شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
کار فرهنگی در برابر کار سیاسی
●۱۶ تیر
بعد از سخنرانی طباطبایی و موعظه تند او نسبت به عین الدوله و استبداد و همین طور بیان مشروطیت با وجه شرعی عین الدوله فهمید اگر دیر بجنبد نمی گذارند او در مسند صدراعظمی بماند. فلذا در چنین روزی در فردای روز سخنرانی طباطبایی با حضور دوستان نزدیكش جلسه ای در منزلش تشكیل داد تا در مورد مشكل پیش آمده مشورت كند و به راهكارهایی برای متوقف كردن این جنبش برسد.
سرانجام قرار شد با سه روش مختلف و همزمان منویات خود را حاكم كنند. و در روزهای آینده خواهیم دید كه این تصمیمات را به مرحله اجرا نیز درآوردند.
۱ - از آنجایی كه تلاش های عین الدوله و نزدیكانش برای تفرقه اندازی بین طباطبایی و بهبهانی به عنوان دو رهبر بزرگ مذهبی موافق مشروطه با شكست مواجه شده بود آنها در این جلسه تصمیم گرفتند جهت منصرف كردن طباطبایی از اهدافش تلاش نمایند و بعد از منصرف شدن طباطبایی می توانستند به راحتی بهبهانی را نیز از سر راه خود بردارند . اما منصرف كردن كسی كه نه اهل رشوه بود و نه اهل ریاست و عالمی بود آگاه به مسائل روز بسیار سخت به نظر می رسید، فلذا تصمیم گرفتند با بحث و گفت وگو و استدلال های علمی و مذهبی در او شك و تردید ایجاد كنند. برای این كار قرار شد ناصرالملك وزیر دارایی عین الدوله كه شخصی باسواد و موجه، تا حدودی مورد وثوق طباطبایی بود نامه ای به او بنویسد و او را با این استدلال ها كه ما امكانات و نیروی انسانی لازم جهت تاسیس مجلس را نداریم وی را منصرف نمایند.
۲- از آنجایی كه آنها احساس می كردند وعاظ و سخنوران مذهبی تاثیر بسیاری بر روی افكار عمومی مردم دارند و از جهتی دیگر رابطی هستند بین علما و مردم، تصمیم گرفتند آنها را با وعده و وعید و یا تهدید وادار به سكوت كنند. در غیر این صورت آنها را دستگیر و یا تبعید نمایند.
۳ - از طرف دیگر چون مردم به توصیه علما و رهبران ملی خواهان تاسیس عدالتخانه بودند لذا آنها را نیز با انتشار خبر تنظیم نظامنامه عدلیه آرام كنند و آنها با امید به تاسیس عدالتخانه در آینده سكوت كرده و به مرور زمان این هدف فراموش شود. تصمیمات این جلسه در روزهای آینده اجرا شد. ولی همانطور كه خواهیم دید هر كدام باعث ایجاد هیجانی تازه در مردم شد و آنها را به اهداف خود نزدیك تر كرد.
● ۱۷ تیر
بعد از تصمیماتی كه روزهای گذشته در جمع نزدیكان عین الدوله گرفته شد ناصرالملك كه وزیر دارایی عین الدوله بود جهت نوشتن نامه به مرحوم طباطبایی برای منصرف ساختن وی از تلاش در جهت تاسیس عدالتخانه انتخاب شد. او كه در بین وزرای دیگر عین الدوله به ساده زیستی معروف بود در انگلستان درس خوانده بود و به دانشمندی و نیكی و اهل دیانت شناخته می شد. در جواب سخنرانی مرحوم طباطبایی در سالگرد شهادت حضرت زهرا(ع) و در جهت منویات عین الدوله نامه ای بسیار مفصل خطاب به طباطبایی نوشت و بعد از شرح حال فرد بیماری كه بعد از مدت ها غذا نخوردن ران نیمه پخته شتر را به زور شلاق در دهان او می كنند خطاب به وی چنین می نویسد:
«... امروز تقاضای مجلس مبعوثان و اصرار در ایجاد قانون مساوات و دم زدن از حریت و عدالت كامله در ایران همان حكایت تازیانه زدن و ران شتر طپانیدن است.» به بیمار باید كم كم غذا داده شود تا معده اش عادت كند، سپس غذاهای سنگین داد. ناصرالملك به طباطبایی می گوید: «... این حرف ها كه در همه جای دنیا عصاره سعادت و شرافت و افتخار است، به عقیده اینجانب در ایران امروز مایه هرج و مرج و خرابی و ذلت و عدم امنیت و هزاران مفسده دیگر خواهد شد...» سپس می نویسد برای تشكیل مجلس نیاز به حداقل هزار نفر آدم كامل باسواد است كه با مسائل اقتصادی، سیاسی جهان آشنا باشند. سپس از طباطبایی می خواهد دویست نفر را معرفی كند.
«گمان بلكه یقین بنده این است و به صحتش قسم می خورم كه اگر از روی انصاف بخواهید انتخاب فرمایید در تمام ایران یكصدنفر نمی توانید پیدا كنید پس برای چه فریاد می زنید؟ برای كه سنگ به سینه می زنید؟»
او در این نامه با چندین قسم می گوید برای نجات كشور و تشكیل مجلس به عالم نیاز داریم و سپس به لزوم اتحاد ملت و دولت اشاره می كند:
«هیچ یك از دول متمدنه به منتها درجه عزت و سعادت نرسیدند، مگر وقتی كه دولت و ملت با هم متحد شده دلشان را به روی هم گذارده به اتفاق رفع نواقص خود نمود و اسباب ترقیات ملی را فراهم كردند و این اتفاق و اتحاد برای هیچ دولت و ملتی دست نداده مگر وقتی كه افراد و اجزای آن ملت به نور علم و تربیت منور شده و پرورش یافتند.»
ناصرالملك با نقل تاریخ یكصدساله ژاپن تصریح می كند پادشاه ژاپن بعد از بازدید از اروپا و دیدن پیشرفت آن سرزمین ها به كشورش برگشت و طی بیست سال سعی كرد به مردم وحشی ژاپن علم بیاموزد و برای این كار صدها استاد و معلم در شغل ها و اصناف و صنایع مختلف به ژاپن آورد و هزاران نفر را جهت آموزش به كشورهای اروپایی فرستاد و بعد از آن دستور مشروطه و تاسیس پارلمان را صادر نمود و ظرف ۱۷ سال توانست به این پیشرفت غیرقابل تصور برسد.
ناصرالملك پس از ذكر این تاریخ به طباطبایی یادآوری می كند كه در ایران نزدیك سه هزار مدرسه است كه از آن به خوبی بهره برداری نمی شود. بهتر است شما علما به وضعیت آن مدرسه ها رسیدگی كنید تا عالمانی را جهت استفاده از آزادی تربیت كنید. «دوازده سال دیگر دو طبقه شاگردهای فارغ التحصیل از این مدارس بیرون خواهد آمد. آن وقت مملكت ایران به قدر كافی آدم عالم خواهد داشت كه بتواند این حرف هایی كه امروز می زنند و ابداً ثمر و فایده ندارد از روی علم و بصیرت به موقع اجرا بگذارند.» و در انتها بدون اینكه به نام خود اشاره كرده باشد به نامه خود پایان می دهد.
مهدی محمودیان
منبع: تاریخ بیداری ایرانیان، ص ۴۵۴
منبع: تاریخ بیداری ایرانیان، ص ۴۵۴
منبع : روزنامه شرق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست