پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا


پناهندگی و مهاجرت، بازتولید فقر و نابرابری


پناهندگی و مهاجرت، بازتولید فقر و نابرابری
چهره های متمایز، خسته و نگران مردمانی که معمولاً جلوی سفارتخانه ها جمع می شوند، ابهام، تردید و اضطراب درباره سرنوشت، زندگی در اردوگاه ها با شرایط سخت و مشقت بار، فقر، تبعیض، دستمزد پایین، بیماری و استثمار شدن، تداعی کننده وضعیت جدیدی در بین بخش هایی از مردم جهان امروز است که در مقایسه با دیگر آحاد بشر، در وضعیت ناعادلانه، غیرانسانی و دشوارتری به سر می برند و در ادبیات حقوقی و سیاسی از آن تحت عنوان پناهندگی یاد می شود.
البته برای بررسی پدیده پناهندگی از دیدگاه تاریخی و اجتماعی باید به بررسی مقوله عام تری تحت عنوان مهاجرت پرداخت. در واقع پناهندگی شکلی از مهاجرت های بین المللی اجباری است که ممکن است بنا به دلایل متفاوت ایجادکننده اش به صورت فردی و پراکنده یا به صورت جمعی، توده یی و متمرکز صورت گیرد.
● تاریخچه مهاجرت های بین المللی
روند مهاجرت و جابه جایی جمعیت در نقاط مختلف جهان، ملازم با تحولات تاریخی، ابعاد و شکل های مختلفی به خود گرفته است. در طول تاریخ عوامل طبیعی و زیست محیطی از قبیل حوادث و بلایای طبیعی و عوامل سیاسی مانند جنگ ها همواره در جابه جایی توده یی جمعیت های جوامع موثر بوده اند. در قرون اخیر کشف قاره امریکا و سیل مهاجرت اروپائیان در جست وجوی کار و شرایط زندگی بهتر و موج انتقال بردگان سیاهپوست آفریقایی به این قاره نقطه عطفی در تحولات مهاجرت های بین المللی بود.
از دیگر تحولات تاریخی بزرگ مقیاس موثر بر مهاجرت های بین المللی، رشد سرمایه داری، انقلاب صنعتی و گسترش صنعتی شدن و شکل گیری نظام های سیاسی مبتنی بر ناسیونالیسم و دولت- ملت های جدید بود. رقابت کشورهای صنعتی اولیه برای به دست آوردن بازار مصرف، نیروی کار و منابع طبیعی ارزان قیمت در قرن نوزدهم به رشد فرآیند استعمار و پیدایش جنگ های جهانی اول و دوم در نیمه اول قرن بیستم دامن زد.
پویش استعمار و پیامدهای تاریخی آن و ظهور جنبش های استقلال طلبانه کشورهای جهان سوم و در حال توسعه در دهه ۱۹۶۰ به بعد و فرآیند خاص ملت سازی در این جوامع به گونه یی بود که آثار و عواقب آن همچنان در پیدایش و گسترش مهاجرت های بین المللی در اشکال اجباری و غیراجباری آن موثر است.
علاوه بر موارد مذکور رشد انفجاری جمعیت در کشورهای فقیر و در حال توسعه در کنار فرآیند جهانی شدن در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به عنوان یکی از عوامل تضعیف دولت- ملت ها و تداوم توسعه نامتوازن و نابرابر اقتصاد جهانی در قرن اخیر مهمترین عوامل تشدید مهاجرت های بین المللی است.
بنا به نظریه مانوئل کاستلز جامعه شناس امریکایی، در دوره اخیر با رشد سرمایه داری اطلاعاتی و شکل گیری جامعه شبکه یی جهانی و نابرابری ها و تمایزات ساختاری ناشی از آن، تحولات عمیقی در عوامل ، اشکال و پیامدهای مهاجرت در جهان به وقوع پیوسته است.
آمارهای موجود بیانگر تشدید مهاجرت های بین المللی در نیمه دوم قرن بیستم است به طوری که براساس آمارهای ارائه شده توسط سازمان بین المللی مهاجرت (IOM) در سال ۲۰۰۰ میلادی، حدود ۱۷۵ میلیون نفر از مردمان جهان خارج از کشور زادگاه شان می زیسته اند در حالی که این رقم در سال ۱۹۶۰ تنها بالغ بر ۷۶ میلیون نفر بوده است و در طول ۴۰ سال رشد مهاجرت های بین المللی ۹/۲ درصد و بیشتر از متوسط رشد جمعیت جهان در این دوره ۵/۲ درصد بوده است. همچنین براساس آمارهای ارائه شده توسط سازمان های بین المللی در حال حاضر نزدیک به ۱۸ میلیون نفر پناهنده در جهان وجود دارد که حدود دو سوم آنها بیش از ۱۰ سال در اردوگاه ها به سر می برند و در معرض خشونت، تبعیض و بهره کشی هستند.
● اشکال پناهندگی
پناهندگی دارای اشکال مختلفی بوده از جمله پناهندگی اجتماعی و پناهندگی سیاسی که معمولاً به شکل انفرادی و پراکنده است و پناهندگی به دلایل بلایای طبیعی، جنگ ها و منازعات مسلحانه که به صورت اضطراری بوده و در شکل جمعی، توده یی، متمرکز و غالباً به شکل آوارگی نمود می یابد.
● ریشه ها و دلایل پناهندگی و مهاجرت
در بررسی ریشه ها و عوامل تاریخی و کلان مهاجرت و پناهندگی توجه به توزیع جغرافیایی جمعیت پناهندگان، مناطق و کانون های بحران خیز و مبدأ و مقصد پناهندگان ضرورت دارد. نگاهی به آمارهای مربوط به توزیع جغرافیایی جمعیت پناهندگان بیانگر آن است که مبدأ اصلی پناهندگان در تمامی اشکال آن کشورهای فقیر و در حال توسعه است و همچنین مقصد اصلی یا مناطق پذیرای پناهندگان در اشکال توده یی و متمرکز آن نیز غالباً همان کشورهای فقیر و در حال توسعه است.
چنان که کشورهای ایران و پاکستان به تنهایی ۷ میلیون از جمعیت پناهنده جهان را پذیرفته اند. در این میان کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هم به دلیل دوری از کانون های بحران خیز و هم به دلیل سیاست ها و قوانین مهاجرت و پناهندگی خود کمتر پذیرای پناهندگانی بوده اند که به شکل توده یی و متمرکز شکل گرفته اند. از طرف دیگر این کشورهای توسعه یافته، مقصد پناهندگان سیاسی و اجتماعی هستند که به شکل فردی و پراکنده اقدام به مهاجرت و پناهندگی می کنند.
خاورمیانه و آفریقا به عنوان کانون های بحرانی پناهنده خیز و پناهنده پذیر در دوره اخیر مطرح هستند. عوامل تشدیدکننده جنگ ها و منازعات سیاسی و قومی که ریشه اصلی مهاجرت های اجباری، آوارگی و بی پناهی هستند در این مناطق غالباً منشاء ژئوپولتیکی داشته و ناشی از میراث تاریخی استعمار و فرآیند نادرست ملت سازی در آفریقا و خاورمیانه است. به عنوان مثال نگاهی به نقشه جغرافیایی کشورهای آفریقایی و شکل مرزبندی این کشورها این امر را تایید می کند چنان که خطوط صاف مرزهای کشورهای آفریقایی در نقشه های جغرافیایی حاکی از ساخت اجباری این نوع مرزبندی و ملت سازی است.
این شکل مرزبندی ها تناسبی با ترکیب و تجانس قومی و قبیله یی و فرهنگی موجود در سرزمین های آفریقایی ندارد به طوری که گاه یک قبیله و قومیت به طور تصنعی در بین چندین کشور تقسیم شده است. این امر همواره منازعات قومی داخلی کشورها و درگیری بین کشورهای آفریقایی و طبعاً آوارگی، بی خانمانی و مهاجرت های اجباری را دامن می زند و دال بر ناتمام بودن پروژه ملت سازی در این جوامع است.
