جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
خِرَدگرایی یا عقلگرایی
خِرَدگرایی یا عقلگرایی[۱] به معنی تکیه بر اصول عقلی و منطقی در اندیشه و رفتار و گفتار است.
این واژه هنگامی که در ارتباط با متفکرانِ نخستینِ قرنِ هفدهم از جمله دکارت، اسپینوزا، و گوتفرید لایبنیتز به کار رود به معنایِ باور به عقل به عنوانِ تنها منبعِ معتبرِ شناخت است. آنچه که تجربه و مشاهده به ما میگوید بسیار متزلزلتر از آن است که بشود به آن اعتماد نمود. این متفکران تلاش نمودند حقایقِ اصلیِ هستی را از راهِ برهان و استدلالِ عقلی اثبات کنند.
دکارت در کتابِ مشهورِ خویش «گفتار در روشِ درست به کار بردنِ عقل، و جستوجویِ حقیقت در علوم»[۲] توضیح میدهد که چگونه در بزرگسالی در تمامِ تعالیمِ رسمی و سنتی، اعم از دین و علم تردید کرد و به دنبالِ آن رفت که بنیادِ محکمی برایِ آن همه آموزههایی که همه بدیهی میانگاشتند بیابد.
وقتی برایِ یک فرض بنیادِ مطمئنی نمییابیم میتوانیم یک مرحله عقبتر رفته و در چیزهایی تردید کنیم که آن فرض بر آنها مبتنی است؛ یعنی فرضهایِ مرحلهٔ قبلِ آن. اگر این کار را ادامه دهیم به جایی میرسیم که این شک پدید میآید: «اصلاً آیا من وجود دارم؟». دکارت به همین مرحله رسید. او تلاش کرد وجود خویش را اثبات کند. جملهٔ معروفِ «میاندیشم پس هستم» همین تلاش را بیان میکند. استدلالِ دقیقِ دکارت به این ترتیب است: شک دارم که وجود دارم یا نه. اما در یک چیز شکی ندارم و آن وجودِ شک است. شک هست پس اندیشه هست. اندیشه هست پس وجودِ اندیشنده هست. بعدها این انتقاد مطرح شد که این استدلال هنوز اثبات نمیکند که وجود از آنِ من است.
اسپینوزا در کتابِ اصلیِ خویش که امروزه به نامِ «اخلاق»[۳] میشناسند اصولِ جهانبینیِ وحدتِ وجودیِ خویش را مانندِ قضایایِ هندسه با شروع از چند تعریف و اصلِ موضوعه و آوردنِ اثباتهایی که به «مطلوب ثابت شد» ختم میشوند اثبات میکند. او به این نتیجه میرسد که تنها یک جوهرِ واحد در تمامِ هستی وجود دارد که میتوان خدا یا طبیعت نامید. بههرحال همهٔ جهان، انسانها، حیوانات، درختان، نمودهایی از همان یک چیز است. اسپینوزا به دلیلِ اعتقاداتاش توسطِ کلیسا لعن و تکفیر شد. متنِ تکفیرنامه: [۴]
لایبنیتس نخستین فیلسوفِ آلمانی که هم در عالمِ فلسفه و هم در ریاضیات شهرت دارد مبدعِ مفهومِ مُناد در فلسفه و حسابِ دیفرانسیل و انتگرال است. کتابِ کوچک اما شناختهشدهٔ لایبنبیتس «منادولوژی» [۵] نام دارد که به فارسی نیز توسطِ یحیی مهدوی ترجمه شده است. او نیز به نوعی ادعا میکرد همهٓ فلسفهاش را از چند اصلِ معدود (مهمتر از همه اصلِ امتناعِ تناقض و اصلِ حکمتِ کافی) که به اعتقادِ وی اصولِ عقلانی هستند استخراج می نماید.
با فاصلهٔ کمی از این فلاسفه تجربهگرایانِ [۶] انگلیسی به این نتیجه رسیدند منشأِ شناختِ بشر درواقع تماماً از تجربهٔ حسی و حواسِ پنجگانه است و نه از عقل. همین امر دلیلِ ناکامیِ تلاشهایِ قبلی برایِ اثباتهایِ دقیق و بینقص بوده است. از جمله مهمترین تجربهگرایان جان لاک، بارکلی و هیوم هستند. هیوم بویژه بدلیلِ نقدهایش از اعتبارِ معرفتِ تجربی و نقدِ علیت مشهور است.
در قرنِ هجدهم فیلسوفِ معروفِ آلمانی کانت برایِ پدید آوردنِ یک همنهاد (ترکیبِ سازگاریبخش - سنتز) از عقلگرایی و تجربهگرایی تلاش نمود. او بخشهایی از معرفت را که در عقل ریشه داشتند از بخشهایی که ناشی از تجربیات بودند جدا نموده و ادعا کرد که سهمِ هر یک را میتوان بدقت مشخص نمود. تأثیرِ متقابل و مکملِ این دو عنصر را نیز میتوان تشخیص داد. این معرفتشناسی منجر به آن میشود که برایِ معرفت مرزهایی تعیین شود؛ مرزهایی که فراتر از آنها سخن گفتن بیاساس خواهد بود.
در دهههایِ اخیر واژهٔ خردگرایی در ارتباط با مدرنیسم که نظامی اجتماعی مبتنی بر عقل و علم است به کار میرود. متفکرانِ پستمدرن معتقد اند که کاربردِ بیاندازهٔ خردگرایی موجبِ زندگیِ روانیِ دشواری برایِ بشر گردیده است. البته این نگرشِ انتقادی شباهتی با انتقاداتِ برخی اسلامگرایان از خردگراییِ مدرن ندارد. متفکرانِ پستمدرن در انتقادِ خود این منظور را ندارند که چیزی به جز عقل (مثلاً معنویت یا وحیِ دینی) میتواند اعتبارِ معرفتی داشته باشد.
● نظر اسلامگرایان درباره خردگرایی
"تا کنون درمورد علت پیدایش انسان و جهان، خرد راه به جایی نبرده است. اگرمطابق گفته خردگرایان، آفرینش انسان یک امرطبیعی است پس قانون زندگی آنان نیز باید طبیعی و مبتنی بر قانون جنگل باشد. ازاینرو در خردگرایی، دموکراسی و حقوق بشر، یک (شعار منفعتطلبانه) بیش نیست. پس دموکراسی به معنای واقعی که همانا رعایت حقوق دیگران است فقط در رعایت قوانین اسلام واقعی میسر است و بس. چناچه علت پیدایش تروریسم فقط زیرپا گذاشتن حقوق ضعیفان، توسط زورمندان یعنی خردگرایان و حامیان دروغین دموکراسی میباشد.
اسلام گرایان به دلیل این که قابلیت قبول واقعیت را ندارند همواره با واقعیت در جنگ هستند و در جنگ با خرد گرایی دست به هر عملی میزنند بیشتر اسلام گرایان در برخورد با خردگرایی هیچ حرفی برای گفتن ندارند و بیشتر به سفسطه روی میاورند امروزه با پیشرفت تکنولوژی در جهان دیگر جائی برای دین های عقب مانده مانند اسلام وجود نخواهد داشت و فلسفه ی وجودی انها با به کار بردن کمی خرد و استدلال به فلسفه ای پوچ و بی اساس تبدیل میشود نکته ی قابل توجه این است که هیچ دینی به اندازه ی اسلام حقیقت ستیز نیست و ما باید خطر اسلام گرایی افراطی و گسترش تروریسم را جدی بگیریم(این نوشته را به این دلیل ویرایش کردم که یکی از اسلام گرایان نوشته بود اسلام گرایی و اجرای قوانین اسلامی عین دموکراسی و حقوق بشر است و...)
منبع : ویکی پدیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست