پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا
شبهات تاریخی - ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
پیامبراكرم ( صلی الله علیه و آله) در میان یهود و نصارای زمان خویش، دشمنان كینه توزی داشت. اینان به رغم آن كه شاهد نزول آیات بودند، آن را انكار میكردند، در حالی كه در كتابهای مقدس و پیشین خود، بشارتهایی را دیده و خوانده بودند كه (گواه و) تصدیق كنندهی پیامبر بود و اهل كتاب را به پیروی از پیامبر فرا میخواند، اما آن را انكار میكردند و نمیپذیرفتند...
در هر زمانهای، این دو شیوه انكار و لجاجت پیروانی داشته است كه بر راه و روش پیشینیان خود بودهاند. اینان در آن چه اعتقاد داشتند، تعصب میورزیدند كه از تحقیق علمی و پژوهش غیرجانبدارانه، بازشان میداشت. در نتیجه خاتم الانبیا ( صلی الله علیه و آله) را بزرگترین دشمنی میپنداشتند كه مشروعیتبقای راه و روش انكار و لجاجت را بر باد میداد. از این رو تلاش نمودند حقیقت نبوت خاتمالانبیا ( صلی الله علیه و آله) را سلب كرده، ایشان را فقط نابغهای قرار دهند كه بر عرب حكم راند و این وضع برای هر نابغهای مانند ایشان پیش میآمد، اما چون در سیره و كردار پاكش، آن چه مؤید نظریه و خواسته شان باشد نیافتند، با خیال و پندار خود افسانههایی بافتند و آن را به ایشان انگ زدند، تا در نبوتش خدشه وارد كنند. همهی آن چه را در این باره (و بدین منظور) بافتند، تاریخ تكذیب میكند. آنان بدین وسیله ملت و امتخود را فریب میدهند تا از گسترش اسلام میانشان جلوگیری كنند.
از شمار این پندارهای نادرست موارد مربوط به زندگی زناشویی پیامبر ( صلی الله علیه و آله) است. وضع اعتقادی و اجتماعی خیالبافان، آنان را بر بافتههای یاوهی خود یاری كرد. وضع آنان بدیشان اجازه نمیداد جز بیش از یك همسر داشته باشند، به رغم آن كه راه برای روابط جنسی بیحد و مرز باز میگذاشت، حتی برای مرد و زنی كه ازدواج كرده باشند، تا آن اندازه كه بیشتر ملتهای اروپایی اعتقاد داشتند: ضرورتی برای بودن مرد در خانه نیست، زیرا به هر حال خانه از مرد خالی نمیماند، گر چه مردانی باشند كه با همسر شوهر دوستاند یا این كه زن میتوانست مادر باشد بی آن كه نیاز باشد به صورت سنتی ازدواج كند كه مجبور باشد فقط با یك مرد رابطه داشته باشد!
معتقدان بدین فرهنگ در پی نكتهای قابل خدشه در زندگی زناشویی پیامبر ( صلی الله علیه و آله) بودند. از این رو با پندار و خیال، افسانههای عشقی و رمانتیك بافتند و همان را دلیل ازدواج پیامبر ( صلی الله علیه و آله) با زینب بنت جحش - كه شوهر كرده بود - دانستند و میپنداشتند پیامبر كاری كرد كه شوهرش او را طلاق دهد تا خود بتواند با زینب ازدواج كند!
افسانههایشان چنین میگوید:
«زینب بنت جحش با زید بن حارثه ازدواج كرده بود. روزی پیامبر ( صلی الله علیه و آله) به خانهی زید رفت و او را صدا زد، اما وی را در خانه نیافت. در خانهی او پردهای بیش نبود و باد وزید و پرده كنار رفت و زینب از پشت آن دیده شد. وی زنی زیبا و دل ربا بود كه مانندش را محمد پیشتر ندیده بود. از این رو از زیبایش شگفت زده شد و از پشت پرده با زینب سخنانی گفت، سپس برگشت، در حالی كه در دل عشق زینب را داشت!
هنگامی كه زید به خانه برگشت، زینب ماجرا را بدو گفت و زید دانست پیامبر عاشق زینب شده، از این رو وی را طلاق داده، آن گاه محمد با او ازدواج كرد!»
در ابتدا افسانه بسیار احساس برانگیز است و به حقیقتباید چنین باشد برای هر كه نداند زینب كیست و چگونه با زید ازدواج كرد و چه سان زید طلاقش داد، آن گاه چگونه پیامبر با زینب ازدواج كرد. اما برای كسی كه به همه یا جزیی از حقیقت آگاه باشد، این افسانه، خرافهای بیش نیست كه در برابرش رنگ باخته، میداند این داستان، نمونهای از كارهای برخی شرق شناسان برای تشویه و زشت جلوه دادن كردار و سیرهی نبوی است تا به اغراض و اهداف تبلیغات مسیحی میان مسلمانان دستیابند. در این صورت، حقیقت كدام است؟
● نخستین حقیقت:
برای از بین بردن این افسانه، از پایه و اساس، كافی است كه بدانیم زینب كیست و پیش از ازدواج با زید، چه نسبتی با پیامبر داشته است. زینب دختر امیمه دختر عبدالمطلب، عمهی رسولالله است! پس وی دختر عمهی پیامبر ( صلی الله علیه و آله) است كه كنار و نزدیك رسولالله رشد و نمو كرد. زینب در كودكی و جوانی نزدیك و كنار پیامبر بود و رسول خدا وی را پیوسته میدید و پیش از آن كه حجاب بر زنان واجب شود، زینب را مشاهده میكرد. در این صورت چرا در آن زمان، جمال و زیبایی زینب، پیامبر را مسحور و جادو نكرد؟ ! اگر پیامبر مایل به ازدواج با زینب بود، چیزی مانعی نبود، بلكه باعث افتخار و شادمانی زینب و خانوادهاش بود! اگر فقط همین حقیقت را بدانیم، دیگر كوچكترین ارزش و اثری برای آن افسانهی ساختگی نمیماند...
در ادامه حقایقی دیگر میآید كه این افسانهی خیالی و شگفت آور را سبك و سست میكند.
● دومین حقیقت:
چگونه زینب با زید ازدواج كرد؟
پیش از آن كه پیامبر مبعوث و برانگیخته شود، زید را پسر خواندهی خود كرد. وی نزد پیامبر رشد كرد و «زید بن محمد» نامیده شد.
سومین كسی كه پس از خدیجه و علی (علیهم اسلام) در خانهی پیامبر اسلام آورد، زید بود. پیامبر وی را بسیار دوست داشت و تصمیم گرفت او را با خانوادهای هاشمی وصلت و پیوند دهد تا جایگاه و موقعیتش را بالا برد، تا مسلمانان بدانند مرد مؤمن هم شان و كفو زن مؤمن است و پس از ایمان آوردن، فخر فروشی به خاطر اصل و نسب ارزشی ندارد.
پیامبر به خانهی عمهاش رفت تا دخترش، زینب، یعنی دختر عمهی هاشمی و قریشی رسولالله را برای زید كه در عرف قریشیان، در شمار بردگان و خدمتگزاران بود، خواستگاری كند. این امر بر زینب سخت و دشوار آمد و خواستهی رسولالله را نپذیرفت. برادر زینب پشتیبان خواهر بود، اما پیامبر كه نویدآور مكارم اخلاق برای آموزش آن به مردم بود، میخواستخود نخستین كسی باشد كه پای بند اخلاق باشد و بدان عمل كند، تا در عمل و كردار، اخلاق را به مسلمانان یاد داده، جزیی از فرهنگشان باشد... از این رو برخواستهی خود به زینب و برادرش پافشاری كرد، اما آن دو نمیپذیرفتند، تا آن كه خدای بلند مرتبه، سخن والای خود را فرو فرستاد:
هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی كه خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد. (۱)
پیامبر بر زینب و برادرش این آیه را خواند، سپس به زینب فرمود: زید را به عنوان همسر تو میپسندم. زینب عرض كرد: به آن چه رسولالله میپسندد، راضیام! بدین گونه ازدواج انجام شد.
دومین حقیقت نیز، آن افسانه را از بین میبرد، زیرا میتوان گفت چرا در تمام این مدت كه پیامبر ( صلی الله علیه و آله) با زینب سخن میگفت و وی ازدواج با زید را نمیپذیرفت، چرا پیامبر وی را برای خود خواستگاری نكرد؟ این چنین است كه افسانههای غرض ورزان، سستتر از تار عنكبوت است!
● سومین حقیقت:
زید، غلام و پسر خواندهی رسولالله با زینب، دختر عمهی پیامبر ازدواج كرد، اما زندگی مشترك آن دو دوام نیافت. زینب كه برای خشنودی رسولالله راضی به ازدواج شده بود، نتوانست از نخوت و خودبزرگ بینیاش دستبكشد. وی شریفترین نسب عرب را داشت و از همه به رسولالله نزدیكتر بود و زید در خانهی اینان، خدمتگزار بود!
زید مؤمن و فروتن، این بزرگ بینی را بر نمیتافت و به پیامبر شكایتبرده، متمایل به طلاق دادن زینب بود، اما پیامبر او را به شكیبایی میخواند اما میدانستخود بزرگ بینی به آسانی از دلها نمیرود. در جامعهای كه برخورد با مردم فقط بسته به نسب و ثروت بود، پیامبر نخستین تجربه را مینمود شاید بتواند سنت تفاخر به اصل و نسب و ثروت را بشكند، كه شاید با گذشت زمانی دراز و نبوغ و برتری نسلهای آتی و تكرار این تجربه با زنانی دیگر كه از سنت پیامبر پیروی كنند، جفا كاری از بین رفته و مردمان بر دوستی و یك رنگی و همدلی برانگیخته شوند.
زید كه هر روز دستبه گریبان مشكلش بود، دیگر نمیتوانست تحمل كند و شكیبایی ورزد. از این رو پیوسته به احترام پیامبر بدو رجوع میكرد، زیرا ایشان زید را همسر داده، و پیامبر هر بار به زید میفرمود: «همسرت را داشته باش!» .
روزها میگذشت و وضع میان زید و همسرش زینب بحرانیتر میشد. وحی رسید و به پیامبر خبر از آن داد كه در دل داشت، اما به سبب ترس از حرف مردم پنهان میداشت، زیرا پیامبر، رهبر و الگوی مردم بود. در این هنگام زید آمد و به پیامبر خبر داد روابط میان او و زینب به حد انفجار رسیده، هر دو به نتیجهی طلاق رسیدهاند. آن چه را پیامبر در همین باره در دل پنهان میداشت، اكنون بر زبان آورد كه فرمایش خدای بلند مرتبه بود: (۲)
(به خاطر بیاور) زمانی را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خواندهات «زید») میگفتی: همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهیز! (و پیوسته این امر را تكرار میكردی) ; و در دل چیزی را پنهان میداشتی كه خداوند آن را آشكار میكند، و از مردم میترسیدی در حالی كه خداوند سزوارتر است كه از او بترسی!»
آن چه را پیامبر به خاطر ترس از (حرف و حدیث) مردم پنهان میداشت، چه بود؟
خداوند میخواستحكمی را ثابت كرده، روش دیگری را به مردم بیاموزاند كه مخالف و ناهمخوان با احكام و آداب جاهلیتبود. اگر عربها كسی را پسرخواندهی خود میكردند، بدو نسبتخود را داده، وی را فرزند و پسر خویش میشمردند و دیگر او را منسوب به پدر واقعیاش نمینمودند، كه ستمی آشكار بود. قرآن به اینان میفرمود:
«آنان را به نام پدرانشان بخوانید كه این كار نزد خدا عادلانهتر است.» (۳)
و از آن رو كه پسرخواندهها منسوب به ارباب (و پدر خواندهها) میشدند، آن چه را بر فرزندان واقعی خود حرام میدانستند، بر اینان (فرزند خواندهها) نیز روا نمیدانستند. خداوند میخواست نهایت و پایانی برای این سنتبنهد، از آن رو كه بر پایهی درستی بنا نشده بود; وانگهی میخواست پیامبر نخستین كسی باشد كه این سنت را گسسته، معارف جدیدی در اسلام پایه گذاری كند. از این رو خدا دستور داد پس از آن كه زید - كه بدو زید بن محمد میگفتند - زینب را طلاق گفت، پیامبر با وی ازدواج كرده، زید را به نسبت درستش یعنی زید بن حارثه برگرداند:
«هنگامی كه زید نیازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوریم تا مشكلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان - هنگامی كه طلاق گیرند - نباشد; و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شكسته شود) .» (۴)
آن چه برشمردیم، حقایق ازدواج پیامبر با زینب بود، كه آن چه را غرضورزان با پندار و خیال خود بافته بودند، از بین میبرد! هرگاه شبههای به منظور كاستن شان و جایگاه پیامبر و اهل بیتش، در این جا و آن جا بشنویم یا ببینم، مانند این افسانه، ما را به پژوهش پیوسته برای دستیابی به حقایق تاریخی فرا میخواند.
پس از این ماجراها زینب به عنوان یكی از همسران پیامبر وارد خانهی ایشان شد و به همسری خویش افتخار كرده، میگفت: خداوند مرا به ازدواج پیامبرش درآورد و دربارهی من آیهای نازل كرد كه تبدیل نمیشود و تغییر نمیپذیرد و مسلمانان آن را میخوانند.
عموهای زینب نیز بدین پیوند افتخار كرده، با رقیبان خود، در شمار آن چه به عنوان افتخار برمیشمردند، میگفتند:
آیا زنی میان شما هست كه از آسمانهای هفتگانهی بالا خداوند او را به ازدواج پیامبر در آورده باشد؟ !
ویژگی زینب میان دیگر همسران پیامبر این بود كه در درجهی دوم پس از خدیجه قرار داشت و به فقیران و نیازمندان بسیار انفاق و بخشش میكرد. خداوند با ثروتی كه به خانوادهی زینب بخشیده (و به وی رسیده) بود، وضع را بر وی راحت كرده، پیوسته و بی آن قطع شود، بخشش و دهش میكرد، گر چه دباغی مینمود و حصیر میبافت و میفروخت و پولش را صدقه میداد و با جاریهای خود به نیكی سخن میگفت. روزی پیامبر كه با زنان خود نشسته بود فرمود: «آن كه دستش درازتر است، زودتر (دربهشت) به من میپیوندد» . در وهلهی نخست، مردم از این فرمایش، ظاهر لغوی آن را برداشت كرده، دستهای خود را میكشیدند تا ببینند دست كدام یك درازتر است، اما بعد فهمیدند مقصود پیامبر این است كه كدام یك بیشتر در راه خدا بخشش و دهش دارد، كه كسی جز زینب دختر جحش نبود. وی نخستین زن (از همسران رسولالله) است كه پس از وفات پیامبر بدو پیوست.
صاحب اثر : صائب عبد الحمید
منبع : ماهنامه یاس پیش شماره۱۱
منابع:
انساب الاشراف، ج ۲، ص ۶۷- ۶۸.
اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۲۵- ۱۲۷.
الاصابه، ج ۴، ص ۳۱۳- ۳۱۴.
الاستیعاب (در حاشیهی الاصابه)، ج ۴، ص ۳۱۴.
حیاهٔ محمد، محمد حسین هیكل، ص ۳۳۱- ۳۳۶.
پینوشتها:
. احزاب / ۳۶.
. همان، / ۳۷.
. همان، / ۵.
. همان، / ۳۷.
منبع : ماهنامه یاس پیش شماره۱۱
منابع:
انساب الاشراف، ج ۲، ص ۶۷- ۶۸.
اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۲۵- ۱۲۷.
الاصابه، ج ۴، ص ۳۱۳- ۳۱۴.
الاستیعاب (در حاشیهی الاصابه)، ج ۴، ص ۳۱۴.
حیاهٔ محمد، محمد حسین هیكل، ص ۳۳۱- ۳۳۶.
پینوشتها:
. احزاب / ۳۶.
. همان، / ۳۷.
. همان، / ۵.
. همان، / ۳۷.
منبع : سایت پیامبر اعظم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست