یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
ضیافتی که همه را نمکگیر کرد
در طول حداقل یک دهه اخیر از مشارکت مردم در برنامهریزی، یا آنچه امروزه <برنامهریزی مشارکتی> خوانده میشود، فراوان صحبت شده است، لیکن در عمل به همان شیوه برنامهریزی سنتی که از آن تنها میشود با عنوان <برنامهریزی پاترنالیستی > یا <پدرسالارانه> یاد کرد، استفاده شده است. پدرسالاری یا پاترنالیسم چیست؟ به طور خلاصه پدری به خود این حق را میدهد که برای فرزندان خود در هر زمینهای - از انتخاب همسر و ازدواج گرفته تا انتخاب شغل و شیوه زندگی - اخذ تصمیم کند، ولی هرگز پیامدهای اخذ تصمیمات خود را نپذیرد و از پذیرش آن سر باز زند.
در حقیقت نقطه مقابل روش برنامهریزی مشارکتی، روش برنامهریزی پدرسالارانه است، یعنی دولت و جمع کارشناسان مورد اعتماد دولت، چه در بخش دولتی و چه در قالب مهندسان مشاور خصوصی و پیمانکاران، بدون مشورت با مردم - حذف مشارکت مردم - تصمیم میگیرند، طرحی را اجرای و طرح دیگر را اجرا ننمایند. در این شرایط اصولا اولویتهای جامعه نمیتواند مورد توجه قرار گیرد، زیرا دولت و جمع کارشناسان معتمد بر این باورند که خود نیازهای جامعه را به خوبی میشناسند و بدین لحاظ نیازی به شناخت اولویتهای جامعه ندارند. از دید جامعه طرحهای غیرمشارکتی همواره مشابه <تخممرغهای شکلاتی > هستند که تا لحظه باز کردن شکلات = ( افتتاح طرح ) کودک نمیداند چه چیزی نصیب او میشود. طرح سد سیوند و جالب تر از آن سد ملاصدرا نیز، به دلیل بیاطلاعی جامعه و در ارتباط با موضوع بحث حاضر، بی توجهی آشکار مسوولان سازمان حفاظت محیطزیست و اداره مسوول در سطح استان فارس، در حکم همان تخم مرغهای شکلاتی هستند که تازه زمانی که پوسته آن برداشته میشود، مشخص میگردد که درون آن چیست و پیامدهای آن کدام است.
در مورد سد سیوند و پیامدهای احتمالی آن بر پاسارگاد مطالب زیادی نوشته شد، اما دریغ از یک مطلب درباره آثار و پیامدهای این سد و سد ملاصدرا بر پارک ملی، پناهگاه حیات وحش و تالابهای بینالمللی طشک، بختگان و کمجان. در این ارتباط سکوت سازمان حفاظت محیطزیست و اداره کل حفاظت محیطزیست استان فارس شکلی غیرقابل توجیه به خود گرفته است. این همه در حالی است که احداث سد سیوند از سال ۱۳۷۱ آغاز شد و اخذ تصمیم درباره احداث سد ملاصدرا به سال ۱۳۷۷ باز میگردد و حداقل مسوولان استان موظف بودند - با توجه به آشنایی با آثار و پیامدهای اکولوژیک سد درودزن بر تالابهای پایین دست - سازمان مرکزی را مطلع ساخته و دراین خصوص هشدارهای لازم را اعلام نموده و مهمتر از آن به انجام اقدامات جدی مبادرت نمایند. متأسفانه همه چیز با سکوت برگزار شد و اصولا به نظر میرسد، قرار نیست درباره محیطزیست و ضرورت حفاظت از آن به طور جدی صحبت شود و همه طبیعت را دوست دارند، ولی هیچکس حاضر نیست نه قدمی در جهت حفاظت از آن بردارد و نه پولی در راه آن خرج کند. از این رو بهزودی میبایست با تالابهای طشک، بختگان و کمجان نیز خداحافظی کرد.
● بختگان گذشتهای حسرت بار، آیندهای نامعلوم
در اوایل سال ۱۳۴۶ حفاظت از مجموعه بختگان از طرف اداره شکاربانی فارس به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در تهران پیشنهاد شد و در پی این پیشنهاد از تاریخ ۱/۹/۱۳۴۷ منطقه شکار ممنوع و سپس در سال ۱۳۴۷ حفاظت شده اعلام شد. < اداره شکاربانی و نظارت بر صید استان فارس از همان بدو فعالیت از چرای بی رویه، قطع اشجار و شکار حیوانات در منطقه جلوگیری به عمل آورد. در اثر تلاش و پیگیریهای مأموران بهبود چشمگیری در تمامی زمینهها مشهود شد، به طوری که بعد از ۸ سال جنگلها و پوشش گیاهی احیا شدند، تعداد پرندگان مهاجر از مرز میلیون گذشت و جمعیت پستاندارانی مانند بز و پازن، قوچ و میش و آهو به بیش از ده هزار رأس بالغ شد.> در این زمان وسعت منطقه حفاظت شده به ۳۱۰۴۳۸ هکتار میرسید.
در گذشته نیز این فضای طبیعی باشکوه ارزشهای طبیعی خود را نشان داده بود و بر مبنای همین ارزشها، به منطقه حفاظت شده و در سالهای بعد به رتبههای بالاتر حفاظتی دست یافت. طبق نوشته مولف کتاب تالابها و پرندگان مهاجر ایران < این دریاچهها در سالهای پرباران بههم متصل شده و تشکیل دریاچه وسیعی را میدهند که تا ۱۸۱۰ کیلومتر مربع وسعت پیدا میکند. بخش بزرگتر کرانه این دریاچهها را گیاهان خاص تالابهای شور فرا گرفته و در ناحیه چشمههای شورآب اطراف گمبان، مشرف به دریاچه طشک، تالابهای وسیعی وجود دارد که دارای نی و جگن است. این تالابها زیستگاه مناسبی برای زاد و ولد کشیم تاجدار، اردک مرمری و چنگر است. ماندابهای کوچکی هم در نزدیکی چشمههای سهل آباد و رودخانه کر در دوشاخ مشرف بر دریاچه بختگان وجود دارد. در سال ۱۳۴۴ مشاهده شد که پلیکان سفید در اطراف دریاچه بختگان و آنقوت در تپههای اطراف آن زاد و ولد میکنند و فلامینگوها در تمام ایام سال در آنجا یافت میشوند.>
● اولین شوک جدی
تا این مرحله ظاهرا روند پیشرفت کار آنگونه بود که باید باشد لیکن در سال ۱۳۵۰ سد درودزن روی رودخانه کر و در انتهای شرقی واحد هیدرولوژیک <کام فیروز> احداث شد. از احداث این سد بیشتر دشتهای مرودشت و درودزن منتفع شدند؛ یعنی گسترش صرف سطوح زیر کشت و نه <توسعه کشاورزی> در مفهوم افزایش دانش فنی جامعه کشاورزی، افزایش بازدهی مصرف آب و راندمان تولید در واحد سطح. در نتیجه احداث سد درودزن اولین شوک جدی بر سیستم اکولوژیک بسیار پیچ در پیچ تالابهای منطقه و از جمله تالابهای طشک و بختگان وارد آمد. در همان سالهای نخستین پیامدهای اکولوژیک سد درودزن بیش و کم آشکار شد و نگرانیهایی را به وجود آورد. <متأسفانه ساختمان سد داریوش (درودزن) روی رودخانه کر و استفاده از آب آن برای آبیاری، تالابهای جنوبی حوضه نیریز و طشک را خشک خواهد کرد. ماندابهای بزرگ واقع در زرقان که از آبهای رودخانه کر تشکیل میشدند، اینک تقریبا از میان رفتهاند و ماندابهای مهم لاپویه و کمجان نیز در آینده نزدیکی بدون تردید گرفتار چنین سرنوشتی خواهند شد و زمانی که از سد استفاده شود دریاچههای طشک و بختگان از منابع مهم خود محروم میشوند و دیگر هرگز وسعت گذشته را نخواهند داشت. خوشبختانه ماندابهای گمبان (گمون ) و سهلآباد با چشمههای مستقل خود مصون از طرح آبیاری جدید خواهند بود و دست نخورده باقی میمانند.>
بدین ترتیب پیشبینی مولف <تالابها و پرندگان مهاجر ایران> به میزان زیادی به واقعیت گرایید، ولی آنگونه که در مراحل بعدی شرح داده خواهد شد، در وضعیت موجود دیگر نمیتوان از اصطلاح خوشبینانه <خوشبختانه> استفاده به عمل آورد. تقریبا یک دهه بعد - اوایل دهه شصت خورشیدی - بیژن فرهنگ دره شوری که سالیان دراز کل منطقه بختگان را درنوردیده است و هم او بود که برای نخستین بار گربهشنی Felis margarita در اطراف بختگان را مشاهده کرد، مینویسد: <وقتی سد درودزن در مسیر رود کر احداث شد نگرانیها از خشکیدن دریاچهها افزایش یافت. همزمان با ساختمان سد، کانالهای آبرسانی جدیدی احداث شدند که میتوانستند زمینهای بیشتری را مشروب نمایند. به همین دلیل به وسیله زهکشهای عظیم تالابهای متعددی را خشک کرده و به زیر کشت بردند. در همان سالهای اول تالابهای بیضا، لپوئی، آهوچر و زرقان نابود شدند. هرچند آب کافی برای زمینهای بیشتر موجود نبود اما احداث زهکشها و خشکانیدن تالابها همچنان ادامه پیدا کرد. سال گذشته تالاب عظیم کمجان به کلی نابود شد و امسال هم نوبت خرامه است که زهکش آن بهزودی تکمیل میشود.> بیژن فرهنگ دره شوری از آنچه در محدوده حوزه کر میگذرد، انتظار نتیجهگیری آموزنده دارد و به همین سبب مینویسد: <بررسی آنچه در حوزه رود کر میگذرد از هر نظر میتواند آموزنده باشد. حوادث ناگواری که مسبب بخش اعظم آن نه خشکسالی، که انسانها هستند.>
● نظریه فصلی بودن دریاچههای طشک و بختگان
طبق تحقیقات دفتر بررسیهای منابع آب وزارت نیرو وسعت دریاچه طشک حدود ۳۵۰ کیلومتر مربع و حجم متوسط آب دریاچه برابر ۳۰۰ MCM تخمین زده میشود. در مورد دریاچه بختگان نیز دفتر بررسیهای منابع آب وسعت دریاچه را حدود ۶۰۰ کیلومتر مربع و حجم آب دریاچه را حدود ۷۸۰ MCM برآورد مینماید. از آنجا که در ایران در خصوص عمق دریاچهها به ندرت مطالعات باتیمتری انجام گرفته است، درباره عمق دریاچههای طشک و بختگان نیز نمیتوان با قاطعیت اظهار نظر کرد، زیرا هر اظهارنظری میتواند به همان نسبت که درست است، نادرست هم باشد. بر مبنای این محاسبات، برای آنکه هر دو دریاچه پرآب بمانند، درمجموع به ۱۰۸۰ MCM آب نیاز است. در گذشته این آب از طریق ورود آب چشمه گمبان، ریزشهای جوی، سیلابهای فصلی و ورود رودخانه کر در محل دوشاخ کربال تأمین میشده است. طی سالهای اخیر از طریق دوکانال زهکش که تنها فاضلاب آلوده و مسموم کشاورزی را وارد دریاچهها مینمایند، دریاچهها آبی را دریافت مینمایند که قاعدتا نباید دریافت کنند.
نخست باید یاد آور شد، به هر گندابی، نمیتوان عنوان تالاب اطلاق نمود و در مرحله بعدی، گویا مسوولان امر دریاچههای طشک و بختگان را با گودال تبخیر اشتباه گرفتهاند. گذشته از این، با توجه به اینکه شیب تعدادی از اراضی زراعی و نیز مراکز مسکونی به سمت دریاچههاست، باید انتظار داشت که دریاچهها از این طریق نیز بخشی از فاضلاب انسانی و کشاورزی منطقه را به صورت آب زیرسطحی دریافت دارند.
تعدادی از محققان که قبول زحمت کرده و با نیم نگاهی وضعیت مجموعه بختگان را مورد توجه قرار دادهاند، به این باور رسیدهاند که دریاچههای طشک و بختگان اصولا" دریاچههای فصلی بوده و هرازچند سالی دچار خشکسالی میشوند، لیکن در باب توالی و شدت خشکسالیها اظهارنظری نکردهاند. ردیابی این پرسش که، آیا دریاچههای طشک و بختگان را باید در شمار دریاچههای دائمی یا موقت قرار داد، نیازمند تحقیقات بیشتر است، با این وصف در این زمینه میتوان فرضیاتی را نیز مطرح کرد. در این واقعیت که دریاچههای مذکور از چندین دهه پیش دچار خشکی میشدهاند تردیدی نیست ولی به نظر میرسد، خشک شدن گاه و بیگاه دریاچهها را نمیتوان تنها به شرایط طبیعی آن نسبت داد. بررسی صحت و سقم نظریه فصلی بودن دریاچههای طشک و بختگان را نه در محدوده دریاچهها، که از رودخانه کر و حوزه آن باید آغاز کرد.
● مهمترین سازههای حوزه رودخانه کر
هرگاه از سرشاخه رودخانه کر به سمت جنوب حرکت کنیم، نخست سد ملاصدرا در تنگه براق جلب توجه میکند. حجم مفید مخزن این سد ۴۱۱ میلیون متر مکعب در نظر گرفته شده و اهدافی که برای احداث آن عنوان شده عبارتند از افزایش ۱۰۰ میلیون مترمکعب به حجم دریاچه سد درودزن، گسترش۱۰هزار هکتار از اراضی دشت کربال، تولید ۱۰۰ مگاوات انرژی برقآبی، جلوگیری از تخریب اراضی دشت کربال در پاییندست سد درودزن و افزایش عمر مفید سد درودزن. البته به نظر میرسد، گسترش ۱۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی، قرار است از طریق زهکشی بیشتر تالاب بینالمللی کمجان صورت گیرد، ضمن آنکه باید یادآور شد، تالاب کمجان هم اکنون نیز کارکردهای اکولوژیک خود را - از جمله تأمین آب شیرین برای دریاچه بختگان - از دست داده است. در این شرایط نمیتوان صحبت از <توسعه > به طور اعم و < توسعه کشاورزی > به طور اخص به میان آورد. توسعه همواره مفهومی کیفی بوده و به معنای بهکرد شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی ادراک میشود، حال آنکه آنچه امروزه در جریان است - از احداث اتوبان در پارک وحش قمیشلو گرفته تا احداث خط لوله نفت و گاز در خجیر و پالایشگاه نفت در جزیره قشم - جملگی <بارگذاریهای بیرویه > محسوب میشوند. بحث در زمینه تفاوت موجود میان <رشد> و <توسعه> مقوله جدیدی نبوده و به اواسط دهه ۶۰ میلادی برمیگردد. در هر صورت به موازات احداث سد ملاصدرا، حتی سیلابهای فصلی نیز دیگر به دریاچههای طشک و بختگان نخواهند رسید. در ادامه مسیر سد درودزن قرار گرفته است که دشت سیریناپذیر کامفیروز را مشروب مینماید و سرانجام سد سیوند که به نظر میرسد شهرتی جهانی یافته و به معرفی بیشتر نیازی ندارد.
حال با توجه به اینکه زیر حوزه طشک - بختگان در انتهای حوزه کلان رودخانه کر قرار دارد، آیا انتظاری جز این میرفت که، دریاچههای طشک و بختگان رو به نابودی روند؟ هشدارها قبلا داده شده بود و هم ریاست سازمان حفاظت محیطزیست و هم مدیریت اداره کل حفاظت محیطزیست استان فارس در جریان امر قرار داشتهاند. با همه این اوصاف، همه چیز با سکوت مسوولین روبهرو شد. تالابهای طشک، بختگان و کمجان همچنان در فهرست رامسر قرار دارند، لیکن چند سالی است که، در فهرست مونترو (تالابهای در خطر جهان) قرار داده شدهاند، با این امید که شاید مسوولان محیطزیست و دیگر دستاندرکاران در جهت بهسازی تالابهای یاد شده اقدامی جدی به عمل آورند ؛ ظاهرا اقدام جدی همان آبگیری سد ملا صدرا و سیوند بود. بنابراین سازمان حفاظت محیطزیست به تعهدات بینالمللی خود نیز - کنوانسیون رامسر و کنوانسیون تنوع زیستی - پایبندی نشان نداده است.
● ضیافتی که همه در آن سهیم شدند !
بدین ترتیب بیش از ۲۰۰۰ جوجه فلامینگو در مرداد ماه سال جاری در یک ضیافت شوم نمکگیر شدند! لیکن مهماندار آن ضیافت، تنها وزارت نیرو نیست. وزارت نیرو و سازمانهای مربوطه در استان فارس، جملگی در تخریب پارک ملی، پناهگاه حیات وحش، تالاب بینالمللی بختگان، طشک و کمجان مقصر هستند و در نتیجه میبایست مهمانداران اصلی این ضیافت تلخ به شمار آیند. گویا مسوولان محیطزیست استان فارس نزدیکترین شاهدین به واقعه و در عین حال ساکتترین آنها نیز بودهاند.
اگر قرار است اقدامی مثبت انجام شود، در نخستین گام دریاچهها میبایست حقابه خود را، یعنی ۱۰۸۰ MCM آب سالم دریافت نمایند.
دومین گام عدم استفاده از دریاچهها به عنوان گودال تبخیر اراضی کشاورزی دشت کربال - خرامه است. وزارت نیرو، سازمان آب منطقهای فارس و سازمان جهادکشاورزی استان فارس موظفاند، برای انتقال فاضلاب زهکشهای صاحبالزمان و وزارت نیرو، به مکانیابی گودال تبخیر برای دریافت فاضلاب زهکشها مبادرت نمایند.
در نهایت تالاب کمجان میبایست باززندهسازی یا Rehabilitation شود، تا جاییکه کارکردهای اکولوژیک خود را باز یابد. هرگاه همه این اتفاقها بیفتد، در آن صورت میتوان انتظار داشت ظرف حدود ۱۰ - ۸ سال آینده، بختگان جانی دوباره گیرد، در غیر این صورت، میتوان از هم اکنون کل منطقه را به دست فراموشی سپرد.
البته نسل ما با خاطرات و عکسهای گذشته زندگی خواهد کرد، نسل جدید با طشک و بختگان آشنایی نخواهد یافت، ولی طبیعت پاسخ نهایی خود را خواهد داد.
کامبیز بهرام سلطانی ـ کارشناس محیطزیست و بازنشسته سازمان حفاظت محیطزیست
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست