سه شنبه, ۲۰ شهریور, ۱۴۰۳ / 10 September, 2024
مجله ویستا
دانشجویان و سکوت سیاسی
توجه به حوزه های غیرسیاسی و بازگشت به دانشگاه و جامعه از جمله دیگر کارویژه های تحکیم وحدت عنوان شده است. با این وجود به نظر می رسد اینک دفتر تحکیم و انجمن های اسلامی تنها می دانند که در پی چه هستند اما در اینکه چگونه می خواهند به خواسته های خود برسند، مانده اند و از این رو هم اکنون در عرصه سیاسی و اجتماعی حضوری دست و پا شکسته دارند. برخی از کارویژه هایی که از سوی فعالان تحکیم و انجمن های عضو عنوان شده در حد تئوری و بر روی کاغذ باقی مانده است. در این نوشتار سکوت تحکیمی ها در دفاع و حمایت از دموکراسی از یک سو و علمیاتی نشدن تئوری بازگشت به دانشگاه و جامعه مورد انتقاد قرار گرفته است.
• نقد قدرت و دیده بانی جامعه مدنی
نقد قدرت و دیده بانی جامعه مدنی در واقع بازتاب بن بست اصلاحات از درون برای گذار به دموکراسی بوده است. پس از آنکه دانشجویان از اصلاحات سیاسی در بالا ناامید شدند، اصلاح از بیرون و تقویت عرصه عمومی را مورد تاکید قرار دادند و از این رو با دوری از سازوکارهای معطوف به قدرت و معذورات حضور در قدرت نقد قدرت را وعده دادند و برای نقد جامعه و نخبگان سیاسی و اجتماعی هم دیده بانی جامعه مدنی را بر عهده خود نهادند. با این وجود به نظر می رسد تحکیم وحدت به رغم تاکید بر بازگشت به جامعه و دانشگاه، هنوز هم عمده ورودیه اصلاح و تغییر وضع موجود را «سیاست» می بیند. نقد قدرت تنها معطوف به حوزه سیاسی است و به عنوان مثال از کنار اقدامات دولت و حاکمیت در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به راحتی عبور می کند. در برابر تهدید و تخریب میراث فرهنگی و محیط زیست سکوت می کند. تبعیض جنسیتی را مورد اعتراض قرار نمی دهد و از برنامه ها و طرح های اقتصادی مخالف با توسعه و پیشرفت انتقاد نمی کند. در دانشگاه، استقلال دانشگاه که مورد توجه هم فعالان دانشجویی و هم جامعه دانشجویی و دانشگاهی کشور است، چندان حساسیتی در تحکیم وحدت برنینگیخته است و وابستگی دانشگاه به دولت و قدرت مورد اعتراض و مخالفت قرار نگرفته است. از سویی در مواردی نیز که تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی، به اقدامات غیردموکراتیک اعتراض کرده اند، اعتراض خود را تنها به صدور بیانیه و اعلام موضع محدود بسنده کرده اند و صدور بیانیه و انجام مصاحبه و تئوری پردازی به صورت امری عادی و تکراری در جنبش دانشجویی درآمده است. اعتراضات مدنی دیگر هنوز نتوانسته است جای صدور بیانیه را بگیرد. به نظر می رسد دیگر صدور بیانیه، خاصیت خود را در کاهش فشار هژمونی تبلیغی و سیاسی در برابر «عرصه عمومی» از دست داده است و دیگر نمی تواند در آزادسازی فضای عرصه عمومی موفق ظاهرشود. ضمن آنکه جامعه نیز تلاش جنبش دانشجویی را در حمایت از خواسته ها و مطالباتش، در غیاب اعتراضات مدنی و جمعی درک نخواهد کرد. به عنوان مثال وقتی کارگران در اعتراض به مشکلات معیشتی خود و نداشتن سندیکا اعتراض می کنند، صدور بیانیه نه می تواند به تحقق خواسته های کارگران (به ویژه تشکیل سندیکا) که نهایتاً تقویت عرصه عمومی را به دنبال دارد کمک کند و نه کارگران را متوجه تلاش و حمایت جنبش دانشجویی از خود می کند. درحالی که می توان نقد اقدامات غیردموکراتیک و مقاومت در برابر تشکیل نهادهای مدنی و صنفی را با برگزاری نشست هایی حقوقی با حضور نمایندگان جامعه کارگری در دانشگاه دنبال کرد و یا اعتراضاتی مسالمت آمیز و مدنی به صورت جمعی (در درون دانشگاه) را در دستور کار قرار داد. البته به نظر می رسد تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی هنوز نتوانسته اند کاری برای تقویت بدنه خود انجام بدهند و ضعف بدنه همچنان سدی در برابر پویایی جنبش به شمار می آید. ضمن آنکه انجمن ها برای رفع مشکلات تحمیلی از بیرون و درون کم کاری کرده و می کنند. در برابر فشارهای بیرونی به راحتی کوتاه آمده و سعی نمی کنند با اعتراض به برخوردهای غیردموکراتیک با خود، هزینه این برخوردها را بالا ببرند. درباره مقوله هایی چون تبعیض های جنسیتی، میراث فرهنگی، محیط زیست، آسیب دیدگان اجتماعی و اقتصادی، فساد اداری و اقتصادی، عدم استقلال دانشگاه نیز همین وضعیت در جنبش دانشجویی حاکم است.
• فرهنگ سیاسی جامعه و سکوت دانشجویان
در چالش گفتمانی اخیر که میان دو جریان سیاسی که حاکمیت دینی و مردم سالاری دینی را نمایندگی می کرد، تحکیم وحدتی ها به عنوان نماینده جریانی که معتقد به دموکراسی است، سکوت پیشه کردند و اجازه دادند تا فضا به صورت کاملاً دوقطبی میان این دو جریان درآید. گو آنکه جریان دیگری که منتقد هر دوی این جریان ها باشد وجود ندارد. در حالی که جنبش دانشجویی که «دموکراسی و حاکمیت دموکراتیک» را در برابر دو گفتمان مورد اشاره، مورد توجه و تاکید قرار داده می بایست تلاش کند به عنوان عامل و مولد فرهنگ جدید سیاسی در جامعه عمل کند. سکوت دفتر تحکیم و انجمن های اسلامی در چالش های گفتمانی موجود در عرصه سیاسی اجتماعی باعث می شود که فرهنگ سیاسی جامعه تحت هژمونی سیاسی و تبلیغی جریان های غیردموکراتیک شکل بگیرد. فعالان دانشجویی می بایست هر دوی این گفتمان ها را به چالش کشیده و به مناظره و گفت وگو فرامی خواندند و از گفتمان خود دفاع می کردند.
• سکوت در نقطه بحران
به نظر می رسد اگرچه جنبش دانشجویی در شعارها و مواضع خود نشان داده که سعی می کند مطالبات خود را زمینی و عینی کند اما در برخی مقاطع، سکوت جنبش حکایت از آن دارد که گویی منتظر منجی برای گذار به دموکراسی است. در شرایطی که بحران های خارجی، دولت را تهدید می کند باز هم شاهد سکوت جنبش هستیم. این در حالی است که دموکراتیک شدن، اقتدار و مشروعیت بین المللی کشور را بالا برده و جلوی تهدیدات خارجی را می گیرد و این موضوع همواره یکی از دغدغه های جنبش دانشجویی بوده است اما معلوم نیست چرا در این مقطع فعالان جنبش از طرح دغدغه های خود سرباز می زنند. امروزه وظیفه جنبش دانشجویی باید این باشد که به مسئولان و مردم گوشزد کنند که دموکراسی در داخل، اقتدار ملی ما را در عرصه بین المللی بالا خواهد برد. باید از تاثیر دموکراسی در تامین و دفاع از منافع ملی دفاع کرد و یادآوری کرد که همبستگی ملی با مرزبندی خود و غیرخودی و مقاومت و یا رو به عقب بردن اصلاحات سیاسی و دموکراسی محقق نمی شود. ضمن آنکه عدم گذار به دموکراسی، استقلال و اقتدار ملی ما را تهدید می کند و نیروهای درون و بیرون قدرت، اگر قرار است حول یک نقطه مشترک برای تامین منافع ملی و حفظ استقلال کشور اشتراک و توافق داشته باشند آن نقطه دموکراسی است. به هر حال، سکوت جنبش دانشجویی در مقاطع بحران نیز قابل ایراد و انتقاد است. به نظر می رسد جنبش باید به آنچه در تئوری اعلام می کند در عرصه عمل هم گام های جدی بردارد و شعارزدگی و بی عملی آفت و آسیب جدید جنبش نشود.
مهدی مکارمی
• نقد قدرت و دیده بانی جامعه مدنی
نقد قدرت و دیده بانی جامعه مدنی در واقع بازتاب بن بست اصلاحات از درون برای گذار به دموکراسی بوده است. پس از آنکه دانشجویان از اصلاحات سیاسی در بالا ناامید شدند، اصلاح از بیرون و تقویت عرصه عمومی را مورد تاکید قرار دادند و از این رو با دوری از سازوکارهای معطوف به قدرت و معذورات حضور در قدرت نقد قدرت را وعده دادند و برای نقد جامعه و نخبگان سیاسی و اجتماعی هم دیده بانی جامعه مدنی را بر عهده خود نهادند. با این وجود به نظر می رسد تحکیم وحدت به رغم تاکید بر بازگشت به جامعه و دانشگاه، هنوز هم عمده ورودیه اصلاح و تغییر وضع موجود را «سیاست» می بیند. نقد قدرت تنها معطوف به حوزه سیاسی است و به عنوان مثال از کنار اقدامات دولت و حاکمیت در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به راحتی عبور می کند. در برابر تهدید و تخریب میراث فرهنگی و محیط زیست سکوت می کند. تبعیض جنسیتی را مورد اعتراض قرار نمی دهد و از برنامه ها و طرح های اقتصادی مخالف با توسعه و پیشرفت انتقاد نمی کند. در دانشگاه، استقلال دانشگاه که مورد توجه هم فعالان دانشجویی و هم جامعه دانشجویی و دانشگاهی کشور است، چندان حساسیتی در تحکیم وحدت برنینگیخته است و وابستگی دانشگاه به دولت و قدرت مورد اعتراض و مخالفت قرار نگرفته است. از سویی در مواردی نیز که تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی، به اقدامات غیردموکراتیک اعتراض کرده اند، اعتراض خود را تنها به صدور بیانیه و اعلام موضع محدود بسنده کرده اند و صدور بیانیه و انجام مصاحبه و تئوری پردازی به صورت امری عادی و تکراری در جنبش دانشجویی درآمده است. اعتراضات مدنی دیگر هنوز نتوانسته است جای صدور بیانیه را بگیرد. به نظر می رسد دیگر صدور بیانیه، خاصیت خود را در کاهش فشار هژمونی تبلیغی و سیاسی در برابر «عرصه عمومی» از دست داده است و دیگر نمی تواند در آزادسازی فضای عرصه عمومی موفق ظاهرشود. ضمن آنکه جامعه نیز تلاش جنبش دانشجویی را در حمایت از خواسته ها و مطالباتش، در غیاب اعتراضات مدنی و جمعی درک نخواهد کرد. به عنوان مثال وقتی کارگران در اعتراض به مشکلات معیشتی خود و نداشتن سندیکا اعتراض می کنند، صدور بیانیه نه می تواند به تحقق خواسته های کارگران (به ویژه تشکیل سندیکا) که نهایتاً تقویت عرصه عمومی را به دنبال دارد کمک کند و نه کارگران را متوجه تلاش و حمایت جنبش دانشجویی از خود می کند. درحالی که می توان نقد اقدامات غیردموکراتیک و مقاومت در برابر تشکیل نهادهای مدنی و صنفی را با برگزاری نشست هایی حقوقی با حضور نمایندگان جامعه کارگری در دانشگاه دنبال کرد و یا اعتراضاتی مسالمت آمیز و مدنی به صورت جمعی (در درون دانشگاه) را در دستور کار قرار داد. البته به نظر می رسد تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی هنوز نتوانسته اند کاری برای تقویت بدنه خود انجام بدهند و ضعف بدنه همچنان سدی در برابر پویایی جنبش به شمار می آید. ضمن آنکه انجمن ها برای رفع مشکلات تحمیلی از بیرون و درون کم کاری کرده و می کنند. در برابر فشارهای بیرونی به راحتی کوتاه آمده و سعی نمی کنند با اعتراض به برخوردهای غیردموکراتیک با خود، هزینه این برخوردها را بالا ببرند. درباره مقوله هایی چون تبعیض های جنسیتی، میراث فرهنگی، محیط زیست، آسیب دیدگان اجتماعی و اقتصادی، فساد اداری و اقتصادی، عدم استقلال دانشگاه نیز همین وضعیت در جنبش دانشجویی حاکم است.
• فرهنگ سیاسی جامعه و سکوت دانشجویان
در چالش گفتمانی اخیر که میان دو جریان سیاسی که حاکمیت دینی و مردم سالاری دینی را نمایندگی می کرد، تحکیم وحدتی ها به عنوان نماینده جریانی که معتقد به دموکراسی است، سکوت پیشه کردند و اجازه دادند تا فضا به صورت کاملاً دوقطبی میان این دو جریان درآید. گو آنکه جریان دیگری که منتقد هر دوی این جریان ها باشد وجود ندارد. در حالی که جنبش دانشجویی که «دموکراسی و حاکمیت دموکراتیک» را در برابر دو گفتمان مورد اشاره، مورد توجه و تاکید قرار داده می بایست تلاش کند به عنوان عامل و مولد فرهنگ جدید سیاسی در جامعه عمل کند. سکوت دفتر تحکیم و انجمن های اسلامی در چالش های گفتمانی موجود در عرصه سیاسی اجتماعی باعث می شود که فرهنگ سیاسی جامعه تحت هژمونی سیاسی و تبلیغی جریان های غیردموکراتیک شکل بگیرد. فعالان دانشجویی می بایست هر دوی این گفتمان ها را به چالش کشیده و به مناظره و گفت وگو فرامی خواندند و از گفتمان خود دفاع می کردند.
• سکوت در نقطه بحران
به نظر می رسد اگرچه جنبش دانشجویی در شعارها و مواضع خود نشان داده که سعی می کند مطالبات خود را زمینی و عینی کند اما در برخی مقاطع، سکوت جنبش حکایت از آن دارد که گویی منتظر منجی برای گذار به دموکراسی است. در شرایطی که بحران های خارجی، دولت را تهدید می کند باز هم شاهد سکوت جنبش هستیم. این در حالی است که دموکراتیک شدن، اقتدار و مشروعیت بین المللی کشور را بالا برده و جلوی تهدیدات خارجی را می گیرد و این موضوع همواره یکی از دغدغه های جنبش دانشجویی بوده است اما معلوم نیست چرا در این مقطع فعالان جنبش از طرح دغدغه های خود سرباز می زنند. امروزه وظیفه جنبش دانشجویی باید این باشد که به مسئولان و مردم گوشزد کنند که دموکراسی در داخل، اقتدار ملی ما را در عرصه بین المللی بالا خواهد برد. باید از تاثیر دموکراسی در تامین و دفاع از منافع ملی دفاع کرد و یادآوری کرد که همبستگی ملی با مرزبندی خود و غیرخودی و مقاومت و یا رو به عقب بردن اصلاحات سیاسی و دموکراسی محقق نمی شود. ضمن آنکه عدم گذار به دموکراسی، استقلال و اقتدار ملی ما را تهدید می کند و نیروهای درون و بیرون قدرت، اگر قرار است حول یک نقطه مشترک برای تامین منافع ملی و حفظ استقلال کشور اشتراک و توافق داشته باشند آن نقطه دموکراسی است. به هر حال، سکوت جنبش دانشجویی در مقاطع بحران نیز قابل ایراد و انتقاد است. به نظر می رسد جنبش باید به آنچه در تئوری اعلام می کند در عرصه عمل هم گام های جدی بردارد و شعارزدگی و بی عملی آفت و آسیب جدید جنبش نشود.
مهدی مکارمی
منبع : روزنامه شرق
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست