پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دولت ها برای بهبود نظم و انضباط اجتماعی، باید با تبلیغات صنعت هله هوله مقابله کنند


دولت ها برای بهبود نظم و انضباط اجتماعی، باید با تبلیغات صنعت هله هوله مقابله کنند
سال‌هاست که کارشناسان ما به بررسی این موضوع می پردازند که آیا برنامه های خشن تلویزیونی بر ارتکاب مخاطبان به جرایم مختلف مؤثر است یا خیر. اما مطالعات جدید حاکی از این حقیقت است که اکثر مجرمان جامعه ما که به جرایم مختلف خشونت‌امیز دست می زنند، از فقر موادغذایی و معدنی مورد نیاز بدن نظیر آهن، روی، منزیم، ویتامین ۱۲B و اسیدهای چرب اشباع نشده رنج می برند. از سوی دیگر مصرف هله هوله‌های بی‌ارزش هم نیز به کاهش استفاده از میوه ها و سبزیجات می انجامد. اما آیا اینک زمان آن نرسیده که بیش از برنامه های تلویزیونی خشونت‌بار، به مسأله تبلیغات پخش شده از میان این برنامه ها بیاندیشیم. هرچند لابی قدرتمند صنعت غذا همواره با بهانه های گوناگون اجازه نمی دهد که چنین تحقیقاتی در رسانه ها و نشریات ما منتشر گردد. و آیا همه ما باید به دلیل این جرایم تلویزیونی، روانه جهنم شویم؟
ـ آیا مشاهده برنامه های خشونت‌آمیز تلویزیون، ارتکاب به جرایم را به همراه دارد؟
البته این ایده‌ای است که به صورتی بی‌پایان از سوی جرم‌شناسان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اما در این مقاله، موضوع عجیب‌تر و شاید جذاب‌تر مطرح می شود: اگر جرایم مختلف از جعبه جادویی تلویزیون به جامعه سرایت می کند، نه این برنامه های خشن که میان برنامه های تبلیغاتی پخش شده در بین این برنامه ها را باید مسئول اصلی این شرایط دانست. این اساس، این اعمال خشونت‌آمیز از آن تصاویر مفرح و لذت‌بخش نشان‌دهنده زندگی شیرین خانوادگی و صحنه های عاری از هرگونه سیاهی در آن به وجود می آیند.
خب، اجازه دهید که من در ادامه برای توضیح بیشتر، یافته های یک مقاله علمی منتشر شده در آخرین شماره مجله «پزشکی اطفال و طب بزرگسالان» را برای شما بازگو کنم. در این مقاله، ایده مربوط به مصرف بیشتر غذاهای تبلیغ شده در میان برنامه ها از سوی کودکانی که بیش از دیگران، به تماشای تلویزیونی می نشینند، تأیید شده است نویسندگان این مقاله در پایان چنین نتیجه‌گیری نموده‌اند: «هر ساعت افزایش در مشاهده تلویزیون، به مصرف بیشتر روزانه ۱۶۷ کیلوکاری، منجر می گردد.»
البته اکثر این کالری های بیشتر نیز از طریق هله هوله‌هایی نظیر نوشابه های گازدار، بیسکوییت ها، چیپس ها، شکلات ها، کالباس، سوسیس، همبرگر و همچنین جوجه های سوخاری تأمین می شود. به علاوه، براساس این تحقیق مشاهده تلویزیون، رابطه‌ای معکوس با مصرف سبزیجات و میوه ها دارد.
اما در سال های اخیر، دیگر ما شاهد انجام هیچ پژوهشی جدی‌ای در مورد تأثیر رژیم های غذایی تلویزیون بر سلامت بدن‌هایمان نبوده‌ایم. ماه گذشته یک مطالعه دولتی نشان داد که در ۱۰ سال اخیر، تعداد دانش‌آموزان دبیرستانی دچار بیماری چاقی، تقریباً دوبرابر گردیده است. همچنین امروزه ۲۷ درصد دختران و ۲۴ درصد پسران ۱۱ تا ۱۵ ساله،‌ از این شرایط رنج می برند که تداوم چاقی می تواند به بروز دیابت و مرگ آنان پیش از رسیدن به ۵۰ سالگی منجر گردد. اما جذاب‌ترین پرسش مطرح این است که این رژیم های غذایی تلویزیونی، چه تأثیراتی می توانند بر ذهن ما بگذارند؟
در این مورد، ما با ده ها پژوهش روبه‌رو هستیم که نشان می دهد مصرف این هله هوله ها آسیب های فراوانی به مغز، قلب و معده مصرف‌کنندگان وارد می کند. البته شواهد مختلفی هم در مورد وجود ارتباط میان مصرف غذاهای نامناسب و بروز خشونت و رفتارهای ضداجتماعی، ارائه شده است.
اما تکان‌دهنده‌ترین نتایج را باید به پژوهش منتشر شده در ژورنال طب تغذیه و محیط زیست (JNEM) در سال ۱۹۹۷ میلادی نسبت دهیم. در این تحقیق، پژوهشگران دو گروه آزمون و کنترل را در یک مرکز بازپروری بیماران روانی ۱۳ تا ۱۷ ساله تشکیل دادند. البته بسیاری از این نوجوانان دارای فقر مواد مغذی در بدن‌هایشان بودند. به علاوه آنان به صورت میانگین در هر شبانه روز تنها ۶۳ درصد آهن، ۴۲ درصد منیزیم، ۳۹ درصد روی، ۳۹ درصد ویتامین ب ۱۲ و ۳۴ درصد اسیدفولیک توصیه شده توسط مقامات بهداشتی دولت را مصرف می نمودند.
در ادامه، پژوهشگران دو گروه مورد آزمون را با کپسول های حاوی مواد مغذی مورد نیاز و دارونما، تغذیه کردند. به علاوه، آنان همه زندانیان را در مورد بهبود رژیم های غذایی‌شان، راهنمایی نمودند. اما نتیجه این آزمایش چه بود؟ تعداد رفتارهای خشونت‌آمیز در میان گروه کنترل (مصرف‌کنندگان دارونما) با ۵۶ درصد و در گروه آزمون (مصرف‌کنندگان مواد مورد نیاز) با ۸۰ درصد کاهش روبه‌رو گردید. اما تعدادی از اعضای گروه کنترل حاضر نشدند رژیم غذایی خود را بهبود بخشند. البته رفتارهای آنان نیز با تغییری روبه‌رو نگردید. از سوی دیگر پژوهشگران برای اطمینان بیشتر، این نوجوانان را با دستگاه ثبت نوار مغزی نیز مورد آزمایش قرار دارند. (این دستگاه الگوهای مربوط به امواج مغزی را ثبت می کند) و با کاهش قابل توجهی در رفتارهای غیرعادی این نوجوانان پس از ۱۳ هفته مصرف موادمغذی لازم برای بدن، روبه‌رو گردیدند.
از سوی دیگر مقاله‌ای مشابه هم در سال ۲۰۰۲ میلادی در ژورنال روان‌پزشکی انگلستان به چاپ رسید که در آن چنین نتیجه گرفته شده بود که در میان گروه آزمون جوانان زندانی انگلیسی که با موادمعدنی، ویتامین ها و اسیدهای چرب تغذیه شده بودند، اعمال خشونت‌آمیز و اعتراضات با ۲۶ درصد کاهش روبه‌رو گردید. در مقابل بروز این اقدامات مجرمانه در میان گروه کنترل با هیچ تغییری مواجه نشد. پژوهشگران فنلاندی نیز دریافته‌اند که همه ۶۸ مجرم متهم به اعمال خشونت‌آمیز و مجرمانه، از بیماری پیشرفته هایپوگلوکائیما (یک نوع عدم توازن در سطح گلوکز که بدن به دلیل مصرف بی‌رویه شکر، کربوهیدرات ها و محرک‌هایی نظیر کافئین پدید می آید) رنج می برده‌اند. در ماه مارس سال جاری نیز، نویسنده سرشناس هموطن ما برنارد گش در مصاحبه‌ای با مجله «اکولوژیست» چنین گفته بود: «امروزه داشتن یک رژیم غذایی بد، می تواند به عنوان پیش‌بینی‌کننده بهتری برای اعمال خشونت‌آمیز آتی فرد به نسبت سابقه رفتارهای مجرمانه پیشین عمل نماید... به علاوه، باید پذیرفت که یک معاینه روان‌شناختی هم می تواند به عنوان پیش‌بینی کننده بهتری در مقایسه با سوابق قضایی فرد به کار گرفته شود ولی همچنان بررسی چگونگی تغذیه یک فرد، می تواند به عنوان بهترین و پیشروترین روش تعیین پیش‌بینی اقدامات یک انسان، مورد استفاده قرار گیرد.
ـ اما چرا وجود ارتباط میان رژیم غذایی و رفتار می تواند تعجب‌آمیز تلقی گردد؟
حتی اگر از آثار روانی خوردن شکر زیاد صرف‌نظر کنیم (نظیر رفتارهایی که برای از همه افرادی که در یک جشن ویژه جوانان شرکت می نماید، بروز می نماید)، عملکرد مغز ما به فرآیندهای بیوشیمیایی دقیقی وابسته است که نمی تواند بدون حجم متناسب و کافی مواد خام مغذی، به خوبی فعالیت نماید. البته مهمترین ماده مورد نظر ما اسیدهای چرب اشباع نشده (به ویژه نوع امگا ۳) روی، منیزیم، آهن، اسید فولیک و ویتامین B است، موادی که در مطالعه انجام شده بر روی زندانیان در سال ۱۹۹۷ میلادی هم با کمبود مواجه بود. در پایان سال گذشته میلادی هم گزارشی از سوی انجمن اجتماعی و غیردولتی «ساسلاین» انتشار یافت که توضیح می دهد رابطه میان رژیم های غذایی نامنظم و دارای کمبود با رشد افسردگی آلزایمر، بیماری های مغزی و سایر مشکلات رفتاری تا چه حد قوی است. شصت درصد وزن خشک مغز هر انسان نیز از چربی تشکیل گردیده که از لحاظ ساختار سرشار از اسیدهای چرب اشباع نشده آن در بدن، بی‌همتاست. روی و منیزیم بر متابولیسم چربی ها و تولید نروترنزمیترها (موادی شیمیایی که به سلول های عصبی اجازه می دهد با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند) هم تأثیر زیادی دارند.
هرچه شما هله هوله ها و میان وعده های ناسالم بیشتری بخورید، فضای کمتری را برای غذاهای حاوی مواد شیمیایی موردنیاز مغز باقی می گذارید. البته این گفته بدین معنا نخواهد بود که تبلیغاتچی های مواد غذایی، تنها افراد مؤثر بر کمبود مواد مغذی مصرف شده توسط ما هستند. در کتاب جدید «کراهام هاروی» با عنوان «ما خواهان مصرف غذاهای واقعی هستیم» نشان داده شده که کشاورزی صنعتی و اتکا بر کودهای شیمیایی مصنوعی، عامل اصلی کاهش مواد معدنی در سبزیجات به شمار می رود، در حالی که به کاهش کیفیت گوشت و شیر مصرفی ما هم منجر شده‌اند. مطمئناً در هیچ یک از این تحقیقات به این نکته اشاره نگردیده که یک رژیم نامناسب غذایی تنها عامل رفتارهای مجرمانه و ضداجتماعی است. اما مطالعات بررسی شده توسط من نشان می دهد که اگر دولتی خواهان آن است که مسأله جرایم را با شدت مورد بررسی قرار دهد، باید بر تبلیغات تجاری چنین غذاهای بی‌ارزشی، نظارت نماید.
اما در مقابل، دولت ما در برابر اقدامات شورای نظارت بر تلویزیون (OFCOM) که به عشق بازی با صنایع غذایی می پردازد، کاملاً بی‌تفاوت است. ما در حالی از کنترل تبلیغات مربوط به غذاهای بی‌ارزش و هله‌هوله سخن می گوییم که مدیران این شورا در یک سال اخیر ۲۹ جلسه را با حضور تولیدکنندگان و تبلیغاتچی‌های موادغذایی و تنها ۴ جلسه را با حضور مقامات بهداشتی و گروه های حامی مصرف‌کنندگان برپا نموده‌اند. همچنین نتایج چنین جلساتی را می توان در جزوات مشاوره‌ای چاپ شده از سوی این شورا مشاهده نمود. در این کتابچه ها هیچ راهکاری در جهت کنترل برنامه های تلویزیونی تبلیغاتی ویژه کودکان ۲ تا ۹ ساله نظیر رقص روی یخ، خیابان تاجگذاری و ایمردال و همچنین تبلیغات پخش شده با جامعه هدف کودکان ۹ سال به بالا، اندیشیده نشده است. بلکه آنان تنها قوانینی را در جهت نظارت بر تبلیغات ساخته شده برای کودکان زیر ۹ سال، تهیه نموده‌اند. همچنین آنان ادعا نموده‌اند که تصویب قوانین سخت‌گیرانه‌تر، هزینه های گزافی را برای این صنعت به همراه خواهد داشت. لذا مدیران این شورا برای حمایت از منافع و ارزش های مشترک رسانه های جمعی ما، تصمیم گرفته‌اند که هویت جسمی و روحی بچه های معصوم و بی‌گناه ما را قربانی نمایند.
البته در سطح اروپایی، این تضاد حتی با وضوح بیشتری جریان دارد. هفته گذشته خانم «ویایون ردینگ» عضو کمیسیون رسانه های جمعی اتحادیه اروپا، در سخنرانی خود در جمع صاحبان رسانه های این اتحادیه، از برنامه های خود برای گسترش فرصت های ارائه تبلیغات بازرگانی به مخاطبان سخن گفت. مهمترین راهکار وی هم گنجاندن قانونی تبلیغات در لابه‌لای برنامه های پخش شده از شبکه های مختلف تلویزیونی و کابلی و ماهواره‌ای در سراسر خاک اتحادیه اروپا و نه در میان این برنامه ها بوده است. البته وی از حمله اعضای پارلمان اروپا به این طرح نیز، انتقاد نمود. وی می گوید: «شما باید برای احقاق حقوق خود مبارزه کنید، اگر خواهان ماندگاری هستید... و به روشی نیز اعلام می نمایم که من برای پیشبرد برنامه‌هایم، نیازمند یاری شما هستم.»
در سراسر هفته گذشته من به دنبال دریافتن این مطلب بودم که آیا مسئولان قضایی ما نتایج تحقیقات ارائه شده در مورد ارتباط میان رژیم غذایی و جرایم را جدی می گیرند و یا خیر. در گذشته، گفته می شد که ما نیازمند مطالعات جامع‌تری هستیم، در حالی که هیچ گامی در جهت تأمین این منابع علمی برداشته نمی شد. پیشنهادهای من هم با بی‌مهری روبه‌رو شد و حتی من مورد حمله و بازخواست قرار گرفتم. اما آیا همه ما باید به دلیل این جرایم، روانه جهم شویم؟
نویسنده: جورج مونبیوت
مترجم: محسن داوری
منبع: www.Guardian.co.uk

۱ـ George Monbiot: صاحب‌نظر، روزنامه‌نگار و نویسنده سرشناس انگلیسی.