جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

سوسیالیسم و جنگ


سوسیالیسم و جنگ
● پیش درآمد مترجم:
مطلب ذیل از متن سوئدی جزوه «اصول سوسیالیسم و جنگ ۱۹۱۴- ۱۹۱۵» نوشته و. ا. لنین در آگوست ۱۹۱۵- ژنو، که اولین بار در نشریه «سوسیال دمکرات» منتشر گردید، ترجمه شده است. تنها سه بخش اول از فصل اول جزوه در این مطلب گنجانده شده .
انتخاب ترجمه‌ی این مطلب در لحظه کنونی بدین دلیل است که میهن ما در شرایط جنگ احتمالی بسر برده و تحلیل‌های گوناگونی از سوی نیروهای سیاسی در رابطه با ماهیت و طرز برخورد با چنین جنگی ارائه میگردد.
این مقاله، روش لنینی برخورد با مسئله جنگ را که متاسفانه از سوی عمده نیروهای چپ در میهن ما مورد بی‌توجهی است، طرح می‌کند.
● اصول سوسیالیسم و جنگ ‍‍۱۹۱۴ – ۱۹۱۵
▪ منش سوسیالیست‌ها در قبال جنگ
سوسیالیست‌ها همواره جنگ میان ملت‌ها را به عنوان بربریت و وحشیگری محکوم کرده‌اند. اما منش ما در رابطه با جنگ متفاوت از منش اشخاص پاسیفیست (حامیان و وکلای صلح) و آنارشیست‌هاست. تفاوت ما با اینان در این است که ما ارتباط جنگ و مبارزه طبقاتی در یک کشور را درک می کنیم، این‌که ما درک می کنیم که از میان برداشتن جنگ بدون از میان برداشتن طبقات و برپاسازی سوسیالیسم ممکن نخواهد بود، همچنین تفاوت ما در آن‌جا است که در نگرش ما جنگ داخلی، برای مثال، بر پا کردن جنگ توسط طبقات ستمدیده علیه طبقات ستمگر، بردگان علیه برده داران، رعیت‌ها علیه زمین‌داران و کارگران دستمزدی علیه بورژوازی کاملا مشروع، مترقی و ضروری است.
تفاوت ما مارکسیست‌ها با پاسیفیست‌ها و آنارشیست‌ها در این است که ما معتقدیم به لحاظ تاریخی (از دیدگاه ماتریالیسم دیالکتیک مارکس) ضروری است هر جنگی را بطور مجزا مورد مطالعه قرار داد. در طول تاریخ جنگ‌های بیشماری را می‌توان دید که علیرغم تمام قساوت، سبعیت، وحشیگری و محنت به وقوع پیوسته، که اجزا ناگزیر هر جنگی محسوب می‌شوند، مترقی بودند، بدین معنا که باعث پیشرفت بشریت از طریق کمک به نابودی ساختارهای عمیقا مضر و ارتجاعی (مثلا حکومت‌های مطلقه و نظام بردگی)، بربرانه ترین حکومت‌های استبدادی در اروپا (استبداد ترکی و روسی) شدند. بنابراین، ضروری است که خصلت‌های تاریخی مشخص جنگ کنونی را مطالعه کرد.
● انواع تاریخی جنگ در زمان ما
انقلاب کبیر فرانسه طلیعه‌دار دوران جدیدی در تاریخ بشریت بود. از آن زمان تا کمون پاریس، ۱۷۸۹ تا ۱۸۷۱، یکی از انواع جنگ، جنگ دارای ماهیت بورژوازی – مترقی و آزادی ملی بود. به بیان دیگر، محتوای اصلی و مفهوم تاریخی این‌گونه جنگ‌ها براندازی حکومت مطلقه و فئودالیسم، واژگون کردن ساختارهای چنین نظامی، سرنگون کردن بی‌داد بیگانگان بود. بر این اساس، چنین جنگ‌هائی مترقی محسوب شده و در طول جنگ‌های این‌چنینی، همه افراد صادق، دمکرات‌های انقلابی، و هم‌چنین سوسیالیست‌ها خواهان پیروزی آن کشوری (آن بورژوازی) بودند که کمکی جهت سرنگونی و تضعیف خطرناکترین بنیان‌های فئودالیسم، حکومت مطلقه و بیدادگری علیه سایر ملل محسوب می شد.
برای مثال جنگ انقلابی برپا شده توسط فرانسه دارای ماهیت غارت و تسخیر مناطق بیگانه توسط فرانسویان بود اما این مسئله هیچ تغییری در اساس ویژگی تاریخی چنین جنگ‌هائی نمی‌دهد که باعث نابودی و خرد کردن فئودالیسم و نظام مطلقه، در پهنه‌ی اروپای قدیم و سوار بر گرده‌ی رعایا شدند.
در جنگ فرانسه – پروس ۱، آلمان فرانسه را مورد غارت قرار داد، اما این مسئله اساس ویژگی تاریخی این جنگ را دگرگون نمی کند، جنگی که ده‌ها میلیون آلمانی را از انقیاد فئودالیستی و بیدادگری دو مستبد، تزار روسیه و ناپلئون سوم، آزاد نمود.
● تفاوت جنگ تجاوزگرانه و جنگ دفاعی
دوران ۱۷۸۹-۱۸۷۱ شیارهای عمیق و خاطرات انقلابی به جا گذاشت. پیش از سرنگونی فئودالیسم، حکومت مطلقه و سلطه بیگانگان، پیشرفت مبارزات کارگران صنعتی جهت سوسیالیسم ممکن نبود. زمانی‌که از مشروعیت «جنگ دفاعی» در رابطه با جنگ‌های چنین دورانی سخن می‌رود، همواره سوسیالیست‌ها بطور دقیق چنین موضوعاتی که به بلوغ انقلاب علیه شرایط قرون وسطائی و نظام ارباب رعیتی منجر گردید را در نظر دارند.
منظور سوسیالیست‌ها از مقوله‌ی «دفاعی» همواره جنگ «عادلانه» به این مفهوم است (و. لیبکنشت یکبار دقیقا این اصطلاح را بکار برد).
صرفا بر مبنای چنین مفهومی است که سوسیالیست‌ها جنگ‌های «جهت دفاع از میهن»، و یا جنگ «دفاعی» را مشروع، مترقی و عادلانه قلمداد کرده و می کنند.
برای مثال اگر فردا، مراکش به فرانسه اعلان جنگ دهد، هندوستان به انگلستان، ایران یا چین به روسیه، و سایر نمونه های این‌چنینی، چنین جنگ‌هائی صرف نظر از این‌که کدام کشور مبادرت به آغاز جنگ کرد، «عادلانه» و «دفاعی» محسوب می‌شوند و هر سوسیالیستی خواهان پیروزی طرف مورد انقیاد، وابسته، و در شرایط نابرابر با سلطه گر، صاحب برده و قدرت «بزرگ» یغماگر خواهد بود.
اما تصور کنید برده داری که ۱۰۰ برده دارد به جنگ با برده داری که ۲۰۰ برده دارد پرداخته و خواهان تقسیم «عادلانه» تر بردگان شود. بطور واضح، بکارگیری مقوله جنگ «دفاعی»، یا جنگ «جهت دفاع از میهن» در چنین موردی به لحاظ تاریخی غلط، و در عمل اغفال محض عوام، افراد جاهل و کم خرد توسط برده دار زیرک است.
در ایام کنونی دقیقا از چنین راهی است که بورژوازی امپریالیست با استفاده از ابزاری مانند «ایدئولوژی ملی» و مقوله‌ی «دفاع از میهن» مردم فریبی کرده و در جنگ کنونی به استحکام و تقویت برده داری می پردازد.
ش. ب. امید
پانویس
۱) توضیح مترجم: در فرانسه تحت عنوان «جنگ ۱۸۷۰» ( ۱۹ ژولای ۱۸۷۰ الی ۱۰ مه ۱۸۷۱) مورد رجوع واقع میشود.
متن انگلیسی
http://www.marxists.org/archive/lenin/works/۱۹۱۵/s+w/ch۰۱.htm#v۲۱fl۷۰h-۲۹۹
متن آلمانی
http://www.marxists.org/deutsch/archiv/lenin/۱۹۱۵/krieg/kap۱.htm
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه