عواقب نفت گران برای ایران

با افزایش مداوم قیمت نفت در سطح بازارهای بینالمللی كه به وضوح موجب شادی برخی از پارلمانتاریستها و سیاسیون تازهكار كشورمان شده است، كشورهایی مثل كشور ما كه محور درآمد ارزی آنها متكی به فروش نفتخام و انجام واردات سیلآسای كالاهای مصرفی یا واسطهای از آن طریق است، باید به صورت جدی برای آینده خود و چگونگی مقابله با عواقب حاصل از این وضعیت چارهای بیندیشند. هنوز این چارهاندیشی حداقل در سطوحی كه قرار است در آینده نزدیك زمام امور اجرایی ایران را به دست بگیرند و در چارچوب فعل و انفعالات بازار جهانی انرژی به بازیگری یا بازیگردانی بپردازند صورت نگرفته و مشخص نیست كه سیاستگذاریهای آتی ایران در حوزه صدور نفت بر چه محوری استوار خواهد شد، آیا همانطوری كه رییس كمیسیون انرژی مجلس بارها گفته به سمت نفت بشكهای ۱۰۰دلار تمایل خواهد داشت یا فعالانه در بازارهای جهانی به نحوی اثرگذار خواهد شد كه پیوسته قیمتها از روندی متعادل پیروی كند.بعید به نظر میرسد كه در میان اقتصاددانان كسی یا دستهای به نفت با قیمت بالا اعتقاد داشته باشند، زیرا افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای حاصل از صادرات نفت حداقل در كشور ما پیوسته با افزایش هزینههای ارزی در مقام واردات كالا و خدمات و موارد دیگر از یك سو و تاثیرپذیری هزینههای ریالی دولت از این ناحیه مترادف بوده است. هرچقدر كه درآمد ارزی بیشتر بوده تمایل به واردات كالا هم افزایش یافته و بازار داخلی را از تاثیرات تورم جهانی بیشتر تحت تاثیر قرار داده است. كالاهای صادراتی ایران اما ارزانتر صادر شده و هزینههای تورم وارداتی به وضوح در قیمت مواد اولیه و قیمت تمام شده آنها منعكس شده است.به بسیاری از واردات فرآوردههای نفتی مثل بنزین یا یكسری از كالاهای مصرفی دیگر كه از یارانه استفاده میكنند، هزینههای بیشتری پرداخت شده و فاصله نرخ تمام شده كالای وارداتی با نرخ عرضه به قدری بالا رفته است كه در میزان كل بودجه یارانهها اثر گذاشته و بودجه جاری و عمرانی را از تعادل خارج كرده است. نیازی به ذكر مثال هم نیست، همین قدر كه تفاوت قیمت خرید بنزین در سال گذشته به نرخی در حدود ۴۷۰تومان هر لیتر از بازارهای خارجی در میزان بودجه وزارت نفت و یارانههای بنزین تاثیر گذاشت، میتوان به سایر موارد هم پی برد. نرخهای شناور انواع كالاها در سطح جهانی كه از افزایش قیمت نفت متاثر میشوند، بلافاصله تاثیر خود را در بازار كشورهایی مثل كشور ما انعكاس میدهند.نفت گران برای ما منشا خیر و بركت نخواهد بود و همیشه ضریب آسیبپذیری كشور را بالاتر خواهد برد، نفت ارزان هم كه جای خود دارد. تنها سیاست متین برای ایران جانبداری از قیمت متعادل است كه البته در حال حاضر اجرای آن ممكن نیست. بعد از گذر از مجموعه عواملی كه در حال حاضر به صعود قیمتها منجر شده است، ایران باید از نرخ متعادل در اوپك جانبداری كند. قیمتهای گران منابع جدید نفت را كه پیش از این استخراج و فروش آن در كشورهای مختلف مقرون به صرفه نبود فعال خواهد كرد و موج تازهای از سرمایهگذاری در كشورهایی مثل روسیه آذربایجان، قزاقستان، مصر، سوریه، اكوادور و چند كشور دیگر انجام خواهد شد تا خارج از ضوابط و سهمیههای اوپك نفت ارزان را روانه بازارهای بینالمللی بكنند. این طور نیست كه صاحبان منابع نفت دست روی دست گذاشته و صادركنندگان كنونی نفت را بلارقیب بگذارند و تولیدكنندگان و صادركنندگان كنونی نفت نیز الیالابد در خوشخیالی به سر برده و دوران تلخ جنگ نفت را كه قیمتها تا ۸ دلار در هر بشكه نیز كاهش یافت فراموش كنند.مضاف بر این واقعیتها، نباید از نظر دور داشت كه موقعیت صادراتی نفت ایران در معرض بدترین شرایط آسیبپذیری واقع شده است، در حالی كه ایران در حال حاضر بیشتر از ۵۵/۲ میلیون بشكه در روز قدرت صادراتی ندارد، اما مصرف داخلی مرتبا رو به افزایش بوده و از مرز ۷/۱ میلیون بشكه در روز گذشته است.این میزان مصرف قابل توجه در مقیاس قیمتهای بینالمللی باید به هر حال مدنظر واقع شود و چارهای اندیشیده شود كه در سیاستگذاریهای دولت آینده برای صنعت نفت به دو نكته توجه ویژه شود. نكته اول درآمدهای ارزی حاصل از مصرف نفت توسط پالایشگاههای داخلی است كه سال گذشته حدود ۳میلیارد دلار بوده است، مجموع صادرات نفت سفید، نفت كوره، گازوییل، قیر، روغنهای روانساز و امثال اینها در سال گذشته تا حدودی قابل توجه بوده است، ولی زمانی میتوان افزایش مصرف پالایشگاههای داخلی را توجیه كرد كه رقم فوق از افزایش بیشتری برخوردار شود. این بدان معناست كه سیاست صدور نفت خام به تدریج و البته با سرعت لازم به سمت تولید فرآوردههای نفتی و صدور آن با ارزش افزوده بیشتر حركت كند. توجه به ضعف مزمن توان صادرات نفت خام ایران نیز دومین نكته مهم است كه در سیاستگذاریهای دولت آینده باید مد نظر واقع شود. صادرات روزانه ۵۵/۲ میلیون بشكه نفت توسط ایران در منطقه خاورمیانه كه شاهرگ تامین انرژی دنیای آینده است، قابل توجیه نیست، در شرایطی كه عربستان سعودی ظرفیت بالفعل صادرات ۸/۸ میلیون بشكه در روز را تا ۱۱میلیون بشكه در روز هدف قرار داده و كویت و امارات با سرمایهگذاریهایی كه انجام دادهاند به زودی در صادرات نفت از ایران سبقت خواهند گرفت، سرمایهگذاریهای تازه برای افزایش ظرفیتهای تولیدی و صادراتی نفت ایران از اولویت بالایی باید برخوردار باشد. آیا دولت آینده با توجه به واقعیتهای روشن بازار نفت و شرایط منطقهای ایران درسیاستگذاریهای جدید توجه نشان خواهد داد.