تجربه منازعات قومی در رواندا و دیگر کشورهای آفریقایی مرکزی و نیز فاجعه اخیر دارفور و تنش بین کشورهای سودان و چاد تاییدی بر این مدعا است. زمینه منازعات قومی و مذهبی تشدیدکننده مهاجرت های اجباری و پناهندگی در کشورهای خاورمیانه نیز وجود دارد. آنچه که در مساله افغانستان، عراق، کشمیر، اسرائیل و فلسطین جریان دارد نیز قصه مشابه قاره سیاه است.
مساله آوارگان و پناهندگان فلسطین غم انگیزترین تراژدی آوارگی و پناهندگی در دوره اخیر را رقم زده است. در مجموع مساله پناهندگی و آوارگی در کشورهای جنوب ناشی از همپوشانی و هم افزایی تاثیرات عوامل سیاسی ، اقتصادی و اکولوژیکی است.
پرداختن به عوامل ساختاری و جهانی مساله آوارگی و پناهندگی به معنای نادیده گرفتن عوامل و شرایط داخلی و قبول تئوری توهم توطئه در پیدایش مسائل و پدیده های سیاسی و اجتماعی نیست اما بررسی موارد واقعی و گستره و نوع مداخلات و میزان آسیب پذیری متفاوت جوامع فقیر و در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته در مقوله مهاجرت و پناهندگی نشانه هایی از شرایط و گفتمان نابرابر و سلطه آمیز در این مقوله را دربر دارد.
در این گفتمان، کشورهای ثروتمند به دلیل ثبات سیاسی و اقتصادی و همچنین دور بودن از کانون های بحران، هیچ گاه تبعات و هزینه های زیادی را در پذیرفتن آوارگان و مهاجران کشورهای فقیر و بحران زده متحمل نمی شوند، آنها با توجه به سیاست ها و قوانین مهاجرت و پناهندگی خود غالباً به جذب پناهندگان سیاسی و اجتماعی در شکل محدود و فردی اقدام می کنند و حتی در نحوه جذب مهاجران از کشورهای فقیر و درحال توسعه نیز - به رغم شعارهای بشردوستانه و برابری طلبانه- به جذب نخبگان علمی، فکری و اقتصادی این کشورها اقدام می کنند.
به نحوی ضمنی می توان گفت مکانیسم ها و قواعد اقتصادی - سیاسی حاکم بر مهاجرت و پناهندگی دربردارنده فرآیند بازتولید روابط استثماری و سلطه است و منجر به انتقال سرمایه های مادی و انسانی از کشورهای حاشیه به کشورهای مرکز است.
تبعات این سیاست های جذب مهاجران و پناهندگان سیاسی، اجتماعی و علمی و فکری توسط کشورهای ثروتمند، تداوم فقر و عقب ماندگی و ایجاد انسداد در اصلاحات اجتماعی و سیاسی در کشورهای فقیر و در حال توسعه است.
اکنون سال ها است که قوانین، سیاست ها و عملکردهای کشورهای اروپایی و امریکای شمالی مبتنی بر انتخاب نخبگان و نیروهای متخصص و همچنین منتقدان سیاسی و اجتماعی کشورهای فقیر و در حال توسعه است. این کشورها دیگر نیروی کار ساده و فاقد مهارت کشورهای در حال توسعه را کمتر می پذیرند.
در ذیل این سیاست ها است که کشورهای قدرتمند به رغم دخالت در منازعات کانون های بحرانی و ایجاد پناهندگی و آوارگی در ابعاد کمی گسترده به همان میزان تعهدی در قبال این کمیت گسترده آوارگان و پناهندگان و مهاجران نمی پذیرند، اکنون کشورهای فقیر آفریقایی و آسیایی گریبانگیر فقر و بلایای طبیعی و جنگ های طولانی و مداوم به «گورستان بدهی ها»ی بنگاه های مالی جهانی و شرکت های چندملیتی کشورهای شمال تبدیل شده اند و به تعبیر مانوئل کاستلز با خارج شدن از مدارهای ثروت، قدرت و اطلاعات در جامعه شبکه یی جهانی تبدیل به سیاه چاله های جهان چهارم شده اند، متاسفانه باید گفت کشورهای مدعی اروپای غربی و امریکای شمالی به رغم تبلیغات گسترده پیرامون حقوق بشر، دموکراسی و کنوانسیون های بین المللی با برقراری گفتمان یک سویه و گزینشی در حوزه مسائل پناهندگی و مهاجرت - که نمونه اخیر آن سیاست های افراطی سارکوزی در برخورد با مهاجران و گروه های حاشیه یی است - کماکان منافع ملی فزون طلبانه و حتی ایدئولوژیک خود را بر گفتمان جهانی حقوق بشر ترجیح می دهند.
نگاهی به کم و کیف آمار و ارقام موجود درباره پناهندگی و مهاجرت به ایران و از ایران به کشورهای اروپایی و امریکای شمالی تا حدودی این مدعا را تایید می کند.کشور ایران یکی از بالاترین آمار پذیرش پناهندگان فقیر و عمدتاً کم سواد و فاقد مهارت از کشورهای افغانستان و عراق را در طی سال های اخیر داشته است در حالی که ترکیب مهاجران و پناهندگان از ایران به کشورهای اروپایی و امریکایی عمدتاً از نخبگان علمی و دارای تحصیلات دانشگاهی و نیروی کار ماهر تشکیل شده است.
تخمین های غیررسمی حاکی از وجود ۳ تا ۷ میلیون ایرانی در خارج از کشور است. بخش زیادی از نیروی کار غیرماهر و نیمه ماهر ایران طی ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته به قصد یافتن شغل بهتر به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ژاپن مهاجرت کرده اند. جمعیت مهاجر و پناهنده ایرانی دارای تحصیلات بالا ، در کشورهای اروپایی بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر، در کشورهای عربی (کویت، امارات متحده عربی و قطر) ۲۰۰ هزار نفر، در ژاپن ۳۵ هزار نفر، استرالیا ۶۷ هزار نفر و در امریکا ۳۱۹ تا ۳۷۱ هزار نفر تخمین زده می شود.
مطالعات انجام شده حاکی از آن است که ایران در یک مقایسه بین المللی در منطقه آسیا و اقیانوسیه با ۱۶ درصد مهاجرت متخصصان، دارای دومین رتبه به لحاظ میزان مهاجرت افراد دارای تحصیلات عالی بالای ۲۵ سال به امریکا است.
همچنین به لحاظ مهاجرت نیروی انسانی متخصص به مقصد کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه یی (OECD) ایران با از دست دادن ۳۰ درصد از نیروی انسانی ماهر خود دارای رتبه دوم در منطقه آسیا و اقیانوسیه است. بنابه آمارهای دیگر تعداد ۱۰۹۶۴ نفر از مهاجران ایرانی در امریکا دارای مدرک دکترا هستند و ۱۸۲۶ نفر عضو هیات علمی ایرانی تمام وقت در دانشگاه های امریکا و کانادا تدریس می کنند که با احتساب استادان نیمه وقت، این تعداد به ۵ هزار نفر می رسد. همچنین براساس آمار صندوق بین المللی پول، تنها در سال ۱۳۷۸ بیش از ۸۰۰ نفر با مدرک دکترای تخصصی از ایران مهاجرت کرده اند.
نتیجه آنکه فرآیند مهاجرت و پناهندگی در مکانیسم و ساختار اقتصاد جهانی، بخشی از پویش عام بازتولید روابط اقتصادی نابرابر بین کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته است که تداوم آن به تشدید دور باطل توسعه نیافتگی - مهاجرت در کشورهای در حال توسعه دامن خواهد زد.
منابع
۱- علاءالدینی، پویا و دیگران، جهانی شدن، مهاجرت و فقر در ایران، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال پنجم، شماره ۱۸، ص ۱۶۹ تا ۲۰۰
۲- محمدی الموتی، مسعود، جهانی شدن و مهاجرت نخبگان؛ بررسی تجربه ایران، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال چهارم، شماره ۱۵، ص ۲۰۹ تا ۲۳۳
۳- قانعی راد، محمدامین، توسعه ناموزون آموزش عالی؛ بیکاری دانش آموختگان و مهاجرت نخبگان، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال چهارم، شماره ۱۵، ص ۱۶۹ تا ۲۰۹
جاوید سبحانی
منبع : روزنامه اعتماد