سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حسین فکری؛ حماسه ساز سر «دار»


حسین فکری؛ حماسه ساز سر «دار»
مرحوم حسین فکری در سال ۱۳۰۲ به دنیا آمد و در فوتبال ایران صاحب مسوولیت ها و عناوین بسیار مثل فوتبالیست، سرمربی باشگاهی و ملی، داور، نویسنده ورزشی و مسوول ورزشی بود. او تا آخرین روزهای عمر با برکت خود دست از تلاش برنداشت. چنانچه در دی ماه سال ۸۱ ، ۷ ماه قبل از مرگ، کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شد و اتفاقاً در راه این مسوولیت و اعلام کاندیداتوری خیلی ها از او حمایت کردند که در این میان می توان از کانون پیشکسوتان فوتبال ایران اسم آورد.
علی ایحال، حسین فکری را می توان یک عنصر تمام فوتبالی دانست که در راه حق گویی و دفاع از واقعیت تا پای جان ایستاد. او فوتبال را از باشگاه دارایی تهران شروع کرد و سپس به تیم تهران جوان رفت. در سال های ابتدایی دهه ۲۰، حضور او در دارایی تهران آغاز شد. هر چند بارها به عنوان یار کمکی تیم فوتبال شاهین تهران در عرصه مسابقات مختلف حضور پیدا کرد.
در اواخر دهه ۳۰ باشگاه تهران جوان متولد شد و او را می توان در واقع پدر معنوی تیم فوتبال تهران جوان نامید. تهران جوان که تشکیلات ورزشی آن در منطقه سرخه حصار هنوز پابرجاست، مثل شاهین یکی از تیم هایی است که خاطره ساز شد و بارها دستخوش انحلال و دوباره سازی شد و امروز فقط زمین مقدسش بر جای مانده است. حسین فکری اولین سرمربی تیم تهران جوان تهران بود.
او از فوتبالیست های خوب تهرانی دهه ۲۰ بود و در بازی های آسیایی ۱۹۵۱ دهلی نو یکی از یاران ثابت تیم ملی فوتبال بود اما از ابتدای دهه ۳۰ جذب تشکیلات اجرایی شد. در بسیاری از رقابت ها به عنوان داور در صحنه حاضر می شد و از مربیگری او در تهران جوان هم حرف زدیم ضمن آنکه در دهه ۳۰، او رسماً قلم به دست گرفت و کار برای مطبوعات ورزشی را آغاز کرد. دست نوشته های او آنقدر بی پروا و بعضاً ضدرژیم بود که به او انگ توده یی بودن زدند. دو هفته قبل نوشتیم که سه روز بعد از مرگ تختی، فکری چنان دستگاه حاکم را مورد هجوم قلم قرار داد که باور کردنی نبود.
حسین فکری در سال ۱۳۴۰ به حکم تیمسار حسین سرودی رئیس وقت فدراسیون فوتبال هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان را برعهده گرفت. تیم ملی فوتبال در دوران مربیگری حسین فکری به اولین افتخار خود دست یافت و در خرداد سال ۱۳۴۳ با قدرت تمام به المپیک ۱۹۶۴ توکیو صعود کرد. فکری بعد از سرودی در فدراسیون حسین مبشر هم سه سال سرمربی تیم ملی بود اما در آستانه بازی های آسیایی ۱۹۶۶ بانکوک گئورکی سوچ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال جای او را گرفت. هر چند در سال ۱۳۴۶ بار دیگر در بازی های جام عمران منطقه یی مسوولیت مربیگری تیم ملی را بار دیگر عهده دار شد.
از آن پس حسین فکری جذب مربیگری در عرصه باشگاهی شد. به جز تهران جوان او در سال های مابین ۴۸ تا ۵۳ تیم های بسیار قدرتمند پایتخت مثل پرسپولیس و عقاب را هدایت کرد اما از سال ۵۳ به بعد از تهران دور شد و در تراکتورسازی کارش را ادامه داد. در تراکتورسازی بود که به دنبال درگیری حسن روشن با او در بازی برابر تاج و در پی ابراز ارادت حسن روشن به خانواده سلطنت، او ناگهان از کوره در رفت و هر چه می توانست نثار خاندان پهلوی کرد.
فکری بعد از انقلاب به طور موقت سرپرست سازمان تربیت بدنی و مدیر ورزشگاه آزادی شد اما بعد از آنکه تشکیلات ورزشی در فوتبال شکل رسمی گرفت، هیچ گونه مسوولیت رسمی را برگردن فکری نگذاشتند. بعد از انقلاب سال ها خانه نشین بود اما دوباره در دوران پیری هوای کار به سرش زد و به فوتبال برگشت و مربیگری تیم هایی مثل پیام و ابومسلم مشهد، آدونیس مشهد، مرصاد شیراز، ماشین سازی تبریز و... را بر عهده گرفت.
آخرین شاگرد او در این دهه غلامرضا عنایتی در تیم آدونیس مشهد بود. استاد فکری در ۷۶سالگی سرمربی این تیم بود. سال ۷۲ که فوتبال ایران در اوج ناکامی سیر می کرد و هیچ کدام از مربیان ایرانی جرات به دست گرفتن سکان مربیگری ملی را نداشتند، فکری با جسارت فریاد زد که تیم ملی را به من بدهید، اگر در بازی های آسیایی ۹۴ هیروشیما قهرمانش نکردم، مرا سر دروازه دولت دار بزنید. فکری در دی ماه سال ۸۱ کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شد اما به خاطر مسائلی که در انتخابات رخ داد سه روز بعد از انتخاب دادکان نوشت؛ فاتحه مع الصلوات برای فوتبالی که مدیرانش اینها غاشاره به دادکانف باشند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید