یکشنبه, ۱۵ مهر, ۱۴۰۳ / 6 October, 2024
مجله ویستا


زنان فرصت کمتری داشته‌اند


زنان فرصت کمتری داشته‌اند
عطیه عطارزاده نقاش،سینماگر و شاعر جوانی است که دغدغه و درد زن‌هایی را دارد که دردهایشان را حس کرده است.
او زن‌هایی را نقش می‌زند که می‌داند نه به خاطر زن بودنشان اما به نام یک انسان حتی سخت زندگی می‌کنند. عطیه کارشناسی سینما خوانده است، شعر می‌گوید و در جای جای زندگی‌اش به زنانی فکر می‌کند که به مثال یک انسان به آنها نمی‌نگرند.
اندیشه «زن مظلوم» چیزی نیست که عطارزاده از آن دفاع کند اما وقتی با او حرف می‌زنی می‌فهمی که دلش برای همه زن‌هایی که از کودکانشان دورند و یا زن‌هایی که باید همیشه کار کنند، می‌سوزد.
او بر آن شده تا با نقاشی‌هایش این را برساند. او به‌تازگی اولین نمایشگاه نقاشی انفرادی‌اش را با موضوع و محوریت زنان برگزار کرده است.
همه تابلوهای اودر اندازه‌های بزرگ و با رنگ‌های تند و کنتراست‌های عجیب نقاشی شده‌است. روی همه تابلوها زنانی نشسته‌اند، ایستاده‌اند، نگاه می‌کنند و... که انگار درد می‌کشند و یا چقدر تنها هستند.
▪ چرا دغدغه همه تابلو‌های شما «زن» است؟
ـ من روی این تابلوها نزدیک به دو سال است که کار می‌کنم. در ابتدا هدفم برای موضوع نقاشی‌هایم «زن» نبود، اما بعد از مدتی احساس کردم که بسیار تمایل دارم که روی زنان کار کنم. شاید به این علت که من دراین دوره‌ها بیشتر با زنان درگیر بوده‌ام و از نزدیک با مسائل و مشکلات زنان دور و بر خودم برخورد داشتم.
من مدت‌ها روی ادبیات داستانی زنان مطالعه داشتم و یا سینمای زنان همیشه برایم جای تامل داشت. من احساس می‌کنم دوره‌ای از شناخت من در زندگی حول محوریت زنان بوده و هست. به‌طور کلی من معتقد هستم که در حوزه مسائل زنان حرف‌های جدید‌تری برای گفتن وجود دارد. با توجه به اینکه موضوع زنان در کشور ما هنوز قابل بررسی است اتفاق‌هایی هم که حول محور زنان می‌افتد هنوز قابل مطرح شدن است و نو است.
▪ با این وجود هیچ وقت تلاش نکرده اید که باری از دوش این مسائل بر دارید و یا در پی یافتن راه حلی باشید؟
ـ نه شاید هیچ وقت. چون من بدون آنکه بخواهم سوالی برای مخاطبینم طرح کنم و یا حتی راه حلی برای مسائل زنان ارائه دهم تنها به آنچه وجود دارد نگاهی زنانه می‌کنم. با حرف چیزی درست نمی‌شود که مثلا بگوییم: «آی زن‌ها به پا خیزید» و یا «زن و قابلمه هایش» و یا «زن‌ها و برابری با مردها». ما زن‌های هنرمندی درتمام جهان داریم که دردهایی که یک مادر یا یک زن دارد را در اثرش نمایش می‌دهد.
اولین قدم یک هنرمند این است که مشکلاتی که وجود دارد را نشان دهد. بعد از نشان دادن آن این مسوولیت مدیران و مسوولان است که چه راه‌حلی برای آن در نظر بگیرند. در واقع وظیفه یک هنرمند تنها این است که با دیدی آسیب شناسانه واقعیتی را ببیند و سپس آن را با نگاه خاص خودش به دنیای بیرون نمایانش کند.
▪ این یعنی شما با دید آسیب شناسی زنان به مسائل اطراف خود نگاه کرده اید و سپس سعی در نشان دادن آن در تابلو هایتان داشته اید؟
ـ دقیقا. وقتی که با زنان اطراف خودم حرف می‌زدم و می‌دیدم که شاید به خاطر زن بودنشان سختی‌هایی را متحمل می‌شوند، ذهنم بسیار درگیر می‌شد. البته این را بگویم که نگاه من به مسائل زنان شاید بیشتر نگاهی زنانه بوده تا نگاهی بی‌طرف از یک شهروند. اما این به این معنی نیست که من معتقد باشم به زن‌ها ظلم شده و یا از زنان چیزی گرفته شده. من صرفاً درد‌هایی که یک زن می‌کشد را می‌بینم. که البته در مقابلش مردها هم درد‌هایی مشابه دارند. این طور نیست که همه مردها بدون مساله و یا رنجی فقط به خاطر «مرد» بودنشان زندگی می‌کنند. یک مرد به نوع دیگری همه چیز را در زندگی‌اش تجربه می‌کند. یک مرد به جنگ می‌رود. برای امرار معاش باید سخت کار کند و گاهی از خانواده‌اش دور باشد.
▪ پس یعنی اگر زن نبودید نگاه شما هم به مسائل زنان متفاوت با الان بود؟
ـ شاید همین طور است. اگر من تصمیم به کشیدن یک دست یا یک صورت یا یک فیگور گرفتم با حس‌های زنانه خودم آنها را نقاشی کرده‌ام. وقتی که زنی با من درد دل می‌کردبه این فکر می‌کردم که چطور می‌شود دور از نگاهی فارغ از حساسیت‌های زن یا مرد بودن به آدم‌ها نگاه کرد؟اما در واقع من شاهد این هستم که وقتی زنی یا مردی اثری خلق می‌کند چه شعر و چه نقاشی و یا هر چیز دیگر اورا با امضایش و اینکه مرد است یا زن بررسی می‌کنند.
▪ در حالی که همیشه ازاین مساله نگران و ناراحت بوده‌ام که چرا هنوز باید این چیزها مهم باشد؟ آیا می‌شود قبل از آنکه بفهمند من زن یا مرد هستم هنر من و یا کار من را ببینند؟
ـ می دانید؟زن بودن فقط داشتن یک تجربه متفاوت است. همین. به نظر من این مهم است که آیا می‌شود بدون قضاوت جنسیتی به نتیجه رسید و یا باید گفت: «چون این «آدم» زن است یا مرد است چنین برداشت می‌شود که...»؟ متاسفانه اگر یک اثر هنری را یک مرد خلق کرده باشد هیچ برداشت جنسیتی از آن اثر نمی‌شود، اما اگر یک زن اثری بسازد همه نقطه نظرها معطوف به زن بودن هنرمند آن است نه حرفی که خود اثر می‌زند. هیچ وقت از یک مرد نمی‌پرسند چقدر احساسات مردانه شما در خلق این اثر هنری دخالت داشته اما از یک زن «مطمئن» باشید که می‌پرسند.
▪ چرا همه زن‌هایی که شما نقاشی کرده اید درد می‌کشند؟این یعنی شما معتقد هستید که همه زنان درد می‌کشند؟
ـ ببینید، من معتقدم که همه انسان‌ها رنج می‌کشند. اگر آدمی رنج نکشد نمی‌تواند قوی باشد و یا واقعا به زندگی ادامه دهد. آدم‌ها با تعریفی که از رنج‌ها و مقاومت هایش به دنیای اطرافشان می‌دهند باور می‌شوند. من چیزی‌هایی را کشیده‌ام که لمس شان کرده بودم. شاید دردهایی که در همه زنان به‌طور معمول هست من در خودم هم دیده‌ام و آنها را روی تابلو پیاده کردم. اصراری به اینکه حتما درد‌های زنان را نشان بدهم نداشتم.
می‌دانید در واقع در طول تاریخ شاید برای مردان فرصت این بوده است که برای رنج‌ها و درد هایشان شعر بسرایند، اعتراض کنند و... اما زن این فرصت را نداشته. شاید برای همین است که اگر در مورد درد‌ها، سختی‌ها و... یک زن صحبت شود آدم ناخودآگاه احساس می‌کند که در مورد یک مساله غیر معمولی حرف می‌زند. من تلاش کردم زنانی را نقاشی کنم که قوی هستند.
اگر رنگ‌های شاد و تند و متنوع استفاده کردم چون می‌خواستم زنانی را نشان بدهم که با وجود دردی که می‌کشند اما همچنان قوی ایستاده‌اند و نگاه می‌کنند. همیشه دوست داشتم مقاومت در برابر رنج‌ها را نشان بدهم. چیزی که درنهایت می‌ماند پایداری آدم‌هاست در برابر رنج‌ها.
▪ در نقاشی‌های شما اکثر زن‌ها نقاب به چهره دارند. آیا این برای شما مفهوم خاصی دارد یا تنها یک عنصر برای خلق زیبایی بصری است؟
ـ شاید هر دو. نقابی که من به صورت زنان نقاشی‌هایم می‌زنم به این معنی است که معتقدم اکثر زن‌ها درد‌ها و مسائل‌شان را پنهان می‌کنند و نشان نمی‌دهند. همیشه احساس می‌کردم نقاب آدم‌ها با من بیشتر حرف می‌زند.
در همه تاریخ زن‌ها به خاطر داوری‌هایی که در موردشان می‌شده و یا موقعیت‌های اجتماعی‌شان بیشتر چنین نقاب‌هایی به صورت دارند. در مورد مرد‌ها شاید کمتر این اتفاق بیفتد که چیزی را (درد یا اعتراض) پنهان کند.
سیده غزال هاشمی طاری
منبع : روزنامه تهران امروز