنوعی حل كرد.
به خاطر دارم كه بعد از مطالعه این كتاب، احساس خوبی در مورد فنآوری نانو داشتم. به عنوان یك متخصص فنآوری، این كتاب حسی از آرامش به من داد؛ به این معنی كه فنآوری نانو به ما نشان خواهد داد كه پیشرفت غیرقابل تصور نیز ممكن و در واقع، غیرقابل اجتناب است.
دیدگاه آیندهنگرانه دركسلر باعث شد كه گاه و بیگاه به شرح عجایب فنآوری نانو برای سایر افرادی كه چیزی در این مورد نشنیده بودند بپردازم. این عجایب با خطرات واضحی نیز همراه هستند كه من از آنها مطلع هستم. همچنان كه من طی یك كنفرانس فنآوری نانو در سال ۱۹۸۹ بیان كردم، ما نمیتوانیم صرفاً كار علمی انجام دهیم و توجهی به این قبیل مسائل اخلاقی نداشته باشیم.
متأسفانه همانند فنآوری هستهای، موارد استفاده مخرب از فنآوری نانو، بیش از موارد استفاده سازنده از آن است. از فنآوری نانو میتوان برای مقاصد نظامی و تروریستی استفاده كرد و وسایلی مخربی كه به این ترتیب ساخته میشوند، میتوانند منجر به تخریب انتخابی شوند؛ مثلاً، میتواند بر یك منطقه جغرافیایی خاص یا گروهی از مردم با خصوصیات ژنتیكی خاص تأثیر گذارد.
یكی از خطرات عظیمی كه می تواند ناشی از قدرت عظیم فنآوری نانو باشد، خطر نابود كردن بیوسفر زیست كرده است كه تمام حیات روی زمین به آن بستگی دارد.
عامل اصلی كه میتواند برای ما حكم ترمز را داشته باشد، وجود قدرت خود تكثیری مخرب فنآوریهای ژنتیكی، نانو و روباتیك است. خودتكثیری، شیوه غالب مهندسی ژنتیكی است كه از دستگاههای سلولی برای تكثیر طرحهای خود استفاده میكند. داستانهای زیادی در مورد روباتهایی مانند بورگ در ادبیات علمی تخیلی ما وجود دارد كه به تدریج جهش یافته و سعی میكنند از قید و بند مهارتهای اخلاقی كه سازندگان آنها بر آنها تحمیل كردهاند رهایی یابند.
فنآوریهای هستهای، بیولوژیك و شیمیایی به كار گرفته شده در سلاحهای كشتار جمعی قرن بیستم، در اصل نظامی بودند و در آن آزمایشگاههای دولتی توسعه یافتند. در مقابل، فنآوریهای ژنتیكی، نانو و روباتیك قرن بیست ویكم، دارای موارد استفاده تجاری هستند و تقریباً به صورت انحصاری توسط شركتها توسعه یافتهاند. در عصر تجارتگرایی، فنآوری در حال تحویل مجموعهای از اختراعات تقریباً جادویی است كه از هر زمان دیگر سودآورتر هستند.
از زمان كودكی به خاطر دارم كه مادربزرگ من شدیداً مخالف استفاده بیش از حد از داروهای آنتیبیوتیك بود. او از قبل از جنگ جهانی اول پرستار بود و دارای این اعتقاد منطقی كه استفاده از آنتیبیوتیكها، جز در مواردی كه مطلقاً ضروری باشند، برای انسان مضر است.
او مخالف پیشرفت نبود. او طی سال ۷۰ سال كاركردن به عنوان پرستار، شاهد پیشرفتهای فراوانی بود؛ ولی او مانند بسیاری از افراد منطقی دیگر، احتمالاً عقیده داشت كه طراحی روباتهایی كه جایگزین انسان شوند، نشانه غفلت شدید ماست، آن هم در زمانی كه ما برای استفاده از مسائل ساده با این همه مشكل مواجهیم.
ما باید درسی از ساخت اولین بمب اتمی و مسابقه تسلیحاتی متعاقب آن میگرفتیم. ما در آن زمان خوب عمل نكردیم و مشابهتی كه آن زمان با زمان فعلی ما دارد، نگرانكننده است. تلاش برای ساخت اولین بمب اتمی به رهبری فیزیكدان برجستهای به نام رابرت اپنهایمر ذاتاً به سیاست علاقه نداشت ولی از آنچه كه آن را تهدید شدید تمدن غرب در اثر روی كار آمدن رایش سوم مینامید، كاملاً آگاهی داشت، با انرژیای كه این نگرانی به او داده بود، او با هوش نیرومند، علاقه شدید به فیزیك و رهبری پرجاذبه خود، به آزمایشگاه لسآلاموس آمد و رهبری تلاش موفقی توسط مجموعهای باورنكردنی از مغزهای بزرگ را برای اختراع سریع بمب به عهده گرفت.
ما میدانیم كه هنگام آمادهسازی برای اولین آزمایش اتمی، فیزیكدانها این كار را علیرغم خطرات محتمل فراوان انجام دادند. آنها در ابتدا بر اساس محاسبات ادوارد تلر از این نگران نبودند كه انفجار اتمی ممكن است اتمسفر زمین را به آتش بكشد، محاسبه مجدد نشان داد كه این خطر تنها در حد سه در میلیون است. با این حال، اپنهایمر به اندازهای نگران این موضوع بود كه ترتیب تخلیه بخش جنوبغربی ایالت نیومكزیكو را داد. البته خطر شروع مسابقه تسلیحات هستهای نیز وجود داشت.
ظرف یك ماه از اولین آزمایش موفقیتآمیز، دو بمب اتمی شهرهای هیروشیما و ناكازاكی را نابود كردند. برخی دانشمندان پیشنهاد كرده بودند كه این بمب صرفاً نمایش داده شود و بر روی شهرهای ژاپن انداخته نشود. ولی تراژدی پرلهاربر هنوز در ذهن آمریكاییها زنده بود و برای رئیسجمهور ترومن بسیار دشوار بود كه بتواند صرفاً به نمایش بمبها اكتفا كند. با این حال، حقیقت اصلی احتمالاً بسیار ساده است: به گفته فیزیكدانی به نام فریمندایسون، «دلیل استفاده از بمب این بود كه هیچ كس شهامت و آیندهنگری این را كه بگوید نه، نداشت.»
در نوامبر سال ۱۹۴۵، سه ماه بعد از بمبارانهای اتمی، اپنهایمر به شدت از دیدگاه علمی دفاع كرد و گفت: «نمیتوان دانشمند بود مگر این كه اعتقاد داشته باشید كه دانش جهان و قدرت ناشی از آن، برای انسانها ارزش ذاتی دارد و این كه شما از آن برای كمك به اشاعه دانش استفاده میكنید و آماده قبول عواقب آن نیز هستید.»
اپنهایمر همراه با سایر دانشمندان، به تلاش برای پیشگیری از مسابقه مخفی تسلیحات هستهای ادامه داد. با این حال، تلاش او و سایر تلاشهایی كه به منظور حمایت از اقدامات معقول جهت بینالمللی كردن سلاحهای هستهای به منظور ممانعت از مسابقه تسلیحاتی به عمل آمد، یا به دلیل سیاستهای آمریكا و بیاعتمادی داخلی و یا به دلیل مخالفت شورویها، با شكست مواجه شد. به این ترتیب فرصت طلایی برای اجتناب از مسابقه تسلیحاتی به سرعت از دست رفت.
دو سال بعد، در سال ۱۹۴۸، اپنهایمر به مرحله دیگری در تفكرات خود رسید. او گفت كه فیزیكدانها به نوعی احساس گناه رسیدهاند كه نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
در سال ۱۹۴۹، اتحاد شوروی یك بمب اتمی منفجر كرد. تا سال ۱۹۵۵، هم ایالات متحده و هم اتحاد شوروی بمبهای هیدروژنی خود را آزمایش كرده بودند. به این ترتیب، مسابقه سلاحهای هستهای آغاز شد.
امروزه هم، مانند آن زمان، ما در حال خلق فنآوریهای جدیدی هستیم كه این بار انگیزه اصلی ایجاد آنها را پاداشهای مالی عظیم و رقابت جهانی تشكیل میدهد و ما علیرغم خطرات واضح، به ندرت به این موضوع توجه میكنیم كه زندگی كردن در دنیایی كه حاصل آنچه كه ما تصور و خلق میكنیم است، چه شكلی خواهد داشت. بله من قبول دارم كه دانش خوب است؛ همچنان كه جستجوی حقایق جدید نیز امر مطلوبی است. ما از زمانهای باستان همواره به دنبال دانش بودهایم. ارسطو كتاب متافیزیك خود را با این گفته شروع میكند كه تمام انسانها ذاتاً تمایل به دانستن دارند. ولی علیرغم پیشینه تاریخی آن، اگر دسترسی آزاد و توسعه نامحدود دانش باعث شود كه در معرض خطر آشكار انقراض نسل قرار گیریم، عقل سلیم حكم میكند كه باید حتی عقاید قدیمی و دیرپای خود را نیز مورد تجدید نظر قرار دهیم.
اگر میتوانستیم به عنوان یك گونه جاندار، در مورد آنچه میخواهیم، مقصدی كه به سوی آن حركت میكنیم و دلیل این امر، به توافق برسیم، در آن صورت در آینده با خطرات بسیار كمتری مواجه میشدیم. در آن صورت بود كه میتوانستیم درك كنیم چه چیزهایی را میتوانیم و باید كنار گذاریم. در غیر این صورت، به سادگی وارد مسابقه تسلیحاتی دیگری با استفاده از فنآوریهای ژنتیك، نانو و روباتیك خواهیم شد؛ به همان ترتیب كه طی قرن بیستم درگیر مسابقه تسلیحاتی با استفاده از فنآوریهای هستهای، بیولوژیك و شیمیایی بودیم. احتمالاً این بزرگترین خطر است؛ چون زمانی كه چنین مسابقهای آغاز شود، پایان دادن به آن بسیار مشكل خواهد بود. این بار ما درگیر جنگ با دشمنی نیستیم كه تمدن ما را تهدید میكند؛ بلكه عادات، تمایلات، نظام اقتصادی و نیاز رقابتی به دانستن است كه ما را به این نبرد میكشاند.
به نظر من، همه ما آرزو داریم كه میتوانستیم مسیر خود را با توجه به ارزشهای جمعی و اصول اخلاقی تعیین كنیم. اگر ظرف چند هزار سال گذشته به خرد جمعی بیشتری دست مییافتیم، در این صورت، گفتوگو برای رسیدن به این هدف، عملیتر بود و دیگر به اندازه زمان حال از قدرتهای عظیمی كه قرار است به آنها دست یابیم، نمیترسیدیم.
تصور بر این است كه غریزه بقا میتواند ما را به سوی چنین گفتوگویی سوق دهد. تمام افراد چنین تمایلی دارند ولی به عنوان یك گونه جاندار، رفتار ما در این جهت نیست.
زمانی چرچیل، نخستوزیر وقت انگلیس گفت، آمریكاییها همیشه بهترین كار را انجام میدهند؛ البته بعد از این كه تمام راههای دیگر را امتحان كردند. در این مورد ما باید با دوراندیشی بیشتری عمل كنیم چون اگر بخواهیم كار درست را برای آخرین مرحله نگه داریم، ممكن است اصلاً نتوانیم آن را انجام دهیم.
هنوز اعتقاد دارم كه زمینههای فراوانی برای امیدوار بودن وجود دارد. تلاشهای ما برای كنترل سلاحهای كشتارجمعی طی قرن گذشته، مثال خوبی در این مورد است. كنار گذاشتن تكثیر سلاحهای بیولوژیك توسط ایالات متحده، ناشی از تشخیص این نكته بود كه هر چند تولید این گونه سلاحها احتیاج به تلاشهای عظیم دارد ولی بعد از تولید و تكثیر آنها، قرار گرفتن این قبیل تسلیحات مرگبار در اختیار گروههای یاغی و تروریستی بسیار ساده خواهد بود.
كنار گذاشتن فنآوریهای ژنتیكی، نانو و روباتیك باید هم در سطح اینترنت و هم در سطح تأسیسات فیزیكی مورد تأیید قرار گیرد. همچنین تأیید این موضوع نیازمند اتخاذ قوانین اخلاقی نیرومند از جانب دانشمندان و مهندسین است؛ چیزی شبیه سوگند بقراط.
سؤال این است كه مبنای اخلاقی جدید برای تعیین مسیر خود را كجا میتوانیم پیدا كنیم. به نظر من، ایدهای كه دالایی لاما رهبر روحانی تبت در كتاب خود به نام اخلاقیات برای هزاره جدید مطرح كرده است، پاسخ مناسبی به این پرسش است. دالایی لاما میگوید، مهمترین چیز برای ما، زندگی كردن همراه با دوست داشتن دیگران است و جوامع ما باید تصور نیرومندتری از مسئولیت جهانی و وابستگی متقابل ما به یكدیگر داشته باشند. او همچنین استدلال میكند كه ما باید درك كنیم كه چه چیز مردم را خوشحال میسازد و قبول كنیم كه نه پیشرفت مادی و نه رفتن به دنبال قدرت دانش، هیچ یك كلید حل این معما نیستند.
هنوز بسیاری از افرادی كه از خطرات این فنآوریها اطلاع دارند به نحو حیرتانگیزی خاموشند. من نمیدانم آنها ترس خود را در كجا پنهان میكنند. آیا در این مورد شكی وجود دارد كه دانش میتواند تبدیل به سلاحی علیه خودمان شود؟
بنابراین من هنوز به جستجو ادامه میدهم. چیزهای بسیار بیشتری برای یادگیری وجود دارد. هنوز معلوم نیست كه ما موفق میشویم یا شكست میخوریم؛ معلوم نیست كه آیا به حیات ادامه میدهیم یا قربانی فنآوریهای خود میشویم. من تلاش میكنم به پاسخهای بهتری دست یابم.
نویسنده: بیل جوی
منبع:
Wired Magazin
پینوشتها:
۱. دومین مقالهی سیاحت غرب شماره ۳۳ با عنوان «پاسخ به پیشگوهای بدبین آینده فنآوری» پاسخی به این مقاله است كه جهت آشنایی با دیدگاههای گوناگون درباره تكنولوژی انتخاب و درج شده است.
۲. Bill Joy از مؤسسان شركت سان میكروسینتر، وی در خلق فنآوریهای پیشرفته ریزپردازشگرها و فنآوریهای اینترنت مانند جاوا و جینی شركت فعال داشته است.
منبع: ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۳۳
منبع:
Wired Magazin
پینوشتها:
۱. دومین مقالهی سیاحت غرب شماره ۳۳ با عنوان «پاسخ به پیشگوهای بدبین آینده فنآوری» پاسخی به این مقاله است كه جهت آشنایی با دیدگاههای گوناگون درباره تكنولوژی انتخاب و درج شده است.
۲. Bill Joy از مؤسسان شركت سان میكروسینتر، وی در خلق فنآوریهای پیشرفته ریزپردازشگرها و فنآوریهای اینترنت مانند جاوا و جینی شركت فعال داشته است.
منبع: ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۳۳
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست